خودروی فورد موستانگ نخستین بار در سال ۱۹۶۴ از خط تولید شرکت خارج و وارد زندگی ما شد، خودرویی که آمده بود دنیا را تغییر بدهد و موفق هم شد. تا قبل از رونمایی این خودرو، مدلی وجود نداشت که پرفورمنس خوب، قیمت ارزان و مصرف سوخت مناسبی را در یک پکیج ارائه کند، ولی موستانگ آمد و ثابت کرد که این کار هم شدنی است. خیلی زود، خودروی عضلانی فورد محبوبیت فوقالعادهای به دست آورده و سطحی جدید از پرفورمنس را در اختیار مشتریان قرار داد. در سال ۲۰۱۴ فورد موستانگ ۵۰ ساله شد و مانند بسیاری از افرادی که به میان سالی میرسند، برخی رازهایی دارد که شاید همه از آنها باخبر نیستند. در ادامه مطلب با مجله اینترنتی آراد مگ همراه باشید تا شما را با برخی نکتهها که در مورد فورد موستانگ نمیدانستید آشنا کنیم.
فرمول اشتباه
همان طور که حتماً شما هم فکر میکردید، خودرویی که سال ۱۹۶۴ به نمایندگیهای فورد وارد شد ایده طراحی اولیهای نبود که شرکت برای ساخت یک مدل اسپرت و عضلانی کار کرده بود. در حالی که بسیار از طرحهای اولیه قبل از آن کاری از پیش نبرده بودند، یکی از طراحیها بالاخره موفق شد منجر به تولید یک نمونه اولیه بشود. نمونه اولیه موستانگ که سال ۱۹۶۲ رونمایی شد طراحی غیر متعارفی برای زمان خود داشت و بیشتر مدلی برای نمایش توانایی مهندسان فورد بود و قطعاً در صورت ورود به بازار نمیتوانست تقاضای خریداران را پاسخ گو باشد.
ولی با این اوصاف، شرکت نمونه اولیه موستانگ را به واتکینز گلن، که یک پیست اتومبیل رانی گرن پری در نیویورک بود برد و آن جا، آزمایشهای زیادی روی خودرو انجام داد. با رانندگی دن گارنی، راننده آمریکایی فرمول یک آن دوران، این خودرو توانست رکورد یک دور کامل پیست مشابهی با خودروهای فرمول یک به ثبت برساند. شاید تصمیم فورد مبنی بر عدم وارد کردن خودرو به خط تولید بهترین تصمیم ممکن بود…
سگمنتی کاملاً جدید
همان طور که گفتیم، قبل از موستانگ هیچ خودرویی وجود نداشت که ترکیبی از یک مدل ارزان، سریع و زیبا و شیک باشد. موستانگ به نوعی خودرویی فوق العاده نوآور و خلاق در زمان خود محسوب میشد. و از آن جایی که این خودرو را فورد نمیتوانست در سگمنت های خودرویی آن دوره جای بدهد، شرکت یک دسته بندی جدید به نام Pony Car (پونی به نژادی از اسبهای کوچک گفته میشود) با این مدل در صنعت خودرو تأسیس کرد. این سگمنت نام خود را از نشان اسب در حال دویدن موستانگ قرض گرفته است.
جالب این که، بعدها هر شرکتی که خودرویی برای رقابت با موستانگ روانه بازار کرد نیز به عنوان عضوی جدید از همین سگمنت محسوب میشد. استراتژی فروش فورد بی نظیر بود: اگر نمیتوانید سهم خود را از بازار افزایش دهید، یک بازار جدید بسازید و خود شرایط آن را تعیین کنید. این دسته بندی بازار خودروهای آن روزهای آمریکا با رونمایی از رقیب شورولت برای موستانگ به نام کامارو بسیار داغ و جذاب شد.
روشهای بازاریابی نوین و شاید احمقانه!
در سال ۱۹۶۵، فورد به روشی که خیلیها اعتقاد داشتند خیلی مسخره بود، سعی کرد تا سلطه خود را بر این سگمنت بازار، با افزایش تنوع در آن گستردهتر کند. روز ۲۰ اکتبر آن سال، فورد از یک موستانگ کانورتیبل روی پشت بام ساختمان امپایر استیت در شهر نیویورک رونمایی و با یک دستگاه هلی کوپتر از آن عکاسی کرد. در حالی که آسانسورهای این ساختمان بسیار سریع هستند، ولی به اندازهای بزرگ نیستند که بتوانند یک خودرو را جابجا کنند. به همین دلیل، شرکت قطعات آن را جدا در ۴ بسته بندی که بتوان با آسانسور آن را بالا برد، موستانگ را به بالای پشت بام امپایر استیت رساند.
برای پنجاهمین سالگرد رونمایی موستانگ در سال ۲۰۱۴، شرکت دوباره همین کار را، البته این بار با یک موستانگ جی تی مدل ۲۰۱۵ انجام داد. گرچه موستانگ در مقایسه با مدل سال ۱۹۶۵ تغییرات زیادی کرده است، ولی آسانسورهای این ساختمان زیبا که از نمادهای شهر نیویورک محسوب میشود، تغییری نداشتهاند. با این اوصاف، مهندسان فورد بار دیگر این موستانگ را به تکههای قابل حمل با آسانسور تبدیل کرده و بعد از بردن به بالای ساختمان، دوباره آن را مونتاژ کردند.
استقبال کم نظیر از موستانگ
به لطف کمپین بازاریابی قوی موستانگ، که شامل پخش تبلیغات در شبکههای تلویزیونی بزرگ میشد، روزهای نخستین فروش برای موستانگ بسیار خوب گذشت. اوضاع به قدری خوب بود که در روز اول فروش، همه نمایندگیها کل موستانگ های موجود را فروخته و مجبور به پیش فروش در ابعاد گسترده شدند. در حالی که کل این موضوع فروش فوق العاده خوب را خیلیها مدیون استراتژیهای عالی مدیران بازاریابی شرکت میدانستند، ولی فروش ۲۲ هزار دستگاه در یک روز برای چنین خودرویی از نظر خیلیها طبیعی بود. تقاضای بسیار بالای خریداران بازار آمریکا برای یک کلاس خودرویی جدید نیز در این موضوع تأثیر خوب خود را گذاشت. فورد توانسته بود در بهترین زمان، با یک مدل خوب به بهترین شکل از بازار بهره برداری کند. البته نمیتوان در این بین از فعالیتهای خوب مدیران بازاریابی شرکت هم چشم پوشی کرد.
پیش به سوی غرب
موستانگ اورجینال (منظور ما نژاد اسبی است که این خودرو نامش را از آن گرفته) یکی از نمادهای جاودانه و همیشگی غرب آمریکاست. ولی اگر قرار باشد برخی شایعات را باور کنیم، این اسب تنها نماد موستانگ نیست. علاوه بر حس قدرت و سرعتی که طراحی خودرو به بیننده القا میکند، ترکیب لوگوی آن که اسب از سمت راست به چپ حرکت میکند اشاره به اصول هویت آمریکایی دارند: گسترش و توسعه به سوی غرب، آزادی آمریکایی و سرنوشتی آشکار…! یا شاید چه کسی میداند، هیچ کدام اینها صحیح نیست و فقط با یک لوگوی بسیار جذاب سروکار داریم.
هیچ وقت ناامید نشو
با توجه به موفقیت فوق العاده خوبی که موستانگ برای فورد داشت، جالب است بدانید که هنری فورد دوم، رئیس آن روزهای شرکت فورد موتور، بارها ایدههای اولیه برای ساخت موستانگ را رد کرده بود. ولی مهندسان و طراحان شرکت که علاقه زیادی به این خودرو داشتند، به هیچ وجه بی خیال آن نمیشدند. طبق ادعای وب سایت موستانگ ۳۶۰، کار به جایی کشید که تیمی از مهندسان فورد زمان زیادی صرف مطالعه دادههای بازار برای ارائه پروپوزالی که ثابت میکرد هزینههای طراحی و توسعه این خودرو خیلی سریع جبران خواهد شد اختصاص دادند. کاری که در آن روزها خیلی نزد شرکتها معمول نبود و نهایتاً، منجر به دریافت چراغ سبز شروع پروژه از سوی شرکت شد.
یک خودروی پرفروش
تولید فورد موستانگ در ماه مارس سال ۱۹۶۴ شروع شد و با آغاز فروش، فورد خیلی زود به این نتیجه رسید که یک مدل فوقالعاده طراحی کرده است. تا پایان سال ۱۹۶۴ و فقط ۸ ماه بعد از آغاز فروش، رویهمرفته ۲۶۰ هزار دستگاه از این خودرو فروخته شده بود. این عدد با احتساب فروش سال ۱۹۶۵، در پایان آن سال به ۵۵۰ هزار دستگاه رسید و در سال ۱۹۶۶، فورد یک میلیون امین موستانگ را کمتر از دو سال بعد از آغاز فروش از خط تولید خارج کرد. گرچه طی همه این سالها فروش و تولید موستانگ گاهی اوقات نوسانهایی داشته است، ولی در سال ۲۰۰۸، فورد نه میلیون از این مدل موستانگ خود را توانست بسازد. این عدد برای یک مدل اسپرت عضلانی به معنای واقعی کلمه فوق العاده است.
پاسخ دهید