درباره‌ی فیلم «مرز» ساخته‌ی علی عباسی

فیلم مرز ساخته‌ی علی عباسی، فیلمساز ایرانی مقیم ِ سوئد اولین بار در بخش نوعی نگاه هفتاد و یکمین دوره‌ی جشنواره کن به نمایش درآمد و توانست جایزه اصلی این بخش را از آن خود کند.

درخششِ غافلگیرکننده‌ی فیلم بعد از جشنواره‌ی کن با استقبال عموما مثبت منتقدین ادامه پیدا کرد. در نهایت فیلم از سوی کشور سوئد برای رقابت در بخش فیلم خارجی‌زبان به آکادمی اسکار معرفی شد.

فیلم ِ علی عباسی جوان و آینده‌دار البته نتواست به جمع کاندیداهای نهایی بهترین فیلم خارجی زبان راه پیدا کند اما در موفقیتی چشم‌گیر و غافلگیرکننده به عنوان یک فیلم خارجی زبان، نامزد دریافت اسکار بهترین چهر‌ه‌پردازی شد. به بهانه همه موفقیتهای ریز و درشت فیلم آقای عباسی، نگاهی داریم به این درام فانتزی و ترسناک.

مسافر مشکوک

فیلم مرز ساخته‌ی علی عباسی

قصه‌ی فیلم مرز بر اساس داستانی از نویسنده‌ی سوئدی، جان لیندکوئیست، شکل گرفته است. پیش از این یک اقتباس موفق دیگر نیز از داستانهای لیندکوئیست شاهد بوده‌ایم: آدم درست را راه بده، ساخته‌ی توماس آلفردسون.

اما شاید خود ِ آقای لیندکوئیست هم انتظارش را نداشت که از این داستان تیره و تار و مخوفش این چنین اقتباس ِ سینماییِ سرحالی صورت گیرد که این حجم از موفقیت را ببار بیاورد.

لیندکوئیست داستان خود را مخلوطی از اسطوره های جن و پری و یک قصه ی ترسناک عاشقانه‌ی به شدت تاریک توصیف می‌کند.

[highlight color=”yellow”]در ادامه خطر لو رفتن داستان فیلم وجود دارد.[/highlight]

فیلم داستانِ تینا، پلیس زنی‌ست که بنظر می‌رسد بخاطر یک اختلال کروموزومی ظاهر ناخوشایندی دارد. او که از قوه‌ی بویایی ِ قوی و غیرعادی برخوردار است می‌تواند با استفاده از این حس خلافکاران را شناسایی کند.

روزی تینا به مسافری به نام «وُر» که قصد گذر از مرز دارد مشکوک می‌شود. اما برای اولین بار بازرسی‌ها نتیجه نمی‌دهد و تینا مجبور می شود او را رها کند .

این مسافر ِ تازه‌ی مشکوک اما در ادامه‌ی فیلم تبدیل به چالش و معمای زندگی تینا می‌شود.

آگاهی بیمارگونه

تینا دوباره در یک بازرسی به وُر مشکوک می‌شود. اما باز هم چیزی پیدا نمی‌کند. در این بین او بواسطه‌ی شباهت ظاهری که با وُر دارد به او احساس نزدیکی می‌کند و بین آنها رابطه‌ای خاص شکل می‎گیرد.

وُر تینا را آگاه می‌کند که او یک انسان ِ تغییرشکل یافته از یک اختلال ِ کروموزومی نیست. او موجودی غیر از انسان است. یک ترول که در جهان انسانهای خودخواه گیر افتاده است.

در ادامه خط اصلی قصه را وُر، و اقدامات او پیش می‌برد. تینا تحت تاثیر این همجنسِ آگاهش قرار می‌گیرد و زندگی‌اش یک‌سره زیر و رو می‌شود. تا آنجا که باید تصمیم بگیرد که ادامه دهنده‌ی راه ِ وُر باشد یا نه.

مرزهایی که پشت سر گذاشته شده‌اند

فیلم مرز، ساخته‌ی علی عباسی

دنیای ِ فیلم ِ علی عباسی بشدت تیره و تار و چرک است. بگذارید بگوییم حتی حال‌بهم‌زن و گندیده است. به این معنی که فقط ترسناک نیست. که بطرز غیرمعمولی مشمئزکننده و متعفن است. اما چرا؟!

خرده‌روایت کلیدی فیلم داستان زن و مردی‌ست که با سوءاستفاده از کودکان، فیلمهای پورن می‌سازند. تینا کسی‌ست که این جنایت ِ پنهان را با قوه و شامه‌ی ترولی‌اش کشف می‌کند.

این جنایت نه در یک مزرعه‌ی دورافتاده‌ی متروک- آنطور که از کلیشه‌های این چنینی انتظار داریم- که در آپارتمانی در قلب یک شهر اروپایی و در سکوت ِ بی‌خبری و سردیِ “همسایه”ها و دیگر آدمهای شهر رخ می‌دهد. آدمها  یا حالا حریصتر از همیشه و بی‌ملاحظه “مرز”های شناعت و پستی را در نوردیده‌اند. و یا در خواب غفلت و انجمادند.

عنوان کناییِ مرز، بشدت به جان و جهان ِ فیلم نشسته است. وقتی فیلم در ذهن ِ بیننده ته‌نشین شود در‌می‌یابد مرز تنها یک ایستگاه بازرسی ِ یک شهر بندری نیست. مرز تنها جایی نیست که تینا به حکم شغل و وظیفه‎اش آنجا ایستاده و بو می‎کشد تا تبهکاران را به دام بیندازد.

مرز ، نوار باریک ِ لغزانی‌ست که تینا روی آن گام برمی‌دارد. او حالا که به آگاهی رسیده باید انتخاب کند که ادامه‌دهنده‌ی کینه و خباثت باشد یا طرح نویی در اندازد. این سو یا آن سو؟!

انتخاب کردن ِ تینا و شهامت او در تصمیم گرفتن، گذشتن از دوران ِفترت راکد و بوگرفته و جهان سیاه فیلم است.

بار امانت

فیلم مرز، ساخته‌ی علی عباسی

دیگر وجه کنایی فیلم اساسا موقعیت خود کاراکتر تیناست. او پیش از آنکه حتی توسط وُر به آگاهی در مورد ماهیت خودش و هویتش برسد، بواسطه‌ی موهبت ِ ویژه‌اش- قدرت شامه و بویایی‌اش- بار امانتی گران را به دوش می‎‌کشد.

این را در همان نماهای ابتدایی فیلم متوجه می‌شویم. این تیناست که باید از آدمها مچ‎‌گیری کند. این قوه‌ی تشخیص را او دارد. نه هیچکدام از همکاران مردِ انسانش! اوست که باید دست بگذارد روی لکه‌ی تباهی و ننگ آدمی که سعی در مخفی کردنش دارد.

دشواری ِ وظیفه با اوست نه دیگر “انسان‌”های جهان فیلم.

و بعدتر که تینا توسط وُر به آگاهی از خود و هویتش می‎رسد. این نقش و ماهیت ِ وجودی ِ تینا، پررنگ‎تر و باشکوه‌تر می‌شود. او حالا باید جلوی ترولِ شر بایستد. این وظیفه و فطرت اوست.

بچه‌ی تینا

فیلمِ مرز را می‌توان دارای یکجور محتوای آخرالزمانی نیز بحساب آورد. ناامیدی از نسل بشرِ به قهقرا رفته و دست یازیدن به نوعی دیگر از مخلوقات، بخودی خود این محتوا را برجسته می‌نماید.

فیلم با ودیعه‌ای که به تینا واگذار می‌شود به پایان می‌رسد. نوزادی از نژاد ترول‌ها که بر خلاف تینا و وُر توسط نسل بشر اخته و بی”‌سلاح” نشده و حالا در پناه ِ یک مادر ِ آگاه و دانا امکان تازه‌ای‌ست برای آینده‌ی در پیش رو.

نوزاد ِ سپرده شده به تینا کسی‌ست که دیگر در تنگنای ساخته‌ی بشری حبس نخواهد بود. او احتمالا آزادی خواهد داشت و با کمک تینا مجبور به تکرار تجربه‌ی تلخ او نخواهد بود.

پایان‌بندی فیلم البته خواه‌ناخواه یادآور پایان ِ تکان دهنده‌ی بچه‌ی ‌رزماری، شاهکار ِ رومن پولانسکی بزرگ نیز هست. گیرم نه آنقدر تکان‌دهنده اما همانقدر گزنده و بیادماندنی.

شاهکار گریم

علی عباسیعلی عباسی در جشنواره‌ی کن

احتمالا کمتر کسی از بینندگان-بدون اطلاع قبلی- در برخورد اول با فیلم و یا حتی بعد از تماشای کامل آن متوجه شده باشد که بازیگران فیلم گریم شده‌اند. غالبا تصور بینندگان فیلم این است که از بازیگرانی استفاده شده که بخودی خود چهره و ظاهرشان اینگونه است.

و این شاهکار ِ کاردستِ گریمورهای فیلم مرز است. تا آنجا که فیلم، به عنوان یک فیلم خارجی‌زبان، نامزد اسکار بهترین چهره‌پردازی شد. چیزی که در تاریخ ادوار برگزاری اسکار کمتر سابقه داشته است.

اما صرف نظر از گریمِ کاملا حرفه‌ای فیلم، در همان برخورد اولیه با مرز، در خواهیم یافت که با فیلمی طرفیم که احتمالا با بودجه پایینی ساخته شده است. این بیش از هر چیز از سر و شکل ظاهری فیلم قابل تشخیص است.

هر چند شاید بطرز طعنه‌آمیزی این کمبود بودجه و پروداکشنِ محدود اتفاقا در ترسیم جهان سرد و خالی فیلم مفید فایده واقع شده باشد. بهرحال این تازه دومین فیلم علی عباسی‌ست و با موفقیت زیاد فیلم احتمالا راه برای اینکه او فیلمهای گران‌تری بتواند بسازد هموارتر شده باشد.