نمایش «این کجا و آن کجا» در روزهای نهم و دهمِ سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر، در بخش خیابانی در محوطه ی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفت. نمایشی که با استقبال بسیار خوب مخاطبان رو به رو شده و در طول اجرا بسیاری از مردم و رهگذران به دیدن این نمایش نشستند.
«این کجا و آن کجا» را «پژمان شاهرودی» با بازی «سامان شکیبا»، «مهدی جودکی»، «میلاد صادق زاده»، «حسین عسگریان»، «مسعود کردی»، «حامد گودرزی»، «حمید گودرزی» و «سیاوش مقدسی» از شهرستان بروجرد به محوطه تئاتر شهر رسانده است. نمایشی که تمام ویژگی های یک نمایش خوب خیابانی را داراست. داستان در مورد تفاوت ارزش ها در ایران و دیگر کشورهاست. فردی به نام توماس در یک کشور غربی سرباز است. توماس هیچ اطلاعی از امور نظامی نداشته و در طول دوره اش نیز یاد نمی گیرد. او مدام گند می زند و دسته گل به آب می دهد تا اینکه توسط یکی از فرماندهان کشته می گردد. حال توماس به عنوان سربازی که در راه وطن جان داده مورد تقدیر مردم و دولت قرار می گیرد. مجسمه اش ساخته شده و همه به آن احترام می گذارند. در سوی دیگر یک جوان ایرانیِ کشاورز قرار دارد، مردی که در تمام روستا مورد قبول بوده و به همه ی مردم تا جایی که می تواند کمک می کند. جنگ تحمیلی آغاز می شود و مردِ روستایی به جبهه می رود و شهید می گردد. تنها چیزی که نصیب این شهید می شود تابلوی یک کوچه است که رویش با آگهی فروش کلیه گرفته شده است.

این کجا و آن کجا نمایشی موفق است که مهم ترین ویژگی، شکل اجرایی آن است. کارگردان با استفاده از فیزیک بازیگرانش تمام صحنه های نمایش، ابزارها، مکان ها، آکسسوار ها و … را ساخته است. برای نمونه می توان به ماشین خرمن کوب، پدافند هوایی، فرغان، سنگر، تانک و … اشاره کرد که تمام آنها توسط فیزیک بازیگران ساخته می شود. خلاقیتی که بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و به درستی در نمایش پیاده شده است. بی شک فیزیک بازیگران و استفاده ی درست و خلاقانه ی آن مهم ترین موفقیت این نمایشِ خیابانی است.
دومین ویژگی این نمایش را می توان انتخاب موضوعی ارزشی و نگاهی منتقدانه به آن دانست. نمایش به شهدایی اشاره می کند که جان خود را برای این ممکلت از دست داده اند اما به اندازه ی لطفی که به حکومت روا داشته اند مورد ارزش واقع نگشته اند. البته این موضوع شامل همه ی اهالی بنیاد شهدا و جانبازان نمی شود و به خوبی می دانیم که سهمیه های ناعادلانه این بنیاد چه بلایی سر نظام آموزشی و دیگر موارد آورده است، اما بی شک در این میان خانواده های زیادی هستند که فرزندانشان بدون هیچ چشم داشتی به جبهه رفته و باز نگشته اند. این خانواده ها هنوز هم با بنیاد غریبه اند. این کجا و آن کجا در مورد این خانواده های مقدس حرف می زند، کسانی که دست از سهمیه، بودجه، مادیات و مقام برداشته و فقط به خاطر خدا این مهم را انجام داده و حال به دست فراموشی سپرده شده اند.
سومین ویژگی نمایش این کجا و آن کجا استفاده ی درست و به جا از شعر و مولودی است. صحنه های نمایش با همخوانی بازیگران به هم وصل می شود. آنها ملودی های معروف شعرهای ایرانی را مطابق داستانی که در تلاش برای انتقال آن هستند، به کار می برند که خود به نوعی در جذب مخاطب و ریتم بخشیدن به کار کمک می کند.
بازی بازیگران نیز از نقاط قوت نمایش است. اما طنزی که شاهرودی در نمایش این کجا و آن کجا به کار برده باعث محبوبیت این نمایش در بین مخطبان شده است. داستانی که بیان می شود خود به اندازه ی کافی واقعی و تلخ است که اگر طنز چاشنی آن نشود، تلخش اش گلوی مخاطب را می آزارد و او محوطه نمایش را ترک خواهد کرد اما استفاده ی درست از طنز، نمایش را تلطیف کرده و باعث ارتباط مخاطب با آن می شود.
نمایش این کجا و آن کجا بی شک یکی از بهترین کارهای بخش خیابانیِ سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر است. نمایشی که کارگردانش در سال گذشته چهار جایزه مهم بخش خیابانی را برای نمایش «تولیدی لیلی و مجنون» به دست آورده. بخش خیابانی تئاتر فجر از پرشور ترین بخش ها در ارتباط با مخاطب است؛ چرا که مخاطب آن از هر قشری است و بدون اینکه دغدغه ی مالی برای پرداخت بلیط داشته باشد می تواند نمایش ببیند. نمایش هایی که اگر کیفیتِ لازم در آنها در رعایت شود، از بیشترین مخاطبان جشنواره برخوردار خواهند بود. اما از لحاظ اجرایی، گویی این گونه ی نمایشی از محجورترین گونه های جشنواره فجر است. شاهرودی در این باره چنین گفته است: « بچه های بسیار زیادی هستند که برای حوزه خیابانی تلاش می کنند و با همه وجود از جان و دل مایه می گذارند ولی این مسئله برای برگزارکنندگان جشنواره ها جایگاهی ندارد. در تبلیغاتی که می کنند می گویند هنرمندان بسیار خوبی در بخش های مختلف وجود دارد ولی نامی از خیابانی نمی برند. انگار که بخش خیابانی تنها یک بخش است که باید برگزار شود و بیشتر از آن جدی گرفته نمی شود. ما بیشترین تعداد تماشاگر را داریم ولی از کمک هزینه ها کاملاً مشخص است که انگار ما از سر بیکاری و تفنن به کار خیابانی روی آوردیم. این نگاه سطحی شایسته تئاتر خیابانی نیست.»
تئاتر خیابانی به خاطر تعداد زیاد مخاطبان از تاثیرگذارترین گونه های نمایشی است. شاهرودی در این باره نیز چنین می گوید: «تئاتر خیابانی قادر است در عادی ترین فضاهایی که هر روزه از آنها گذر می کنیم بدون هیچ پیش زمینه ای یک اتفاق بزرگ به وجود آورد و مردم را با تئاتر آشنا کند و به آنها لذت ببخشد. من کارهای خیابانی زیادی دیدم که زیر باران اجرا می شد و مخاطب هم داشت. تئاتر خیابانی جور بقیه را برای تئاتر می کشد و عوام را به هنر دعوت می کند و به آنها آموزش می دهد. مردم هیچ هزینه ای نمی کنند و ماییم که برای آشنایی شان هزینه می کنیم. من در آثارم تلاش می کنم تا به مسائل و مشکلات اعتراض کنم و رسالت کار خیابانی را به انجام برسانم و همراهی ای که مردم با آثار خیابانی دارند در کمترین اثر صحنه ای اتفاق می افتد و اگر هم اتفاق بیفتد به آن شدت نیست.»
گروه های اجرای خیابانی بی آنکه به فکر دستمزد باشند، از جان و دل برای نمایش هایشان تلاش کرده تا آنها را به نظر مخاطب برسند و کاش مسئولین جشنواره ها از تاثیرات عمیق این گونه ی نمایشی که رایگان در دسترس همگان قرار گرفته و تنها سهم عامه ی مردم از تئاتر است، پی برده و به آن ارزش هایی در خور دست اندرکارانش بدهند. کاش تئاتر خیابانی ما به سرنوشت شهید روستایی دچار نشود که همه ی ارزش هایش به نام یک کوچه خلاصه گردد، نامی که باز هم آگهی ها محو اش می کنند.
پاسخ دهید