آدری زندگی خانوادگی شیرینی را در کودکی تجربه نکرد زیرا پدر و مادرش در سنین کودکی او از هم جدا شدند. زمانی که پدر آدری آنها را ترک کرد او تنها ۶ سال داشت و همیشه از این اتفاق به عنوان دردناکترین حادثه زندگیاش یاد می کرد. با آرادمگ همراه باشید.
بعد از جدایی آدری به همراه مادرش به لندن سفر کرد و در مدرسهای مخصوص به دختران تحصیل خود را آغاز کرد. بعد از مدتی به دلیل سفر مجدد مادر به هلند آدری نیز مجبور شد همراه با او سفر کند. در این زمان ارتش هیتلر به هلند پیشروی کرده بود. آدری در دوران اشغال نازی ها روزگار سختی را به همراه مادرش سپری می کرد و به دلیل شرایط سخت آدری که دختری ضعیف و کم توان بود به افسردگی و سوءتغذیه دچار شد.

در دوران جنگ آدری به همراه مادرش مدتی را مجبور به زندگی در یک انبار تاریک بودند و پیدا کردن غذا برای آنها بسیار سخت بود، همین موضوع دلیلی بر سوءتغذیه آدری بود. در زمان جنگ که آدری تنها ۱۴ سال سن داشت به جمعآوری کمکهای مالی برای نیروهای هلندی می پرداخت، همچنین پیامهای سربازان را در کفشهای خود حمل می کرد.
آدری به رقص به خصوص رقص باله علاقه بسیاری داشت و بعد از آزاد شدن هلند و پایان جنگ توانست به یک مدرسه باله در لندن برود. استعداد آدری به عنوان یک بازیگر به واسطه رقص باله توسط کارگردان نمایش «ژی ژی» کشف شد. کارگردان این نمایش زمانی که به دنبال بازیگر نقش اول نمایش بود با آدری روبرو شد.
آدری ابتدا این درخواست را رد کرد اما با اصرارهای کارگردان موافقت نمود تا در این اثر ایفای نقش کند. نمایش «ژی ژی» با استقبال خوبی روبرو شد و باعث شد آدری به این حرفه بیشتر علاقه نشان بدهد.

در سال ۱۹۵۱ آدری در فیلم زنهای جوان ایفای نقش کرد اما این فیلم تأثیر چندانی در شناخته شدن او نداشت. هپبورن برای اینکه به خود شانسی برای موفقیتهای بیشتر بدهد به آمریکا سفر کرد و در سال ۱۹۵۳ بازی در فیلم تعطیلات رومی به او پیشنهاد شد. این فیلم نقطه عطفی در زندگی آدری به وجود آورد، آدری در این فیلم به کارگردانی ویلیام وایلر با گریگوری پک همبازی بود.
درواقع آدری با فیلم تعطیلات رومی توانست استعداد و زیبایی خود را به رخ همگان بکشد. او برای بازی در تعطیلات رومی برنده جایزه اسکار شد، علاوه بر اسکار او موفق به دریافت همزمان دو جایزه بَفتا و گلدن گلوب نیز برای این فیلم شد.
سالِ ۱۹۵۴ اتفاقات مهم دیگری در زندگی آدری رخ داد. در این سال او با هنرپیشهای به نام «مل فرر» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج فرزند آنها «شان هپبورن فرر» بود که در سال ۱۹۶۰ به دنیا آمد. اتفاق مهم دیگر نقشآفرینی او در فیلمی به کارگردانی بیلی وایلدر به نام سابرینا بود، او شانس بازی با دو بازیگر توانمند آن دوران «همفری بوگارت» و «ویلیام هولدن» را داشت. این فیلم نیز مانند تعطیلات رومی توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
یکی از نکات قابل توجه در طول زندگی مشترکش با مل فرر، حسادت مل به موفقیت و معروف شدن همسرش بود. مادرِ آدری هیچگاه نظر مثبتی به مل فرر نداشت و از ازدواج آنها راضی نبود.

