درباره نمایش این یک کنفرانس از شکست ماست
«به هنگام صلح، پسران، پدران خود را به خاک می سپارند؛ و در زمان جنگ، پدران، پسران خود را»
این جمله ی «هرودوت»، مورخ یونانی، ایده ابتدایی نمایش این یک کنفرانس از شکست ماست را رقم زده، نمایشی به نویسندگی و کارگردانی «مهران مرادی» و بازی پوریا شکیبایی، امید شوندی، آرش صفایی، احمدرضا موسوی و اکبر مشکاتی که در سالن استاد انتظامیِ خانه هنرمندان بر روی صحنه است.
ایستگاه قطار/ روز: دو پسر جوان، دست و پای پیرمردِ سوزنبان را بستهاند، آنها قصد دارند خود را جلوی قطار بیاندازند و منتظرند قطار سر برسد. از اتاقک سوزن بانی دو مرد دیگر بیرون میآیند. این دو سعی می کنند با واژههایی پدرانه، پسرانشان را از خودکشی منع کنند. قطار نمیآید و پسرها همچنان به مرگ اصرار دارند؛ مرگی که مشخص میشود جدی نبوده و تنها یک بازی است. در این هنگام پیرمرد سوزنبان از جا برخاسته، بازی این چهار نفر را به هم می زند. وی برای اتمام این بازی، دست به عملی می زند که پسرها تا آن لحظه فقط از آن حرف زدهاند.
مهران مرادی در نمایش خود، دست روی زخمِ این روزهای ایران و جهان و علاقهی شدیدی گذاشته است که از سوی جوانان و نوجوانانِ امروز به سوی خودکشی وجود دارد. مرگ گویی برای این نسل دغدغهای جذاب و تبدیل به نیازی شده که تا ارضا نشود، دست از سر آن بر نمیدارند. همین چندی پیش بود که دو دختر نوجوان در حالی که شاد و خندان از خودشان فیلم میگرفتند، سرخوشانه از پلی در اصفهان پایین پریده و این بازی را تمام کرده بودند. آمار خودکشی این روزها نشان میدهد این معضل در تمام دنیا وجود دارد و فقط شامل ایران نمیشود. پلهای زیبایی که برای رفت و آمدِ آسان ساخته شده، تبدیل شده است به جایی برای سقوط. ساختمانهای بلند و مرتفع نیز یکی از همین مکانهاست. ایستگاههای مترو و قطار نیز از دیگر نقاطی هستند که برای خودکشی انتخاب میشوند. حتی سقف خانه که روزی تنها پناه بشر بوده است، تبدیل شده به جایی برای آویخته شدن.
فرم و محتوای این نمایش، در هم تنیده و به شدت به هم مرتبط است. فرم اجرایی این نمایش محتوایش را در برگرفته و به خوبی با آن همراه شده است. در این نمایش، تکرار کارکردی مهم پیدا کرده و اکت ها به وفور به همراه دیالوگهایشان تکرار میشوند. عملی که آنها انجام میدهند نیز عملی تکرار شونده است. همان طور که پیرمرد اشاره میکند، این چهار نفر هر روز به ایستگاه رفته و این بازی تکراری را انجام میدهند. دور تا دور ایستگاه سر بطری آب ریخته شده و نشان از زمانی دارد که پدرها سفیدی سرشان را شسته و سر بطری آب را پرت میکنند. این همه سرِ بطری نشان از طولانی شدنِ تکرار این بازی دارد؛ تکراری که در قامت نمایش نشسته است.
از ویژگیهای مهمِ این اجرا میتوان به طراحی صحنه و نور اشاره کرد. صحنه به صورتی رئال، ایستگاه قطاری کم رفت و آمد و دور از شهر را نشان میدهد. ایستگاهی ساکت که ریل قطاری که از جلواش میگذرد و تنها یک اتاقک و سوزنبانی دارد که در انتظار تمام شدن بازی این چهار نفر است. محدودهی ایستگاه با سر بطری آب مشخص شده و مبلی زهوار دررفته نیز کنار اتاقک قرار دارد که پیرمرد روی آن به ظاهر بیهوش شده است.
«آرمان رحمانی زاده» طراح نور این اثر نیز به درستی عمل کرده و با وجود محدودیتهای سالن استاد انتظامیِ خانه هنرمندان، از جمله محدودیت در تعداد پروژکتور و لاین های نوری، با استفاده از تنها هفت پروژکتور، پرسپکتیو، ترکیب بندی و فضاهای متفاوتی را ایجاد کرده. او نور فضای خارجی و روز را به درستی در آورده و چشم مخاطب را با فضاهای نوری متفاوت همراه نموده است.
بازیگران نمایش، قوی روی صحنه ظاهر شدهاند. از آمادگی آنها مشخص میشود که دورهی تمرینات طولانی برای این نمایش پشت سر گذاشته شده و هر چهار پدر و پسر به درستی و به جا در نقش خود بازی میکنند. از جمله ریسکهای مهم مرادی در این اجرا را میتوان انتخاب بازیگری مسن برای بازی در نقش سوزنبان دانست. سوزنبانی که سه ربع از یک ساعت زمان نمایش را بی حرکت و با دست و پای به ظاهر بسته روی صندلی خوابیده است. انتخاب «اکبر مشکاتی» برای این نقش و قرار دادن او در کنار دیگر بازیگران خوب این نمایش، یکی از دلایل موفق بودن این اجراست.
این یک کنفرانس از شکست ماست نمایشی است که در همه ی وجوه، به اندازه ظاهر شده است. این نمایش که از طراحی صحنه و نور خوبی بهره برده، با بازی های درست، میزانسن دقیق و البته موضوعی متناسب و به روز می تواند مخاطب را راضی از سالن بیرون فرستاده و توجه او را به بازی های خطرناکی که در اطرافش می بیند جلب کند.
پاسخ دهید