درباره نمایش «عجیب السلطنه»

 

نمایش «عجیب السلطنه» با متنی از مرحوم «علی بهروزنسب» به کارگردانی «بهنود محمدی پور» و بازی فهیمه معین، مهیار احمدی، علی امیر خلیلی، پدرام محمدی، یاسمن حسینی، سوزان صفانیا، مجید اقبالی، غزل میرزایی و امیر رییسیان و نیلوفر مهاریان این روزها در تماشاخانه سنگلج بر روی صحنه است.

«عجیب السلطنه» داستان پادشاهی است که می خواهد برای حفظ تاج و تختش فرزندی داشته باشد. ولیعهد اما زمانی که به دنیا می آید دم و گوش های بلندی دارد که او را از شمایل آدمیزاد دور می کند. پادشاه که راه حلی برای این مسئله نمی یابد به همه ی مردم شهر اعلام می کند که هر کس در این سرزمین دم و گوش بلند نداشته باشد، از آدمیان نیست. اهالی دربار و مردم نیز با کندن دم حیوانات و بریدن گوش آنها برای خود دم و گوش بلند می گذارند و در این میان تجارت دم وگوش داغ می شود. تا اینکه پادشاه مرده و ولیعهد جای او را می گیرد. این بار او فرزندی به دنیا می آورد که انسانی عادی است و از دم و گوش بلند خبری نیست. حال ولیعهد باید راهکاری برای این امر پیدا کند.

مرحوم «علی بهروزنسب» یکی از نویسندگان سینما، تئاتر و تلویزیون، متولد ۱۳۲۰ بود که در سال ۱۳۹۴ دار فانی را وداع گفت. او طنز نویسی بود که در قبل از انقلاب با نام مستعار علی عبدالخالق، آثارش در روزنامه توفیق چاپ می شود. «مش خیرالله صندوقه اسرار» یکی از نوشته های اوست که به کارگردانی «داریوش مودبیان» و «حسین فردرو» از تلویزیون پخش شد و در آن هنرمندانی چون علی نصیریان، اکبر عبدی، فردوس کاویانی، و مهرانه مهین ترابی ایفای نقش می کردند. فیلم سینمایی «دندون طلا» (بازنویسی متن منوچهر احترامی) با بازی جمشید مشایخی و امیرسلیمانی توسط حسین فردرو و فیلم سینمایی «رؤیای نیمه شب تابستان» با بازی اکبرعبدی توسط داریوش مودبیان کارگردانی شد. همچنین تئاتر «باجناق‌ها» با بازی رسول نجفیان واکبر عبدی و نیز مجموعه «طنزآوران جهان» با بازی بسیاری از بازیگران طراز اول کشور، به‌همراه نمایش «خلع سلاح در سال ٩٩» بازهم توسط حسین فردرو و داریوش مودبیان تهیه و کارگردانی شد. «عجیب السلطنه» نیز یکی از نمایش های اوست که پس از گذشت ده سال از چاپ آن برای اولین بار بر صحنه آمده است.

«بهنود محمدی پور» در اولین اجرای خود از نمایش ایرانی متنی را انتخاب کرده که تا به حال اجرایی از آن بر روی صحنه نرفته است. او در این متن علاوه بر حفظ فضای نمایش ایرانی و روحوضی دست به اقداماتی نو و خلاقیت هایی در بازی، نور و شخصیت ها زده است. وی در طول اجرا از نورهای مختلف در رنگ های متفاوت بهره برده تا تختی فضای نوری را بدین واسطه بشکند. او همچنین در سبک بازی ها نیز دست به خلاقیت هایی زده که شخصیت خواجه یکی از آنهاست.

محمدی پور با تغییر کاراکترهای مرد به زن، سعی در حفظ توازن صحنه کرده و از بار مردانه بودن متنی که دوازده شخصیت مرد دارد کاسته است. او همچنین زمان نمایش را نیز با حذف برخی صحنه ها از سه ساعت به هفتاد دقیقه کاهش داده تا نمایش در حوصله ی مخاطب امروز بگنجد.

«عجیب السطنه» داستانی غیرواقعی و حتی فانتزی را روایت می کند که شاید نتوان در دنیای واقعی معادلی برایش یافت اما مفهوم مورد نظر آن چیزی است که مصداق های زیادی در زمانه ی فعلی دارد. این نمایش در مورد اختلاف طبقات رعیت و ارباب حرف می زند، رعیت و اربابی که اشاره به دارندگان قدرت در یک کشور و مردم عادی آن کشور دارد. قدرتمردانی که به راحتی قوانین و حتی نوع انسانیت افراد جامعه را عوض کرده و مردم را مجبور به تغییراتی می کنند که آنها را از انسانیت دور می کند. قدرتی که اجازه می دهد یک روز حیوان بودن محترم شمرده شود و یک روز انسان بودن و این به تبع اختیارات و ویژگی های این صاحب قدرت تغییر می کند.

«عجیب السلطنه» داستان مردم عادی و اجبار آنها در تن سپردن به فرمان و قوانین من درآوردی و گاه مزخرف قدرتمندانی است که چه بسیار لیاقت حمکرانی در یک سرزمین را ندارند. کسانی که به تبع ارث و میراث قدرت را به دست آورده و قوانین را هر جور که می خواهند وضع می کنند و تنها خودشان هستند که می توانند این قوانین را بکشنند. دراین میان مردم عادی باید به فرامین عمل کنند و سودجویان در راستای تولید ثروت از آن بهره ببرند.

از جمله ویژگی های نمایش ایرانی این است که شخصیت های آن از میان رعیت و ارباب انتخاب می شود، رعیت و اربابی که در هر سرزمینی به شکلی و به نامی وجود دارد و در این نمایش نیز در بارز ترین و آشکار ترین حالتش دیده می شود. این نمایش بازتاب اتفاقات روز و بیان کننده ی نقد های اجتماعی، فرهنگی و گاها سیاسی است. اتفاقی که در نمایش «عجیب السلطنه» در کلام کمتر و در زیر لایه به بارزترین شکل اتفاق افتاده است.

نمایش از بازی های خوبی نیز بهره برده و بازیگران موفق می شوند مخاطبان را با خود همراه کنند. در این میان بازی بازیگر نقش شاه، خود جای ستودن دارد زیرا در یکی از شب های اجرا با وجود بیماری و حتی به گفته ی کارگردان از حال رفتن در پشت صحنه، تمام توان خود را به کار گرفته تا اجرایی دلچسب را ارائه داده و مخاطبان را راضی نگه دارد.

نمایش «عجیب السلطنه» در تماشاخانه سنگلج به روی صحنه رفته است. تماشاخانه ای که به همت مدیر آن خانم «پریسا مقتدی» رویکرد حمایت گرانه ای را نسبت به نمایش ایرانی عرضه داشته و به آن عمل می کند. وجود این تماشاخانه که بیشترین میزان مخاطبان ِ خانواده را دارد، نعمتی در تئاتر کشور است. با کمی نشستن در لابی این تماشاخانه و نزدیک شدن به زمان اجرا، متوجه ورود افراد مختلف و مخصوصا خانواده هایی می شویم که با فرزندانشان برای دیدن نمایشی آمده اند که برای همه سنین جذاب بوده و موضوعی برای ارائه دارد. تماشاخانه سنگلج نشان داده است که نمایش های ایرانی قابلیت زیادی برای جذب همه ی مخاطبان از سنین مختلف دارد. در این تماشاخانه از مسن ترها گرفته تا نوجوانان و گاه حتی کودکان به دیدن نمایش ایرانی نشسته و از آن لذت برده اند. اتفاقی که جای خالی نمایشنامه و متون بیشتر این گونه ی نمایشی را نشان می دهد.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران