نقد فیلم «ما همه با هم هستیم»

فیلم ما همه با هم هستیم

نقد فیلم ما همه با هم هستیم

نام «کمال تبریزی» با فیلم «مارمولک» گره خورده است، فیلمی پر از کنایه های تند و مشخص به جامعه ای که حاکمیت کشور را در دست دارد. تبریزی پیش از آن با جنگ و جبهه شوخی کرده و «لیلی با من است» را ساخته بود. پس از آن نیز دست روی موضوعات مختلف گذاشته و کمدی هایی را عرضه کرد که هیچ کدام نتوانستند جسارت مارمولک را داشته باشند. در سال گذشته تبریزی «مارموز» را با بازی «حامد بهداد» به روی پرده آورد شاید خاطره ی مامولک زنده شود که نشد. این بار نیز دست روی یک شعار مهم سیاسی گذاشته است: ما هم با هم هستیم.

فیلم ما همه با هم هستیم

داستان فیلم در مورد یک شرکت هواپیماییِ در آستانه ی ورشکستگی است. مدیر این شرکت تصمیم می گیرد برای نجات شرکتش، سقوطی عمدی را شکل داده تا با استفاده از پول بیمه، شرکت را نجات دهد. مسافران این پرواز را کسانی تشکیل می دهند که از زندگی سیر شده و سابقه ی خودکشی دارند. بدین منظور خانم مدیر سراغ سی مسافری می رود که قصد خودکشی داشته اند. در لحظه ی پایانی و زمانی که لیست بسته شده، یکی از مسافران انصراف می دهد و قبل از اینکه بشود کاری کرد، مسافری جدید به نام علی حاجتی به زور خود را در این پرواز می چپاند. هواپیما پرواز می کند، حاجتی متوجه موضوع شده و تلاش می کند نظر مسافران را نسبت به زندگی مساعد کند، شاید این پرواز به سلامت بنشیند.

تبریزی در این فیلم از بازی مهران مدیری، محمدرضا گلزار، لیلا حاتمی، ویشکا آسایش، هانیه توسلی، پژمان جمشیدی، مانی حقیقی، جواد عزتی، سروش صحت، حسن معجونی، مهران غفوریان، نادر فلاح، سیروس گرجستانی، علی شادمان، رضا ناجی، سام نوری، فرزین محدث، بهادر مالکی، یداله شادمانی، محمدمهدی حسینی ‌نیا، شیرین آقا کاشی، بهزاد قدیانلو، اشپیتیم آرفی، لیدا فتح ‌اللهی، شیوا بلوچی و دانیال کاظمی استفاده کرده و فیلمنامه اش را نیز پدرام پورامیری، حسین امیری دوماری و  محمد داودی نوشته اند. «ما همه با هم هستیم» رکورد فروش افتتاحیه را نیز شکسته و در روز اول ششصد میلیون فروش داشته است. اما آیا ما هم به هم هستیم فیلم خوبی است؟

فیلم ما همه با هم هستیم

بدون شک خیر. ما هم با هم هستیم یک فریبِ بزرگ برای تماشاگر است، تماشاگری که عادت کرده به نام ها بسنده کند و هر کجا دو تا نام معروف و مشهور دید، بلیط بخرد و برای دیدن چهره های مورد علاقه اش به سینما یا تئاتر برود. این بار هم یک هواپیما اسم و رسم، پشت فیلم خوابیده و معلوم است که می تواند مخاطب را گول بزند. از «رضا میرکریمی» به عنوان تهیه کننده گرفته تا کمال تبریزی و کنار هم قرار گرفتن چهره های مهم سینمایی از جمله مهران مدیری، لیلا حاتمی، محمدرضا گلزار، هانیه توسلی، جواد عزتی و دیگران نیز خود جذابیتی کاذب است.

فیلم ملغمه ی مغلمه هاست و اصلا معلوم نیست چیست و چه می خواهد بگوید. مهران مدیری در جایی که نمی دانیم کجاست در حال لمباندن بی وقفه ی غذا و بازجویی از کسانی است که گویا در این پرواز بوده و در خلیج فارس سقوط کرده اند. مسافران یکی یکی خیس و آب کشیده مقابل مدیری نشسته، به سوالات جواب می دهند و با حرف های آنها به گذشته فلش بک زده می شود. در پایان درِ این ناکجاآباد به ناکجاآبادی دیگر باز می شود، یک ناکجاآبادِ برفی و مسافران همه از آن بیرون می روند و فقط مدیری باقی می ماند و گلزار.

فیلم ما همه با هم هستیم

فیلم ما همه با هم هستیم به شدت بی سر و ته است و معلوم نیست چه می خواهد بگوید. می خواهد حرف و کنایه ی سیاسی بزند، روایتی را تعریف کند، از آینده پیش بینی کند، می خواهد مفهومی را عمیق تر بیان کند و یا نه می خواهد با کنار هم قرار دادن چهره های معروف اما بی ربط به هم، جیب مخاطب را خالی کند؟ که به گمانِ نگارنده گزینه ی آخر ملموس تر به نظر می رسد.

فیلم با بازجوییِ مهران مدیری شروع می شود. اما چرا باید این بازجویی در فیلم قرار بگیرد؟ چه کارکردی دارد؟ مهران مدیری در این فیلم کیست؟ چرا دائم در حال لمباندن است؟ سوال هایش قرار است چه چیزی را باعث شود؟ کجاست؟ چرا مسئول این کار شده است؟ در آخر فیلم مسافران را به کجا می فرستد؟ آیا پشت شخصیت مهران مدیری کنایه ای سیاسی نهفته است؟ بحثی فلسفی است که بیننده متوجه اش نمی شود یا چه؟

گلزار در این فیلم چه کاره است؟ از کجا آمد؟ نقشش چه بود؟ چرا نرفت؟ او در هواپیما حضور نداشت، حالا اینجا چه کار می کند؟ مثلا دست های پشت پرده است که نیست، چرا که خودش را گلزار یعنی شخصیت اصلی خودش معرفی می کند. خودش در فیلم اعلام می کند نمی داند اینجا چه کار می کند و چه نقشی دارد. ما هم به عنوان بیننده این موضوع را نمی دانیم و احتمالا کارگردان هم این موضوع را نمی دانسته. تنها چیزی که جذاب می نماید حضور مدیری و گلزار در یک قاب است که قبلا آن را در فیلم «رحمان ۱۴۰۰» دیده ایم و تکراری شده است.

فیلم ما همه با هم هستیم

مسافران بی دلیل یا با دلیل، وارد هواپیما می شوند، همه مشتاق مردن هستند و از اینکه به آرزوی دیرینه خود می رسند خوشحال اند، تا اینکه علی حاجتی متوجه موضوع شده و چون خودش نمی خواهد بمیرد سعی می کند نظر دیگران را عوض کند. از قضا در این بازه ی کوتاه موفق هم می شود. او با اینکه هیچ کاری نمی کند و فقط دو تا شعار در مورد کوچک شدن مشکلات از بالا می دهد، به غیر از دو نفر، همه ی هواپیما را با خود همراه می کند. او حتی موفق می شود کاپیتان را هم راضی کند. در این میان عشق زندگی اش را هم پیدا می کند و قول و قرار ازدواج می گذارد.

اما مسافران، که یکی از یکی مشنگ تر می نمایند و تنها چیزی که نمی خورد داشته باشند ذره ای هوش و درایت است. آنها حتی نمی دانند مرگ چیست و مثل باد از این سو به آن سو می روند و همچون آفتابگردان به سوی آفتاب می چرخند. البته این حزب باد بودنشان را می توان نماد مردمِ ایران دانست و با سر توی آب فرو رفتن و مردنشان را هم نشان انتخاب های اشتباه و بی بازگشت بودنِ مسیرو اما در پس زمینه ای که فیلم طراحی کرده است این موضوع نمی گنجد. مسافران مدام تغییر موقعیت داده و بلاخره همه همراه با حاجتی می شوند. در میان این مسافران می توان به به پزشکِ مرحوم کیارستی اشاره کرد که حالا به خاطر عذاب وجدان قصد کشتن خودش را دارد، یا به کارگردانی در سینما که راه به جایی نبرده و مرگ را انتخاب کرده است. اما آنها هم مثل بقیه بی ثبات اند و مدام نظر عوض می کنند. در این میان چند نفری هم هستند که اصلا معلوم نیست چرا حضور دارند، نمونه ی بارزش را می توان به هانیه توسلی و دو تا حرف فلسفی اش در مورد انقراض اشاره کرد یا مهران غفوریان که خودش دیگران را برای پریدن هل می دهد و حالا از اینکه کسی هلش بدهد ناراحت است.

فیلم ما همه با هم هستیم

علی حاجتی خود اعجوبه ی اعجوبه ها در این فیلم است. کسی که در پایان از او به عنوان قهرمان یاد می شود. شباهت این نام با نام یکی از شهدای مدافع حرم که از او نیز قهرمانی ملی ساخته اند، قطعا قرار بوده چیزی به ذهن مخاطب بیاورد و کنایه ای را باعث شود که نمی شود.

مانی حقیقی و جواد عزتی در نقش خلبان و کمک خلبان از دیگر آدم های بی ثبات این قصه اند. در ابتدای قصه مشخص می شود که خلبان مقصر مرگ دویست نفر است و در این میان همه ی تقصیر ها به گردن او افتاده و کمک خلبان قصر در رفته. حالا که وارد هواپیما شده اند کمک خلبان داستان را نمی داند و هنوز نفهمیده که خلبان برای تلافی کاری که کرده، او را انتخاب کرده است تا با هم بمیرند. کمک خلبان به محض فهمیدن این موضوع جبهه گرفته و نمی خواهد بمیرد، اما در میانه ی راه بی دلیل و ناگهان رگِ مردنش بالا می زند و برای مرگ یقه جر می دهد، طوری که دیگر خلبان و حاجتی هم نمی توانند راضی اش کنند زنده بماند.

مامور امنیت که سام نوری نقشش را بازی می کند هم یکی از بی کارکردترین نقش های این فیلم است که نیمی از آن را در دستشویی اسیر است و وقتی هم آزاد می شود با  ضربه ای بر سر دوباره به همان حالت می رود. مهمان داران بی دلیل خوشحال هواپیما که دلیلی برای خوشحالی شان وجود ندارد نیز خود از ابهامات فیلم هستند.

فیلم ما همه با هم هستیم

مسافران این پرواز یک مشت آدم بی ربط هستند که در کنار هم قرار گرفته اند. انسان های بی دغدغه که حتی معنی مرگ را نمی فهمند، فقط بازیگر این شخصیت ها باید چهره می بوده تا فیلم فروش کند که هست و فیلم خوب می فروشد.

ما همه با هم هستیم نه سر دارد نه ته. نه موضوع دارد و نه شخصیت پردازی. این فیلم حتی رسالتش را هم اگر خنده در نظر بگیریم رعایت نکرده و با گول زدن بیننده بیشتر او را به گریه می اندازد. فیلم فقط یک لایه ی جذاب از اسامی است، از عنوان فیلم که زمینه ای سیاسی و چپ است بگیر تا نام کارگردان، تهیه کننده و یک دو جین نامهای سینمایی که بی ربط در کنار هم قرار گرفته اند.

کار دیگر از انتقاد کردن به سازندگان فیلم گذشته است. هر چه خطاب به آنها بگوییم شما با این چرندیاتی که می سازید اعتماد مردم را نسبت به سینما کم می کنید، گویا فایده ندارد. پس باید دست به دامن بازیگران شویم. بازیگرانی که موقعیت کاری شان آن قدر برجسته است که اگر چنین فیلم هایی را از دست بدهند، اتفاقی در زندگی کاری و مالی شان نمی افتد. باید این خواهش را از بازیگران داشت که شما حداقل مردم را گول نزنید. وقتی می بینید که نقش تان آن قدر کوتاه است که اصلا به چشم نمی آید و مهم تر اینکه این نقش به جز پس زدن مخاطب و بی اعتمادی اش نسبت به شما، چیز دیگری به ارمغان نمی آورد، چرا می پذیرید در این چنین فیلم هایی بازی کرده و اعتبارتان را خدشه دارد کنید.

فیلم ما همه با هم هستیم

از کسانی مانند لیلا حاتمی که با انصرافش از سریال نهنگ آبی نشان داده نقش برایش مهم است، بازی کردن در این مغلمه بعید است. باید بازیگران این فیلم را روی صندلی نشاند و از آن ها پرسید آیا از بازی کردن در ما همه با هم هستیم، راضی اند؟ آیا خودشان فکر نمی کنند که مردم با دیدن نام آنها گول خورده، پول و وقت شان را حرام کرده اند؟ ای خانم ها و آقایان بازیگر خودتان با دیدن این فیلم روی پرده چه حسی پیدا می کنید؟ اگر حس کردید که چرند دیده و وقت تان را به هدر داده اید، لطفا قول بدهید از نامِ خودتان مراقبت بیشتری کنید.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران