سون یکی از فیلمهای ماندگاری تاریخ سینماست که تاریخ انقضا ندارد! سون یا هفت محصول سال ۱۹۹۵ آمریکا است و در ژانر روانشناسانه-جنایی ساختهشده است. ازجمله بازیگران اصلی فیلم میتوان به برد پیت، مورگان فریمن، گوئیت پالترو و کوین اسپیسی اشاره کرد. با آرادمگ همراه باشید تا بهنقد و بررسی این فیلم ماندگار تاریخ سینما بپردازیم.
داستان فیلم از جایی شروع میشود که یک کارآگاه جوان بانام «دیوید میلز»، پا به نیویورک میگذارد و به حوزه جدیدی منتقل میشود که در این حوزه کارآگاهی قدیمی و در آستانه بازنشستگی بانام سامرست، مسئولیت بررسی پروندهای مرموز را بر عهده دارد.
میلز شخصیتی آرمانگرا و پرخاشگر دارد و سامرست سعی میکند تا او را آرام کند و با آرامش پرونده را به اتمام برسانند. ولی پرونده قتلی که آنها در دست دارند هرلحظه پیچیدهتر میشود.
دو کارآگاه متوجه میشوند که با یک قاتل زنجیرهای دیوانه روبهرو هستند که در قتلهایش از رویهای خاص استفاده میکند. اولین قتلی که در این پرونده عجیب رخ میدهد، قتل مرد بینهایت چاقی است که بر اساس بررسی پزشکی قانونی براثر خوردن بیشازحد مرده است.
بر روی سر این جسد جای لوله تفنگ قرار دارد و کارآگاهان متوجه میشوند که فرد تهدید میشده است و قاتلی در این میان نقش داشته است.
این اولین جسدی نبوده که دو کارآگاه پیدا کردند و جسدهای بعدی در روایت داستان پیدا میشود. سامرست به دلیل تجربه بیشتری که داشته است متوجه میشود که قاتل از روند خاصی در قتلهایش استفاده میکند، او مقتولین را بر اساس گناهان کبیره انتخاب میکند!
درواقع هر مقتولی که به قتل میرسد درواقع بیگناه و معصوم نیست، بلکه به یک گناه کبیره آلوده است و بهنوعی قاتل داستان ما نقش پیامبر را برای دیگران بازی میکند.
هفت گناه کبیره یا هفت گناه مهلک از روایاتی است که در الهیات مسیح به آن اشارهشده است، افرادی که به این گناهان مرتکب شوند به شدیدترین مجازات محکوم میشوند. در آغاز مسیحیت راهبی یونانی به نام اواگرو دپونتو فهرستی از هفت گناه کبیره ارائه داد تا افراد را از انجام این گناهان دور کند و به آنها هشدار دهد که اگر به این گناهان مرتکب شوند، به دوزخ میروند.
ازجمله این گناهان کبیره میتوان به غرور، طمع، شهوت، حسادت، خشم، شکمپرستی و تنبلی اشاره کرد. در بسیاری از نمایشنامهها و خطبههای عصر مسیحیت به این گناهان اشارهشده و تأکید زیادی بر انجام ندادن گناهان شده است.
اگر فیلم را ندیدهاید این قسمت انتهای فیلم را لو میدهد!
روز بعد از پیدا شدن جسد مرد فربه، جسد وکیل ثروتمندی را بررسی میکنند که با جراحت و خونریزی شدید به قتل رسیده است. سامرست و میلز، با پیدا کردن اثرانگشتها و سرنخهای دیگر به این نتیجه میرسند که قتل دوم، کار قاتل مرد چاق است.
دو روز بعد، اثرانگشتها آنها را به آپارتمانی هدایت میکند که در آن مرد لاغراندامی را پیدا میکنند که به یکتخت بستهشده است. در ابتدا با ورود به آپارتمان تصور میکنند که این فرد مرده است ولی اتفاقی وحشتناکتر افتاده و فرد توسط قاتل به مدت یک سال بیحرکت نگهداشته شده است!
مرد لاغر روی تخت، موادفروش و کودکآزار جنسی بوده. این قربانی، نماینده گناه تنبلی است. هرچند که کارآگاهان نمیتوانند از این مرد ضعیف و بیحال اطلاعاتی به دست آورند؛ اما به این نتیجه میرسند که قاتل، این جنایات را بیش از یک سال است که برنامهریزی کرده است
بر اساس بررسیهای پزشکی قانونی مشخص میشود که این مرد به مدت یک سال بیحرکت بر روی تخت بستهشده است و در اینیک سال فقط بهاندازه زنده ماندن آب و غذا داشته است.
در سوی دیگر فیلم تریسی (پالترو)، زن کارآگاه میلز از جابجایی به نیویورک ناراحت است. او با سامرست ملاقات میکند و سامرست، متوجه میشود که تریسی حامله است و او این مسئله را با میلز مطرح نکرده است.
بعدازاینکه تریستی راز زندگی خود را با سامرست درمیان میگذارد، سامرست هم از داستان عاشقی خود به تریسی میگوید.
سامرست برای پیدا کردن رد قاتل؛ به کتابخانه شهر سر میزند، چون متوجه شده است که با یک قاتل معمولی روبهرو نیست و با یک انسان فرهیخته روبهرو است!
سامرست و میلز با استفاده از لیست مراجعین کتابخانه، رد مردی به نام جان دوو (اسپیسی) را میگیرند که کتابهای مربوط به گناهان کبیره را به امانت میگرفته است.
درنهایت این دو کارآگاه آدرس خانه جان دوو قاتل را پیدا میکنند ولی جان دوو سر بزنگاه میرسد و متوجه حضور کارگاهان در محل زندگیاش میشود. در تعقیب و گریز میلز و دوو، دوو پیروز میشود و درحالیکه که میتواند میلز را بکشد از جان او میگذرد!
قاتل دیوانه داستان دست به قتلهای زیادی میزند ولی درنهایت با دستانی خونآلود خود را به اداره پلیس معرفی میکند. جان دوو اثرانگشتهای خود را از بین برده است و برای اعتراف به اداره پلیس آمده است! نکته عجیب اینجاست که او به شرطی اعتراف میکند که میلز و سامرست را به محلی خارج از شهر ببرد!
درنهایت جان دوو سربریده زن میلز را به آدرسی در میان ناکجاآباد میآورد و به میلز میگوید که من همیشه به زندگی تو حسادت میکردم و گناه کبیره کردهام حال تو باید مرا بکشی! درنهایت میلز دوو را کشته و خود او نیز که به گناه خشم آلوده بوده در دردسر بزرگی میافتد.
داستان فیلم بهاندازهای پرهیجان است که مخاطب را یکلحظه هم از پای فیلم بلند نمیکند.
کوین اسپیسی نقش مهم و تأثیرگذاری در فیلم دارد و تا نیمه پایانی فیلم حضور فیزیکی او در فیلم دیده نمیشود. اسپیسی از عوامل فیلم خواسته بود تا نام او را در تیتراژ ابتدایی فیلم استفاده نکنند تا مخاطب در وسط فیلم هیجانزده شود.
کمپانی نیولاین (New Line) بهعنوان سازندهی هفت قصد داشت تا فیلمنامه را تغییر داده و پایانی کاملاً اکشن و کلیشهای را جایگزین پایان تراژیک فیلم کند. ولی در ادامه، برد پیت تهدید کرد که در صورت هرگونه تغییری از پروژه کنار خواهد کشید. در فیلمنامهی واکر نیز قرار بود شخصیت سامرست به سر جان دو شلیک کند که مورگان فریمن از این قضیه بسیار خشنود بود ولی پیت اصرار داشت که خودش شلیک نهایی را انجام دهد.
در شروع انتخاب بازیگر قرار بود که آل پاچینو نقش سامرست را بازی کند ولی درگیر پروژه دیگری بود و قرعه به نام فریمن افتاد.
در ابتدا نقش دیوید میلز به دنزل واشنگتون پیشنهادشده بود ولی او بابیان این نکته که فیلم بیشازحد سیاه و شیطانی است، آن را نپذیرفت. پس از نمایش فیلم، واشنگتون بابت این تصمیمش ابراز پشیمانی کرد. سیلوستر استالونه نیز پس از رد همین پیشنهاد بهشدت پشیمان شد. کوین کاستنر و نیکلاس کیج نیز از دیگر گزینهها برای ایفای نقش میلز بودند.
داریوش خنجی، فیلمبردار ایرانیالاصل سرشناس سینما، تصویربرداری فیلم هفت را بر عهده داشت. خنجی در طول فعالیت حرفهایاش با فیلمسازان بزرگی همچون برناردو برتولوچی، وودی آلن، جیمز گری، میشائیل هانکه، وونگ کار وای، سیدنی پولاک، ژان-پییر ژونه، آلن پارکر، رومن پولانسکی و دنی بویل همکاری داشته است. فینچر پس از تماشای یک کلیپ تبلیغ عطر بود که کار خنجی را پسندیده و از او برای حضور در پروژه دعوت به عمل آورد.
نکته جالبی که در رابطه با استفاده از عدد ۷ در فیلم وجود دارد این است که دقیقاً ۷ دقیقه از آغاز فیلم گذشته که با میلز تماس گرفتهشده و خبر نخستین قتل جان دو را به اطلاع وی میرسانند و هفت دقیقه به پایان فیلم مانده که سامرست به میلز میگوید که جان دو درنهایت پیروز خواهد شد.
کوین اسپیسی دو روز قبل از فیلمبرداری برای نقش جان دوو انتخاب شد ولی شاید بهترین انتخاب برای این نقش کسی جز اسپیسی نبوده است!
سلام،خلاصه ای از این فیلم و متن کپی شده از سایت زومجی آورده بودید که به نقد فیلم شباهتی نداشت
موفق باشید
اسم این نقد نبود . این بیشتر یک تلخیص از داستان فیلم بود . در نقد کردن باید نکات ظریف و پنهانی به مخاطب فهمانده شود.