پرونده نمایش «میمون»

 

«وحید رهجوی» دانش آموخته رشته کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر و معماری و «حسین ملکی» دانش آموخته کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه تربیت مدرس است. این دو هنرمند که نویسندگی و کارگردانی نمایش هایشان را به صورت مشترک انجام می دهند، در فرودین ماه ۱۳۹۷، نمایش «مرزداران» را در پلاتو اجرای مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه برده اند. آنها در نمایش جدید خود، گونه ی مستند را انتخاب کرده و با یک تیر چندین هدف را نشانه گرفته اند. در این نمایش «رضا عبدو» کارگردان ایرانی اما جهانی تئاتر معرفی می شود. درباره ی بیماری ایذر آگاهی هایی داده شده و داستان پایان نامه ای نیز روایت می شود که شاید پایانی خوش نداشته اما باعث و بانی این اجرا شده است.

نمایش «میمون» را بهانه کرده و با «وحید رهجوی» یکی از نویسندگان و کارگردانان این نمایش به گفتگو نشسته ایم.

وحید رهجوی (نویسنده و کارگردان)

– نمایش «میمون» نمایشی مستند است. پیش از رفتن سراغ این نمایش، کمی بیشتر در مورد تئاتر مستند و ویژگی های آن بگویید.

شروع تئاتر مستند را می توان مرتبط با دهه ۱۹۲۰ در آلمان دانست. بعد از جنگ جهانی دوم نیز «پیتر وایس» با نمایش هایی مانند «استنطاق» و «محاکمه در نورنبرگ»، موفق شد در این راه قدم های مثبت و بزرگی بردارد. تئاتر نوین آلمان نیز با کسانی مانند «پیتر اشتاین» در این زمینه حرکت های موفقی کرده است. آنها به تئاتر مستند بُعد داده و با رویکرد کوبیسم و چند بُعدی به این مقوله نگاه کرده اند و به واسطه ی این نوع نگاه، تئاتر مستند از حالت تک بعدی خارج شده است.  تئاتر «ورباتیم» انگلستان، شاخه ای از تئاتر مستند است که کارهای موفقی را به روی صحنه آورده. روال کار در تئاتر ورباتیم یا واژه به واژه، به این صورت است که متن نمایش از طریق مصاحبه با آدم های واقعی و گردآوری حرف های ثبت شده در اسناد رسمی شکل می گیرد. به عبارتی اسناد، گزارش ها یا اقرارهایی که در جریان دادگاه و تحقیقات رسمی شکل گرفته است، متن را می سازد. در این تئاتر دخل و تصرف کارگردان یا آرتیست بسیار کم است و عبارات گفته شده ی آدم های واقعی بدون هیچ تغییری توسط اجرا کننده بیان می گردد. در این نوع نمایش، نمایشنامه نویس داستان پردازی نمی کند، بلکه به جای آن به تحقیق، جمع آوری و انتخاب اطلاعات ضروری و ترکیب آنها در یک ساختار مناسب دست می زند.

– نمایش مستند در ایران چه جایگاهی دارد؟

در ایران این تئاتر مهجور است. این گونه ی تئاتری در ایران سابقه ی کمتری داشته و تعداد اجراهای مستند، زیاد نیست. نمونه های انگشت شماری از این نوع تئاتر داریم که در سطح قابل قبولی اجرا شده باشند.

– چه میزان از اتفاقاتی که در نمایش «میمون» می افتد، مستند و واقعی است؟

در نمایش «میمون»، سه داستان مستند، با هم پیش می روند. اولین داستان در مورد «رضا عبدو» است که یکی از مهم ترین کارگردانان تئاتر ایران است. این کارگردان پسر علی عبده، مشت زن و مدیر ورزشی ایرانی و صاحب بولینگِ معروفِ عبدو است. عبدو که پیش از انقلاب به اروپا رفته بود، در سال های انقلاب به آمریکا می رود و با توجه به اینکه تمام اموال پدرش در ایران، مصادره می شود، در فقر و تنگدستی زندگی کرده و در نهایت راه خود را به تئاتر باز می کند. او گروهی به نام «در آ لوز»تشکیل داده و به طور مستمر در عرصه تئاتر فعالیت جدی می نماید. در آمریکا این کارگردان ایرانی، یکی از مهم ترین کارگردانان شناخته می شود، اما در ایران شناخته شده نیست. این هنرمند در سی و دو سالگی بر اثر بیماری ایدز جان می سپارد. داستان دوم در مورد دانشجویی به نام «رضا» است که قصد دارد برای پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود بر روی «رضا عبدو» مطالعه کند. او نیز در طی این پایان نامه سرنوشتی عجیب می یابد. داستان سوم در مورد «بهنام حسن پور» بازیگر نمایش است که توضیحات مستندی در مورد چگونگی شکل گیری نمایش میمون و دو شخصیت دیگر می دهد. هر سه این داستان ها واقعی بوده و مستند هستند.

– شیوه ی اجرای نمایش میمون به گونه ای است که مخاطب در جریان چگونگی شکل گیری اجرا قرار گرفته و قدم به قدم جریان این نمایش را از ابتدا تا اجرا بر روی صحنه تالار مولوی درک می کند. در این نمایش، بخشی از اجرا مدت ها قبل و در راستای پایان نامه رضا بسته شده است. بخش دیگر و شکل فعلی اجرا نیز پس از اتفاق ناگواری به ثمر می رسد که برای رضا افتاده. چه شد که نمایش را به این شکل و با این فرم اجرا، به صحنه آوردید؟

همان طور که در نمایش هم دیده می شود، «میمون» قرار نبود این چیزی باشد که روی صحنه می بینید. کار به شکل دیگری جلو می رفت، اما با توجه اتفاقاتی که در بازه تمرینات رخ داد، نمایش به سمتی دیگر گام برداشت.

– با توجه به اینکه یکی از ضرورت های نمایش مستند، تحقیق و پژوهش های میدانی است، پروسه ی تمرینات این نمایش چقدر زمان برد؟

تمرینات نمایش به دو بخش تقسیم می شد. بخش اول حدود دو سال پیش و با حضور رضا انجام شد. بخش دوم تمرینات حدود ده ماه طول کشید که بخش زیادی از آن صرف تحقیق، نگارش و رسیدن به شکل نهایی نمایش شد. در «میمون» تحقیقات میدانی زیادی حول محور بیماری ایدز و HIV صورت گرفت. در این راستا با افراد بسیاری که به بیماری دچار شده بودند در سنین، صنف ها، شغل ها و تیپ های مختلف صحبت شد تا کمی بیشتر به هویت و ماهیت این بیماری پی برده شود.

– آیا از نتیجه تمرینات قبلی که با حضور رضا انجام شده بود، چیزی به این کار منتقل شده است؟

بله! شاکله کار در تمرینات قبلی شکل گرفته بود و رگه هایی از آن کار به فراخور نیاز و روند شکل گیری روایت ها به نمایش فعلی افزوده شد. این اضافه شدن نیز در راستای مستند بودن نمایش بوده و این موضوع را تحت شعاع قرار نداده است.

– در این نمایش شما با یادها کار می کنید. یاد «رضا عبدو» کارگردان درگذشته تئاتر و یاد دوستی به نام «رضا» که به نوعی باعث و بانی این نمایش شده است. کار کردن به یاد کسی که قرار بود در کنار شما «میمون» را بسازد و جلو ببرد کار ساده ای نیست و بی شک حس تمرینات را تحت شعاع خود قرار می داده است.

در بازه ی تمرینات، گروه به لحاظ عاطفی و احساسی بسیار درگیر می شد، چرا که یاد دو نفر که یکی از آنها دوست ما بود و از نزدیک او را می شناختیم، در تمام لحظات تمرین جاری بود؛ اما علی رغم این تلخی های احساسی، این کار برای من یک اتفاق مثبت و تجربه ای متفاوت تلقی می شود.

– چرا نام «میمون» را برای این تئاتر مستند برگزیدید؟

به این دلیل که یک نگره ی قوی در مورد انتقال ویروس HIV به انسان از طریق میمون وجود دارد. این اسم به نوعی یک استعاره است.

– نمایش «میمون» در جشنواره تئاتر دانشگاهی نیز اجرا شد. بازخورد ها به کار شما در جشنواره و اجرای عموم چطور بود؟

نمایش «میمون» هنوز مخاطب اصلی خودش را که دانشجویان هستند، پیدا نکرده است و دلیل این امر برای ما واضح نیست. اما کسانی که برای اجرای «میمون» به تالار مولوی آمدند، بازخوردهای مثبتی به کار نشان دادند.

– در پایان نمایش، عکس هایی از رضا نشان داده می شود که بر روی دو زخم او هاله ای محو کشیده شده است. این موضوع ذهن مخاطب را درگیر کرده و به آن پاسخی داده نمی شود. این زخم ها و عکس ها قرار است مخاطب را به چه برداشت جدیدی برساند؟

در واقع بخش هایی که کاور شده اند، زخم نیستند. این سانسور بالاتنه ی برهنه یک مرد است که از سوی شورای نظارت بر کار اعمال شد. عکس ها نیز حساسیت رضا را نشان می دهد. اینکه به بدن خودش و حتی بدن آدم های اطرافش وسواس پیدا کرده بود. به عبارتی بدن ها برایش ترجمان داشت. فکر می کرد به خاطر این بیماری همه در حال ترد کردن او هستند. رضا با فهمیدن این بیماری از بدنش عکس های زیادی گرفته بود که به عنوان صحنه ی پایانی نمایش انتخاب شد.

– برای آینده ی نمایش «میمون» چه برنامه ای دارید؟ با توجه به تاثیر گذار بودن نمایش «میمون» آیا قصد دارید پس از اتمام اجراهای تالار مولوی، این نمایش را در سالن دیگری به اجرا برسانید؟

استقبال از نمایش «میمون» آن قدر راضی کننده نبود که بخواهیم فعلا به اجرای مجدد آن فکر کنیم.

– و حرف پایانی:

ما حرفمان را در نمایش «میمون» زده ایم. اگر کسی مشتاق شنیدن باشد، می تواند آن را در تالار مولوی تماشا کند.

 

 

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران