«زندگی در تئاتر» رنج لحظه های بازیگری و رنج بازیگر بودن است. نمایشی که توانسته به خوبی این رنج را به تصویر کشیده و نشان دهد که تئاتر چطور می تواند عمر و زندگی بازیگر را در خود حل کند، بی آنکه متوجه گذر لحظه ها شود.
زندگی در تئاتر نمایشنامه ای به قلم «دیوید ممت»، نمایشنامه نویسِ آمریکایی است. این نمایش که پیش از این سال ۹۳ در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه رفته بود، مورد توجه «نوید محمدزاده» قرار گرفته و به تهیه کنندگی او دوباره در سال ۹۶ بر صحنه ی پردیس تئاتر شهرزاد آمد. «زندگی در تئاتر» که با استقبال زیادی مواجه شده بود، دوباره امسال نیز بر صحنه ی تئاتر مستقل تهران آمده و باز هم مورد استقال تماشاگران قرار گرفت. این نمایش یکی از نمایش های اجرا شده در روز دومِ «سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر» نیز می باشد که در این متن، به بررسی اجرای جشنواره ای این نمایش پرداخته ایم.
«زندگی در تئاتر» را «محمد برهمنی» کارگردانی کرده و «میرسعید مولویان» و «ایمان صیاد برهانی» در آن ایفای نقش می کنند. سالن چارسوی تئاتر شهر، در اجرای جشنواره ای این نمایش، بیش از دو برابر ظرفیتش، مخاطبان را در خود جای داده و بخش زیادی از آنها روی زمین نشسته و حتی بخشی از صحنه ی اجرای نمایش را نیز گرفته بودند.
زندگی در تئاتر درباره ی دو بازیگر تئاتر است که یکی جوان، خام و در ابتدای راه است و دیگری پخته و خاک صحنه خورده که در اوج شهرت به سر می برد. «جانی» جوانی است که «رابرت» را ستایش می کند. او برای رابرت احترامی بسیار قائل است و همه ی حرف های او را با جان و دل گوش می دهد. زندگی این دو نفر به دو بخش تقسیم می شود؛ روی صحنه ی نمایش و پشت صحنه در اتاق گریم. صحنه نیز به دو بخش اتاق گریم و صحنه ی اجرا تقسیم شده است.
این دو به مدت پانزده سال در کنار هم نمایش اجرا می کنند و در مورد اتفاقات روزمره و در حین اجرای نمایش حرف می زنند. رابرت که دل پُری از منتقدان دارد، آنها را به باد فحش و ناسزا می گیرد و در طول این سالها به جانی نکاتی را می آموزد. در سوی دیگر جانی جوانِ عاشقِ تئاتر روز به روز پیشرفت می کند و به مرحله ای می رسد که رابرت از او می خواهد کمتر روی صحنه جلب توجه کند.
زندگی در تئاتر به معنای واقعی کلمه زندگی دو نفر در تئاتر است. هر دو عاشق نمایش و صحنه و در مراحل مختلف فراز و فرود تئاتری.
مهم ترین نکته ی نمایش بی شک بازی قوی بازیگران است. بازیگرانِ زندگی در تئاتر به خوبی می توانند در طول صد دقیقه نمایش چنان مخاطب را مجذوب کنند که لحظه ای احساس خستگی نکند. بازیگران به شدت بر نقشی که بازی می کنند تسلط داشته و کاراکتری را بازی می کنند پرورانده اند. رابرت در نقش مردی در اوج و در انتها رو به افول، به خوبی ظاهر می شود، تکه کلام خاص اش و حرصی که از منتقدان و بازیگر پارتنرش می خورد او را به کاراکتری ویژه تبدیل کرده است. جانی نیز با بدن آماده ای که دارد علاوه بر دیالوگ گویی به خوبی با بدن و حرکاتش مخاطب را میخکوب می کند. دیالوگ های نمایش و البته نحوه ی بیان آنها توسط بازیگران نیز خود از نقاط قوت اجرا است. دیالوگ هایی که شاید با بیانی طنز ادا می شوند اما می توانند عمق بیشتری بیابند و علاوه بر خنده ی آنی، مخاطب را به فکر نیز بیاندازند.
در اولین اجرای این نمایش در جشنواره ی فجر، یکی از پروژکتورها در هنگام اجرا دچار مشکل شده و خورده شکسته های آن بر روی صحنه پاشید. اما بازیگران به خوبی و با تسلط کامل بر اجرا این اتفاق ناخواسته را به نمایش خود اضافه کرده و با بداهه پردازیِ لحظه ای شان، آن را جزئی از نمایش قلمداد کردند. اما همین بداهه پردازی با ادامه پیدا کردن کمی به ریتم کار ضربه زده و در جایی نمایش را از ریتم می اندازد؛ آن قدر که هماهنگی نور و اجرا نیز در یکی از صحنه ها بهم می خورد.
در اینجا باید به اصل بداهه پردازی پرداخت، اینکه بداهه نباید ریتم را بر هم زده، آن را تندتر و یا کندتر کند. تاکید یا اشاره کردن بر موضوعی بیش از سه بار معمولا موضوع مورد نظر را از جذابیت می اندازد و این خود پس زدگی مخاطب را به همراه دارد البته این اتفاق در نمایش زندگی در تئاتر به این شدت رخ نمی دهد و بازیگران آن قدر قوی عمل می کنند که ریتم دوباره به نمایش باز می گردد، اما می شد جلوی همان وقفه ی لحظه ای را هم با نگه داشتن حد بداهه گویی گرفت.
صحنه پردازی زندگی در تئاتر نیز کمی شلخته اما کاربردی و پر از جزئیات است و البته همین جزئیات زیاد باعث شلوغی صحنه شده است. از ویژگی های به اجرا بردن نمایشنامه های ممت نداشتن توضیح صحنه ی مشخص در نمایشنامه است و در آن فقط دیالوگ بیان می شود. با توجه به این ویژگی، می توان طراحی صحنه نمایش زندگی در تئاتر را خلاقانه در نظر گرفت. تقسیم صحنه به دو بخشِ اجرایی و پشت صحنه، باعث ارتباط مخاطب با موقعیت سالن های نمایشی است و شناخت فضای این سالن ها می شود. قرار دادن آینه های گریم در مقابل چشمِ تماشاگر، نشان از تسلط بازیگران به اجرا دارد. بازیگرانی که به جای دیدن خود در آینه، مخاطب هایی را می بیند که بخشی از صحنه شان را هم اِشغال کرده و روی زمین نشسته اند.
زندگی در تئاتر که مشخص است تمرین های طولانی را پشت سر گذاشته، یکی از پرمخاطب ترین نمایش های امسال بوده است. نمایشی که بلیط هایش معمولا پیش فروش می شده و مخاطب برای دیدنش باید از چندین روز قبل برنامه ریزی می کرد و این اتفاق خوبی برای یک نمایش است. نمایشی که عناصرِ یک اجرای جذاب را در خود دارد. باید به محمد برهمنی تبریک گفت که با همراهی دو بازیگرش نمایشی را به صحنه آورده که اگر باز هم اجرای عموم داشته باشد، مخاطبان برای چند باره دیدنش راهی سالن اجرا خواهند شد.
پاسخ دهید