«حسین کاظمی»، کارگردان جوان تئاتر، دانش آموخته کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران است. او در اولین اجرای عموم خود، نمایش «زن خوب سچوان» ، متنی از «برتولت برشت» را که پیش از این به عنوان پایان نامه در دانشگاه هنر اجرا کرده بود، به روی صحنه سالن استاد انتظامیِ خانه هنرمندان آورده و در این راه سختی های بسیاری نیز کشیده است.
نمایش «زن خوب سچوان» را بهانه کرده و با کارگردان آن «حسین کاظمی» به گفتگو نشسته ایم. با ما همراه باشید.
حسین کاظمی (کارگردان)
– چرا متن «زن خوب سچوان» از برشت را برای اجرا انتخاب کردید؟ متنی که طولانی و صد البته سخت است.
این متن بسیار به زیست ما در این جامعه شبیه بود. وقتی متن را خواندم بسیار بین شهر سچوانی که برشت تصویر کرده و شهری که در حال حاضر در آن زندگی می کنیم، یعنی تهران، احساس نزدیکی کردم. شهری که برشت از سچوان تصویر کرده، فقر زده است. شهری است که قوانین اخلاقی در آن نابود شده و سیاه است. این موضوع به زیست ما به عنوان هنرمند در این جامعه و شهری که در آن زندگی می کنیم نزدیک بود. دلیل اصلی انتخاب این متن در وهله ی اول همین بود که من این شهر را بسیار نزدیک به تهران دیدم. در وهله ی دوم دلیل انتخاب این متن مناسبات انسانی است که در نمایش تصویر شده. برشت در این نمایشنامه بیشتر به روابط انسانی در اشل یک جامعه می پردازد و این پرسش را مطرح می کند که این قوانین اخلاقی در چنین فضایی که به شدت سیاه است، چه جایگاهی دارد؟ شهری که قانون جنگل در آن حاکم است و برای اینکه زنده بمانید باید دست به هر کاری بزنید. سوال مطرح شده این است که چطور این قوانین می تواند همچنان پاسخگوی شهروندانش باشد؟ این قوانین دیگر پاسخگوی محیطی که در آن زندگی می کنیم، نیست. برشت در این نمایشنامه این پرسش را مطرح کرده و برخلاف برخی دیگر از نمایشنامه هایش، زیاد در بند پاسخ گفتن به این پرسش نبوده است. گویی خود پرسش است که برایش اهمیت بیشتری دارد. این برداشت ما از متن برشت و پرسشی بود که برای من و اعضای گروه وجود داشت و منجر به این شد که نمایشنامه «زن خوب سچوان» را اجرا کنیم.
– در نمایش به درستی به بحث تعادل پرداخته می شود. شنته شخصیتی است که از خوب بودن زیاد خیری ندیده و نمی تواند هم آدم بدی باشد اما مجبور است. تعادل آن چیزی است که در جامعه ی ما نیز جای خالی اش بسیار حس می شود.
نکته ی مهم این است که تعادل در یک محیط متعادل به وجود می آید. وقتی در محیطی که در آن زندگی می کنیم، تعادلی وجود نداشته باشد، ما نیز که زاده ی آن محیط و در کنش و واکنش با آن هستیم نیز این بی تعادلی را از محیط می گیریم. پس هر نقدی که وجود دارد اول به خود ماست، زیرا این ما هستیم که این محیط را با همه ی مناسباتش ساخته ایم و از نظر سیاسی، اخلاقی و فرهنگی روی آن تاثیر گذاشته و از آن تاثیر پذیرفته ایم. پس اگر تعادلی در محیط وجود نداشته باشد، قاعدتا همه ما نیز از تعادل خارج می شویم.
– با توجه به حضور عنوان «دراماتورژ» در نمایش شما، چنین به نظر می رسد که به متن کاملا وفادار نبوده اید؟
همین طور است. اگر قرار بود متن اصلی اجرا شود این احتمال وجود داشت که با سلیقه ی مخاطب امروز همسو نباشد . من همیشه سعی کرده ام به مخاطب فکر کنم، البته این موضوع را نیز باید بیان کنم که ذهنیت مخاطب بسیار متفاوت از ذهنیت هنرمند است اما سعی کرده ام ذهنیت مخاطب را سنجیده و آن را در اجرا لحاظ کنم. اگر نمایشنامه اصلی بخواهد کامل اجرا شود بیش از چهار ساعت زمان خواهد برد. در دراماتورژی این اثر سعی کردم روایت اصلی را از منظر داستان خطی حفظ کرده و همچنان فرم اپیزودیکش را نیز نگاه دارم. میان پرده ها را اما به طور کلی از اول نوشتم ،زیرا در متن اصلی اساسا میان پرده ای وجود ندارد. سعی نمودم رشد کاراکترها مخصوصا شخصیت آب فروش، در میان پرده ها اتفاق افتد. در فرم نیز تلاش کردم با مجموعه ای از نشانه هایی که در اثر می گذارم، بخش هایی از متن را فشرده تر و کوچک تر نمایم که هم صریح تر و هم جذاب تر نماید. اما چرا از عنوان دراماتورژی استفاده کرده ام؟ به این دلیل است که این متن را با توجه به مختصات زمانی و مکانی هنرمندان و گروهی که در این مختصات زندگی می کنند، آداپته کرده ام. به همین دلیل اسم این کار به نظرم دراماتورژی است. عنوان های دیگری هم می توان برایش به کار برد زیرا دراماتورژی معمولا منبع سوءتفاهمات است و هر کسی برداشت خودش را از این حرفه دارد. اما با توجه به مطالعاتی که داشته ام گمان می کنم کاری که با متن انجام داده ام، دراماتورژی محسوب می شود.
– بازیگران شما بیش از یک سال با گروه همراه بودند. چه معیارهایی برای انتخاب این بازیگران داشتید؟
معیار من بیشتر خود شخص است و اینکه چقدر به عنوان یک هنرمند دغدغه های اجتماعی دارد زیرا ما به عنوان هنرمند باید زیست مان را به نمایش بگذاریم. بعد از آن فیزیک، سبک و جنس بازی ها و نزدیکی آنها به آنچه در ذهن داشتم، اولویت داشت. بازیگرانی را انتخاب کردم که بتوانند از ژست به خوبی استفاده کنند و بازی ها کمی خارج از دنیای رئال و نزدیک به مدل برشتی باشد. تمرینات نمایش «زن خوب سچوان» نیز حالت بده بستان داشت و در طول تمرینات نسبت به متن، به کشف و شهود رسیدیم. این طور نبود که من از قبل متن را دارماتورژی کرده باشم و در اختیار بازیگرها بگذارم، بلکه آرام آرام در دوره ی تمرینات با هم پیش رفته، صحبت های طولانی داشتیم، با هم جلو رفته و به آنچه می بینید رسیدیم. معیار دیگرم توانایی بازیگرها در بداهه پردازی بود که خوشبختانه همه ی بازیگرها این توانایی را داشته و کار را جلو بردند.
– دکور نمایش از یک دکور پرتابل کاملا مختصر اما کاربردی تشکیل شده است. دکوری که نه چیزی اضافه و نه کم دارد.
به نظرم زیبایی شناسی در تئاتر اهمیتی ندارد و دکور تاثیر زیادی روی مخاطب نمی گذارد. صفر تا صد صحنه، متعلق به بازیگر است و اگر همین تک دکور را هم امکان داشت حذف می کردم. این مدلی از تئاتر بی چیز گروتوفسکی در استفاده از دکور و دیگر عناصر صحنه بوده و اتفاق جدیدی در تئاتر ما نیست.
– نمایش «زن خوب سچوان» از موسیقی زنده نیز بهره برده و ترانه ای ویژه ی این نمایش نیز اجرا شد. کمی بیشتر از موسیقی کار بگویید.
دوست من، «حسین رنگچی» یک موزیسین تمام عیار است و بسیار از یکدیگر شناخت داریم. او مدل مرا می شناسد و در پروسه ی تمرینات نیز با بازیگرها همراه شد. موسیقی این کار نیز به نوعی حالتی از کشف و شهود است که در پروسه ی تمرینات به آن رسیدیم. ترانه ی کارگر، سروده ی خود حسین نیز به متن کار اضافه شده و هر شب اجرا می شود.
– زمان نمایش «زن خوب سچوان» نسبت به اجرای پایان نامه ی این اثر، کوتاه تر شده. درست است؟
نمایش در ابتدا دو ساعت بود که این زمان برای مخاطب اجرای عموم زیاد به نظر می رسید. به همین خاطر زمان را کوتاه تر کردیم. بخش هایی از کار نیز از زیر تیغ سانسور گذرانده شده و باز هم زمان کوتاه تر شد. تلاش من در این اثر این است که ارتباط مخاطب با نمایش از اول تا آخر اجرا قطع نشود.
– نمایش «زن خوب سچوان»، در سالن ۹۷ در تماشاخانه استاد خورشیدی تک اجرای پایان نامه را پشت سر گذاشت. چه مراحلی را طی کردید تا این اثر را به اجرای عموم برسانید؟
مهم ترین کار این بود که من توانستم بازیگرها و عوامل گروه را در این یک سال نگاه دارم، مخصوصا که معلوم نبود موفق به گرفتن اجرای عموم می شویم یا خیر. بازیگرها و عوامل گروه نیز بسیار دلسوزانه و به خاطر عشقی که به تئاتر دارند، پای این کار ایستادند. دلایلی زیادی برای نامشخص بودن اجرای عموم نمایش «زن خوب سچوان» وجود داشت. دلیل اول خود متن بود که با دراماتورژی انجام شده، با توجه به ممیزی ها امکان کمی برای گرفتن اجرای عموم داشت. دلیل دوم به مشکلات مالی گروه باز می گشت و اینکه به صراحت می توان گفت نمایش «زن خوب سچوان» با جیب خالی و با حداقل ها به اجرای عموم رسیده است. در اینجا لازم است از آقای «پیام لاریان» تشکر کنم که به گروه ما اعتماد کرده و به ما وقت بازبینی و پس از آن اجرای عموم دادند. ما پروسه ی سختی را برای گرفتن این اجرای عموم طی کردیم. سالن های دیگر را نیز امتحان کردیم اما هیچ سالنی حتی به ما وقت بازبینی نداد، زیرا اولا اسپانسر نداشتیم، ثانیا کار اولی بودیم و اعتباری نداشتیم تا از آن برای گرفتن اجرا خرج کنیم. ولی جناب لاریان لطف کرده و به ما وقت بازبینی و سپس اجرا دادند.
– آیا برای سالن های خصوصی نیز اقدام کردید؟
خیر! به این دلیل که هزینه های اجرا در سالن خصوصی را نداشتیم و ریسک کار نیز بسیار بالا بود و مهم تر اینکه اساسا کار ما در مدل سالن خصوصی نمی گنجد. در سالن های خصوصی همه ی مناسبات بر سرمایه و بازگشت مالی تکیه دارد و پول است که همه چیز را تعیین می کند. ما نه دل مان می خواست و نه توان مالی اجرا در چنین سالن هایی را داشتیم.
– برای آینده ی این اجرا چه برنامه ای دارید؟ آیا پس از اتمام اجراهای نمایش «زن خوب سچوان» آن را در سالن دیگری به اجرا خواهید برد یا در جشنواره های تئاتری شرکت خواهید کرد؟
در جشنواره های تئاتری شرکت نخواهیم کرد و اجراهای پس از این نیز کاملا به موقعیت ها بستگی دارد و تصمیم کل گروه است. اگر موقعیت مناسبی برای اجرای مجدد فراهم شود و کل گروه نیز با این تصمیم موافق باشد، من نیز با اجرای جدید مشکلی ندارم.
– به نظر می رسد استقبال از نمایش «زن خوب سچوان» خوب بوده و مخاطبان زیادی به سالن استاد انتظامی آمده اند؟
بسیار خوشحالم که استقبال از این نمایش خوب بوده و مخاطبان با کار ارتباط برقرار کرده اند. بازخوردهای خوبی نیز از مخاطبان گرفته ام که انرژی بسیاری به من داده است. با اینکه خودم همیشه آدم امیدواری بوده ام و با توجه به شرایط نامساعدی که فعلا کشور در آن به سر می برد، خوشحالم که نمایش «زن خوب سچوان» توانسته است، امیدی هرچند کوچک را به مخاطبان بدهد. برشت آدمی دنبال تغییر بود. شاید الان به این نتیجه رسیده باشیم که تئاتر نمی تواند تغییرات بزرگ ایجاد کند، ولی می تواند امیدی هر چند کوچک را ایجاد نماید. برشت در همه ی متونش در مورد تغییر امیدوار است و این تغییر در لحن کار ما نیز جاری است، زیرا در یک لحن تقریبا شاد پیش می رویم. دوست ندارم از غم بنویسم و ناله کنم، زیرا همه آن را می دانند. هدف ما این بود که پرسشی مطرح شود و مخاطب به آن فکر کند. اگر حتی ذهن یک نفر هم درگیر این پرسش شود و به تغییر امیدوار گردد، آن تاثیری را که می خواستیم گذاشته ایم.
– و حرف پایانی:
اجرای ما با حوادث آبان ماه ۹۸ همراه شد، حوادثی که بسیار تلخ و ناراحت کننده هستند. هر شب، پیش از شروع اجرا به این فکر می کنم که اتفاقاتی در کشور رخ داده و آیا من می توانم سهم خودم را ادا کنم، سهمم به عنوان عضوی از این جامعه. از اینکه هنرمندی جدا از عامه ی مردم باشم، خوشحال نیستم اما باید بگویم که عامه ی مردمِ ما با تئاتر قهر اند. ما اما تلاش مان را کردیم و امیدوارم همزمانی نمایش ما با این اتفاقات بتواند تاثیر گذار باشد.
پاسخ دهید