شاعری برای تمام فصول

مشیری
مشیری

آبان ماه برای آن هایی که از علاقمندان به شعر هستند، ماه خوبی نیست. ماهی غمگین که در روزهای ابتدایی اش یکی از شاعران خوب ایرانی از دست می رود. سوم آبان سالروز درگذشت فریدون مشیری است. شاعری که مهم ترین ویژگی شعرهایش قابل فهم بودن برای تمام مردم است. شعرهای او پیچیدگی ندارند، در یاد می ماند و همین باعث می شود تا شعرهای او ۱۸ سال بعد از مرگش هم چنان جز پرطرفدارترین شعرها باشد.

شروع شاعری در ۱۵ سالگی

فریدون مشیری متولد ۱۳۰۵ بود. او اولین شعرش را در ۱۵ سالگی سرود و در تمام دوران زندگی اش تحت تاثیر اتفاقات پیرامونش بود. شعرهای او انعکاسی از اتفاقاتی است که در جامعه و در جهان رخ می دهد و همین موضوع باعث می شود تا از شعرهای مشیری پی به اتفاقاتی ببریم که در سال های سرودن شعر رخ داده است.

تاثیر مادر بر زندگی شاعرانه فریدون

در زندگی نامه هایی که از فریدون مشیری به چاپ رسیده نوشته شده که مادر او فریدون را با شعر آشنا کرد. کسی که خود در جوانی دستی بر آتش شعر داشت و علاقه داشت تا پسرش شاعر شود. فریدون اما خیلی زود مادر خود را از دست داد و همین موضوع ضربه بزرگی به روح او وارد کرد. در همه ادوار تاریخ شاعرها انسان های حساس با روحیه لطیف بودند. اتفاقات تلخ باعث می شود تا شعرا از آن ها برای الهام گرفتن از شعرهایشان استفاده کنند. پس بی راه نیست اگر بگوییم مرگ مادر بر شعرهای فریدون در سالهای بعد تاثیر بسیاری گذاشت.

گاهی میانِ خلوتِ جمع،

یا در انزوای خویش

موسیقیِ نگاهِ تو را گوش می‌کنم!

وز شوقِ این محال،

که دستم به دستِ توست،

من جای راه رفتن پرواز می‌کنم

همکلاس بودن یا سیاوش کسرایی

فریدون مشیری با سیاوش کسرایی همکلاس بود. شاعری که باید در گزارشی دیگر به آن پرداخت. او هم چنین با شهریار دوستی عمیقی داشت. در طول تاریخ دوستی شاعران بزرگ با یکدیگر بر شعرهای آن ها تاثیر زیادی داشته است. فریدون مشیری نیز در مقام استاد و شاگردی با شهریار دوستی زیاده داشته و از طول حیات از کمک های او بهره زیادی برده است و پای تجربیات او نشسته است.

فعالیت همزمان در حوزه شعر و مطبوعات

قدیمی ها اعتقاد داشتند از راه هنر نمی توان پول در آورد. البته این اعتقاد تا امروز هم پابرجاست. برای همین خیلی از هنرمندان شغل دیگری داشتند تا از طریق آن بتوانند هزینه زندگی شان را به دست بیاورند. فریدون مشیری هم بر همین اساس او در اداره پست و تلگراف استخدام شد تا بتواند از طریق آن امرار معاش کند. او هم زمان وارد مطبوعات شد و همکاری خود را با مجلات و روزنامه ها ادامه داد. جایی که به او کمک می کرد تا اشعاری که می سراید را چاپ کند و جایی برای انتشار نوشته هایش داشته باشد. مشیری در سال ۵۷ از مخابرات بازنشسته شد و توانست در سال های بعد از بازنشستگی فعالیت های شعری خود را گسترش دهد.

 انتشار اولین دفتر شعر در ۲۸ سالگی

فریدون مشیری اولین دفتر شعرش را با نام «تشنه طوفان» در ۲۸ سالگی با مقدمه «محمدحسین شهریار» و «علی دشتی» منتشر کرد که نیمی از آن شعر کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود. بعد  از این دفتر شعر بود که فریدون مشیری کم کم به چهره ای شناخته شده تبدیل شد. او ۵ سال بعد از انتشار اولین کتابش، شعر کوچه را سرود. شعری که تبدیل به مهم ترین اثر فریدون مشیری شد. این شعر در مجله روشنفکر به چاپ رسید چرا که مشیری همواره فعالیت مطبوعاتی داشت و بخشی از آثارش را در مطبوعات به چاپ می رساند.

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه‌ جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

با تو گفتم :‌

“حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم….( این شعر ادامه دارد)

تلفیقی از شعر و موسیقی

مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و به همین دلیل عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفته بود. او از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در کنار افرادی چون هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی، سهمی مهم در پیوند موسیقی و شعر ایفا کرد. مشیری به همراه کسانی که آن سال ها او را در رادیو همراهی می کردند برنامه «گل‌های تازه» را برای رادیو ساخت که از جمله برنامه های پر طرفدار بود.

عشق به موسیقی در فریدون به اندازه ای بوده است که هر بار صدای نواختن سازی را می شنید بلافاصله مایه آن را می گفت، و مایه شناسی آن را به خوبی می دانست. او حتی می گفت که از چه ردیف و چه گوشه ای است.  به دفعات شنیده شده که او در مورد برجسته ترین قطعات موسیقی ایرانی تشخیص کاملا درستی داده که همین طور با دقت تخصصی همراه بوده است.

برگزاری شب شعر در خارج از کشور

نکته مهم در مورد فریدون مشیری این است که در طول سال های جوانی تنها چند دفتر شعر را به چاپ رساند. این شاعر اما در ده سال اخر عمر خود بسیار فعال شد. از مجموع ۱۲ دفتر شعر این شاعر، ۶ دفتر مربوط به ده سال اخر عمر اوست.

فریدون مشیری به عنوان یک شاعر به کشورهای دیگر می رفت و مورد استقبال ایرانی های دیگر کشورها قرار می گرفت. او در شب شعرهای زیادی شرکت می کرد و با وجود کسالت هایی که گاه و بیگاه داشت به دلیل علاقه اش به شعر مدت ها در جلسه می ماند و برای علاقمندانش شعر می خواند. او هزینه آخرین شب شعرش در آمریکا را به  سازمان کمک به معلولین «کهریزک» اهدا کرد.

عبدالحسین زرین‌کوب در باره شعر مشیری می گوید «در طی سال‌ها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هر روزینه آنچه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران می‌سپارد و به قلمرو افسانه‌های قرون روانه می‌کند. چهل سالی – بیش و کم – هست که او با همین زبان بی‌پیرایه خویش، واژه واژه با همزبانان خویش همدلی دارد… زبانی خوش‌آهنگ، گرم و دلنواز. خالی از پیچ و خم‌های بیان ادیبانه شاعران دانشگاه‌پرور»

فریدون مشیری در نهایت و بعد از تحمل یک دوره بیماری؛ در آبان ماه سال ۷۹ از دنیا رفت. شعرهای او اما هم چنان محبوب مردمی است که به دنبال شعرهای ساده و روان و البته عاشقانه هستند.

من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام

سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام ،

سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین

باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام ،

چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست

بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام ،

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند

من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام ،

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن

من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام،

سادگی ویژگی منحصر به فرد شعرهای مشیری

فریدون مشیری از دوران کودکی به شعر علاقه داشت و در دوران دبیرستان و سال های اول دانشگاه، دفتری از غزل و مثنوی ترتیب داد. آشنایی با قالب های شعرنو، او را از ادامه ی شیوه ی کهن بازداشت، اما راهی میانه را انتخاب کرد.  فریدون مشیری شاعری است صمیمی و صادق که شعرش آینه تمام نمای احوال و صفات اوست. کلام مشیری، منزه و محترم است. فریدون مشیری شاعری است ادیب که در همه حال حرمت زبان و اهل زبان را حفظ کرد. اندیشه هایش انسان دوستانه و نجیب است و برای احساسات و عواطف عاشقانه از لطیف ترین و زیبا ترین واژه ها و تعبیرها سود جست.

یکی از مهم ترین ویژگی های شعرهای فریدون مشیری ساده بودن آن هاست. شعرهایی که با کلمات منظور خود را می رساند و نیازی به تحلیل ندارد. وقتی دفتر شعرهای او را می خوانید به راحتی می توانید از شعرها عبور کنید و از آن ها لذت ببرید. به شعر زیر دقت کنید:

درد بی درمان شنیدی؟

حال من یعنی همین!

بی تو بودن، درد دارد!

می زند من را زمین

می زند بی تو مرا،

این خاطراتت روز و شب

درد پیگیر من است،

صعب العلاج یعنی همین!

چنین معنایی وقتی در قالب شعر می آید روح انگیز می شود. جملاتی ساده که عاشق به محبوب خود می گوید، حالا با لحنی موزون نوشته شده و همین باعث شده تا در ذهن بماند و مدام زیر لب زمزمه شود.

 

آزاده باقری
آزاده باقری روزنامه‌نگار هستم