نقد نمایش «شاهدین … اعدام»

 دادگاه شروع شده و متهم به صحنه وارد می گردد. متهمی که شبیه خلافکاران نیست و بیشتر به آدمی می ماند که فکر می کند وارد یک بازی یا نمایش شده است. به محض ورود متهم، دادستان اعلام می کند که متهم باید اعدام شود، بدون اینکه جرم و دلیل جرمش مشخص باشد. در ادامه چندیدن شاهد فراخوانده می شوند تا فردی را که نمی شناسند به جرمی که نمی دانند چیست متهم کنند.

این روایت نمایش «شاهدین … اعدام» به کارگردانی «طاها محمدی» است. دراماتورژی نمایشنامه را «هما پارسایی» بر اساس متنی از «ماتئی ویسنی ‌یک» به نام «تماشاچی محکوم به اعدام» انجام داده و در آن «محمدرضا حسن­ زاده»، «سهیل قنادان»، «بهار سهراب ­بیگی»، «دنیا گفتاری»، «مسعود لطفی»، «علی پورستوده»، «امیر کابلی»، «بیتا عالمی» و «طاها محمدی» بازی می کنند. محمدی که پیش از این کارگردانی نمایش های دیگری از جمله «گاردن پارتی در انتظار هوگو» را نیز انجام داده و تجربه ی زیادی در زمینه بازیگری تئاتر دارد، این نمایش را در خانه نمایش مهرگان بر صحنه برده است.

«شاهدین … اعدام» نمایشی با ظاهر و بازی ­های کُمِدی است، اما کُمِدی­ اش تلخ است و بیشتر از آنکه خنده بر روی لب بیاورد، باعث تلخند می ­شود. نمایش داستانِ اتفاقات و آدم ­های یک دادگاه در ناکجاآباد را روایت می ­کند که همه تلاششان را کرده تا متهمی را به اعدام محکوم کنند. متهم با دست و پایی در زنجیر در گوشه ­ای روی صندلی نشسته و شاهد تلاشِ قاضی، دادستان و حتی وکیل ­اش است که سعی دارند با فراخواندن شاهد هایی بی­ ربط و حرف کشیدن از آنها، او را محکوم کنند.

شاهدین اعدام، نقدی به همه بی ­عدالتی های دنیاست. ترازوی عدالتی که از سقف آویزان شده، هیچ کارکردی در صحنه ندارد و فقط زمانی از سقف پایین می ­آید که یک بی عدالتی بزرگ صورت می­ گیرد. زمانی که یک فردِ بی گناه به اشتباه خودش را می ­کشد. در دادگاهی که محمدی ساخته هیچ عدالتی وجود ندارد، قاضی در همه امور دست دارد؛ آن قدر که دو دست کفاف امورات او را نداده و چهار دست برایش تعبیه شده است. دادستان بی­ آنکه بداند متهم چه کاری کرده، همه تلاشش این است که او را محکوم کند، حتی اگر لازم باشد در این راستا رشوه ­ای هم به شاهدین بی­ ربط ­اش بدهد. وکیل مدافع تسخیریِ متهم نیز بیشتر از آنکه طرف او باشد، در جبهه قاضی و دادستان قرار دارد و تلاش می ­کند متهم را به سوی مرگ بفرستد. این دادگاهِ ساختی آن قدر وقیح است که متناسب با منفعت خود، ماده ­ای به قوانین کشور اضافه کرده و یا تبصره ­­ای به قانونی می ­افزاید و همه اینها در راستای به ثمر رساندن دادگاهی است که از پیش نتیجه ­اش مشخص شده است: «متهم باید اعدام شود، چه مقصر باشد، چه نباشد.» اما محمدی، این تلخی آزاردهنده و واقعیتِ روی صحنه را با طنز نشان می ­دهد؛ طنزی که در بیشتر مواقع خنده ­ای از جنس آگاهی به همراه دارد.

یکی از ایده های خلاقانه ای که محمدی در نمایشش به تصویر کشیده، دست های پنهان پشت پرده است. دست هایی که پشت سر قاضی قرار داشته و قاضی را به شکلی مردی چهار دست نشان می دهد. دست های پشت پرده، در تمام لحظات نمایش حضور دارند و قاضی را یاری می دهند. در صحنه ای حیاتی دست های پشت پرده خود نیز به میدان آمده و قاضی را به طور مستقیم هدایت و کنترل می کنند. این دست ها سرنوشت آدم ها را به واسطه ی قاضی رقم می زنند.

از دیگر نکات قابل ذکر در مورد شاهدین اعدام، واقعیتِ به تصویر کشیده شده ی این نمایش طنز است. دادگاهی که به شدت ابلهانه می نماید، اما طنزی که نشان می دهد واقعیت دارد. در نمایش نیز همچون دنیای بی عدالتِ واقعی قتل و اعدام را مسئولین حاضر انجام نمی دهند، بلکه آن را به دیگرانی منتقل می کنند که روح شان هم از موضوع خبر ندارد. در اینجا جلادِ ناخواسته، کسی است که اشتباهی وارد دادگاه شده است. او حتی خودش هم نمی دانسته که قرار است دیگری را به قتل برساند، اما طبق محاسبات دادگاه اوست که باید این کار را انجام دهد؛ همچون بسیاری از شخصیت های سیاسی مهم در کل دنیا که در تصادفات احمقانه ای کشته شدند یا ترورهایی که توسط فردی از عامه ی مردم اما به دستور همان دست های پشت پرده انجام شده است.

از مضمون شجاعانه­ ی نمایش شاهدین اعدام که بگذریم به بازی ­های خوب نمایش می ­رسیم. یکی از بهترین بازی ­های نمایش را بازیگر نقش «دادستان» ارائه می ­دهد. او که بار زیادی از صحنه و خنده ­ها را هم بر دوش دارد، به خوبی در نقش مردی ظاهر می ­گردد که تلاش دارد دیگری را به هر طریقی که می ­داند از سر راه بردارد و در کنار این تلاش ­ها، کمی بازیگوشی نیز می ­کند. محمدی به شکلی هوشمندانه، خودش نقش قاضی را نیز در صحنه بازی می ­کند. قاضیِ نمایش، کسی است که کنترل، نبض و ریتم صحنه را بر عهده دارد، اوست که دیالوگ ­ها و پرگویی ­های بازیگران دیگر را کنترل کرده و این مهم، وظیفه ­ای است که یک قاضی و در مناسبات تئاتری ­اش، یک کارگردان باید انجام دهد و محمدی به خوبی و مسلط این دو وظیفه را به انجام می ­رساند.

اما نمایش شاهدین اعدام در کنار فضاسازی متفاوت و زهرخندی که به لب می ­آورد، کمی شلخته و در انتها کش ­دار می ­شود. دیالوگ ­گویی ­های توامان بازیگران و بازی ­های همزمان و دو به دوی آنها و اشاره ­هایشان به یکدیگر در گوشه گوشه ­ی صحنه، حواس مخاطب را پرت می ­کند. صحنه ­های آهسته و رقص ­هایی که دلیل و منطقی برایش وجود ندارد نیز بخشی از شلختگی نمایش است.

شاهدین اعدام نمایشی در بی زمانی و بی مکانی است و در عین داشتن این دو ویژگی، می ­تواند در هر مکان و زمانی که عدالت در آن به بازی گرفته شده، رخ بدهد و هر کسی که ناخواسته وارد این بازی شود، از بین می رود؛ درست مانند شاهدِ آخر، که به گمانش به سالن نمایش وارد شده بود، اما در بازی عدالت و بی­ عدالتی کشته شد.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران