پرونده نمایش «آبگوشت زهرماری» (گفتگو با حسین اسدی – کارگردان)

 

«حسین اسدی» کارگردان تئاتر و از اهالی جزیره خارک است. وی نمایش «آبگوشت زهرماری» را در نوزدهمین جشنواره تئاترهای آیینی و سنتی به اجرا رسانده و در آذرماه امسال این اثر را در تماشاخانه سنگلج به اجرای عموم در آورده است. این کارگردان پیش از این نیز چندین نمایش از جمله «بچه های خاکستری» و «به مرور زمان» را در حوزه ی تئاتر کودک و نوجوان به صحنه آورده.

نمایش «آبگوشت زهرماری» را بهانه کرده و با کارگردان آن «حسین اسدی» به گفتگو نشسته ایم. با ما همراه باشید.

حسین اسدی – کارگردان

حسین اسدی (کارگردان)

– شما در حوزه ی تئاتر کودک و نوجوان فعالیت های جدی داشته و در این زمینه موفق عمل کرده اید. چه شد که تصمیم گرفتید در جشنواره نمایش های آیینی و سنتی فعالیت کرده و اثری را بر روی صحنه بیاورید؟

در کارنامه ی هنری ام جای نمایش آیینی و سنتی خالی بود و علاقه مند بودم این گونه ی نمایشی را نیز کار کنم. متن های مختلفی را در این راستا مطالعه کرده و در نهایت جذب نمایشنامه «آبگوشت زهرماری» از آقای «آرش آبسالان» شدم.

– نمایشنامه «آبگوشت زهرماری» چه ویژگی هایی داشت که آن را برای اجرا انتخاب کردید؟

اتفاقات نمایشنامه «آبگوشت زهرماری» در یک آشپزخانه رخ می دهد. در این آشپزخانه، آشپزها سعی می کنند نقش های مختلفی را بازی کنند و نمایشنامه به نوعی بازی در بازی است. این ساختار آن چیزی است که دوست داشتم به روی صحنه بیاورم. هدفم این نبود که کاراکترهای نمایش فقط یک نقش را بازی کنند، بلکه برعکس دوست داشتم آنها تیپ باشند و بازی های مختلفی را ارائه دهند. به روی صحنه آوردن بازی های مختلف از یک بازیگر یکی از علاقه مندی هایم و دلیل اصلی انتخاب این نمایشنامه بود. دلیل دوم اما حرف هایی است که در نمایشنامه زده شده و به حال و روز این روزهای ما نزدیک است.

– چقدر به متن نمایشنامه اصلی وفادار بودید؟

داستان اصلی نمایشنامه «آبگوشت زهرماری» در زمان قاجار اتفاق می افتد و درباره مظفرالدین شاه حرف می زند که مدتی است غذا نمی خورد. در اجرای ما از این نمایشنامه سعی کردیم قصه اصلی را نگه داریم اما مکان نمایش را به جنوب منتقل کردیم. در گذشته به بزرگان خطه ی جنوب کشور «خان» می گفتند و ما به جای شاه قاجار، از شخصیت «خان» در نمایش خود بهره بردیم. در جزئیات اما به جای سفیر، از عوامل انگلیسی و پرتغالی هایی که آن زمان در جزیره خارک رفت و آمد داشتند استفاده کردیم. در پایان نمایش نیز تغییراتی دادیم اما ماجرای کشته شدن یکی از آشپزها به دست سرآشپز را که در بازی نمایشی شان گیر افتاده است، تغییر ندادیم. همان طور که گفتم به کلیت قصه وفادار بودیم.

– نمایش «آبگوشت زهرماری» تلفیقی از موسیقی، حرکت و قصه گویی است. چگونه به این فرم اجرایی رسیدید؟

بعد از انتخاب نمایشنامه «آبگوشت زهرماری» در ابتدا قصد داشتم کاملا به متن وفادار باشم، اما با جلو رفتن در تمرینات احساس کردم فضای قجری نمایش را نمی توان با فرم و موسیقی بوشهری به روی صحنه آورد. در این راستا، دراماتورژ کار، آقای «عقیل جماعتی» داستان را به بوشهر و به سمت و سوی هماهنگی با موسیقی بوشهری پیش بردند. البته موسیقی در متن نمایشنامه نیز جاری است و با خواندنش متوجه می شویم که در برخی لحظات باید موسیقی پیوند دهنده ها صحنه ها به هم باشد. در مورد میزانسن ها و استفاده از دکور نیز باید بگویم که در بیشتر اجراهایم از یک دکور سبک و قابل جا به جایی استفاده می کنم که در هر صحنه حرفی را بازگو کند. در کل باید گفت که متن خوب آقای «آرش آبسالان» چنان انعطاف پذیر است که می شود آن را حتی با موسیقی بوشهری نیز به روی صحنه آورد. موسیقی جنوبی به خودی خود برای مخاطب جذاب است و ما نیز از آن در نمایش «آبگوشت زهرماری» استفاده نمودیم.

– طراحی صحنه این نمایش شامل چند میز قابل حرکت بوده و از آکسسوار هایی مانند کاسه و ملاقه و حتی پارچه های لُنگی به شکلی چند منظوره استفاده شده است. کمی بیشتر در مورد این صحنه ی ساده اما کاربردی بگویید.

زمانیکه متن نمایشنامه «آبگوشت زهرماری» را می خواندم، متوجه تیره بختی آشپزهای این آشپزخانه شده و تصمیم گرفتم از رنگ مشکی برای نشان دادن این سیاه بختی استفاده کنم. لنگ نیز با فضای آن دوران همخوانی داشت و به جای دستمال آشپزها از آن استفاده شد و صحنه ی حمام را نیز شکل داد. صحنه ی حمام در نمایشنامه اصلی نیست و در طی تمرینات تصمیم گرفتم آن را نمایش اضافه کنم. آکسسوارهای ریز مانند قابلمه و کاسه نیز به این دلیل استفاده شد که فضای قصه در آشپزخانه می گذرد. در نمایش «آبگوشت زهرماری» دیالوگی وجود دارد که می گوید آشپزخانه ها راس همه امور هستند. این دیالوگ با زمان روایت اتفاقات کاملا همخوانی دارد، زیرا در آن دوران آشپزخانه واقعا در راس همه امور قرار داشته. انتخاب فضای آشپزخانه در متن اصلی این امکان را به وجود می آورد که از آکسسوار های ساده و میزانسن های چند بعدی استفاده کرد. در این نمایش از چند میز استفاده شده؛ دو میز کوچک مربع شکل نمادی از اجاق هایی هستند که قابلمه ها روی آنها قرار می گیرند و دیگر میزها نیز میز کار آشپزهاست. همیشه در طراحی صحنه های نمایش سعی کرده ام برای کوچکترین آکسسوارها، حتی  یک چوب کبریت، استفاده ای بتراشم تا دلیلی برای حضور آن روی صحنه وجود داشته باشد.

– پروسه ی تمرینات نمایش «آبگوشت زهرماری» چه مدت طول کشید و ملاک شما در انتخاب بازیگران این نمایش چه بود؟

تمرینات این نمایش با شروع فراخوان جشنواره تئاتر آیینی و سنتی شروع شد زیرا قصد داشتیم حتما کاری از جنوب کشور به این جشنواره بفرستیم. در طی یک ماه و نیم تمرینات فشرده، روزی شش ساعت کار کرده و خود را به مرحله بازبینی جشنواره رساندیم. پس از بازبینی اول، دو نفر از بازیگران نتوانستند گروه را همراهی کنند و با تغییر بازیگر نمایش «آبگوشت زهرماری» را به بازبینی دوم رساندیم. این نمایش در جشنواره آیینی و سنتی پذیرفته شد و در سالن چهارسوی تئاتر شهر اجرا رفتیم. پس از آن از سوی تماشاخانه سنگلج با ما تماس گرفته شده و برای اجرای عموم در این تماشاخانه دعوت شدیم و با این اتفاق دوباره تمرینات را شروع کردیم. در نهایت می توان گفت با حدود شش ماه تمرین برای اجرای عموم در تماشاخانه سنگلج آماده شدیم. پیش از اجرای جشنواره نیز در شهر خودم، جزیره خارک، به مدت شش شب نمایش بر روی صحنه رفت.

برای انتخاب بازیگران نیز انتخاب های زیادی نداشتیم. جزیره خارک تعداد محدودی بازیگر بزرگسال دارد و دیگر بازیگران را کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند که در حال آموزش دیدن برای آینده ی تئاتر این شهرستان هستند. تعداد بازیگران بزرگسال این شهر حداکثر به عدد بیست می رسد. بازیگران نمایش «آبگوشت زهرماری» نیز همه بازیگران تجربی بوده و بین ده تا بیست سال سابقه ی تئاتری دارند. آن چیزی را که شما روی صحنه دیدید حاصل تلاش این بازیگران، خلاقیت آنها و تمریناتی است که پشت سر گذاشته اند و لازم می دانم در همینجا از تمامی عوامل گروه از جمله بازیگران، طراحان، گروه موسیقی و دیگر کسانی تشکر کنم که در این پروژه همراه ما بودند.

– شما از جزیره خارک نمایش «آبگوشت زهرماری» را به اجرا در تهران رسانده اید. آیا از اجرا در تهران راضی هستید و به نظر شما اجرای گروه های شهرستانی در تهران و برعکس، اجرای گروه های تهرانی در شهرستان ها چقدر روی ارتقای تئاتر تاثیرگذار است؟

گروه های شهرستانی در شهر خود با محدودیت های زیادی مواجه اند، از جمله محدودیت در سالن، نور، طراحی صحنه و بسیاری محدودیت های دیگر که مانع از به اجرا بردن یک تئاتر با کیفیت می شود، اما خلاقیت این گروه ها چه بسا بیشتر از بسیاری از تئاترهای تجاری است که این روزها در تهران اجرا می شود. بچه های شهرستان بسیار خلاق و متعهد بوده و تمام تلاش شان را می کنند تا به بهترین شکل روی صحنه ظاهر شوند و مخاطب را با خود همراه کنند، اما اجرای گروه های شهرستانی در تهران با مشکلی بزرگ مواجه است که در طی این سالها حل نشده. این گروه ها هیچ جایی برای اسکان ندارند و مرکز هنرهای نمایشی خوابگاهی برای آنها در نظر نگرفته است. گروه های شهرستانی با دل و جان کار می کنند و کارشان در تهران نیز دیده می شود تا حدی که از آنها برای اجرای عموم در تهران دعوت به عمل می آید، اما هیچ تدارکاتی از جمله اسکان و غذا برای آنها در نظر گرفته نمی شود. درخواست من از مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی این است که برای گروه های شهرستانی اسکان و غذا تدارک دیده تا آنها بتوانند راحت تر به اجرا در تهران بپردازند. من کارهای زیادی را سراغ دارم که از لحاظ فرم، اجرا و محتوی عالی هستند، اما به دلیل این شرایط نادرست، امکان اجرا در تهران را ندارند؛ زیرا در این شرایط هزینه اسکان، خوراک و رفت و آمد بیش از توان گروه خواهد شد؛ پس این گروه ها مجبورند که تنها به جشنواره ها اکتفا کرده و برای آنها کار کنند. گروه ما نیز همین کار را می کند، هرچند امسال شانس اجرا در تهران را نیز داشتیم. در سالهای قبل نیز از تالار هنر برای اجرای نمایش «بچه های خاکستری» دعوت داشتیم، اما هزینه های اسکان، خوراک و رفت آمد مانع این امر شد. این بار ولی دل به دریا زده و اجرا عموم تهران را پذیرفتم و متوجه شدم که شرایط بسیار سخت تر از قبل است. امیدوارم مدیر کل هنرهای نمایشی این امکانات را در اختیار گروه های شهرستانی قرار دهد.

– وحرف پایانی؟

از مدیر تماشاخانه سنگلج، خانم «پریسا مقتدی» تشکر می کنم که نمایش «آبگوشت زهرماری» را دیده و از تئاتر ما حمایت کردند و امکان اجرا در تماشاخانه سنگلج را برای گروه ما فراهم نمودند. از دیگر عوامل این تماشاخانه نیز سپاسگزارم که ما را همراهی کردند. از مخاطبان می خواهم که برای دیدن نمایش ما به سالن آمده و به تئاتر شهرستان اعتماد کنند. این تئاتر هیچ کم و کسری از تئاترهای تجاری این روزهای تهران ندارد. فکر می کنم نمایش ما شایسته ی این باشد که همچون تئاترهای تجاری با سالن پر اجرا برود. صحبت دیگرم در مورد خود تئاتر و تجاری شدن آن است. خواهشمندم تئاتر و هنر را تجاری نکنید. تئاتر شهرستان ها نیز ارزشمند بوده و می تواند به تئاتر مرکز کمک کند. به امید روزهای خوب، تئاترهای خوب، حمایت های خوب و تماشاگران خوب.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران