پرونده نمایش «نقل مکان» (گفتگو با «فاطمه محمودی»، نویسنده و کارگردان)

امیر شمس - بازیگر

 

«فاطمه محمودی» نویسنده و کارگردان نمایش «نقل مکان» است که این روزها در سالن کوچکِ تالار مولوی بر روی صحنه می باشد. محمودی که در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشدِ رشته ادبیات نمایشی در دانشگاه هنر تهران است، فعالیت پیوسته ای در جشنواره های تئاتر دانشجویی داشته و جوایز متعددی را در بخش نمایشنامه نویسی به دست آورده است که از جمله ی آنها می توان به تقدیر متن برای نمایش های «دنیا یک تیغ ماهی است که ما به آن وصل شده ایم» و «نقل مکان» از جشنواره مونولوگ و تقدیر متن برای نمایش «سردخانه» از جشنواره تئاتر دانشگاهی اشاره کرد.

نمایش «نقل مکان» را بهانه کرده و با نویسنده و کارگردان آن «فاطمه محمودی» به گفتگو نشسته ایم. با ما همراه باشید.

فاطمه محمودی – کارگردان

فاطمه محمودی (نویسنده و کارگردان)

– در راستای آشنایی مخاطبان، کمی بیشتر از فعالیت های تئاتری خود برایمان بگویید.

در سال ۹۰ وارد دانشگاه تهران شده و در رشته نمایش عروسکی در مقطع کارشناسی تحصیل کردم. سال ۹۶ وارد دانشکده سینما تئاترِ دانشگاه هنر شدم و به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشدِ ادبیات نمایشی پرداختم. در طی این سالها به واسطه دانشگاه، کارهای تئاتری مختلفی را انجام داده ام که برخی از آنها شاخص تر بوده و از کلاس و دانشگاه جدا شدند و مخاطب بیشتری یافتند. اولین آنها منودرامی بود به نام «دنیا یک تیغ ماهی است که ما به آن وصل شده ایم». این نمایشنامه، اقتباسی از یک اتفاق واقعی است که در بیمارستانی در تهران رخ داده بود. در این نمایش «پریسا صبورنژاد شیرازی» بازی کرده و در سال ۹۲ وارد جشنواره مونولوگ شد و جایزه متن را دریافت کرد. پس از آن در برج میلاد نمایشنامه خوانی شد و در کارناوال های خانم «نغمه ثمینی» در تماشاخانه آو اجرا شده و یک هفته نیز در گروه دانشکده بر روی صحنه رفت. پس از آن با فرستادن متنی که ایده اش از «وحید منتظری» بود در جشنواره مونولوگ شرکت کرده و باز هم متن مورد تقدیر قرار گرفت. در سال ۹۵ نمایشنامه ای با شش شخصیت به اسم «سردخانه» نوشتم و در نوزدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی به روی صحنه بردم، اما متاسفانه امکان اجرای عمومی برای این اثر ممکن نشد. متن نمایشنامه «سردخانه» چاپ شد و تقدیر متن را از جشنواره دریافت کرد. سال ۹۶ نیز نمایش «نقل مکان» را با «امیر شمس» شروع کردیم تا الان که به اجرای عمومی رسیده است.

– نمایش «نقل مکان» در قالب یک مونولوگ بر روی صحنه تالار مولوی آمده است. کمی بیشتر در مورد ایده ی اولیه این نمایش و اجرای آن در قالب مونولوگ بگویید.

اوایل دهه نود داستان دارالمجانین از «محمدعلی جمالزاده» را خواندم. بخشی از این کتاب در ذهنم باقی ماند و به عنوان یک سوال برایم مطرح شد که چه باید بر یک فرد بگذرد که او تصمیم بگیرد در دارالمجانین زندگی کرده و آن را بهترین جا بداند. چند سال بعد تصمیم گرفتم نمایشی از روی این کتاب به صحنه بیاورم. در ابتدای کار، نمایشنامه را با چندین شخصیت به نگارش درآوردم و اقتباسی نیمه وفادارانه از کتاب داشتم؛ بدین صورت که قصه ی اصلی و شخصیت های مهم را حفظ کرده و آنها را به نمایشنامه انتقال دادم. پس از آن برای القای درون مایه ی جنون و جدال عقل با آن، تصمیم گرفتم به جای چند شخصیت، تنها شخصیت اصلی به سخن درآید و بدین شکل این اقتباس تبدیل به یک منودرام شد.

– رمان دارالمجانین چه ویژگی هایی داشت که تصمیم گرفتید آن را بر صحنه تئاتر به نمایش در آورید؟

دلیل اصلی پرسشی است که این کتاب ایجاد می کند؛ اینکه چه باید بر یک فرد بگذرد که او تصمیم بگیرد در دارالمجانین زندگی کند. شخصیت محمود، از طبقه متوسط اجتماع است. او از همه رانده و مانده شده و برای فرار از مشکلاتی که با بزرگترها و در واقع همان سوپرایگوها مانند حاج عمو دارد و دیگر مشکلاتی مانند بی پولی، بی دوستی و تنهایی به دارالمجانین پناه می برد. این موضوع بسیار در ذهنم پررنگ بود و دوباره به سوال اول می رسیدم که چه باید بر یک فرد بگذرد که بهترین جای زندگی را یک بیمارستان روانی بداند.

– زبان استفاده شده در نمایش «نقل مکان» زبان مرسوم جامعه نیست و با توجه به اینکه قصه ی اصلی در دهه ی سی شمسی می گذرد با آن منطبق است. اما شخصیت محمود با توجه به گذشت شصت سال از آن دوران، برای مخاطب امروزی کاملا شناخته شده است و قصه هایش برای مخاطب دهه ی نود نیز ملموس می نماید.

کاملا با شما موافق هستم. شخصیت محمود، شخصیتی مختص به شهر تهران یا دهه ی سی شمسی نیست. او شخصیتی است که در گذشته های این مملکت وجود داشته تا دهه ی سی، امروز هم وجود دارد و تا فردایی بسیار نزدیک نیز احتمالا وجود خواهد داشت. این موضوع که شخصیت محمود به هیچ زمان و مکانی وابسته نیست از ویژگی های مهم اوست. در ساختار قصه نیز می توان او را نماینده بخشی از انسان ها در هر مکانی دانست که این مکان می تواند ایران باشد یا هر جای دیگری در این کره ی خاکی.

– در نمایش «نقل مکان» زبان نقش پررنگی دارد. چه چالش هایی در خلق زبانِ این نمایش اقتباسی داشته و چرا تصمیم گرفتید زبان را در آن دوران نگه دارید و از زبان امروز فاصله بگیرید؟

یکی از دغدغه های من در کار با زبان برای نوشتن نمایشنامه «نقل مکان» این بود که زبان تکراری نباشد. در برخی از کارها به اقتضای شرایط زبان باید کاملا واقع گرایانه و رئالیستی باشد، اما سلیقه من در استفاده از زبان این است که زبان به شکلی مهندسی شود که وقتی به گوش مخاطب می رسد او متوجه این تفاوت بشود و به واسطه ی جدید بودن آنچه می شنود، به آن توجه کند. در کار قبلی ام نمایش «سردخانه» نیز از بازی زبانی استفاده کرده بودم. در آن نمایش افرادی وجود داشتند که نباید از فعل در گفتارشان استفاده می کردند. به همین دلیل فعل ها حذف شده و مصدر جایگزین آن می شد. زبان دغدغه ای است که همیشه داشته ام. در کاری دیگری که اقتباسی بود از نمایشنامه «اژدهاک» از «بهرام بیضایی»، به نمایشنامه «اژیدخت» رسیدم که آن را «وحید منتظری» در دانشگاه تهران به اجرا رساند. در نمایشنامه «اژیدخت» برای اولین بار این زبان تاریخی، باستانی را تجربه می کردم. در نمایش «نقل مکان» با توجه به اینکه زبان جمالزاده بسیار دقیق، مشخص و جاافتاده است و من نیز به زبان و فرهنگ تهران قدیم علاقه مند هستم، تصمیم گرفتم این زبان را حفظ کنم. در این راستا همزمان که رمان دارالمجانین را می خواندم، واژه ها را نگاه کرده، حفظ می کردم و سعی کردم آنها را به نمایشنامه انتقال دهم یا اگر مناسب این نمایش نبودند از معادل هایی که مناسب فضای صحنه ای باشد برای آنها استفاده کنم؛ زیرا به نظرم این شیوه هم جذاب تر می نماید و هم برگشتی است به زبان فارسی قدیمی تر.

– چقدر برای نگارش نمایشنامه «نقل مکان» زمان صرف کرده و در این راستا با چه چالش هایی رو به رو بودید؟

پروسه نگارش این متن از نسخه اول تا زمانی که به منودرام رسید، یک سال طول کشید. پیش از گفتگو با بازیگر این کار، آقای «امیر شمس» نمایشنامه «نقل مکان» سه بار بازنویسی شد و بازنویسی چهارم پس از صحبت با بازیگر بود که نظرات کاربردی ایشان در راستای فضاسازی بهتر به نمایشنامه اعمال شد.

– در ادبیات ایران، از ادبیات کهن گرفته تا امروز، متون قوی زیادی برای اقتباس وجود دارد، اما این اتفاق حداقل در عرصه تئاتر به ندرت رخ می دهد. به نظر شما چقدر اقتباس از ادبیات، شعرها، قصه ها و رمان های خوب می تواند به غنی شدن تئاتر ما در بخش نمایشنامه کمک کند؟

این موضوع را بسیاری از بزرگان ادبیات نمایشی اشاره کرده اند. به عنوان مثال «بهرام بیضایی» سالها پیش در یک سخنرانی در دانشگاه تهران گفته بود موادی که شما از آن برای نمایشنامه نویسی استفاده می کنید بیش از هر چیز قصه ها، حکایت ها و افسانه های ایرانی است. مسلم است که ادبیات ایران پر از قصه های غلیظ و کامل است که هم جذاب هستند و هم متناسب با زمانه فعلی. رفتن سراغ متون قدیمی تر قطعا سلیقه ای است اما اگر کسی دغدغه و علاقه خواندن این متون را داشته، دستی بر قلم و دستی هم بر خاک صحنه دارد، اتفاق خوبی خواهد بود که رمان های اصیل گذشته را دوباره به میان کشیده و اقتباس آنها بر صحنه آورده شود.

– سالن کوچکِ مجموعه مولوی با توجه به مقیاسش به خودیِ خود اجازه ی میزانس های حرکتی مختلف را به گروه ها نمی دهد، اما شما همین صحنه کوچک را هم در حد یک مربع یک در یک محدود کرده و فضای حرکتی بازیگر را کاملا بسته اید. هدف از محدود کردن بیش از حد بازیگر در این نمایش چه بود؟

آن چیزی که در تمرینات بر روی آن وقت زیادی گذاشته و در اجرا نیز سعی کردیم به مخاطب نشان دهیم این است که شخصیت محمود در یک سلول انفرادی زیست می کند. سعی کردیم به کمک فضای محدود و تنظیم میزانسن ها، در حبس بودگیِ شخصیت محمود را نشان دهیم. این حرکت ها در فضای کم می تواند اذیت کننده نیز باشد مخصوصا وقتی دور تا دور سالن خالی است، اما در حقیقت این همان چیزی بود که می خواستیم مخاطب دریافتش کرده و حتی با دریافت آن اذیت شود. در راستای محدود کردن فضا، از یک لته هم استفاده کرده و آن را طوری نصب کردیم که در فشار را از بالای سر شخصیت بر روی او نشان دهیم. در این راستا طراحی صحنه به خاطر مدل زاویه ها کمی به سوی فضاهای اکسپرسونیستی حرکت کرد که بیان گر تم اصلی نمایش یعنی جنون است. در اجرای نمایش «نقل مکان» در جشنواره مونولوگ، موفق شدیم ایده اولیه ای را که در نظر داشتیم پیاده کنیم. بدین صورت که شخصیت را در گوشه سالن قرار داده و مخاطب را رو به گوشه نشاندیم. در این حالت فشار دو دیوار که بر روی بازیگر حس می شد می توانست در نگاه اول مورد توجه مخاطب قرار بگیرد و گرفتار و در بند بودن شخصیت مشخص تر بود. اما در سالن کوچک مولوی این امکان وجود نداشت و ما از آنچه روی صحنه دیدید برای انتقال مفهوم و حس مورد نظرمان استفاده کردیم.

– نمایش «نقل مکان» از ریتم بالایی برخوردار است و بازیگر کار آقای «امیر شمس» با وقفه های بسیار کم و پیوسته در حال تعریف روایت محمودِ قصه است. چرا این ریتم بالا را برای روایت اتفاقات در نظر گرفتید؟

نسخه ای از نمایش «نقل مکان» که در جشنواره مونولوگ اجرا شد، نسخه ای بود که در آن هیچ مکث و سکوتی وجود نداشت. یکی از بازخوردهایی که ما در جشنواره گرفته و آن را در اجرای عمومی به کار بستیم، افزودن سکوت و مکث در کار بود. به طور کلی برای القای بیشتر فضای جنونی که شخصیت در آن گرفتار است و نشان دادن این التهاب به ریتم بالا نیاز داشتیم، البته سعی کردیم ریتم تا حدی بالا برود که مخاطب بتواند جزئیات قصه را نیز دریافت کند.

– نمایش «نقل مکان» در جشنواره مونولوگ نیز اجرا شده است. بازخوردها به این اجرا در جشنواره چطور بود و چه شد که تصمیم گرفتید آن را به اجرای عموم برسانید؟

بازخوردها در جشنواره مونولوگ بسیار زیاد بود و این قطعا باعث خوشحالی ما شد. تا همین اواخر یعنی بعد از گذشت یک سال از جشنواره مونولوگ، دوستان زیادی هم با من و هم با «امیر شمس» در مورد این کار صحبت می کردند. مخاطبان زیادی از متن و بازی «امیر شمس» لذت برده و برخی از آنها پیشنهادهایی را نیز برای تقویت فضای بصری کار با ما در میان می گذاشتند که سعی کردیم آنها در کار مورد استفاده قرار دهیم. اینکه چه اتفاقی افتاد که نمایش «نقل مکان» به اجرای عمومی رسید به تجربه حضور در جشنواره های مختلف باز می گردد. من از سال ۹۲ در جشنواره های دانشجویی از جمله، جشنواره تئاتر دانشگاهی و جشنواره مونولوگ شرکت کرده و سعی کردم زمانی که از کارم مطمئن شدم، آن را به دیگران نیز نشان دهم. پیش تر این امکان تنها در سطح جشنواره ها یا اجرای گروهی در داخل دانشکده ممکن می شد. من بسیار دوست داشتم نمایش «نقل مکان» به اجرای عمومی برسد. با چند سالن نیز صحبت کرده بودیم تا اینکه سالن مولوی فراخوان داده و در نهایت نمایش «نقل مکان» برای اجرای عمومی در این سالن پذیرفته شد.

– در مقایسه با جشنواره تئاتر دانشگاهی، جشنواره مونولوگ کمتر شناخته شده است. با توجه به هدف این جشنواره که تنها اجراهای مونولوگ در آن امکان حضور دارند، چقدر جشنواره مونولوگ می تواند در معرفی نمایش های خوب به مخاطبانِ علاقه مند به مونولوگ موثر باشد؟

از میان جشنواره های دانشجویی، جشنواره مونولوگ را شخصا بیشتر دوست دارم. جشنواره های دانشگاهی مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری زیادی دارند، اما جشنواره مونولوگ یک جشنواره جمع و جور و تقریبا به سامان در دانشگاه هنر است. جشنواره هایی از جمله جشنواره تئاتر دانشگاهی، بسیار گسترده اند به خصوص در زمینه کارهای اداری و اجرایی و هر چه جشنواره بزرگتر باشد طبعا مشکلاتش نیز بیشتر می شود. من چندین بار در جشنواره مونولوگ شرکت کرده و هر بار نیز اتفاقی خوب برایم رقم خورده است. در این جشنواره مخاطبینی داشته ام و داورها و بازبین ها کارم را دیده اند یا خوانده اند. در سال های گذشته اساتید بزرگسال تری به عنوان داور و بازبین در جشنواره فعالیت داشتند و فعلا این کار به عهده جوان ترها گذاشته شده است. در طی سالهای حضور در این جشنواره موفق شده ام با اساتید خوب آشنا شوم، در مورد کارهایم از آنها بازخورد بگیرم و این رابطه را تا امروز حفظ کنم. فکر می کنم یکی از کاربردهای جشنواره این است که بهانه ای شود برای اجرای عمومی کارها. به نظرم بهترین جایزه ای که جشنواره ها می توانند به گروه ها بدهند این است که اگر کار برای اجرای عمومی مناسب است، امکانش را فراهم سازنند و اگر مناسب نیست، با مشاوره کمک کنند تا اثر برای اجرای عمومی مناسب شود؛ زیرا گرفتن اجرای عمومی در این روزها چندان کار آسانی نیست.

– برای آینده ی نمایش «نقل مکان» چه برنامه ای دارید؟ آیا قصد دارید پس از اتمام اجراهای این نمایش در تالار مولوی آن را در سالن دیگری نیز به روی صحنه ببرید؟

در حال حاضر در نیمه اجراها به سر می بریم و من همینجا دعوت می کنم از هر کسی که علاقه ای به دیدن تئاتر دارد برای دیدن نمایش «نقل مکان» به سالن مولوی بیاید. در این راستا از دو گروه به صورت ویژه دعوت به عمل می آورم، گروه اول اهالی جامعه ادبیات هستند زیرا نمایش«نقل مکان» اثری اقتباسی از رمانی ادبی است و گروه دوم اهالی جامعه روانپزشکان هستند به دلیل درون مایه نمایش. در مورد آینده اجرا نمی توان با اطمینان صحبت کرد. بی شک ما نیز دوست داریم در سالن دیگری اجرا رفته، فضای دیگری را نیز تجربه کنیم و با توجه به مختصات متفاوت سالنی که به آن راه یافته ایم، تجربه جدیدی را رقم زده و نمایش «نقل مکان» را به سوی بهتر شدن پیش ببریم زیرا هر چه تعداد مخاطبانی که کار را می بینند بیشتر باشد و بیشتر در مورد آن صحبت شود، باعث پیشرفت ما نیز می گردد.

و حرف پایانی:

دوست داریم در مورد نمایش «نقل مکان» بیشتر بشنویم به خصوص از دوستانی که تخصصی این رشته را دنبال می کنند. دوست داریم اگر نقدی به نمایش دارند آن را به ما منتقل کنند. فکر می کنم اگر این اتفاق برای همه ی اجراها بیافتد و ما بتوانیم با تحلیل و نقد درست و آکادمیک در مورد کارها صحبت کنیم، فضای نقد و تحلیل و در کل فضای تئاتر کمی پویاتر و زنده تر خواهد شد و از دام کلیشه ها و زد و بندهایی که گاهی مشاهده می کنیم رها خواهیم گشت و بی شک این اتفاق خوبی خواهد بود.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران