پرونده نمایش «بنیامین اند میم»

 

نمایش «بنیامین اند میم» یک کار گروهی موفق است که به تازگی در عمارت روبرو اجرای عموم خود را پشت سر گذاشته. هسته اولیه این گروه را «هیوا امینی»، نویسنده و کارگردان و «رضا غیور»، نویسنده و بازیگر این نمایش تشکیل می دهند. امینی در اولین تجربه ی کارگردانی خود، دست روی فضایی دانشجویی گذاشته است. او پیش از این در کسوت بازیگر در نمایش های «خدایگان» و «اوستاد نوروز پینه دوز» نیز ایفای نقش کرده بود. رضا غیور هم که سابقه ی کارگردانی، بازیگری و نویسندگی دارد، پیش از این نمایش «دیش» را روی صحنه برده و در موزه هنرهای معاصر تهران نیز اجرا داشته است.

نمایش «بنیامین اند میم» را بهانه کرده و به گفتگو با این دو هنرمند پرداخته ایم.

– شما چندی پیش در نمایش «اوستاد نوروز پینه دوز» نیز به عنوان بازیگر ایفای نقش می کردید. برای آشنایی بیشتر مخاطبان، کمی بیشتر در مورد فعالیت های تئاتری تان بگویید.

امینی: من در حال حاضر دانشجوی رشته نمایش عروسکیِ دانشگاه هنر هستم و از انتخاب این رشته خوشحالم، چون دنیای فانتزی عروسکی همیشه برایم دغدغه بوده است. پیش از دانشگاه در هنرستان نیز، نمایش خوانده ام. در آن دوران قصد داشتم بازیگری را دنبال کنم، اما متوجه شدم می توانم هر دوی این فعالیت ها را همزمان داشته باشم. پس تصمیم گرفتم سراغ دغدغه ی اصلی ام یعنی نمایش عروسکی بروم.

– پس نمایش عروسکی دغدغه اول شماست؟

امینی: نمایش عروسکی دنیای گسترده ای دارد. در آن می توانید هم بنویسید، هم بازی کنید و هم کارگردانی را تجربه کنید. این گستردگی مرا به خود جذب کرد. در کنار این رشته بازیگری را هم دنبال می کنم. در کار «بنیامین اند میم» نیز جزء گروه نویسنده ها بوده و کارگردانی کار را هم بر عهده داشتم و سعی کردم در بازیگری نیز نکاتی را بیاموزم. البته در آینده قصد دارم کارگردانی و نویسندگی را جدی تر دنبال کنم.

– شما هم کمی از خود و فعالیت هایتان بگویید.

غیور: من تئاتر را در دانشگاه هنر و معماری در مقطع کارشناسی و تهیه کنندگی رادیو را در مقطع ارشد در دانشگاه صدا و سیما پشت سر گذاشته ام.

– ایده ی نمایش «بنیامین اند میم» چطور شکل گرفته و در غالب این همکاری مشترک به روی صحنه آمد؟

امینی: با آقای غیور پیش از این در نمایش «خدایگان» همکار بودیم و استارت این نمایش از آن دوران خورد. متن از یک ایده ی پرفرمنس که اجرایی به طول یک ربع ساعت بود، گرفته شد. پس از آن متوجه شدیم که این ایده را می توان گسترده تر کرده و متن کاملی برایش نوشت. شخصیت این نمایش، به کاراکتری پیچیده تبدیل شده بود و درونیاتی داشت که می شد در غالب متنی کامل به روی کاغذ آورد. هنوز هم با وجود این اجرا، گمان می کنم متن جای بازنویسی و بهتر شدن دارد. برای اجرایی شدنش نیز از مکانی مانند عمارت روبرو استفاده کردیم. پس از آن تمرینات را همزمان با متن شروع کرده، کاراکترهای دیگر را اضافه نمودیم و نمایش به چیزی تبدیل شد که روی صحنه ملاحظه فرمودید.

– یکی از ویژگی های متفاوت و البته جذاب نمایش «بنیامین اند میم» این است که به خوبی از مختصات ضلع شمال شرقی چهارراه ولیعصر، نرده هایی که مانع عبور مردم از خیابان می شود، زیر گذر و بن بست کیانپور استفاده شده بود. در مورد ایده ی استفاده ی دقیق از این لوکشین در یک کار تئاتری بیشتر بگویید.

امینی: نمایش از این ایده شروع شد که اتفاقی همچون مرگ در چهارراه ولعصر رخ داده است. چهارراهی که محل عبور و رفت و آمد آدم های زیادی از جمله دانشجوهاست. در این اتفاق خیلی از افراد و مکان ها می توانستند درگیر شوند، آدم هایی که ممکن بود دوست شخصیت اصلی باشند، کافه ها، مغازه ها و حتی ماشین هایی که از چهارراه عبور می کنند. پس تصمیم گرفتیم همه ی این عناصر را به نمایش وارد کنیم و آن را هسته ی اصلی قرار دهیم. دلیل اصلی جذاب بودن موضوع این است که ساختمان عمارت روبرو در همین مختصات قرار دارد و باعث می شود مخاطب به تصویر سازی دست بزند.

– دقیقا! مخاطب به مسیری که تا رسیدن به عمارت طی کرده فکر می کند، به زیر گذری که از آن عبور کرده یا از خیابان رد شده و از روی نرده ها پریده است. مخاطب بن بست کیان پور را به یاد می آورد و محوطه باز عمارت را، درِ پلتفرم اجرا در ذهنش تداعی می شود و حتی خود پلتفرمی که در حال حاضر در آن قرار دارد.

امینی: همین طور است.

غیور: نکته مهم این است که ما می دانستیم در شهریورماه قرار است در چه سالنی اجرا برویم به همین دلیل بازی با مختصات مکان را آگاهانه به کار وارد کردیم.

– چرا عمارت روبرو را برای اجرای این اثر انتخاب کردید؟

غیور: به دلیل نوع معماری سالن، دو سویه بودن و ارتباط با اتاق فرمان که در کار از آن استفاده می شد. پس از آن، رابطه ی مخاطب را با جغرافیا در نظر گرفتیم؛ رابطه مخاطب نسبت به محیط، نسبت به ایستگاه مترو، نسبت به ایستگاه بی آر تی و دیگر چیزهایی که سر راهش قرار می گیرد. به عبارت دیگر، اول سالن را انتخاب کردیم و سپس برایش متن نوشتیم.

– در بخش هایی از نمایش طنز ظریفی وجود داشت که مختص هنری ها و دانشجویان هنر است. آیا عامه ی مخاطبان نیز به اندازه ی دانشجویان هنر با این کار ارتباط برقرار کردند؟

امینی: در این نمایش برای درک برخی صحنه ها و دیالوگ ها نیاز به دانشِ هنری وجود دارد، اما سعی کردیم نوع گویش و لحن کاراکترها آن قدر پیچیده نباشد که از اصل ماجرا دور شده و درکش برای مخاطب عام سخت شود. شاید بحث های تخصصی نمایش برای مخاطب عام قابل فهم نباشد، ولی آنها با کلیت اثر ارتباط برقرار کرده و معمولا راضی سالن را ترک می کنند.

غیور: این نمایش با توجه به برخی صحنه های تخصصی، کیفیت برقراری ارتباطش در گروه های مختلف متفاوت است. در یکی از شبها، بیشتر مخاطبان را افراد غیرهنری و خانواده ها تشکیل می دادند و آن شب کم خنده ترین شب اجرای ما بود. چون برای مخاطب غیرهنری ملموس نبود که الان در مورد چه دغدغه ای صحبت می شود. او تفاوت «جکسون پولاک» و «کلود مونه» را نمی دانست و مطرح شدنش بر روی صحنه و شوخی با این قضیه نمی توانست او را همچون یک مخاطبِ هنری به وجد آورد.

– قبل از ورود مروارید، شما یک تنه صحنه را در دست داشته و با شیوه ای همچون استندآپ کمدی با مخاطب ارتباط برقرار کرده و او را می خندانید. آیا عمدی برای استفاده از این لحن وجود داشته است؟

غیور: قطعا قصد ما اجرای استندآپ کمدی نبوده و ما به ازای بیرونی ای در ذهن مان نبود. اما اگر این اتفاق هم افتاده باشد، باز هم می توان آن را مثبت ارزیابی کرد. اینکه یک بازیگر بتواند به تنهایی مخاطب را بخنداند خود اتفاق مثبتی است. در نمایش تنها بر روی کمدی کار مانور داده نمی شود، بلکه صحنه های حسی هم در کار وجود دارد و این لحن در تمرینات به دست آمده است. جدای از لحن، کاراکتر با دست چپ حرف می زند که این موضوع نیز در تمرینات و در کنار لحن شکل گرفت. وقتی بازیگر می تواند مخاطب را یک تنه بخنداند این نشان دهنده ی کارکرد درست منولوگ است. اگر منولوگ ضعیف باشد، یک بازیگر خوب هم نمی تواند آن را نجات دهد.

– نمایش از کارگردانی خلاقی بهره برده و از تمام امکانات محدود پلتفرمِ عمارت روبرو استفاده شده است. آیا این ویژگی ها در متن وجود داشت یا در پروسه ی تمرینات شکل گرفت؟

امینی: ابتدا وقتی متن را می نوشتیم به این فکر می کردیم که چارچوب و روایت درست شکل بگیرد. پس از آن تصمیم گرفتیم همه چیز را به صورت واقعی بازسازی کرده و به سمت مستند حرکت کنیم که لازمه ی آن رعایت درست جزئیات بود. به پیشنهاد آقای غیور، مروارید از یک شخصیت غائب به شخصتی حاضر تبدیل شده و زندگی او نیز به داستان اضافه شد. کارگردان هم به جای اینکه در موردش حرف زده شود به روی صحنه آمد البته به صورتی مینیمال. در برخی صحنه ها، تکرار اتفاق می افتد. این موضوع برایم مهم بود که این تکرار در همان صحنه، از سوی هر دو بازیگر و دقیقا با یک میزانسن اجرا شود. و البته مهم بود که این قرارداد باعث خستگی و دلزدگی مخاطب نشود. ورود شخصیت های نازنین، مریم، آوا و دختری که نقاشی نمی خواند، هم بخشی از کار بود که آقای غیور وارد کرد و بسیار مورد پسند مخاطب قرار گرفت.

– این بخش به نوعی باعث دخیل شدن مخاطب در اجرا هم می شد و هر بار بنیامین نام دختری که نقاشی نمی خواند را فراموش می کرد، مخاطب اسم سارا را بلند به زبان می آورد.

امینی: دقیقا، این بخش باعث ارتباط بیشتر مخاطب و همراه شدنش با نمایش شد.

– بخش طنز ماجرا، بخش پررنگی بود که به خوبی توانست مخاطب را با خود همراه کند. کدام یک از شما دو نویسنده ی عزیز، طنازی خود را در متن جاری کرده بودید؟

امینی: بگذارید این بخش را آقای غیور توضیح دهند، چون ایشان طنز قوی تری دارند.

غیور: بخش عمده طنز کار، در تمرینات شکل گرفت و پس از آن به متن اضافه شد. در تمرینات بخش هایی را اتود می کردیم و وقتی ثابت می شد به متن اضافه می نمودیم. به نظر من اساسا شوخی را نمی شود ابتدا نوشت و بعد به اجرا درآورد، بلکه برعکس شوخی اول باید اجرا شود و اگر در اجرا جالب بود، بر روی کاغذ مکتوب گردد. ناگفته نماند که طنز ماجرا خیلی بیشتر از میزانی است که روی صحنه دیده می شود، اما آن را متناسب با اجرا کم کردیم تا زمان نمایش کوتاه شود. چراکه حتی اگر متن و بازی های هم قوی باشد، صندلی های عمارت روبرو امکان نشستن مخاطب را بیشتر از ۴۵ دقیقه نمی دهد. یکی دیگر از دلایل مورد قبول واقع شدن شوخی های این نمایش، آزاد بودن بازیگر است که باعث می شود مخاطب با کمدی کار ارتباط برقرار کند. بازیگر و همچنین متن، سعی بر خنداندن مخاطب ندارد، بلکه تنها کار خود را انجام داده و حماقت نفر رو به رویی را با رفتار و دیالوگ بیان می کند. به بیانی دیگر اتفاقی که بیان می شود به ذات خود خنده دار است و مخاطب را همراه می کند.

– هر دوی شما، تحصیلات مرتبط با هنر دارید و با توجه به میزان آشنایی تان با این رشته، نقد های تندی نیز به هنر، مخصوصا نقاشی و نمایش، وارد کرده اید. نقد هایی که چون با طنز همراه شده اند، به خوبی در دل کار نشسته و اتفاقا مخاطبانِ هنری بیشتر با آنها همراه می شوند. چرا نقدِ هنر را به این نمایش تزریق کردید؟

امینی: اعتقاد دارم هر کسی که می خواهد نقد کند، ابتدا باید از خودش شروع کند. لازمه ی نقد کردن این است که با لحنی درست همراه شود تا مخاطب را پس نزده و موقعیت را نشان دهد. در این نمایش سعی کردیم آن چه را که می خواهیم درباره اش حرف بزنیم، به درستی نشان دهیم، چه در غالب دیالوگ و چه در غالب اتفاق و میزانسن. در این راستا و با توجه به اینکه کل گروه دانشجویان یا دانش آموختگان هنر هستند، از ایده ها، نظرات و پیشنهاد های یکدیگر به درستی بهره برده و سعی کردیم نقدی درست انجام دهیم. موضوع مهم دیگری که باید هنگام نقد کردن به آن توجه داشت، این است که حرف مان را به سمت خوب یا بد بودن یک موضوع نبریم و قضاوت نکنیم. باید با استفاده از نقد جرقه ای در ذهن مخاطب ایجاد شود، نه اینکه به جهت خوب یا بد هدایتش کنیم. نقد یک شمشیر دو لبه است که می تواند کار را ارتقا داده و یا زمینش بزند.

غیور: به نظر من در جامعه ای که در آن زیست می کنیم به شدت به نقد نیاز است. اگر در اطراف خود دقت کنیم، متوجه می شویم که مردم جامعه در همه ی زمینه ها اعم از روابط، دانشگاه، احساسات و هر چیزی دچار مشکل هستند و می توان آنها را از طریق نقد به وجود این مشکل آگاه کرد. ما هنر را نقد کردیم چون قصدمان نشان دادن این مهم بود که هنرمند تافته ی جدابافته ی جامعه نیست و باید خودبرتر بینی اش را در همه زمینه ها کنار گذاشته و به خود رجوع کند.

– آیا تصمیم دارید نمایش«بنیامین اند میم» را در سالنی دیگر دوباره به صحنه ببرید؟

امینی: در حال حاضر دو گزینه پیش رو داریم؛ اولین گزینه فرستادن این کار برای شرکت در بخش محیطی جشنواره بین المللی تئاتر فجر است و دومین گزینه اجرای عموم در یک سالن دیگر. برای رسیدن به هدف دوم، متن باید مورد بازنویسی قرار گرفته و متناسب با سالن جدید، ملموس تر و پخته تر شود و صد البته این بار مخاطب عام را نیز در اجرا بیشتر سهیم کنیم.

– و حرف پایانی:

امینی: من اعتقاد دارم هنرمند باید بر روی دغدغه هایی کار کند که برای جامعه ملموس است. بسیاری از هنرمندان حتی علیه خود هنر و دیگر همکارانشان گارد دارند. برخی دیگر در هنگام اجرا دنبال متن هایی می گردند که کمتر قابل فهم باشد؛ متنی عجیب و غیر و قابل درک. در صورتی که باید به موضوعاتی پرداخته شود که نیاز جامعه است.

غیور: نمایش ما، اجرایی ساده و خودمانی بود که با این گروه شکل گرفت. امیدوارم با پذیرفته شدن کار در جشنواره فجر بتوانیم این گفتگو را در آن بازه نیز ادامه دهیم.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران