نقد فیلم «اتاق تاریک»

نقد فیلم اتاق تاریک
نقد فیلم اتاق تاریک

نقد فیلم اتاق تاریک

«روح الله حجازی» فیلمسازی جوان است که کار حرفه ای اش را با فیلم «در میان ابرها» در سال ۱۳۹۶ آغاز کرد. او فیلم های «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»، «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و «مرگ ماهی» را در کارنامه دارد. حجازی در بیشتر فیلم هایش به بررسی روابط اعضای خانواده از جمله روابط زناشویی پرداخته است. او در فیلم جدیدش اما روابط زناشویی را زیر لایه مشکلی مهم تر قرار می ده؛ «کودک آزاری»

نقد فیلم اتاق تاریک

حجازی در «اتاق تاریک» دست روی موضوعی گذاشته که در سالهای اخیر، خبرهای تلخ و آزار دهنده ای از آن به گوش مان رسیده است. ماجرای تجاوز جنسی به کودکان، موضوعی مهم و متاسفانه شایع در کشور است. کودکانی که مورد تجاوز و بدترین آسیب ها قرار گرفته و از آنها جان سالم به در نبرده اند. همین سال گذشته بود اهواری دو ساله قربانی این خشونت شد، پیش از آن نام های آتنا و بسیاری دیگر از دختر ها و پسرها به گوش مان خورده بود؛ دختران و پسرانی که قربانی وحشسانه ترین رفتار انسانی شده اند.

باید حجازی را تحسین کرد که دست روی این موضوع بسیار مهم و دغدغه مند گذاشته است. انتخاب این موضوع جسارت زیادی می خواهد. پیش از او «پوران درخشنده» در فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» به شکلی دیگر به بررسی این مهم پرداخته بود. حال حجازی با انتخاب سوژه پسر و جامعیت دادن این موضوع به دختر و پسر، فیلمی دغدغه مند خلق کرده است. فیلمی که باید مورد توجه قرار گرفته و به مادر و پدرها توصیه شود آن را ببیند.

نقد فیلم اتاق تاریک

حجازی در راستای خلق قصه اش کاستی های نیز دارد، اما موضوع آن قدر اهمیت دارد که اتاق تاریک به انتخابی ارزشمند برای دیدن در سینما تبدیل شود.

«امیر» کودکی خردسال است که در تپه های اطراف تهران گم شده و مادرش «هاله» و پدرش «فرهاد» در تپه ها به دنبال او می گردند. زمان زیادی نمی برد و امیر به کمک دخترِ همسایه «پگاه» پیدا می شود؛ اما این تازه شروع ماجرای امیر است. او که به تازگی شب ادرای هایش بیشتر شده و حتی در طول روز نیز نمی تواند ادرارش را نگه دارد، به پدرش اعلام می کند که کسی بدن او را دیده است. این موضوع ذهن فرهاد را مشغول کرده و خود به دنبال بررسی و پیدا کردن فردی می رود که این آزار را به کودکش رسانده است، اما از امیر می خواهد به هاله چیزی نگوید.

نقد فیلم اتاق تاریک

داستان تا اینجای کار جذاب و دغدغه مند است، البته این دغدغه مندی را تا پایان حفظ می کند، اما در ادامه قصه کمی به بیراهه می رود. فیلمنامه نویس، قصه های فرعی زیادی را در کارش گنجانده که شاید در ابتدای امر کمکی به حل مسئله امیر نمی کند. یکی از این موضوعات، اختلاف سنی فاحش فرهاد و هاله است. هاله از لحاظ سنی، از فرهاد بزرگتر است و این موضوع به خوبی در روابط و حتی چهره ی آنها مشخص است. رفتارهای او با همسرش به شکلی کودکانه است و از زاویه دید بالا به او می نگرد. در مواقع زیادی برای نظر او احترام قائل نیست و از او می خواهد ساکت شود. او حتی به پزشک زیبایی مراجعه کرده و لیفت صورت می کند. کاری که او از پیری زودرسی که حس می کند سراغش آمده ، دور کند و از امیر نیز می خواهد از این موضوع حرفی به فرهاد نزند.

پنهان کاری والدین از هم، در مقابل چشم فرزند نیز یکی دیگر از موضوعاتی که فیلمساز در راستای قصه ی امیر به آن پرداخته است. اما این موضوعات فرعی بیشتر مسیر قصه را منحرف کرده و اتفاق را محدود به خانواده های مشکل دار می کند. در صورتی که این مسئله می تواند برای هر خانواده ای رخ بدهد، مانند اتفاقی که در فیلم «جاده قدیم» می افتد.

نقد فیلم اتاق تاریک

در سوی دیگر دلیلی برای پنهان کاری فرهاد دیده نمی شود. درست است که هاله زنی عصبی است و مدام فرزندش را دعوا می کند، اما به همان میزان مادر و نگران حال کودکش است و انتطاری که از فرهاد می رود این است که مادر امیر را هم در این موضوع دخیل کرده و با هم به بررسی آن بپردازند. اما فرهاد خود به دنبال شخص مورد نظر می رود و نتیجه نمی گیرد.  فیلم از جایی به بعد در ورطه تکرار و سوءظن به آدم های مختلف می افتد. حتی زمانی که هاله نیز این داستان را می فهمد، مهمان راه فرهاد را ادامه داده و به شیوه ی خود به بررسی آم هایی که به آنها شک دارد می پردازد.

نقد فیلم اتاق تاریک

در پایان مشخص می شود جسم کودک فقط در معرض تجاوز جنسی توسط غریبه ها و خودی ها نیست، بلکه روان او نیز در معرض آسیب است، آسیبی که از طرف مهم ترین اشخاص زندگی یعنی پدر و مادر به کودک وارد می شود. آسیب از طرف هاله به امیر وارد می شود وقتی او را در اتاق تاریک می اندازد تا تنبیهش کند. در دقیقه آخر فیلم نیز فرهاد با دیالوگی که نمی گوید، بیان می دارد که او نیز در کودکی به این درد دچار شده است. حال زمانی است که ببینده باید دوباره سراغ کدهای داده شده ی فیلمساز برود. فرهاد با زنی بزرگتر از خود ازدواج کرده که از نیاز به آغوش شاید مادرانه را نشان می دهد. او سعی در پنهان کردن اتفاقی دارد که برای فرزندش پیش آمده، همان طور که در اتفاقی که برایش خودش در کودکی رخ داده را پنهان کرده است. در سوی دیگر ترس او از سگ و ارتفاع نیز می تواند نشانی از این آسیب باشد. این بازگشت به عقب تمام گره های فیلم را باز می کند، اما موضوعی که هنوز حل نشده است این است که چرا فیلمساز اصرار دارد این اتفاق را در بستر خانواده ای مشکل دار نشان دهند و همذات پنداری ای را که بیشتر تماشاگران می توانند با این فیلم داشته باشند محدود کند، همذات پنداری ای که با انتخاب خانواده ای نرمال تر در جامعه می تواند اتفاق بیافتد.

نقد فیلم اتاق تاریک

در سوی دیگر بازی بازیگران است. کودک خردسال فیلم لیاقت گرفتن جایزه بهترین بازیگری را دارد. او بسیار خوب نقشش را بازی می کند؛ برعکس بازیگرهای بزرگسال فیلم که از عهده نقش خود بر نیامده اند. هاله و فرهاد نمی توانند نقش زوجی متناسب را بازی کنند و به عبارت عامیانه به هم نمی آیند. شاید اگر فیلمساز در انتخاب بازیگر ها با اصرار به بزرگتر بودن سن زن از مرد، تجدید نظر می کرد، بازی های بازیگران باورپذیرتر می نمود.

نقد فیلم اتاق تاریک

اتاق تاریک با وجود همه نقاط قوت و ضعف اش، فیلمی مورد نیاز برای جامعه ی امروز است و می تواند قدمی را راه آگاهی بردارد.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران