پرونده نمایش «نقل مکان» (گفتگو با «امیر شمس»، بازیگر)

«امیر شمس» بازیگر نمایش نقل مکان است که این روزها در سالن کوچک تالار مولوی بر روی صحنه می باشد. او که در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد تئاتر در دانشگاه تربیت مدرس است، فعالیت حرفه ای اش را از سال ۸۵ و بازی در نمایش «سوزن بان» با صحنه سالن کوچک تالار مولوی آغاز کرده. وی در این سالها در نمایش های زیادی حضور داشته که از آخرین اجراهای او می توان به نمایش «جستیمانی» و «من» اشاره کرد.

نمایش نقل مکان را بهانه کرده و با بازیگر آن «امیر شمس» به گفتگو نشسته ایم. با ما همراه باشید.

امیر شمس – بازیگر

امیر شمس: (بازیگر)

– در راستای آشنایی مخاطبان، کمی بیشتر از فعالیت های تئاتری خود برایمان بگویید.

کارشناسی بازیگری را در پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران به اتمام رسانده و در حال حاضر دانشجوی ترم آخر دوره ی کارشناسی ارشد در دانشگاه تربیت مدرس هستم. اولین تجربه حرفه ای حضورم در صحنه نمایش در سال ۸۵ با نمایش «سوزن بان» در سالنِ کوچک تالار مولوی بود. پس از حضور در جشنواره تئاتر دانشگاهی در سال ۸۵ به صورت حرفه ای تئاتر را شروع کردم و تا امروز با بیست و هشت اجرای عموم، صحنه تئاتر را تجربه کرده ام.

– با توجه به ریتم بالای نمایش نقل مکان، زبان متن و بازی در بازی های پیوسته، کار دشواری را در این نمایش بر عهده دارید. چه شد که بازی در این مونولوگ را پذیرفتید؟

پیش از نمایش نقل مکان تجربه بازی در مونولوگ را نداشتم. قبل از بازی در این نمایش نیز، به دیدن مونولوگ هایی رفته بودم که اجراهای طولانی، صد شب و صد و بیست شب داشتند و برایم سوال بود که این آثار چه ویژگی هایی دارند که با استقبال و بازخوردهای خوب رو به رو شده اند و این موضوع تجربه کردن مونولوگ را برایم جذاب می کرد. با «فاطمه محمودی» نیز در دانشگاه تهران آشنا شده و گفتگوهایی داشتیم. ایشان برخی از کارهای من را دیده بودند و تصمیم گرفتیم با نمایش «نقل مکان» در جشنواره مونولوگِ دانشگاه هنر شرکت کنیم.

– چقدر متن نمایش نقل مکان در انتخاب شما برای بازی در آن نقش داشت؟

من به ادبیات، داستان و رمان علاقه دارم و جمالزاده نیز یکی از نویسنده های محبوبم است. اقتباس از یکی از رمان های این نویسنده، اولین دلیل حضورم در نمایش نقل مکان بود. زبانی که «فاطمه محمودی» در نمایشنامه استفاده کرده و ریتمی که در متن وجود داشت برایم جذاب می نمود هرچند در اولین مواجهه با متن متوجه شدم که کاری دشوار را پیش رو خواهم داشت. بازی کردن مونولوگ برای بازیگر کاری خطرناک است و من پس از خوانش متن «نقل مکان» تصمیم گرفتم این کار خطرناک را انجام دهم.

– گفتید بازی در مونولوگ برای بازیگر خطرناک است. چه خطرهایی برای بازیگر در بازی در این گونه ی نمایشی وجود دارد؟

بازیگر وقتی کاری یک ساعته را روی صحنه دارد که نور، موسیقی، دکور و چند شخصیت دیگر در آن حضور دارند، مسئولیت کمتری به عنوان بازیگر بر دوش دارد. منظور این نیست که بخواهم انرژی کمتری روی کار بگذارم زیرا در تمام کارهایم با همه وجود روی صحنه ظاهر می شوم، اما در یک نمایش غیر مونولوگ گویی شما مسئولیت را به پارتنر و عوامل دیگر واگذار می کنید و با خیال راحت تری روی صحنه می روید. مونولوگ به این دلیل ترسناک است که کل زمان نمایش تنها یک راوی وجود دارد و در این زمان او باید همه ی آن کارهایی را که قبلا مسئولیتش بر عهده ی دیگری بود انجام دهد و هر لحظه مواظب باشد که مخاطب برای لحظه ای او را از دست ندهد. برای من مخاطب جزئی مهم از اجراست و مهم است که او لحظه ای از نمایش جدا نشود. در سالن کوچک مولوی نیز که فاصله بازیگر با مخاطب کمتر از یک متر است، این موضوع سخت تر می شود. نمایش نقل مکان ریتم بالایی دارد و با وجود اینکه یک سال از اولین اجرای آن می گذرد هنوز هم نگران تپق زدن ها، جا افتادن ها و بر آمدن از پس کاراکترهای دیگری هستم که در طول اجرا به آنها رو به رو می شوم. چندین شب از اجرای این نمایش می گذرد اما برای من گویی شب اول اجراست و یکی، دو ساعت قبل از اجرا دست و پاهایم شروع به لرزیدن می کند تا اینکه اجرا تمام شود.

– به نظر من به عنوان یک مخاطب، اجرای مونولوگ به همان میزان که دشوار می نماید، تاثیرگذار نیز هست. به عنوان مثال من هنوز پس از گذشت ماه ها از اجرای نمایش «میمون» به سرنوشت شخصیت های این نمایش فکر می کنم.

شاید ذات این اتفاق در فرهنگ ما نهفته باشد به این دلیل که ما فرهنگ قصه گویی داشته ایم. در پرده خوانی و نقالی همیشه یک نفر روایت می کرده و دیگران گوش می داده اند و گویی با تک گویی ارتباط بهتری داشته ایم. از طرف دیگر، تئاتر یک محصول وارداتی است و شاید برای مخاطب سخت تر باشد که چندین شخصیت را همزمان روی صحنه پیگیری کرده و داستان های آنها را دنبال کند. حال وقتی این اثر تبدیل به مونولوگ می شود فردی روی صحنه می آید که به نوعی عملی ماننده پرده خوانی را انجام می دهد. در این حالت روایتی بیان شده و مخاطب حوصله بیشتری برای شنیدن قصه به این شکل و شمایل دارد.

– شما در نمایش نقل مکان در قالب شخصیت های زیادی بازی می کنید که این موضوع خود بر دشواری کار شما در این نمایش می افزاید. از پروسه ی خلق این شخصیت ها بگویید و اینکه چطور توانستید همه ی آنها را در مدت زمانی کوتاه به روی صحنه بیاورید؟

تمام مسیری که روی صحنه می بینید، مسیری است که با کارگردان اثر پیش رفته ایم و چیزی نیست که من تنها انجامش داده باشم. همه ی آنچه را که باید با یکدیگر در میان گذاشته، به قطعیت رسیده و سپس انجامش دادیم. در شروع به این فکر می کردیم که تغییر کاراکترها را با تغییر لباس و دیگر ترفند هایی مانند آن نشان دهیم، اما بعدتر به این نتیجه رسیدیم که این ترفندها پیش از این در نمایش های زیادی انجام گرفته است. در نمایش نقل مکان، محمود از کاراکتر اصلی خود خارج شده و تبدیل به فردی می شود که در حال روایت آن است. با صحبت با کارگردان به این نتیجه رسیدیم که شخصیت های دیگر، تنها اندکی در کاراکتر محمود حلول کنند و این عمل به شکلی مینیمال و با تغییر در ژست و لحن او رخ دهد تا پریشانی و جنونش را بیشتر عیان سازد. در نمایش نقل مکان سعی کردیم شکل ارائه محمود از کاراکترهای دیگر به گونه ای باشد که جنون او را بیشتر به نمایش بگذارد.

– پروسه ی خلق این شخصیت ها چقدر زمان برد و آیا تغییراتی نیز از اولین اجرا در جشنواره مونولوگ تا امروز داشته است؟

نود درصد آن چیزی که روی صحنه می بینید، سال گذشته در اجرای نمایش نقل مکان در جشنواره مونولوگ شکل گرفته بود. ده درصد دیگر در تمرین های بعدی برای اجرای عموم و از شبهای اجرا شکل گرفت، زیرا با هر شب اجرا من بیشتر به ریزه کاریها آگاه شده، نفسم نیز چاق تر می شود.

– شما اجرا در مونولوگ را کاری ترسناک قلمداد کردید، با توجه به استقبال مخاطبان از نمایش «نقل مکان» آیا قصد دارید اجرا در مونولوگ را باز هم تجربه کنید.

در کل بازیگری کار ترسناکی است و به این دلیل بازیگر شده ام که کارهای ترسناک انجام دهم، ولی فکر نمی کنم به این زودی بخواهم روی مونولوگی دیگر کار کنم. دلیل اولش حساسیت روی متن است، زیرا متن مونولوگ بعدی باید مرا یک قدم جلوتر از نقل مکان قرار دهد و این پروسه ممکن است سالها طول بکشد. به همین دلیل به راحتی از هر مونولوگی استقبال نمی کنم. فکر می کنم پیوسته کار کردن مونولوگ بسیار بازیگر را از لحاظ جسمی و روحی فرسوده می کند. نیمی از اجراهای نمایش نقل مکان گذشته اما من هر روز دوبار، پیش از اجرا و قبل از خواب، متن را گوش می دهم. زیرا در این نمایش صرفا عملِ گفتن تعیین کننده نیست. اینکه چه حرفی به زبان می آید و چطور بیان می شود نیز مهم است. مونولوگ کار کردن برای من کار عجیب و غریبی بود و فکر نمی کنم به این زودی ها دوباره تن به اجرای مونولوگ بدهم.

– و حرف پایانی:

ما برای اجرای نمایش نقل مکان بسیار زحمت کشیده و چشم انتظار مخاطبان هستیم که برای دیدن این نمایش به تالار مولوی بیایند. امیدوارم کسانی که با دیدن نمایش ما در سالن مولوی متوجه شدند این اثر ارزش و کیفیت این را دارد که گسترده تر دیده شود، از ما حمایت کنند. از اهالی حوزه نمایش، سینما، ادبیات و دیگر دوستانی که در حوزه های مختلف فعالیت می کنند دعوت می کنم برای دیدن نمایش نقل مکان به تالار مولوی بیایند و نسبت به درک، سواد و سلیقه شان اگر قابل حمایت بودیم، دست یاری به ما دهند تا بتوانیم نقل مکان را با کیفیت بهتری روی صحنه ببریم.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران