کارگران یک کارخانه که همگی زن هستند، در انتظار به سر می برند تا نماینده شان از صحبت با مسئولین کارخانه بازگردد و به آنها خبر بدهد که آیا هنوز شغل شان را دارند یا تعدیل شده اند. پس از لحظاتی نماینده بر می گردد و نامه هایی را به کارگران می دهد. در نامه به کارگردان نوید داده شده که سر کارِ خود باقی خواهند ماند، اگر فقط روزی هفت دقیقه بیشتر کار کنند. آنها می توانند در کارخانه بمانند و زندگی را مطابق همیشه ادامه دهند اگر موافقت کنند به جای پانزده دقیقه در روز، هشت دقیقه استراحت کنند. درخواستی که کارگران با آن رو به رو می شوند ساده تر از آن چیزی است که فکر می کردند و همه به راحتی قبول می کنند. اما در پس این درخواست مودبانه و ساده، چه ظلمی نهفته است در ادامه نمایش مشخص می شود.
این بخش ابتدایی نمایش هفت دقیقه به نویسندگی «استفانو ماسینی» است که «آرش عباسی» آن را با بازی الهام احمدی، زهرا اکبری، نرگس پویا، حمیده جعفری، نرگس هزاره، هانیه هاشمی، سمیه علیزاده، نسرین حیدری و حوا خلیلی بر روی صحنه تالار حافظ آورده است.
«آرش عباسی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر ایرانیِ مقیم ایتالیا است که پس از اخذ مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی، جهت ادامه تحصیل عازم ایتالیا شده و در مقطع کارشناسی ارشد رشته اصول تئاتر از دانشگاه بلونیا ایتالیا فارغ التحصیل شده است. او بنیان گذار گروه نمایشی «موج» بوده، تا کنون نمایشنامه های زیادی را به رشته تحریر درآورده و در دو کشور ایران و ایتالیا به روی صحنه برده است. از معروف ترین آثار وی می توان به نمایشنامه «نویسنده مرده است» اشاره کرد که به زبان های ایتالیایی و آلمانی ترجمه شده و در شهرهای رم و بلونیا به روی صحنه رفته است.
عباسی که پیشتر نمایشنامه های خودش را به صحنه می بَرد، این بار نمایشنامه ای ایتالیایی را برای اجرا انتخاب کرده است. نمایش هفت دقیقه دست روی کارگران گذاشته و از ظلم و چپاولی سخن می گوید که همیشه به این قشر جامعه شده و همچنان هم ادامه دارد. اما نکته ی مهم نمایشنامه را می توان پذیرشِ داوطلبانه ی این ظلم دانست. در بسیاری اوقات ما نمی دانیم این ظلم به چه شکل وارد زندگی می شود و متوجه نمی شویم که خود با روی باز آن را پذیرفته ایم؛ چرا که می ترسیم به جای آن چیز مهم تری از دست بدهیم و این سیاست حاکم بر دنیاست. اینکه ابتدا سیاست مداران یا کارفرمایان کل زندگی را در عرصه تهدید قرار بدهند تا وقتی خواسته شان را در قالب یک خواهش بیان می کنند، آن را به چشم بکشیم. این ویژگی مهم هفت دقیقه و اتفاقی است که در نمایش می افتد و به خوبی حقیقتِ این پذیرشِ داوطلبانه را به مخاطب نشان داده و او را آگاه می کند.
نمایش با اضطراب کارگران کارخانه شروع می شود که منتظرند تا نماینده شان با خبر اخراج برگردد، اما وقتی خواسته ی کارفرما به فقط هفت دقیقه کار اضافه در روز تقلیل می یابد، ما نیز مانند کارگران نفس راحتی می کشیم و در دل می گوییم هفت دقیقه در مقابل اخراج شدن هزینه ی زیادی نیست. شاید اگر روزی یک ساعت کار اضافه طلب می شد، واکنش نشان می دادیم، اما فقط هفت دقیقه کار بیشتر می تواند زندگی خیلی از کارگران این کارخانه را نجات بدهد؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از کارگران دیگر کارخانه ها کارشان را از دست داده اند. ما نیز در ابتدا مانند کارگران، فریب این زمان کوتاه را می خوریم، غافل از اینکه نمی دانیم این زمان کوتاه اگر در تعداد کارگران و روزهای ماه ضرب شود به رقمی نجومی می رسد و کار رایگانی است که خیلی راحت و بی دغدغه در اختیار کارفرمایان قرار گرفته است.
چالش نمایشنامه نیز دقیقا از همین جا شروع شده و نماینده سعی می کند کارگرانی را که هنوز متوجه ظلمِ وارده نشده اند، آگاه کند. کل نمایش در این چالش می گذرد و در نهایت نماینده می تواند نیمی از کارگران را قانع کرده و رای آخرین نفر مشخص نمی شود و هفت دقیقه با پایانی باز به اتمام می رسد.
شیوه ی اجرایی نمایشنامه و البته شیوه ی اجرایی کارگردان از این نمایشنامه بیش از حد مخاطب را به یاد «دوازده مرد خشمگین» می اندازد. فیلمی درام که در سال ۱۹۵۷ در آمریکا و بر اساس داستانی تلویزیونی به همین نام نوشته «رجینالدو روز» و به کارگردانی «سیدنی لومت» ساخته شده و درباره هیئت منصفه دادگاهی متشکل از دوازده مرد است که باید درباره گناهکار بودن یا بی گناهی جوانی به اتهام قتل تصمیم گیری کنند.
دوازده مرد خشمگین اولین نمونه ی این چالش بود و موفق ظاهر شد، اما هفت دقیقه با وجود موضوع مهمی که مطرح می کند به دلیل شیوه ی تکراری اش، قابل پیش بینی می نماید. مخصوصا که پایان نمایش نیز به شدت یادآورد پایان معروف فیلم «جدایی نادر از سیمین» است. در این فیلم ترمه قرار است سرنوشت خود و مادر و پدرش را مشخص می کند، اما نظر او در دادگاه شنیده نشده و فیلم قبل از آن پایان می یابد. در نمایش هفت دقیقه نیز جواب بلی یا خیر یکی از کارگران است که سرنوشت دیگران را تعیین می کند و دقیقا قبل از شنیدن این حرف، نمایش پایان می یابد.
نمایش هفت دقیقه ای نمایشی سراسر دیالوگ و کلام است. بازیگران اکت خاصی را انجام نمی دهند و درگیر دیالوگ و تصمیم گیری هستند. دیالوگ هایی که در مواقعی به ورطه تکرار افتاده و شخصیتِ ایرانی نمایش بیش از حد مخاطب شعارگونه سخن می گوید. شاید اگر آرش عباسی از این شیوه استفاده نمی کرد و نمایش را به سوی اکت بیشتر و دیالوگ کمتر می برد، می توانست با فاصله گرفتن از دوازده مرد خشمگین، هفت دقیقه را غیرقابل پیش بینی و جذاب تر کند و از بار فقط دیالوگ صحنه ها که به دنبالش تکرار و رخوت را به ارمغان می آورد، بکاهد.
پاسخ دهید