یکی از آثاری که اکثر علاقهمندان به هپبورن از آن یاد میکنند «صبحانه در تیفانی» است. این فیلم از کتابی به همین نام از ترومن کاپوتی اقتباس شده است. او در این فیلم نهایت استعداد و خلاقیت خود را به نمایش گذاشت، تصویری که از یک زن مستقل در این فیلم به یادگار گذاشت سبب شد تا برای همیشه در ذهن مخاطبان باقی بماند. کارگردان صبحانه در تیفانی بلیک ادواردز بود و آدری برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
از دیگر نقشهای برجسته آدری بازی در فیلم بانوی زیبای من به کارگردانی «جرج کیوکر» در سال ۱۹۶۴ بود، این فیلم در زمان خود یکی از بهترین فیلمهای موزیکال سینما به شمار میآمد. همچنین ایفای نقش او در فیلم تا تاریکی صبر کن در سال ۱۹۶۷ نیز توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد.
آدری در طول فعالیت خود شانس این را داشت تا با بازیگران موفقی همبازی شود که میتوان به بازی با «کری گرانت» در فیلمی به نام معما و همبازی شدن با «شان کانری» در فیلم رابین و ماریان اشاره کرد.

آدری بعد از مشکلات زناشویی که با مل فرر پیدا کرده بود در سال ۱۹۶۸ تصمیم به طلاق گرفت. یک سال بعد او با دکتر «آندره دوتی» آشنا شد و با او ازدواج کرد اما این ازدواج نیز دوام چندانی نداشت و آنها در سال ۱۹۸۲ از هم جدا شدند. ثمره این ازدواج ناموفق پسری به نام لوکا بود.
در سال ۱۹۶۷ آدری دیگر کمتر به بازیگری می پرداخت و هرازگاهی بر پرده سینما ظاهر می شد. بعد از گذشت مدت زمانی او خود را به نوعی بازنشسته کرد و در سال ۱۹۸۸ تصمیم دیگری برای زندگی خود گرفت.
آدری در این سال همکاری خود را به عنوان سفیر یونیسف با سازمان ملل متحد شروع کرد، تلاشهای او برای یاری رساندن به کودکهای آفریقا و آمریکای لاتین ستودنی بود و تا سال ۱۹۹۳ همکاری خود را با این سازمان قطع نکرد.
آخرین فیلمی که آدری در آن حضور داشت فیلم «همیشه» در سال ۱۹۸۹ بود. در سال ۱۹۹۰ آدری هپبورن بهعنوان یکی از ۵۰ مردم زیبا در جهان توسط مجله People شناخته شد.

آدری هپبورن یکی از زیباترین و شیکپوشترین ستارههای هالیوود بود، او همیشه آرایشی ساده داشت و همین سادگی جذابیت او را دوچندان کرده بود. آدری به راحتی در پوشش بیشتر از زیبایی اهمیت می داد ولی بااینحال سبک و استایلی مخصوص به خود داشت و همچنان بسیاری از هنرمندان از سبک او الهام میگیرند.
اکثر لباسهایی که هپبورن در فیلمهایش استفاده میکرد از طراحیهای «اوبر ژیوانشی» بود و یکی از لباسهایش که علاقهمندان بسیاری پیدا کرد پیراهنی مشکی بود که در فیلم صبحانه در تیفانی آن را به تن کرده بود.
یکی از استایل هایی که به نوعی می توان آن را سبک مخصوص آدری به شمار آورد، پوشیدن شلوارهای فاق بلند بود. در آن زمان استفاده از شلوار بین زنان رایج نبود حتی می توان گفت از نظر عموم ناپسند به حساب می آمد. او همیشه از شلوار و کفشهای تخت به دلیل راحتی آنها استقبال میکرد.
آدری در یک روز سه بسته سیگار مصرف میکرد و این عادت را روشی آرامش بخش برای کنار آمدن با اضطراب و استرسهای خود می دانست.

آدری به عنوان یکی از زیباترین و جذابترین بازیگران کلاسیک در جهان شناخته شده بود اما او این تصور را از خود نداشت. آدری هیچوقت خود را زیبا نمی دید و همیشه از اندام لاغر خود شکایت داشت. او خود را ترکیبی از نقص می نامید.
هپبورن بعد از بازگشت از سفری که به سومالی داشت بیمار شد و دردهایی در ناحیه شکم به سراغش آمد. او زیرنظر متخصصان تحت درمان قرار گرفت اما سرانجام در سال ۱۹۹۳ بر اثر سرطان آپاندیس در سن ۶۳ سالگی از دنیا رفت. مراسم خاکسپاری او در کلیسای روستای تولوشنا در سوئیس برگزار شد و در همان منطقه نیز به خاک سپرده شد.
از دیگر فیلمهایی که آدری هپبورن در آن ها نقش آفرینی کرده است می توان به خنده در بهشت، جنگ و صلح، عشق در بعدازظهر، عمارت های سبز، بی بندوبار، مردم مرموز، پاریس در تب و تاب، داستان راهبه، وراثت و… اشاره کرد.
پاسخ دهید