پرستیژ یا حیثیت یکی از شاهکارشعبده بازی نولان در چهارچوب سینما است. داستان فیلم از روایت دو شعبدهباز در اواخر قرن ۱۹ میلادی است که برای رقابت با یکدیگر دست به هرکاری میزنند.
ازجمله بازیگران سرشناس فیلم حیثیت میتوانیم به هیو جکمن، کریستین بیل، دیوید بویی، مایکل کین، اسکارلت جوهانسون و اندی سرکیس اشاره کرد. فیلم در ۲۰ اکتبر سال ۲۰۰۶ اکران شد و در گیشه هم با استقبال خوبی مواجه شد.
داستان فیلم، داستان هیجانانگیزی است که هر علاقهمند سینمایی را مجذوب میکند. آلفرد بوردن شعبدهباز ماهری است (با بازی کریستین بیل) که به جرم قتل رابرت انجییر (با بازی هیو جکمن)، محکوم میشود. بورن در زندان تصمیم میگیرد تا خاطرات انجییر را بخواند.
در خاطرات انجییر فیلم فلش بکی میزند به زمان همکاری مشترک این دو شعبدهباز. هر دو آنها زمانی دستیار میلتون شعبدهباز مشهور لندن بودند. در نمایشی به طراحی جان کاتر، همسر انجییر در مخزن آبی جلو چشم تماشاگران خفه میشود و کسی نمیتواند نجاتش دهد. انجییر بوردن را مقصر این ماجرا میداند و فکر میکند که بوردن از قصد این کار را انجام داده است. انجییر به دشمن قسم کرده بوردن تبدیل میشود و برای از بین بردن شهرت او دست به هر کاری میزند. در این میان که انجییر حال خوبی نداشت همهچیز بر وفق مراد بورن بود و بوردن ازدواج میکند و صاحب دختری میشود. انجییر در نمایش گرفتن گلوله با دست با اجرای بوردن دستکاری میکند و همین خرابکاری انجییر باعث میشود تا دو انگشت بوردن قطع شود. اما انتقامی که بوردن از انجییر برای این داستان میگیرد سنگینتر است. بوردن در نمایش حقه قفس پرنده انجیر دستکاری میکند و در این نمایش انگشت تماشاچیان قطع میشود و پرندهای کشته میشود. این موضوع اعتبار انجییر را خدشهدار میکند.
بوردن با حقه انتقال انسان تماشاگران را حیرتزده میکند، انجییر ایده بوردن را می دزد و به دنبال همزادش میگردد. همزاد انجییر به شدن شبیه خود اوست ولی او یک فرد مست و فاسد است.
اما این ماندن زیر سن و تشویق شدن بدل انجییر را راضی نمیکند و انجیر میخواهد تا بوردن به موفقیت نرسد و دست او رو شود. انجییر برای رسیدن به این هدف دستیارش اولیویا را به نزد بوردن میفرستد و از او میخواهد تا رموز کار بوردن را کشف کند. اولویا به بوردن نزدیک میشود و بالاخره دفترچه او را به دست میآورد. بوردن از نقشه انجییر باخبر میشود و یکشب بدل انجییر را پیدا میکند و اجرای او را خبر میکند.
بوردن بدلش را از سقف آویزان و خودش را چلاق و صحنه را تبدیل به تبلیغ نمایش خود میکند. انجییر برای انتقام فالون را گروگان و زندهبهگور میکند تا رمزش را بگیرد ولی بوردن راز دفتر و حقهاش را برای خلاصی از او دانشمندی آمریکایی که در لندن دیده بود به نام تسلا مینویسد. انجییر در سفر به کلرادو میرسد و با (نیکولا تسلا)، (دیوید بویی) ملاقات و بعد از دیدن اختراعاتش ازجمله روشن کردن لامپ بدون سیم و…، از او حمایت مالی میکند تا درنتیجه دستگاه منتقلکننده انسان را بسازد اما دستگاه درست عمل نمیکند و آنها متوجه میشوند هرشی زیر آن کپی میشود و تمام تلاشهای تسلا برای اصلاحش عاقبت به منفجرشدن تشکیلاتش منجر میشود؛ ولی به قول خود عمل میکند و با نامهای دستگاه را به انجییر میسپارد و او بالاخره به شهر خود بازمیگردد و از کاتر دعوت به همکاری و در پشتصحنه با کارگران کور آخرین نمایش خود را آغاز میکند که باعث حیرت تماشاگران و حتی رقیبش میشود بالاخره کنجکاوی برای پی بردن به راز، او را به زیر سن میکشاند و با صحنه غرق شدن انجییر در مخزن آب مواجه و تلاشش برای نجات بیثمر و او غرق و بوردن گرفتار و محکوم میشود، در زندان پیغامی دریافت میکند که دخترش به یتیمخانه خواهد رفت مگر به لرد کردلو رازش را بگوید.
نقطه اوج فیلم حیثیت در همینجا رخ میدهد که برای جلوگیری از اسپویل انتهای فیلم دیدن این بخش از فیلم را به بیننده واگذار میکنیم.
اما وقتی بحث ساختار فیلم به میان میآید با کی اثر کاملاً حرفهای روبهرو هستیم. اثری که مخاطب را تا ثانیه آخر میخکوب تصویر میکند. شاید ساخت فیلم با دیگر فیلمهای نولان کمی متفاوت باشد. فرازوفرود فیلم بهقدری مخاطب را درگیر میکند که مخاطب به هر پایانی فکر میکند و هر چیزی را یک احتمال درست میداند. بازی بازیگران خبرهای چون کریستین بیل و هیو جکمن جذابیت بیشتری به کار داده است.
پاسخ دهید