«عرق سرد» دومین ساخته سهیل بیرقی، کارگردان جوان سینمای ایران است. بیرقی که پیش از این «من» را به تصویر کشیده بود، این بار نیز سراغ زنان رفته و به زندگی یکی از ورزشکاران زن ایرانی نزدیک می شود.
عرق سرد داستان افروز اردستانی، کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان است که تمام طول فیلم را می دود شاید بتواند اجازه خروج از کشور را به دست آورده و در مسابقه فینال تیمش را همراهی کند، اتفاقی که برای اولین بار در مسابقات فوتسال زنان ایران افتاده و بخش زیادی از آن به خاطر بازی خوب و گل زنی های افروز است.
فیلم با صحنه های تمرین و بازی بازیکنان زن تیم ملی شروع می شود، صحنه هایی که شاید کمتر در تلویزیون ملی ایران نشان داده شده باشد. افروز با گل زنی ها و تلاش های بسیارش، نقش پر رنگی در اولین صعود تیم ایران به فینال دارد، اما در هنگام خروج از کشور متوجه می شود که همسرش، یاسر شاه حسینی، مجری برنامه تلویزیون که یک سال است جدا از هم زندگی می کنند، تیر انتقامش را رها کرده و مانع خروج همسرش از کشور می شود، آن هم درست در بازی فینال.
عرق سرد فیلم خوش ساختی است. بیرقی نشان داده که مدیوم سینما را به خوبی می شناسد و از عهده موضوع هایی که انتخاب می کند بر می آید.
افروزِ عرق سرد نیز مانند آذرِ «من» زنی قوی و خودساخته است. کسی که زیر سلطه هیچ مردی نمی رود، برای هدفش تلاش می کند و حال با آخرین رمق هایش، به سوی هدفی که فقط یک گام به آن فاصله دارد قدم بر می دارد. افروز در دام قانون افتاده، قانونی که نه تنها او، بلکه گریبان زنان زیادی از این مرز و بوم را گرفته و فشار می دهد. بیرقی با بیان قصه افروز، این قانون تبعیض آمیز و ناعادلانه را به تماشاگر نشان می دهد، قانونی که تبصره ای برایش در نظر گرفته نشده و مردان بسیاری همانند یاسر از آن به نفع خود و برای آزار شریک زندگی شان سود می جویند.
عرق سرد فیلم خوش ساختی است. بیرقی نشان داده که مدیوم سینما را به خوبی می شناسد و از عهده موضوع هایی که انتخاب می کند بر می آید. فیلم داستان جذابی دارد و پس زمینه ذهنی تماشاگر از قوانین کشور و خبر مرتبط با نیلوفر اردلان، کاپیتان تیم ملی فوتسال ایران، که چندی پیش توجه ها را به صورت جدی به سمت این این قانون جلب کرد، نیز در همراهی مخاطب با داستان تاثیر گذار است.
بیرقی در عرق سرد از زنان می گوید و چه بسا زندگی آنان را بسیار بهتر از فیلمسازان زن فمینیسم که فیلم هایی تماما شعاری می سازند و به جای همراه کردن مخاطب، باعث سرخوردگی او می شوند، نشان می دهد. فیلم مخاطب را پس نمی زند، علیه مردان شعار نمی دهد، زنان را به مردان پر ادعا تبدیل نمی کند. زنان فیلم های بیرقی زن می مانند، اداها و ادعاهای مردانه ندارند، قرار نیست با لنگ و لگدی نامناسب مردان را پس بزنند و شعارهای دهان پرکن نمی دهند. عرق سرد یک قانون را نشانه گرفته نه مردان را، و این مهم را در غالب داستانی منسجم بیان می کند و به متهم کردن مردان و زورآزمایی با آنها نمی پردازد، بلکه چنان آگاهانه و درست موضوع را نشان می دهد که می تواند بینندگان مرد را نیز همراه و هم جهت خود کرده و به تفکر وا دارد.
زنان فیلم های بیرقی زن می مانند، اداها و ادعاهای مردانه ندارند، قرار نیست با لنگ و لگدی نامناسب مردان را پس بزنند و شعارهای دهان پرکن نمی دهند.
بازی های فیلم خوب و یکدست است و بازیگران نمره قبولی می گیرند. باران کوثری در نقش افروز و کلا در نقش هایی از این دست، زنان مبارز و ماجراجو، خوب می درخشد. او حتی در بازی فوتسال نیز مهارتش را نشان می دهد اما با وجود اینکه برای این نقش وزن زیادی کم کرده، هنوز هم می توانست کمی لاغرتر شود و ورزشکارتر به نظر بیاید.
امیر جدیدی نیز با ایفای نقش های متفاوت نشان داده که بازیگر قابل قبولی است و به خوبی از پس نقش دوگانه یاسر بر می آید. او همان قدر که مظلوم و مهربان در جلوی دوربین تلویزیون ظاهر می شود، همان قدر هم در زندگی زناشویی، خراب کردن آینده همسرش و زیر سلطه گرفتن او بی رحم است، جدیدی بی رحمی یک مرد را بدون خشونت ظاهری، بدون کتک زدن و هوار کشیدن و حتی با جملاتی گاها جنسی و مهربان نشان می دهد.
اما شاید بتوان بهترین بازی های فیلم را متعلق به سحر دولت شاهی و لیلی رشیدی دانست. سحر دولت شاهی با ظاهری آراسته و زیر پوشش چادر بسیار خوب نقش یکی از همراه تیم ملی را بازی کرده است، او که تِلِگرام (Telegram) را تِلگرام ( Telgeram)، اینستاگرام (Instagram) را اینِستاگرام (Inestagram) و شبکه VOA (وی اُ اِی) را، وُآ می گوید به درستی مخاطب را با سطح دانش خود آشنا می کند. دولت شاهی به خوبی نقش زنی را ایفا می کند که از سویی چادر را راهی برای رسیدن به منافع خود انتخاب کرده و از سویی دیگر رفتارهای تعریف شده ی این پوشش را ندارد.
در سوی دیگر لیلی رشیدی نیز با بازی درخشانی ظاهر شده است. او وکیل افروز و فعال حقوق زنان است. کسی که واقعا دغدغه زنان دارد و با راه اندازی کمپین و معرفی افروز و مشکلاتش در سطح بین المللی، سعی در کمک به او دارد، کمکی که به ثمر نمی رسد. رشیدی با بازی عالی خود در صحنه دادگاه، با نگرانی دائمی و نگاه های مضطربش به قاضی، به خوبی از پس بازی کردن یک فعال حقوق بشری بر آمده است.
کارگردانی فیلم بدون نقص است و بیرقی چنان با میزانس های عالی و صحنه مناسب مخاطب را با خود همراه می کند که مخاطب واسطه ای به نام دوربین را فراموش کرده و خودش را در صحنه و شاهد زندگی زنی می بیند که تلاش هایش به نتیجه نمی رسند. فیلم ریتم خوبی دارد، مخاطب را خسته نمی کند، تلاش های افروز رنگ یکنواختی به فیلم نمی پاشد و مرحله به مرحله گذر کردن افروز و استفاده از هر راهی که بلد است برای رسیدن به مسابقه ی فینال، مخاطب را گام به گام با او همراه می کند.
نکته مهمی که می توان در مورد عرق سرد بیان کرد، نشان دادن صحنه های واقعی زندگی زناشویی در غالب تصویر است. عرق سرد لوس بازی های زوج های جوان بسیاری از فیلم ها را ندارد، جمله عاشقانه ای در فیلم شنیده نمی شود و از سویی زد و خورد طلاق های نشان داده در فیلم های ایرانی را نیز منعکس نمی کند، بلکه فیلم جریان زندگی است، زندگی ای که هشت سال از آن گذشته و حال به انتها رسیده است. عرق سرد بسیار هوشمندانه و با دادن نشانه ها، سانسور هایی را دور می زند که به راحتی می توانست گلوی داستان را فشار داده و صحنه هایی از فیلم از جمله شب عاشقانه افروز و یاسر را بیرون بکشد، شبی که به خوبی تلخی آن را در وحشیانه مسواک زدن افروز و خوشنودی اش را در سرحالی یاسر می توان دید.
عرق سرد فیلمی آبرومند است، فیلمی دغدغه مند که برای اولین بار بدون شعار زدگی از زن حرف می زند و حقوقی را که از او در طی این سالها گرفته شده نشان می دهد. فیلمی که علاوه بر مخاطب عادی، تماشایش به مردان قانون گذار جامعه توصیه می شود؛ چراکه با دیدنش شاید نگاهی دوباره به قانون های نخ نمایی انداخته شود که دیگر قواره تن زندگی اجتماعی امروز و زنان معاصر نیست.
پاسخ دهید