مروری کوتاه بر زندگی و آثار میکل آنژ
پیکرهتراش و معمار ایتالیایی است که بهعنوان یکی از نوابغ تاریخ هنر شناخته میشود. میکل آنژ یکی از چهرههای برجسته عصر رنسانس بوده که نقاشیها و پیکرههای ماندگاری از خود بهجای گذاشته است.
میکل آنژ در سال ۱۴۷۵ در کاپزره متولد شد و خانواده او مدتی بعد به فلورانس مهاجرت کردند. خانواده میکل آنژ بهشدت با هنر مخالف بودند ولی میکل آنژ با تمام مخالفتها به راهش ادامه داد و در سن کم به شاگردی استادی مشهور در زمینه هنر درآمد. علاقه اصلی آنژ در زمینه مجسمهسازی بود ولی آموزش خود را درزمینهٔ نقاشی دید. شروع کار میکل آنژ را میتوان در باغهای مدیچی دانست. در این زمان فلورانس آشفته شد و میکل آنژ بیستساله به بولونیا کوچ کرد. میکل آنژ اولین سفارش اش را در این شهر قبول کرد و دو تندیس از دو فرسته مقدس برای سالن اجتماعات شهرداری ساخت.
مدتی بعد میکل آنژ به فلورانس برگشت و دوره اوج هنریاش را در این شهر رقم زد.درزمانی که میکل آنژ میزیست نوابغ زیادی در فلورانس تربیت و تحویل جامعه هنری شدند، یکی از آنها لئوناردو داوینچی است که آنژ رابطه خوبی با او نداشت. در بسیاری از روایتها به این موضوع اشارهشده که میکل آنژ منزوی بود و اخلاق خوشی نداشت و داوینچی دقیقاً نقطه مقابل او بود. داوینچی خوشمشرب و اجتماعی بود و حتی به این موضوع اشارهشده که آنژ با داوینچی درگیری لفظی داشته است.
از سیر زندگی میکل آنژ بگذریم، باید بهمرور چند شاهکار او درزمینهٔ پیکرهتراشی و نقاشی اشارهکنیم.
آنژ هنرمند پرکاری بود و در طول عمرش پیکرهتراشیهای زیادی از خود برجای گذاشت، باخوس مست، موسی، داوود، باکره سوگوار تنها بخشی از پیکرهها و شاهکارهایی است که آنژ در طول زندگیاش از خود بهجای گذاشت. باخوس مست، موسی، داوود، باکره سوگوار تنها بخشی از پیکرهها و شاهکارهایی است که آنژ در طول زندگیاش از خود بهجای گذاشت.
تندیس داوود را بدون شک میتوان بهعنوان نقطه عطف کارنامه کاری میکل آنژ دانست. نکته جالبی که در رابطه با ساخت پیکره داوود وجود دارد این است که این پیکره از دلسنگ مرمری بیرون آمده که سالها پیش به دست آگوستینو دانتونیو آن را نیمهکاره رها کرده بود. این تختهسنگ بهصورت دستنخورده در گوشهای باقیمانده بود و میکل آنژ به سراغ آن رفت. مجسمه داوود شگفتی بسیاری از هنرمندان عصر میکل آنژ را برانگیخت، او در توضیح نحوه خلق اثرش این گونه توضیح داده که من تنها فرمها را از دلسنگ رها کردم!
هیچ شخصی در پروسه ساخت داوود مجسمه را ندید و مجسمه در روز آخر پردهبرداری شد. این مجسمه در زمان ساخت خود در بهترین مکان کاخ سینوریا، در ایوان جای گرفت و در سال ۱۸۸۲ به یکی از سالنهای آکادمی هنر منتقل شد.
نوع انتقال وزن و حرکت سر در پیکره داوود توجه بسیاری از هنرمندان را جلب کرد و این نکته مهمی بود که بر زیبایی این پیکره میافزود.
یکی دیگر از پیکرههای مشهور میکل آنژ، پیکره موسی است که در سال ۱۵۱۵ از سنگ مرمر ساخته شد. این اثر در کلیسای سن پیترو وینکولی در رم قرار دارد و برای آرامگاه پاپ ژولیوس دوم ساختهشده است. در این پیکره موسی به همراه کتاب مقدس و دوشاخ بر روی سر به نمایش درآمدهاست. شاخهای سر موسی از نمادی در فصل ۳۴ کتاب سفر خروج برداشتشده است.
یکی از شاهکارهای نقاشی کارنامه هنری میکل آنژ، نقاشی سقف کلیسای سیستین است. آنژ نقاش نبود ولی در نوجوانی و جوانی آموزشدیده بود. آوردهاند که میکل آنژ کسی را به شاگردی نمیگرفت و هیچ دستیاری در تمام کردن کارها به او کمک نمیکرد. در بسیاری از منابع به این موضوع اشارهشده که میکل آنژ سقف کلیسای باعظمت سیستین را بهتنهایی نقاشی کرد و کار نقاشی سقف این کلیسا را در ۴۰ روزبه پایان رساند. کلیسای سیستین در واتیکان در سالهای ۱۴۷۷ تا ۱۴۸۰ به دست پاپ سیکتوس چهارم ساخته شد و هدف اصلی از ساخت این کلیسا، محلی برای گردهماییهای مهم بود. نقاشی داوری نهایی میکل آنژ بخش اعظمی از نقاشیهای این کلیسا را تشکیل میدهد و در میان نقاشیهای دیواری میکل آنژ تصاویری از ساندرو بوتیچلی، دومینکو گرلاندیوا و پیترو پروجینو هم دیده میشود.
در مرکز سقف این کلیسا ۹ صحنه از اتفاقهای سفر پیدایش تصویر شده که مهمترین و مشهورترین بخش آن آفرینش آدم است که حتی اثری قابل برابر با مونالیزای داوینچی است.
فرضیههای زیادی در رابطه با این بخش از نقاشی کلیسا وجود دارد، بسیاری از محققین بر این باور هستند که آنژ در پشت هر عنصری که در این نقاشی بهکاربرده است مفهومی را منتقل میکند. البته به هیچکدام از برداشتها نمیتوان استناد کرد و این تفاسیر تنها فرضیه هستند.
میکل آنژ هیچگاه سلف پرترهای از خود بهجای نگذاشت و اثری از امضا در آثار او دیده نمیشود، اما در بسیاری از نقاشیهایش چهره خود را در قالب شخصیتها به نمایش میگذاشت.
میکل آنژ هنرمندی بسیار پرکار بود و دو اثر ذکرشده در این مطلب تنها دو اثر بسیار شاخص او بودند که آوازهای جهانی دارند. او تا روزهای آخر عمرش به پیکرهتراشی مشغول بود. آخرین پیکرهای که میکل آنژ در روزهای پایانی زندگیاش بر روی آن کار میکرد و مرگ به او اجازه تمام کردن آن را نداد، مجسمه روندانینی پی تا بود. درواقع این پیکره مسیح را در دستان باکره مقدس نمایش میدهد.
میکل آنژ سفارش کلیسای سیستین را به اتمام نرساند و سفارشی باقیمت بالاتر از طرف خانواده مدیچی او را وسوسه کرد تا کارش را نیمهکاره رها کند.
درنهایت او ۱۲ سال آخر عمرش را بهصورت انحصاری برای خانواده مدیچی کار کرد و سرانجام در تاریخ ۱۸ فوریه سال ۱۵۶۴ در رم درگذشت. مقبره او در کلیسای سانتا کروچه در شهر فلورانس است.
لئوناردو داوینچی و میکل آنژ هردو از نوابغ عصر طلایی رنسانس بودند و بر هنرمندان بعد از خود تأثیر زیادی گذاشتند، تأثیر این دو نابغه در تاریخ هنر جهان غیرقابلچشمپوشی است و هرکدام بهنوبه خود تأثیر شگفتانگیزی بر هنر جهان گذاشتند.
پاسخ دهید