درباره مستند «دیوار آبی»

دیوار آبی فیلمی مستند به کارگردانی «تارا کابلی» و «فرزانه بهرامی» است که این روزها در گروه هنر و تجربه و در سانسی مشترک به همراه فیلم «قصه بلوار» به نمایش در آمده است. در این فیلم به شهر تهران و به ویژه «پل صدر» و همچنین رابطه ی شکل شهر و شیوه های زندگی، زیرساخت های شهری و رفتارهای شهروندی پرداخته شده است. پل صدر به عنوان نماد پیشرفت و توسعه شهری و با شعار «مردم در صدر» افتتاح شد؛ شعاری که عملا برعکس عمل کرده و مردم را به جای صدر در آخرین درجه اولویت بندی قرار داده است.

پل طبقاتی صدر به طول یازده کیلومتر در آذرماه سال ۱۳۹۲ به بهره برداری رسید. احداث این پل در امتداد تونل نیایش شبکه بزرگراهی شرقی – غربی تهران را تکمیل کرده و برای اتصال دو قطب اصلی شمال شرق به غرب و مرکز شهر ساخته شده است. این پروژه طبقاتی به هدف کاهش بار ترافیک منطقه شمال و شمال شرق و با هدف بهبود تردد در هفت بزرگراه پایتخت شامل همت، حکیم، مدرس، رسالت، زین الدین، یادگار امام و چمران احداث شد. اما گویا کارکرد مورد نظر را ندارد؛ چرا که در زمان اوج ترافیک در محدوه اتوبان و پل صدر با حجم بالایی از خودروها و ترافیک سنگین در این دو طبقه رو به رو خواهیم شد. این موضوع نشان از ناکارآمدی پروژه در تحقق هدف اصلی اش یعنی تسهیل تردد خودروها و کاهش بار ترافیکی در این مسیر دارد.

هزینه به کار رفته برای ساخت پروژه صدر در ابتدا ۶۰۰ میلیارد تومان اعلام شد؛ اما در نهایت رقمی بیش از ۱۳۰۰ میلیارد تومان برای ساخت این پل صرف شد. این هزینه به همراه هزینه ی ساخت تونل نیایش بیش از ۴ هزار میلیارد تومان اعلام شده است. این پروژه طی ۲۶ ماه، به صورت تک پایه احداث و با چند رمپ و لوپ به تونل نیایش متصل شد. مسئول ارشد طراحی این پل «مازیار حسینی» است و «محمد باقر قالیباف» شهردار وقت تهران نیز این پروژه را پلی با استانداردهای بالا دانسته. در احداث پروژه پل طبقانی صدر رد پای «بابک زنجانی» نیز دیده می شود.

حال این دو فیلمساز دغدغه مند با توجه به ویژگی های این پل طبقاتی، به بررسی کارکرد و ضرورت ساخت آن پرداخته اند. نام فیلم نیز اشاره به دیوار آبی رنگی دارد که سرتاسر طبقه ی دوم این اتوبان کشیده شده و قرار بود مانع پخش سر و صدای زیاد ماشین ها شود، اتفاقی که البته نیافتاده است.

کارگردانان این فیلم که هر دو در خارح از ایران زندگی می کنند، نگاهی انتقادی به ساخت این پل دارند. حضور «فرزانه بهرامی» دانشجوی دکترای طراحی شهری به عنوان کارگردان در این فیلم، بی شک نگاهی علمی و البته انتقادی را به همراه دارد. نمی توان از او انتظار نگاهی بی طرف را داشت؛ چرا که به خاطر همین نگاه انتقادی و دغدغه مند است که دست روی چنین موضوعی برای ساخت فیلم گذاشته. وی در زمینه مطالعات شهری و مسئله گذار شهرها به سمت توسعه پایدار تحقیقات بسیار انجام داده و تز دکترایش نیز مسئله گذار از وابستگی به خودروی شخصی و حرکت به سمت سیستم های جایگزین حمل و نقل است.

کارگردانان در این فیلم به بررسی چگونگی ساخت این پل می پردازند؛ طرحی که گویا در برنامه توسعه جامع شهر تهران نیز قرار نداشته و طبق گفته ی مصاحبه شوندگانِ مرتبط، بسیاری از آنها در جریان ساخت آن نبوده و پس از شروع کار از این امر مطلع شده اند.

فیلمسازان برای ساخت فیلم شان سراغ سه دسته از افراد رفته اند؛ کسانی که مخالف این پروژه و از منتقدان آن هستند، مردمی که خانه هایشان در حاشیه اتوبان قرار داشته و از ساخته شدن این پل ناراضی اند و البته مردم و راننده هایی که ساخت پل را برای کم کردن بار ترافیک لازم می دانند.

از جمله منتقدان به ساخته شدن پل «محسن سرخو»، عضو شورای اسلامی شهر تهران است که اعتقاد دارد که به جای هزینه برای ساخت این پل می شد دو خط مترو جدید در تهران احداث کرد. او بیان می کند که پل صدر از نظر سازه ای از تکنولوژی بالایی برخوردار بوده اما این سازه به لحاظ کاهش حجم ترافیکی کارکردی ندارد.

یکی از انتقاداتی که به جریان ساخت پل وارد می شود این است که تحقیقات و ساخت این پل همزمان انجام شده و برخلاف بسیاری از پروژه ها که ابتدا تحقیقات به ثمر رسیده و پس از اطمینان از نتایج آنها، مرحله عملیاتی آغاز می شود، در پل صدر این دو مرحله که یکی پیش نیاز دیگری است به صورت همزمان انجام شده.

در راستای بررسی نقش شهرداری در ساخت این پل، فیلم نقبی به دیگر فعالیت های شهرداری که می تواند جلوه ی شهر را زیر و رو کرده و زندگی در آن را سخت تر کند، نیز می زند. از جمله ی این فعالیت ها تراکم فروشی هایی است که شهرداری انجام می دهد. در این راستا فیلمسازان به منطقه ی ۲۲، دریاچه و ساختمان های مرتفع اطراف آن نیز اشاره می کنند. ساختمان هایی که کارکرد دریاچه را زیر سوال برده و آن را به چاهی بزرگ در احاطه ی ساختمان ها بلند تبدیل کرده است.

فیلمسازان سراغ مردمی که در حاشیه ی این اتوبان زندگی می کنند نیز می روند. خانه هایی که زمانی به امید منظره ی زیبای توچال خریداری شده بود، حال تنها منظره اش دیوار آبی رنگی است که خاکستری شهر را بیشتر کرده و سر و صدای وحشتناکی که راه گریزی از آن نیست. ساخته شدن پل صدر زندگی مردمی را که در حاشیه ی این اتوبان هستند دچار مشکلات بی شماری کرده که از جمله ی آنها ترافیک همیشگی، آلودگی هوا و آلودگی صوتی شدید در این مناطق است.

در مرحله بعد فیلمسازان سراغ راننده هایی رفته اند که از ساختن این پل راضی بوده و آن را راهی برای نجات از ترافیک می دانند. اما خلا بزرگ این فیلم را می توان نبود نظرات موافق در آن دانست. اینکه دلیل ساخت این پل چه بوده و مجریانِ آن، چه در سر داشته اند و آیا به هدف خود از ساخت این پل رسیده اند یا خیر! این سوی داستان در فیلم خالی است و فیلمسازان تمایل نداشتن افراد موافق به حضور در این فیلم را تنها دلیل این غیاب می دانند. آنها دسترسی نداشتن به این افراد را برای این خلا کافی می دانند؛ در صورتی که فیلم زمانی می توانست تماما تاثیرگذار باشد که مخاطب فقط یک طرفه به قاضی رفتن فیلمساز را نبیند و با شنیدن نظرات موافق و مخالف در کنار هم به نتیجه خودش از فیلم دست یابد. فیلمسازان برای کامل کردن فیلم شان باید راهی برای حضور افراد موافقِ ساخت پل صدر، در فیلم خود پیدا می کردند.

مستند دیوار آبی مستندی دغدغه مند و مهم درباره تهران امروز است. تهرانی که به سرعت در حال تغییر چهره و پیر شدن است. در حال حاضر تهران ۵۰۰ کیلومتر اتوبان دارد و ساختن اتوبان بیشتر یعنی دعوت بیشتر از مردم برای اینکه با ماشین شخصی بیرون بیایند. به جای ساختن اتوبان باید به فکر راه های افزایش استفاده از وسائل نقلیه عمومی بود و این موضوع مهمی است که در این فیلم مطرح می شود. اتوبان صدر طبق گفته ی کارشناسان این فیلم، عملا هدر دادن سرمایه های ملی بوده و هیچ کارکردی در کاهش بار ترافیکی مناطق مرتبط نداشته و دیوار آبی به صورت انتقادی و شفاف این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. این فیلم که با اندکی صبر و کشاندن پای حامیان این پروژه به فیلم، می توانست کامل باشد؛ اما با وجود این خلا، همچنان فیلمی ارزشمند در راستای دغدغه ی مهم این روزهای شهر تهران است.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران