مترونوم مرگ: نقدی بر نمایش آخر خط

احمد عظیمی که پیش­تر با بازی در نمایش «سلطان مار» به کارگردانی احمد اسلامی زیرکی در تماشاخانه هنر روی صحنه رفته و خوش درخشیده بود، این بار در کسوت کارگردان، نمایش آخر خط نوشته پیتر تورینی را با بازی دانیال خیری ­خواه و پدرام صمدی، در پلتفرم عمارت رو به ­رو، روی صحنه آورده است. آخر خط داستان روزنامه­ نگاری است که به آخر خط رسیده، قصد خودکشی دارد و قصدش را روی صحنه نمایش عملی می­ کند. با آراد موبایل همراه باشید.

از ابتدای ورود به صحنه صدای مترونوم شنیده می ­شود و این ذهنیت را ایجاد می ­کند که ریتمِ چیزی قرار است رعایت شود و هر چه جلوتر می ­رویم متوجه می ­شویم این ریتم مرگ است که باید درست رعایت شود. نمایش همان اول تکلیفش را در مورد قصه با مخاطب روشن می­ کند. روزنامه­ نگار، اسلحه به دست به ما اعلام می ­دارد که تا هزار می ­شمارد و با شمردن آخرین عدد، گلوله ­ای در مغز خود خالی می ­کند. این شمارش در تمام لحظات نمایش ادامه دارد و با اعلام اعداد، مخاطب ناخودآگاه در جریان زمان واقعی نمایش نیز قرار می ­گیرد؛ اما در نیمه راه، عظیمی مخاطب را غافلگیرکرده، نیمه دوم شمارش اعداد به سرعت می ­گذرد و زمان مرگ فرا می ­رسد؛ روزنامه ­نگار تیری در شقیقه ­اش خالی می ­کند و جلوی پای مخاطب می ­افتد.

مترونوم مرگ

نمایش آخر خط در پلتفرم کوچک «عمارت رو به رو» اجرا می­ شود، اجرایی با مقیاس کوچک که چه بسا بسیار بهتر از نمایش ­های همسان ­اش در سالن ­های بزرگ تاتری است؛ سالنی که مخاطب به محض ورود و با دیدن فضای کوچک و محدود و آگاهی از اینکه نمایش قرار است با تکیه بر یک بازیگر اصلی جلو برود، خودش را برای خستگی از فضا و امکانات محدود آماده کرده است، اما حسابی غافلگیر می ­شود.

بازی خوب و حتی فراتر از خوب دانیال خیری ­خواه، جنونِ مرگ و خودکشی را در فضای سالن می ­افکند، نزدیکی او به تماشاگران و ارتباط چشمی ­اش با آنها، باعث نزدیکی بیشتر مخاطب با نمایش و زندگی روزنامه ­نگار شده است و گویی هر آن منتظریم یکی از تماشاگران با حرکتی بخواهد مانع از خودکشی روزنامه نگار شود.

بازی خوب و حتی فراتر از خوب دانیال خیری ­خواه، جنونِ مرگ و خودکشی را در فضای سالن می ­افکند…

هیجان و احساس ­های متفاوت و حتی متناقض روزنامه ­نگار در لحظات پایانی زندگی ­اش، صحبت ­های هیجان ­انگیزش از گذشته­ های دور و نزدیک، حرکتش در تمام طول و حتی عرض باریک صحنه، مخاطب را تمام و کمال در فضای نمایش نگه می ­دارد. حضور پدرام صمدی که نقشی کم­ رنگ دارد و بیشتر منتقل­ کننده مفهوم اجرا است (و البته کمکی برای تعویض صحنه ­ها) نیز به خوبی با کلیت نمایش هماهنگ است.

عظیمی از فضای کوچک پلتفرم به خوبی استفاده کرده و در اجرا خست به خرج نداده و آنچه لازم داشته روی صحنه آورده است؛ از پروجت فیلم روی پرده گرفته تا پخش صدای ضبط صوت کوچک روزنامه­ نگار، از پاشیدن خون روی صحنه و تا آوردن جمجمه و استخوان مرگ، از کشیدن تابوت بزرگی به وسط سالن تا تعویض چندین باره لباس در فاصله کوتاه تعویض صحنه آن هم در سالنی که امکان محدودی برای تعویض صحنه دارد. عظیمی از موسیقی و نور محدود سالن نیز به خوبی استفاده کرده و حتی به نور شخصیت داده است به طوری که گاهی با صدایی خاموش و گاهی با پیچاندن لامپ روشن می ­شود.

مترونوم مرگ

بی­ شک می ­توان نمایش آخر خط را اجرایی خلاقانه و به تمام معنا «تئاتر» دانست؛ نمایشی دغدغه­ مند و کاملا حرفه ­ای. نمایشی که در شب آخر اجرا، تعداد مخاطبش به بیست نمی ­رسد و این خود بی ­توجهی مخاطبان تئاتر به آثاری را نشان می ­دهد که شاید کمی گمنام ­ترند، شاید تبلیغات خوبی برایشان صورت نگرفته و شاید مخاطب ترجیح می ­دهد به سالن ­های بزرگ تئاتر برود و از دور بازیگرانی را ببیند که گاها فقط انجام وظیفه می ­کنند، نمایشی که با دیدنش مخاطب به این باور می ­رسد که اندازه سالن قطعا تاثیری در اجرای خوب نخواهد داشت، اجرایی که بی شک بیش از سالن کوچکش قابل تحسین است.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران