پرونده نمایش «بانو آئویی»

«فاطمه بختیار» کارگردان جوانی است که شناخت بسیاری از فلسفه و حکمت شرق دارد. او خود در رشته های رزمی، یوگا و تای چی نیز فعال بوده و در این زمینه ها تدریس می کند. وی در راستای این علاقه برای پایان نامه دوره ی کارشناسی ارشد خود، نماشنامه ای از «یوکیو میشیما» را با شیوه های تئاتر شرق به روی صحنه ی تالار مولوی آورده است.

نمایش «بانو آئویی» را بهانه کرده و به گفتگو با کارگردان این اثر، «فاطمه بختیار» نشسته ایم.

فاطمه بختیار

فاطمه بختیار (کارگردان)

– نمایشنامه «بانو آئویی» یکی از نمایشنامه های دشواری است که اجراهای بسیار کمی نیز در ایران داشته. آخرین اجرا از این نمایش را بیش از بیست سال پیش، استاد «بهرام بیضایی» به روی صحنه آوردند. چرا این نمایشنامه را برای اجرا برگزیدید؟

دلیل اصلی انتخاب این نمایشنامه، علاقه ام به شرق بود. من حدود پانزده سال است که روی فلسفه شرق، تائو، ذن بودیسم و غیره تحقیق می کنم. از کودکی نیز ورزش های رزمی را کار کرده و بسیار تحت تاثیر اعجاب و شگفتی های هنر رزمی بودم. بعدتر متوجه شدم هنرهای رزمی، زیر مجموعه تائو است. به موازات این فعالیت ها، تئاتر نیز کار می کردم و بسیار به کارهای باربا، گروتفسکی و بروک علاقه مند شده و متوجه شدم که این بزرگان نیز تحت تاثیر شرق بوده اند. پژوهشم را ادامه داده و سه سال پیش تصمیم گرفتم یک متن شرقی را به روی صحنه بیاورم. از طریق خانم دکتر نجم با میشیما آشنا شده و رمان ها و نمایشنامه هایش را مطالعه کردم. در حین این مطالعات متوجه شدم که فضای این نمایشنامه ها سخت اما جذاب است و پتانسیل زیادی برای کارگردانی داشته و می توان از شیوه های شرقی در اجرای آنها استفاده کرد. سه سال پیش قرار بود در فرهنگسرای نیاوران این نمایش به روی صحنه برود، حتی بازبینی کار نیز انجام شد، اما تصمیم گرفتم اجرایی بهتر را کمی دیرتر به روی صحنه بیاورم. سه سال روی این کار، پژوهش کرده و با سه گروه مختلف کار کردم تا بلاخره به اجرایی رسیدم که در حال حاضر در سالن مولوی بر روی صحنه است.

– در گفته هایتان به این موضوع اشاره کردید که متن پتانسیل زیادی داشت که به شیوه های شرقی اجرا شود. کمی در مورد این پتانسیل و ویژگی های متن در راستای اجرای این اثر به شیوه ی شرقی اشاره کنید.

زئامی بنیان گذار نمایشنامه نو (NOH) در ژاپن است. نو به معنای جدید نیست، بلکه یک سبک فلسفی در تئاتر ژاپن است. میشیما نیز نمایشنامه نویسی است که این نمایشنامه های نو را مدرن می کند. او پنج نمایشنامه نوی مدرن نوشته که یکی از آنها «بانو آئویی» است. متن، نمایشنامه ای نو است و در دوره ای که میشیما آن را نوشته، کاری جسورانه به حساب می آمد؛ زیرا در ژاپنِ آن دوران، فضای خفقان جاری بود و متنِ میشیما به نوعی نقد به فضای خانوادگی و روابطی است که باید بین انسان ها باشد، اما در آن زمان نبوده است. این موضوع دغدغه ای را برای منِ کارگردان ایجاد کرد که حتما این نمایشنامه را به صحنه ببرم. بسیاری از استادان تئاتر نیز مخالف این انتخاب بوده و آن را متنی سخت می دانستند که ممکن است تماشاگر ایرانی با آن ارتباط برقرار نکند؛ اما در این شب های اجرا علاوه بر تماشاگر تئاتری، تماشاکر غیر تئاتری نیز کار را متوجه شده و ارتباط خوبی با آن گرفته است.

– کمی از نمایش نو بگویید و اینکه یک اجرا به شیوه نو، چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟

نمایش نو مبتنی بر موزیک است و سازهایی هم که در اجرای ما استفاده شده مبتنی بر نمایش نو می باشد. این شیوه اجرا با فلسفه در ارتباط است و زیرمتن نمایشنامه هایش کارهای فلسفی است. در نمایش میشیما نیز به این موضوع اشاره می شود که انسان ناپایدار اما ویژگی های انسانی مانند خشم، کینه، حسادت و نفرت پایدار است. از دیگر ویژگی های این نمایش حضور شیته است. شیته به معنای رقصنده، فاعل و بازیگر می باشد. در نمایش «بانو آئویی» نیز روکوجو این نقش را بر عهده داشته و با دو ماسک بازی می کند. در این شیوه ی نمایش به شدت فاصله گذاری رعایت می شود و کارگردان نمی خواهد تماشاگر را احساساتی کند. ولی در اجرای ما از نمایشنامه «بانو آئویی» سعی کردیم به نوعی عواطف را مهندسی کرده و تماشاگر را با کار درگیر کنیم.

– این اجرا از جمله اجراهای متفاوتی بود که امسال به روی صحنه آمده است. ویژگی ها و پتانسیل های این سبک اجرایی، این سوال را پیش می آورد که آیا نمایشنامه های غیر شرقی را هم می توان به شیوه شرقی اجرا برد؟

حتما. نمایشنامه های غربی را هم می توان به شیوه ی شرقی اجرا برد. فلسفه ی شرق با اینکه قدمت بیشتری از فلسفه غرب دارد اما کمتر مورد توجه بوده است. در تائو فیلسوف های بسیار متبحر و پخته ای بودند که با مدیتیشن یا با استفاده از علم ئی چینگ به بسیاری راه حل ها می رسیدند. یونگ نیز دیدگاه خود نسبت به اسطوره ها را از تائو گرفته است. همه به نوعی برداشت خود را از علم و فلسفه شرق داشته و کسی از آن بی نصیب نمانده است. اما آنچه شما گفتید یعنی امکان کار کردن نمایشنامه های غربی بر اساس شیوه های شرقی نیز کاملا امکان پذیر است. در سبکی که در نمایش «بانو آئویی» به کار گرفته شده، به نوعی از نمایش نو عبور کرده و سعی نکرده ایم کاملا بر اساس المان های تئاتر نو ژاپن کار کنیم. در این نمایش از کاتاکالی نیز بهره گرفته ایم. بخشی از کار نیز بوتو دنس یا همان رقص مرگ ژاپنی است. سعی کردیم این روش ها را به شکلی در هم کلاژ کرده و با اتودهایی مختلف به شکل اجرای فعلی برسانیم.

– آیا قصد دارید این روش را ادامه داده و نمایشنامه های انتخابی بعدی تان را هم با همین روش به روی صحنه بیاورید؟

میشیما پنج نمایشنامه ی کوتاه دارد که یکی از آنها «بانو آئویی» است. قصد دارم هر پنج نمایشنامه را کار کنم و در این راستا فعلا یکی دیگر از نمایشنامه های میشیما را به مرحله پیش تولید رسانده ام.

– یکی از بازیگران شما، خواهرتان، «فائزه بختیار»، است که بدنی به شدت آماده، انعطاف پذیر و قوی دارد. در انتخاب دیگر بازیگران این نمایش چه ملاک هایی را مد نظر قرار دادید؟ به عبارت دیگر، بازیگران این نمایش باید چه ویژگی هایی داشته باشند که بتوانند در این شیوه ی اجرایی موفق عمل کنند؟

انتخاب بازیگر در این کار بسیار سخت است و کسانی که می خواهند کار کنند باید حتما بدن و ذهن آماده ای داشته باشند تا بتوانند به فضای نمایش نزدیک شوند. خانم سلیمانی یکی از هنرجویان خوب من در تای چی بودند که همزمان تئاتر نیز کار می کردند. این نقطه ی قوت ایشان یکی از دلایلی بود که دوست داشتم در این نمایش همکاری کنند. هدف گروه ما، یعنی گروه تاتی، پیشرفت لحظه به لحظه است که با مدیتیشن در کاراکترمان به وجود می آید و ما را به سوی بهبودی می برد. این موضوع برای ما مهم تر از کیفیت اجراست. قصدمان این است که کاراکتر خود را روز به روز تغییر دهیم و بهتر کنیم تا اینکه اجرای خیلی متفاوتی داشته باشیم. به همین دلیل هم از آوردن بازیگر چهره خودداری کردیم؛ زیرا می خواستیم یکدستی گروه حفظ شده و به سمت هدف مورد نظرمان حرکت کنیم. در رابطه با بازیگر هیکارو نیز باید بگویم در طول تمرینات ۹ بازیگر عوض شدند تا اینکه آقای اشرفی ده روز پیش از اجرا به گروه مان اضافه شدند. به نظر من یک اثر نمایشی مانند یک گیاه است که مدام رشد می کند و قرار نیست در یک چارچوب بماند. در همین راستا در بعضی از شب های اجرا، میزانس ها یا موزیک را تغییر داده و همچنان سعی می کنیم در راستای بهتر شدن اجرا حرکت کنیم. در طول این شبها، به اجرایمان به شکل تمرین نگاه کرده و تلاش می کنیم به سوی بهبودی ای که مد نظرمان است، حرکت کنیم.

– در راستای این رشد و تکامل، آیا قصد دارید پس از اتمام اجرای نمایش در تالار مولوی، در سالن دیگری نیز اجرا را ادامه دهید؟

بسیار مشتاقم که ادامه اجرا را به شهرستان ها منتقل کرده و علاقه مندان به تئاتر را با این شیوه ی اجرا نیز آشنا کنیم تا شاید آنها نیز وارد فلسفه و حکمت بسیار غنی شرق شوند. هدف اولم اجرا در شهرستان هاست که در این راستا اقدام کرده و مجوز اجرا در دو شهرستان را نیز گرفته ایم. در تهران نیز اگر امکانش باشد، تداخلی با برنامه هایم نداشته باشد و گروه نیز بتواند همراهی ام کند، حتما اجرا خواهیم رفت.

– چرا سالن مولوی را برای این اجرای نمایش «بانو آئویی» برگزیدید؟

این اجرا، پایان نامه برگزیده خواهرم در دانشگاه تربیت مدرس و پایان نامه برگزیده من در دانشگاه هنر و معماری در مقطع کارشناسی ارشد است. تالار مولوی از جمله سالن هایی است که برای من حس غریبی دارد و همیشه دوست داشته ام در آن اجرا داشته باشم، حتی اگر پنج سال دیگر این اتفاق می افتاد. خوشبختانه یک ماه و نیم پس از دفاع، این شانس را داشتیم که در این سالن اجرا برویم.

– و حرف پایانی:

حرف پایانی ام در رابطه با شخصیت بانو آئویی است. مهم ترین ویژگی این شخصیت که من و گروه به آن رسیدیم این است که هر زنی در پشت خودش یک آئویی دارد و اگر به عواطف و احساساتش آگاه نباشد، این موضوع به بیماری جسمی بدل خواهد شد. در حال حاضر علم نیز ثابت کرده است که کل بیماری های ذهنی و جسمی ما ناشی از تفکرات مان است. اگر فرد به رنج ها و کینه هایش آگاه نباشد، آنها به درد تبدیل شده و او را به نابودی می کشانند. این موضوع مهمی بود که سعی کردم در نمایش بر روی آن تمرکز کرده و به تماشاگر نیز انتقالش دهم.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران