درباره نمایش «جنایت و مکافات»

درباره نمایش جنایت و مکافات

جنایت و مکافات رمان مشهور داستایوفسکی درباره راسکولنیکُف، دانشجویی است که به خاطر اصولش مرتکب قتل می ­شود. او بنا بر انگیزه­ های پیچیده ­ای که حتی خودش از تحلیل آنها عاجز است، زن رباخوارِ صاحبخانه و خواهرش را می­ کشد. وی پس از قتل، از خرج کردن پول و جواهراتی که از خانه زن برداشته ناتوان شده و آنها را پنهان می ­کند. چند روز در خانه بیمار و بستری می­ شود، پس از آن گمان می ­کند همه به او مظنون هستند و کارش به جنون می ­کشد. در این بین عاشق سونیا، دختری می ­شود که به خاطر مشکلات مالی خانواده ­اش، دست به تن­ فروشی زده. عذاب وجدان و این عشق که او آن را نشانه مهر خداوندی به انسان خطارکار می ­داند، راسکولنیکف را به اعتراف وا می ­دارد.

داستایوفسکی در سال ۱۸۶۳ ابتدا همسرش و سپس برادرش را از دست داد. او این دوره را یکی از سخت ترین دوران زندگی اش دانسته است. وی در این دوران تمام وقت خود را صرف کارهای خلاقانه ادبی می کند؛ چرا که هم سرگرمش می سازد و هم از طریق آن امرار معاش می کند. رمان «جنایت و مکافات» زاده ی این ایام و تاثیر تلاش های بسیار او برای یافتن حقیقت زندگی است.

حال «رضا ثروتی» این رمان را با بازی بابک حمیدیان، آتیلا پسیانی، طناز طباطبایی، مهدی سلطانی، مینا ساداتی، پیام دهکردی، پانته ­آ بهرام، اصغر پیران و بهناز جعفری بر روی صحنه ی تالار وحدت آورده است. ثروتی پیش از این نمایش های بسیاری از جمله «از پا نیافتاده»، «عجایب المخلوقات»، «مکبث»، «استنطاق» و «کسوف» را روی صحنه آورده و سال گذشته نیز نمایش «تن شوری» را با بازی صابر ابر و پانته آ پناهی روی صحنه داشت.

داستایوفسکی در رمان جنایت و مکافات غم و اندوه انسان را کاویده، معضلات او را موشکافی کرده و نزاع بین واقعیات تلخ جامعه و باورهای مذهبی را به نمایش گذاشته است. ثروتی نیز برای به نمایش درآوردن این داستانِ دشوار دست روی همین نقاط گذاشته است؛ رنج و اندوه حاصل از قتل که گریبان راسکولنیفک را گرفته، در تمام طول نمایش دیده می ­شود.

معمولا اقتباس­ های ادبی ضعیف ­تر از متن اصلی است، چراکه واژگانِ رمان قابلیت بیشتری برای نفوذ در ذهن شخصیتِ داستان و همچنین خواننده­ ی رمان دارد، تا تصاویر تئاتر و سینما. پس این اتفاقی عادی است که اثر اقتباسی به مراتب و در بیشتر مواقع ضعیف ­تر از متن اصلی باشد، زیرا امکان تصویری­ سازی تمام خیالات یک انسان بر روی صحنه­ی محدود تئاتر وجود ندارد. از این جهت تلاش ثروتی برای اقتباسی مناسب از اثر داستایوفسکی ستودنی است. او درون مایه اصلی اثر را که رنجِ حاصل از عذاب وجدان است، به خوبی به صحنه ­ی نمایشش انتقال داده است.

ثروتی برای نمایش خود، صحنه ­ی باشکوهی طراحی کرده است. صحنه از سازه ­ای سه طبقه تشکیل شده که درختی تنومند از میان طبقاتش رد شده است. طبقه اول به ریشه ­های درخت پیوند خورده، طبقه دوم تنه­ ی درخت است و سوم شاخه­ هایش. پله ­هایی مارپیج نیز در دو طرف سازه، طبقات را به هم وصل می ­کند. این طراحی صحنه باشکوه و نمادین می ­تواند برای دقایقی حیرت مخاطب را برانگیزد، اما پس از لختی، ذهن مخاطب درگیر چرایی این صحنه ­پردازی می­ شود.

اعظم اتفاقات از جمله قتل، بازرسی پلیس و ملاقات سونیا در طبقه میانی رخ می ­دهد. طبقه بالا پر از تنهایی شخصیت اصلی و در واقع همان اتاق زیر شیروانی ­اش است و طبقه اول، رفت و آمدهای معمول جامعه را نشان می ­دهد. در پایان نمایش درخت نیز قطع می شود، درست زمانی که راسکولنیکف به قتل اعتراف کرده است. با این اتفاق، می توان درخت را نماد رنجِ درون راسکولنیکف دانست که در حال قطع شدن است. حال سوال اینجاست اگر این درخت باشکوه از صحنه نمایش حذف شده و سازه در سه طبقه بدون آن طراحی شود، چه اتفاقی در صحنه نمایش می ­افتد؟ مسلما با حذف درخت روال اتفاقات بهم نمی ­خورَد و طبقات همان کارکرد خود را دارند و پایان نمایش نیز به درخت هیچ وابستگی مستقیمی ندارد.

«بابک حمیدیان» که نقش راسکولنیکف را بازی می ­کند، مهم ­ترین و بی ­شک ستاره ­ی ستاره­ های این نمایش است. او در تمام صد و سی و پنج دقیقه اجرا در صحنه حضور داشته و مدام بین طبقات در حرکت است. اجرای هر شبِ این نمایش، انرژی فیزیکی و روانی زیادی می ­طلبد و باید حمیدیان را از این منظر تحسین کرد. او همچنین موفق می ­شود شخصیت آشفته و رنج دائمی راسکولنیکف را به درستی به نمایش بگذارد و مخاطب را برای درک این درد به همذات ­پنداری فرا بخواند. از دیگر هوشمندی ­های ثروتی در اجرا بردن نمایش جنایت و مکافات واگذاری نقش پیرزن رباخوار به «اصغر پیران» است. به راستی که او بهترین گزینه برای ایفای این نقش بوده و فیزیکش متناسب با تعاریفی است که داستایوفسکی از این شخصیت در رمان ارائه داده است.

نمایش جنایت و مکافات پر از ستاره­ های سینما و تئاتر است. ستاره­ هایی که هر کدام به تنهایی برای کشاندن مخاطب به سالن کافی است و حال کنار هم قرار گرفتن این ستاره ­ها، کار کارگردان را کمی دشوار می ­کند. به این جهت که باید برای هر کدام صحنه ­ای تعریف کند تا ستاره به اندازه­ ی ستاره بودنش نقش ایفا کرده باشد و این صحنه ­های اختصاصی، نمایش را طولانی و تا حدی کسالت ­بار کرده است.

نمایش جنایت و مکافات اولین تجربه رضا ثروتی در تالار وحدت است. حداقل کاری که این کارگردان جوان اما باتجربه، با به صحنه آوردن جنایت و مکافات می ­کند این است که مخاطبِ کنجکاو را ترغیب سازد تا برای فهمیدن تفاوت ­های نمایش او با رمانِ مورد نظر، کتاب دست گرفته و رنجی را که روی صحنه دیده است، با واژه ­ها نیز حس کند.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران