«شکم» نمایشی به کارگردانی «علیرضا معروفی» است که در سالن قشقایی تئاترشهر به روی صحنه رفته. در این نمایش که از فضایی ناآشنا بهره برده، از آشناترین و مهم ترین دغدغه ی این روزهای مردم کشور صحبت می شود؛ دغدغه ای که در کف هرم مازلو جای گرفته است: غذا.
نمایش «شکم» را بهانه کرده و با نویسنده و کارگردان اثر، «علیرضا معروفی» و بازیگر آن «لیلا میناوند» به گفتگو نشسته ایم.
علیرضا معروفی (نویسنده و کارگردان نمایش شکم)
– برای آشنایی مخاطبان، کمی بیشتر از خود و فعالیت های تئاتری تان بگویید و اینکه از چه زمانی تئاتر را شروع کردید؟
تئاتر را از سال ۱۳۸۷، در آموزشگاه سینمایی هفت هنر کرج و زیر نظر استاد «محمد یعقوبی» شروع کردم. در آن دوران، کلاس بازیگری شرکت کرده بودم، اما استاد یعقوبی باعث علاقه من به نمایشنامه نویسی و در کل تئاتر شدند. نمایشنامه های زیادی نوشته ام که حالا پس از گذشت سالها به نظر ابتدایی می آیند. کمی بعد، جدی تر به تئاتر پرداخته و در شش دوره جشنواره تئاتر استان البرز، شرکت کردم. تجربه چندین اجرای عموم در کرج را نیز در کارنامه دارم. پس از مدتی با شرکت نمایش «هنوز تموم نشده» در جشنواره تئاتر شهر به تهران کوچ کردم. سال بعد در نمایش «کلنل» به کارگردانی «خیرالله تقیانی پور» که در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا شد، دستیار بودم. در سال ۹۷ نمایش «عقیم» را در سالن اصلی تالار محراب و تماشاخانه ماهِ حوزه هنری به اجرای عموم رساندم. در همین سال، با نمایش عقیم در بیست و چهارمین دوره جشنواره ملی «لاله های اندیمشک» شرکت کرده و جوایز نویسندگی و کارگردانی را به دست آوردم. عقیم پس از اجرای موفق در جشنواره اندیمشک، به جشنواره بین المللی تئاتر فجر معرفی شد. این نمایش در بخش استانی در شهرهای یزد و شهرکرد اجرا رفته و مورد استقبال قرار گرفت. امسال هم نمایش شکم را تمرین کرده و برای اجرا در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر درخواست دادیم که پس از بازبینی مورد قبول واقع شد.
– نمایش شکم همان طور که از نامش بر می آید، در مورد مهم ترین دغدغه ی این روزهای مردم، یعنی داشتن غذایی برای خوردن است. این موضوع، در بسیاری از فیلم ها و تئاتر ها دیده شده و به شدت پتانسیل تبدیل شدن به شعار و کلیشه را دارد. اما شما در پرداخت این امر، از کلیشه ها دوری کرده و فضایی خلق کرده اید که برای مخاطب جدید و ناآشناست. ایده ی خلق این فضا و دوری از کلیشه ها چطور شکل گرفت؟
– در روزهایی که تمرینات نمایش عقیم را پشت سر می گذاشتیم، ایده ی نمایش شکم به ذهنم رسید. با این فکر که این روزها دغدغه ی اصلی مردم کشور چیست؟ صبح برای چه از خواب بیدار می شوند و تلاش شبانه روزی شان در راستای رسیدن به چه هدفی است؟ با کمی تامل در زندگی آدم هایی که هر روز می دیدم به این نتیجه رسیدم که همه این تلاش ها برای شکم است، برای اینکه گرسنه نمانیم. در حال حاضر و با توجه به اوضاع اقتصادی، دغدغه ی بیشتر مردم اول به خوراک معطوف بوده و بعد از آن به نیازهایی مانند پوشاک، سفر و غیره پرداخته می شود. در حال حاضر و با توجه به تغییر شرایط اقتصادی در سالهای اخیر، دیگر جامعه به سه قشر ضعیف، متوسط و قوی تقسیم نمی شود. بلکه با حذف طبقه متوسط، مردم به دو گروه ضعیف و قوی تقسیم شده اند. پس به این دغدغه ی مهم پرداخته و پس از آن قصه را قدم به قدم تکمیل کردم. شخصیت ها اضافه شدند و شغل آنها تعریف شد. پس از کامل شدن کلیت داستان، باید به این فکر می کردم که این روایت را از زاویه دیدی جدید مورد بررسی قرار دهم. به اعتقاد من همه چیز از دل ایده ی اصلی بیرون می آید. فرم اجرا و خالی بودن صحنه نیز از دل ایده ی اصلی بیرون آمده است. در جهان این نمایش چیزی برای نشان دادن وجود ندارد. شش قاشق غذا که سهمیه این افراد در روز است، آن قدر کم است که به هیچ می ماند، بازیگر همین هیچ را روی صحنه می خورد و مخاطب همین هیچ را روی صحنه می بیند.
– شیوه ی اجرای نمایش شما با توجه به موضوع انتخابی تان می توانست کاملا رئال باشد، اما نیست. چطور به خلق این فضا در نمایش رسیدید؟ این فضا در متن شکل گرفت یا در تمرینات؟
– فضا و فرم اجرا در تمرینات شکل گرفت. نسخه اولیه متن، کاملا ایرانی بود و شخصیت ها اسم داشتند. اما با رد شدن در بازبینی، تصمیم گرفتیم نمایش را در فضایی لامکان، لازمان اجرا ببریم. بدین منظور هیچ زمان و مکانی را در مختصات اجرا نگنجاندیم. فضای شکل گرفته هم حاصل تمرینات زیاد و قرار دادن خود در جایگاه مخاطب است. البته بخشی از آن به سلیقه کاری ام باز می گردد که معمولا هر عنصر اضافه ای را از صحنه حذف می کنم تا اتمسفر و موقعیت کار بیشتر به چشم بیاید.
– شما علاوه بر زمان و مکان، حتی نام شخصیت ها را هم از آنها گرفته و عناوین پدر، مادر، پسر و دختر را روی آنها قرار داده اید. علت حذف همه ی المان ها چیست؟
دلیل اصلی این امر دور زدن ممیزی هاست. همان طور که اشاره کردم، نسخه اولیه نمایش که متنی در مورد آینده ایران بود، در بازبینی رد شد، چرا که به گفته ی بازبین ها فضای یاس و ناامیدی را القا می کرد. سعی من بر این بود که یک آسیب اجتماعی و مهم را در بستری ایرانی روایت کنم، اما این امکان مهیا نشد. بردن نمایش به فضای خارج از ایران نیز راه حل این موضوع نبود؛ چرا که من شخصیت های ایرانی را می شناسم نه شخصیت های خارجی را و قطعا نمی توانم در مورد شخصیتی که نمی شناسم، بنویسم. البته این نکته را هم اضافه کنم که با این تغییرِ اجباری، اتفاقات مثبتی برای نمایش رخ داد. حداقلش این بود که با حذف زمان و مکان، نمایش جهان شمول تر شد.
– شما نه تنها زمان، مکان و نام را از نمایش گرفته اید، بلکه دیگر عناصر تئاتری مانند صحنه، آکسسوار و حتی نور را نیز از نمایش حذف کردید.البته نور کاملا گرفته نشده بلکه به شکلی دیگر تبدیل شده است؛ اما نور مرسوم تئاتر از کار حذف شده است. دلیل حذف این عناصر تئاتری چیست؟
– یکی از دلایلی که پیش تر نیز ذکر شد این است که در این نمایش چیزی وجود ندارد. تحلیل من از نمایش شکم این است که دنیای این نمایش تاریک و نامانوس بوده و برای مخاطب آشنا نیست. در نمایش موضوعات زیادی وجود دارد که می تواند باعث تعجب مخاطب شود، موضوعی مانند کنتور فاضلاب یا تایم حرف های مهم، تایم محبت کردن و غیره. این نمایش به زعم من یک برهوت است و حال نور می اندازیم تا در این برهوت آنچه را هست دنبال کنیم.
– ناگفته نماند که یکی از ایده های خلاقانه این اجرا، نحوه استفاده از پروژکتور است. این ابزار همیشه برای نمایش تصویر استفاده می شده و این بار به جای نور فالو به کار برده شده است که این خود اتفاقی جدید محسوب می شود.
– البته اگر نمایش شکم را دوباره اجرا کنم، قصد دارم بیشتر روی ایده های نوری اش کار کرده و تکمیل ترش کنم. در حال حاضر قاب هایی که دیده می شود، نمایش را کمی به سوی سینما می برد.
– بازخورد مخاطبان به اجرای نمایش «شکم» چطور بود؟
– با توجه به تعداد اجراهای محدود در ساعت شش بعد از ظهرِ شهریور ماه که دانشگاه ها نیز تعطیل است و طرح ترافیک هم تمام نشده، استقبال از نمایش خوب بود.
– نمایش شما کمتر از پانزده اجرا دارد. چرا تعداد اجراهای این نمایش محدود است؟
– وقتی قرار است یک گروه برای اولین بار در یک سالن اجرا کُند، گروه نیست که زمان و تعداد اجراها را تعیین می کند، بلکه سالن این کار را انجام می دهد. نمایش شکم، جزء کارهای رزروی سالن قشقایی محسوب می شد و به شکلی ناگهانی خبر اجرا به گروه داده شد. تعداد اجراها نیز از طرف سالن تعیین شده است.
– برای آینده ی این نمایش چه برنامه هایی دارید؟ آیا قصد دارید دوباره آن را به صحنه ببرید؟
– حتما برای شرکت در جشنواره بین المللی تئاتر فجر اقدام خواهیم کرد. در حال حاضر نیز برای اجرا در یکی دیگر از سالن های دولتی وارد مذاکره شده ایم.
– نمایش شما، تهیه کننده داشت. این موضوع برای گروه های تئاتری اتفاق خوشایندی است. چطور توانستید برای این کار نظر تهیه کننده را جلب کنید؟
– «مسعود شامی خاتونی»، تهیه کننده ی کار از هم گروهی های ما در نمایش است و سالهاست که در کنار هم فعالیت می کنیم. در برخی کارها، من نویسنده بودم ام و ایشان کارگردانی کرده اند، در برخی دیگر نیز بازی کرده یا مدیر تولید بوده اند. در نمایش شکم هم تصمیم بر این شد که نقش تهیه کننده را بر عهده ی ایشان بگذاریم.
– و حرف پایانی:
در نمایش شکم، تمام تلاشم این بود که از دغدغه های مردم حرف بزنم. در منولوگ ابتدای نمایش گفته می شود که: «کل زندگی مون شده یه عدد که اگه زیاد باشه، حال مون خوبه و آرومیم. اما اگر کم باشه باید تمام معادلات ریاضی رو بریزیم وسط تا یه راه واسه آخر ماه پیدا کنیم.» موضوع این نمایش دغدغه ی این روزهای همه ی مردم اعم از من، شما و حتی مدیر تئاتر شهر است. همه به فکر این هستیم که آخر شب شرمنده به خانه نرویم و دست مان پر باشد. امیدوارم این اتفاق بیافتد.
لیلا میناوند (بازیگر نمایش «شکم»)
– برای آشنایی مخاطبان، کمی بیشتر از خود و فعالیت های تئاتری تان بگویید و اینکه از چه زمانی تئاتر را شروع کردید؟
– نمایش را از سال ۸۹، در شهرستان کرج و به صورت کاملا تجربی شروع کردم. در آن دوران با گروه های متفاوت و در کسوت های مختلفی مانند منشی صحنه، دستیار و بازیگر کار کردم. تجربه ی کارگردانی را هم با نمایشنامه خوانی به دست آوردم. در دانشگاه نیز دبیری کانون تئاتر را بر عهده داشتم.
– در این نماش شما نقش «دختر» را بازی می کنید. چه شد که برای بازی در این نقش انتخاب شدید؟
– به واسطه ی نقش من در نمایش «دکلره»، نوشته آقای «مهدی کوشکی» و کارگردانی خانم «میترا امجدی» که در کرج اجرا شد، با آقای معروفی آشنا شدم و ایشان پس از نگارش نمایشنامه شکم، بازی در نقش دختر را به من پیشنهاد دادند.
– دختر یکی از شخصیت های تاثیرگذار این نمایش است و ضعف او مخاطب را بیشتر متوجه فضای نمایش می کند. کمی در مورد این شخصیت برایمان بگویید.
– دختر در متن اولیه آهو، نام داشت و من با این شخصیت چندین ماه زندگی کردم. دختر ضعف بدنی داشته و به خاطر فقری که خانواده اش در آن اسیر شده اند، حالت های عصبی و ناپایداری دارد. او متعادل رفتار نمی کند و مدام خون ریزی دارد. این خون ریزیِ پیوسته به خاطر استرسی است که همیشه همراهش است. به تعبیر من، دختر، قلب تپنده ی این نمایش است که کم کم ضعفش بیشتر شده و به سوی نابودی می رود. معادل بیرونی این شخصیت بسیار کم است، اما با این وجود می تواند همذات پنداری مخاطب را برانگیزد، زیرا هر زنی وضعیت او را درک کرده و می داند استرس می تواند چه بلایی سر این شخصیت آورد.
– فضای نمایش شکم، فضایی ناآشنا برای مخاطب است. برای نقش آفرینی در این فضا با چه چالش هایی رو به رو بودید؟
– یکی از مواردی که باعث شد بتوانم به فضای ذهنی کارگردان نزدیک شوم، آشنایی ام با هنر نقاشی است. در نقاشی به شدت انتزاعی و ذهنی کار می کنم. اولین بار که نمایشنامه را خواندم، احساس کردم شخصیت ها روح دارند و من می توانم این روح را نقاشی کنم. از دیگر سختی های این نقش آفرینی به ترکیب فضای رئال و ذهنی باز می گشت. من کاراکتری هستم که حضور دارم اما در یک فضای ذهنی که درک و خلق آن دشوار است. چالش دیگر ویژه شخصیت دختر بود زیرا در طول نمایش تنها کاراکتری است که تحلیل می رود. او به مرور انرژی اش را از دست داده و به سوی نیستی حرکت می کند. می توان این طور در نظر گرفت که گویی در ابتدای نمایش، رگ دستش را زده اند و او در هنگامه نمایش آن قدر خون از دست می دهد که در پایان دیگر هیچ انرژی ای در بدنش نمی ماند. این موضوع نیاز به تمرکز بیشتری داشت و باید یاد می گرفتم چطور انرژی ام را کنترل کنم.
– بازخورد مخاطبان به بازی شما در نقش دختر چطور بود؟
– من این آمادگی را دارم که هر وقت کار متفاوتی انجام دهم با بازخورد های صفر و صدی رو به رو شوم. در این گونه کارها، برخی مخاطبان به شدت، نمایش را دوست دارند و برخی اصلا آن را نمی پسندند. اما در مورد شخصیت دختر، به کمک هدایت درست کارگردان، بازخوردهای مثبتی دریافت کردم که نشان از باورپذیر بودنِ شخصیت داشت.
و حرف پایانی:
در ابتدا باید از گروه تشکر کنم. کار با این گروه در کنار آقای معروفی، خانم میرزایی و آقای نساج برای من بسیار هیجان انگیز بود. در پایان از مخاطبان می خواهم که صندلی های تئاتر را خالی نگذارند و از تئاترهای خلاق حمایت کنند.
پاسخ دهید