درباره نمایش «متساوی الساقین»

 

نمایش «متساوی الساقین» دومین اجرای عموم «عمادالدین رجبلو» در مجموعه تئاتر شهر است. این هنرمندِ جوان گرگانی، در این اجرا که متن آن را خودش نوشته از بازی سمیرا سرچاهی، محدثه شیر علی، رعنا زیادلو، نازنین شهسواری، اسما دهمرده، مارال روشنیان، فتانه شمس آبادی و پروا آقاجانی استفاده کرده و نمایشی قابل قبول را به صحنه آورده است.

داستان در کلاس درس یک مدرسه ی دخترانه می گذرد؛ مدرسه ای که به تازگی با یک بحران رو به رو شده است. بحران مربوط به پیدا شدن جنینی در دستشویی دبیرستان است؛ جنینی که مدیر مدرسه آن را متعلق به دانش آموزان می داند و همین موضوع باعث بحث ها و تهمت های زیادی بین دختران می گردد و رازهای بسیاری را افشا می کند. در این راستا پای زن خدمتکار نیز به میان کشیده می شود.

«متساوی الساقین» نمایشی رئال برگرفته از داستانی واقعی است. داستانی که به گفته ی کارگردان، حدود بیش از ده سال پیش در یکی از مدارس گرگان رخ داده بود. رجبلو برای به صحنه آوردن این نمایش، از طراحی صحنه و بازی های رئال استفاده کرده و البته همین موضوع باعث بریده شدن نمایش توسط تیغ تیز ممیزی نیز شده است.

داستان خوب شروع می شود، اما با توجه به تغییرات تحمیلی نمایش، خوب جلو نمی رود. مدت زمان اثر یک ساعت است اما در پایان داستان به حدی کش دار می شود که مخاطب برای پایان آن لحظه شماری می کند. «متساوی الساقین» با جستجوی خدمتکار مدرسه در کیف دانش آموزان شروع می شود. در این بین ندا، یکی از دانش آموزان که خواهرزاده ی مدیر مدرسه نیز هست از راه رسیده و مچ خدمتکار را گرفته و بحثی بین آن دو صورت می گیرد. روز بعد مشخص می شود که کلاس دیروز، فوق برنامه بوده و غیر از دانش آموزان آن کلاس کس دیگری در مدرسه حضور نداشته است. با پیدا شدن جنین سقط شده در دستشویی مدرسه، گمانه زنی ها به سمت کلاسی می رود که روز قبل در مدرسه حضور داشته است. از این کلاس نیز تنها چند نفر در مدرسه بوده و دیگران به اردو رفته اند.

نویسنده به شکلی منطقی زمینه چینی مناسبی برای متهم کردن این شش نفر را فراهم آورده است. او تمامی راه ها را بسته و همه ی نشانه ها را به سوی این چند دانش آموز کشانده است تا بشود باور کرد سقط جنین کار یکی از این چند نفر است؛ چند نفری از میان چند صد نفر. او همچنین استفاده ی درستی از خدمتکار مدرسه کرده و او را در جای مناسب خود قرار داده است. جایی که تنها مخاطب آن را می بیند و دیگر دانش آموزان اطلاع درستی از ماجرا ندارند. بدین طریق مخاطب قدمی جلوتر از شخصیت ها قرار گرفته و کنجکاوی بیشتری برای فهمیدن اصل ماجرا دارد.

در ادامه و با شروع تهمت زنی دانش آموزان به یکدیگر، داستان از دست می رود. پاس دادن مدام اتهامِ سقط جنین از یکی به دیگری تا جایی می تواند مخاطب را نگاه دارد، اما با کش دادن این موضوع خسته کننده می شود. داستان همچنین چفت و بست اولیه خود را از دست داده و بسیاری از خرده روایت های دانش آموزان و حتی مدیر مدرسه تمام نمی شود. به گفته ی کارگردان این نمایش، متن «متساوی الساقین» با سانسور و تغییرات زیادی رو به رو شده و می توان گفت عملا تیغ سانسور کاملا متن را دریده و زیر رو کرده است و بدین طریق چفت و بست ابتدایی متن را از بین برده.

در این میان اما می توان شخصیت پردازی درست کاراکترها را تا حدی تشخیص داد، هر چند تغییر متن باعث ابهاماتی در رفتار کاراکترها نیز شده است اما انتخاب مناسب بازیگران برای نقش مورد نظر، قوتی در اجرا محسوب می شود. این کارگردان جوان به جز شخصیت مدیر که بازی اش با دیگر بازیگران هماهنگ نیست، بازیگران مناسبی را برای نقش های خود برگزیده است. بازیگرانی که موفق می شوند به نقش نزدیک شده و مخاطب را با خود همراه کنند. در این میان بازی ها به حدی جدی است که گاهی زرد و خوردهای بازیگران در قالب نقش هایشان مخاطب را شوکه می کند. با توجه به تغییرات متن می توان گفت بازیگران نقطه ی قوت این اجرا هستند. صحنه ی نمایش اما حکایت از مدرسه ای نه چندان جدید دارد. مدرسه ای با تخته سیاه و نیمکت های نه چندان نو. مدرسه ای که بیشتر به مدارس دهه های قبل باز می گرد،د نه مدرسه ای که دانش آموزانش دغدغه هایی فراتر از درس و مشق دارند.

موضوعی که عمادالدین رجبلو روی آن دست گذاشته شاید در زمان خود یعنی بیش از ده سال پیش خبری مهم تلقی می شده است، اما با توجه به تغییرات عظیم فرهنگی در دهه ی اخیر می توان موضوع را تا حدی سوخته محسوب کرد. موضوعی که دیگر تکراری به نظر رسیده و نمی تواند به اندازه ی دوازده سال پیش، مخاطب را شوکه کرده و جذب خود نماید. ولی دست گذاشتن بر دنیای نوجوانان، امتیازی مهم در نمایش «متساوی االساقین» است. نمایشی که نامش را از سه ضلع ندا، مدیر مدرسه و خدمتکار گرفته؛ سه ضلعی که گویا دو ضلع آن در تقصیرات پیش آمده نقش پررنگ تری داشته اند.

عمادالدین رجبلو سعی داشته با نمایشِ بی پروای اتفاقاتی که در دبیرستان های دخترانه رخ می دهد، مسئله ای مهم را مطرح کند، مسئله ای که شاید برای نسل امروزِ نوجوانان در شهرهایی بزرگ مانند تهران، کمتر از گذشته تابو محسوب شود اما هنوز هم قابل مطرح شدن است. نمایشِ چنین واقعیت هایی شاید بتواند سوالی را مطرح کند که به جواب برسد، اتفاقی که با سانسور و تغییرات زیاد نمایش «متساوی الساقین» مشخص می شود که تا به حال پنهان مانده و بر روی آن درپوش گذاشته شده است. مسائل تا مطرح نشوند، حل نخواهند شد. با پاک کردن صورت مسئله یا تغییر دادن آن اتفاقی در کشور، فرهنگ و جامعه رخ نخواهد داد، بلکه برعکس همه چیز در زیر این لایه ی خوش رنگِ تقلبی قرار خواهد گرفت. این روزها بسیاری از مسائل در کشور ما از تابو خارج شده اند، اما با این حال باز هم به آنها پرداخته نمی شود و همچنان با پاک کردن اصل ماجرا، انکار می کنیم که چه اتفاقاتی در زیر پوست شهر در حال افتادن است. برای نمونه می توان به مسئله طلاق اشاره کرد. مسئله ای که به ظاهر تابو است اما نسبت به گذشته چنان سیر صعودی داشته که تنها با دست بردن در آمار و محدود کردن این اتفاق می توان تابو بودنش را حفظ کرد که باز هم پای راه حل همیشگی و غیر اصولی پاک کردن صورت مسنله به میان کشیده می شود.

نمایش «متساوی االساقین» با دست گذاشتن روی موضوعی که هنوز هم مسئله ای داغ نه، اما مهم است، سعی کرده در راستای بررسی یک مشکل قدم بردارد. این نمایش با اجرا در روزهای دوازدهم و سیزدهم بهمن ماه در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، این امکان را برای مخاطبان بیشتری فراهم می کند تا به دیدن این مسئله بنشینند.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران