نگاهی به فصل سوم سریال Stranger Things

همه میدانیم که طرفدار یک سریال بودن چقدر میتواند دشوار و استرس زا باشد. بعد از اتمام هر فصل باید منتظر ساخت فصل بعدی باشیم؛ با این فکر که مبادا فصل بعدی از پس توقعات متعصبانه ی ما بر نیاید! اما در این یک مورد به شما اطمینان میدهم که Stranger Things 3 همان چیزی است که ما طرفداران  پروپا قرص سریال از فصل سوم آن انتظار داشتیم؛ عجیب‌وغریب، هیجان انگیز و به طرز اعتیادآوری سرگرم‌کننده. که ما طرفداران  پروپا قرص سریال از فصل سوم آن انتظار داشتیم؛ عجیب‌وغریب، هیجان انگیز و به طرز اعتیادآوری سرگرم‌کننده.

بی شک هنگامی که یک اثر سینمایی یا تلویزیونی تبدیل به یکی از محبوب ترین و مهم ترین محصولات تصویری برای مخاطبان روز دنیا می‌شود، بزرگ ترین دغدغه ی تهیه کنندگان آن اثر عقب نماندن از افتتاحیه‌ی بی نظیر خود می شود. به عنوان مثال خود ما که با دیدن فصل اول سریالی به کیفیت stranger things این‌قدر هیجان‌زده و میخکوب شده ایم ، مسلما از فصل‌های بعدی آن انتظارات جدی‌تری خواهیم داشت و همین موضوع، کار سازندگان اثر را به مرور زمان سخت‌ و سخت‌تر می‌کند.

همین موضوع بود که باعث شد برادران دافر در فصل قبلی سریال بیشتر از آن که به دنبال ساخت ادامه ی جدید و متفاوت باشند، نسخه‌ی سرگرم‌کننده‌تری از همان فصل اول را بسازند. یک فصل متوسط ، دارای ایراد و نسبتا دوست داشتنی ای که نتوانست همه مخاطبان سریال را صد در صد راضی نگه دارد ولی نتوانست مانع رشد عجیب این سریال را در اذهان عمومی شود.

با این حال سازندگان دیگر نمی‌توانستند در فصل سوم هم یک نسخه‌ی ریمستر از دو فصل قبلی بدهند و وظیفه داشتند با وفاداری به سناریوی قسمت های قبلی، روایتی جدید و متفاوت را در هشت قسمت برای ما آماده کنند. و موفق هم شده اند ؛ زیرا سریال با تغییر موقعیت زمانی‌اش از هالووین به تعطیلات تابستان و تمرکز رشد شخصیت های داستان، اتمسفر جدیدی برای ما ایجاد میکند. ممکن است بعضی از چالش های پیش روی شخصیت‌های داستان شبیه به قبل به نظر برسند، اما با وجود درگیری های ذهنی جدید و متفاوت آنها، داستان جوی تازه و چالش برانگیز به خود میگیرد.

اتفاقات عجیب در دوره ی نوجوانی؟

در ابتدای این فصل، شاهد el هستیم که با دردسر های نوجوانی دست و پنجه نرم میکند و تمام دنیایش حول محور mike میچرخد، همان مایکی که او در تمام طول فصل دوم قصد بازگشت به او را داشت. به مرور زمان میبینیم که او به اصرار پدرش از این وابستگی کودکانه میکاهد و سعی میکند وقت بیشتری را به خودش اختصاص دهد و به این ترتیب تمامی شخصیت های داستان دغدغه های خاص خود را پشت سر میگذارند و هیولاها دیگر دغدغه ی اصلی آنها به حساب نمی آیند!

با تمام نقاط قوتی که این فصل دارد، یک سری اشتباهات هستند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. برای مثال ؛ فصل جدید تابستان ۱۹۸۵ را روایت میکند که از لحاظ زمانی حدودا ۶ ماه بعد از آخرین قسمت فصل ۲ است، فاصله ی زمانی. در داستان و واقعیت با هم تفاوت دارند بنابراین بازیگر های جوان سریال بیشتر از کاراکتر هایشان رشد کرده اند.

صداهایشان تغییر کرده، بدن هایشان رشد کرده با اینکه سن کاراکترها آنچنان زیاد نشده است. و در حالیکه فضای نوستالژیک وام گرفته از فرهنگ پاپ دهه ی ۸۰ باعث رشد این سریال شده بود، در بعضی لحظات فصل ۳ میبینیم که بعضی عناصر نوستالژیک بی دلیل و به عمد به داستان تحمیل شده اند.

این فصل با ترکیبی از طنز، درام روابط و لحظات احساس برانگیزش، یادآور فصل های اول بازی تاج و تخت است. در حالیکه داستان در فضاهای کمتری جریان دارد و هرکس به نوبه ی خود نقشی در پیشروی آن دارد، دسیسه ها و هیولاها فقط یک داستان فرعی به حساب می آیند. این میتواند دلیل خوبی برای این باشد که این تابستان را در فضای داغ تر از همیشه ی Stranger Things بگذرانیم.

پرستو صادقی
فارغ التحصیل کارگردانی سینما علاقمند به روانشناسی و تکنولوژی و ادبیات!