انسان خدا گونه – تاریخ مختصر آینده

یواال نوح هراری نویسنده کتاب “انسان خدا گونه – تاریخ مختصر آینده، حرفه علمی خود را به عنوان یک محقق جنگهای قرون ‌وسطایی آغاز کرد. نوشته‌های اولیه او عنوانهایی چون “همکاری دوطرفه در قرن چهاردهم و ارتش ادوارد سوم سال ۱۳۴۶ ” یا ” نقش نظامی فرانکس تورکوپول ها ” را داشت. سپس داستان ادامه پیدا کرد و در دانشگاه عبری اورشلیم استخدام شد و جنگ صلیبی خود را آغاز کرد. او برای تدریس درسی دعوت شد که هیچکس در دانشکده فکرش را هم نمی‌کرد – مقدمه ای گسترده درباره کل فعالیت‌های انسانی روی کره زمین. این درس تبدیل به کتاب بسیار مشهوری شد که از سوی مارک زاکربرگ، بیل گیتس و باراک اوباما پشنهاد و به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد تا روایتی بزرگ را برای دنیای ناشناخته ما تعریف کند. “انسان خدا گونه – تاریخ مختصر آینده” داستانی کلان از تاریخ است. با آراد مگ همراه باشید.

پایان تاریخ با انسان خداگونه – تاریخ مختصر آینده

در هر صفحه از کتاب انسان خردمند، کتاب مقدسی را می‌بینیم که در زمینه تکامل فرهنگ و اقتصاد و فلسفه، جنگ‌های هزار ساله ما با طاعون و جنگ و قحطی صحبت می‌کند ، یواال نوح هراری خود را یک دانشجوی ذن می‌نامد که پارادوکس های تاریخی دارد، مثلا وقتی می‌گوید: “گندم ما را اهلی نکرد” در مقابل “گندم ما را اهلی کرد”، یا “چگونه باعث می‌شود مردم به یک نظم فرضی مثل مسیحیت، دموکراسی و یا کاپیتالیسم اعتقاد پیدا کنند؟ در ابتدا، هرگز چنین تصور نکنید.” جالب‌ترین بخش کتاب آخرش است. هراری تاریخ ۷۵۰۰۰ ساله ما را به پایان رسانده است، همچنان که کتاب انجیل به عنوان پیشگویی آخرت، یعنی حس یک پایان، از آن یاد کرد.

هراری پیش ‌بینی کرد که بشریت واقعه مهم دیگری را برای رقابت با انقلاب‌های کشاورزی و علمی، مهندسی خواهد کرد. بشر پس از تکامل به اندازه گیری تسلط بر محیط زیست خود ادامه می‌دهد، شروع به شکل دادن نه تنها سیاره ما – برای بهتر و یا بدتر شدن- بلکه بیولوژی ما، که در حال ایجاد هوش مصنوعی و شبکه‌ای با ظرفیتی بسیار بالاتر از عقل است، کرده ‌است. نتیجه این شروع احتمالا منجر به از دست رفتن گونه‌ی انسان است. انسان خردمند در آینده نزدیک ناپدید می‌شود، به این دلیل که او به قدرت ذهنی دست پیدا می‌کند تا بتواند ناشناخته ها را بشناسد و یا به خاطر اینکه خود را از طریق فاجعه ای زیست ‌محیطی نابود کرده خواهد کرد. در هر صورت روز داوری نزدیک است.

افراد مجموعه‌ای از “زیر سیستم‌های بیوشیمیایی” هستند که توسط شبکه‌های جهانی کنترل می‌شوند.

انسان خردمند نیز مانند دیگر حماسه ها خواهان عاقبتی است. انسان خداگونه، که در آن آینده ای به احتمال زیاد آخر زمانی (وابسته به کتاب مکاشفات یوحنا) را با جزئیات اسپویل شده تصور خواهد کرد، این موضع کتاب انسان خداگونه – تاریخ مختصر آینده است. هراری می‌نویسد: “این قدرت ممکن است در یک عبارت خلاصه شود: انسان‌ها توافق می‌کنند که معنا را در ازای قدرت از بین ببرند:” این قدرت، می‌تواند در کوتاه ‌مدت ویژگی های خداگونه به ما دهد، توانایی افزایش عمر و حتی کلک زدن به مرگ، این قدرت فرم‌های جدیدی از زندگی را خلق می‌کند، طراحان باهوشی که به جنگ و قحطی و طاعون پایان می‌دهند و جزایر گالاپاگوس خود را می‌سازند . با این حال، برای این قدرت بهایی پرداخت خواهد شد.

انسان خدا گونه – تاریخ مختصر آینده

تقسیم جهان

برای شروع، هراری پیشنهاد می‌کند که اگر روند فعلی ادامه یابد، به طور گسترده ای نابرابر توزیع خواهد شد. این طول عمر جدید و کیفیت فوق‌العاده انسان به احتمال زیاد برای حفظ تکنولوژی فوق‌العاده غنی و استادان جهان خواهد بود نه برای همه. در همین حال، نیروی کار انسانی جای خود را به ماشین‌های کارآمد می‌دهد و طبقه ای “بی‌فایده” ایجاد خواهد شد که نه هدف اقتصادی دارند و نه نظامی. در غیاب مذهب، لازم است که از تخیل‌های فراگیر برای درک جهان استفاده شود. هراری پیش‌بینی می‌کند که “داده گرایی”، ایمانی جهانی در قدرت الگوریتم‌ها خواهد بود که بسیار هم مقدس می‌شود. برای آرمان گراها این مساله شبیه به “تکینگی” است: یک سیستم پردازش اطلاعاتی همه جانبه که متمایز با ایده‌های خداست و انسان‌ها به طور پیوسته به آن متصل خواهند بود. برای افراد قائل به مدینه فاسده هم این طور خواهد بود.

هراری اغلب، هیجان انگیز یا سردرگم است و در مورد این چشم‌انداز هم خوش‌بین است. او یک احساس عاطفی خردمندانه و عدالت جو را با خود به همراه دارد: آنچه انسان‌های امروزی (در خرد خود) از طریق تولید مواد غذایی از دنیای طبیعی دیده‌اند، شاید روزی از انسان‌های امروزی ببینند. افراد فقط مجموعه‌ای از “زیر سیستم‌های بیوشیمیایی” هستند که توسط شبکه‌های جهانی تحت نظارت قرار می‌گیرند، که لحظه به لحظه به ما می‌گویند چگونه احساس ‌کنیم …

هراری در کتاب انسان خدا گونه – تاریخ مختصر آینده، گاهی به نفس نفس می‌افتد، و خواننده را با این پرسش تنها می‌گذارد: ” چه چیزی مهم‌تر است، هوش یا آگاهی ؟ گوگل به ارائه پاسخ کمک نخواهد کرد.

“انسان خدا گونه” آینده ای خدایی را پیش بینی می‌کند

با نگاهی به گذشته، به نظر می‌رسد که برخی از کتاب‌ها برای مجموعه افکار صنعتی، رهبری مناسب هستند. کتاب انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر، اثر یواال نوح هراری یکی از همین کتاب هاست، کتابی که دو سال پیش در آمریکا منتشر شد.

در سال ۲۰۱۵، از هراری دعوت شد تا در TEDGlobal صحبت کند. (کتاب شما به نفع طبقه حاکم نیست اگر زمان خود را صرف مدار جهانی روده درازی های عریض و طویل نکنید) در عرض یک سال، با نفوذترین افراد کشور آن را خواندند. مارک زاکربرگ این کتاب را در باشگاه کتاب خوانی آنلاین خود معرفی کرد. باراک اوباما آن را در تلویزیون توصیه کرد. بیل گیتس به نیویورک ‌تایمز گفت که این یکی از ۱۰ کتابی است که او را وارد جزیره ای بیابانی کرده است.

چیزی که کتاب “انسان خردمند” را به مجموعه ای هوشمندانه تبدیل کرد توانایی آن برای ارائه ایده‌های بزرگ – درباره تحولات و انقلابها در شناخت انسان و تمدن – و تبدیل آن به مجموعه‌ای از دوره‌های قابل هضم بود. “انسان خردمند” با داستانی جالب به پایان رسید. پس از ۷۰۰۰۰ سال سلطه بر زمین، ما، انسان‌های هوشمند، به نظر می‌رسید که ممکن است سرانجامی آسیب‌پذیر داشته باشیم.

هراری نوشت: ” استادان آینده جهان احتمالا نسبت به ما از تفاوتهای زیادی دارند، همانطور که ما نسبت به انسان‌های غار نشین داریم. این درحالی است که حداقل ما و انسان‌های غار نشین انسان هستیم، اما وارثان ما خدا گونه خواهند بود.”

عاقبتی که ممکن است واقعیت داشته باشد

این دقیقا جایی است که هراری به عاقبت ما اشاره می‌کند “انسان خدا گونه: تاریخ مختصر آینده”. مانند “انسان خردمند”، هیجان‌انگیز، تحریک‌ کننده و تلنگری مطمئن و کارساز. خوانندگان باید آگاه باشند: تقریبا هر موضوعی که هراری بیان می‌کند، موضوع منحصربفردی است که از کتابهای متنوع جمع آوری شده است، برای “افراد مجموعه‌ای از “زیر سیستم‌های بیوشیمیایی” هستند که توسط شبکه‌های جهانی کنترل می‌شوند.” این موضوع در کتاب “دنیل مرتون وگنر” به نام “توهم آگاهانه” بیان شده بود. و یا “مایکل اس. گازانیگا” در کتاب “چه کسی مسئول است؟” به این موضوع پرداخته است. هراری به نوبه خود، استدلال های خود را از سوی روشنفکران دیگر مورد بحث قرار داده است همچون، دنیل کلمنت دِنِت و روی بامایستر.

“انسان خداگونه” داستانی منحصربفرد و واقعی را درباره گونه انسان به ما نشان می‌دهد. هراری می‌نویسد: “برای اولین بار در تاریخ، امروز مردم بیشتر به خاطر افراط در خوردن می‌میرند تا کم خوردن؛ بیشتر مردم از پیری می‌میرند تا از بیماری‌های عفونی؛ و بیشتر مردم خودکشی می‌کنند تا اینکه توسط سربازان، تروریست‌ها و تبهکاران جان خود را از دست ‌دهند.”

هراری استدلال می‌کند که ما در حال ترسیم طاعون و قحطی و جنگ نیستیم، هرچند اینها به طور کامل از بین نرفته اند، اما اکنون می‌توانیم به اهداف بالاتری دست پیدا کنیم. سعادتی ابدی. زندگی ابدی. او می‌نویسد: ” در جستجوی نعمت و جاودانگی؛ انسان‌ها در حقیقت می‌کوشند تا خود را به مقام خدایان ارتقا دهند.”

فرجام ما نابودی است؟

اگر با داستان ایکاروس آشنا هستید، می‌دانید که این تلاش‌های پر از ریسک، تمایلی به فرجامی خوب ندارند. هراری تصور می‌کند که در تلاش برای پالایش خود به کمال مطلق- تکامل منطقی اومانیسم، که تاریخ و تکامل آن بر بسیاری از صفحات کتاب اثر می‌گذارد – انسان ‌گرایی را به دست خود نابود خواهیم کرد.

حرکت آهسته ما به سوی سقوط در دره ای عجیب آغاز شده ‌است. ما قرص مصرف می‌کنیم تا جنینی را با بهترین شانس سلامتی انتخاب ‌کنیم. ماموریت گوگل این است که روند سالخوردگی را کُند کند. به نظر هراری، تحولات رادیکالی ما در پیشرفت مهندسی بیولوژیکی و سایبورگ، این آینده را کاملا امکان پذیر می‌کند.

او اشاره می‌کند: ” به اندازه کافی، تغییرات نسبتا کمی در ژن‌ها، هورمون‌ها و نورون‌ها برای تبدیل انسان های راست قامت – که نمی‌توانستند بیشتر از یک چاقوی چینی بسازند – به انسان‌های امروزی وجود داشت که سفینه ها و کامپیوترها را تولید می‌کنند.” و چرا باید فرض کنیم که انسان های خردمند در پایان خط تکاملی خود قرار گرفته اند؟

اگر در انتهای خط نیستیم، بعدش چه پیش می‌آید؟

پاسخ کوتاه و دلسرد کننده است: آینده‌ای شبیه سریال آمریکایی Westworld (سریالی وسترنی با تم علمی تخیلی)، نه دنیای قشنگ دیزنی. جمهوری کوچک و جدا شده ای از سوپرمن ها و تکنولوژیست ها و جدا از بقیه بشریت. آن‌هایی که مهارت و الگوریتمهای اختصاصی را برای مهندسی دوباره مغز، بدن و ذهن‌ها پیدا می‌کنند – از نظر هراری، محصولات اصلی قرن ۲۱ – تا تبدیل به خدایان ‌شوند؛ کسانی که از نظر اقتصادی بی‌مصرف نیستند و از بین نمی‌روند.

و بعد بدون اینکه متوجه شویم، یک صبح آفتابی از خواب بیدار می‌شویم و می‌بینیم که خود را کاملا به ماشین‌ها داده‌ایم. فقط باید دعا کنیم که رذل نباشند. هراری می‌نویسد: ” اگر هوش مصنوعی از هوش انسانی پیشی بگیرد، به سادگی ممکن است بشریت را نابود کند.”

این موضوع حداقل چشم انداز کنونی کنش و واکنش های فعلی لیبرال‌ها را بیان می‌کند. دنیایی که توسط مردان مقتدر و کلپتوکراتها اداره می‌شود؛ در مقایسه با دنیایی که توسط فرمانروایان رباتی اداره می‌شود، چیزی نیست. در آن وضعیت، دولت‌ها بسیار قدرتمندتر از گوگل خواهند بود.

البته دیدگاه مدینه فاسده در بسیاری از فرض‌های سوال ‌برانگیز هراری، سایه افکنده است. یکی از فرض‌ها که هراری بر درمان آن اصرار دارد این است که ما اراده آزاد نداریم و هرگز سوال فلسفی نمی‌پرسیم. دیگری این است که انسان‌ها به نوعی غریزه اجتماعی و جمعی خود را از دست می‌دهند (همان طور که در “انسان خردمند” تاکید کرد، این همان چیزی است که ما را در وهله نخست موفق کرد). در نهایت، شاید دانش آموزان منحصرا درسها را از طریق برنامه‌های کامپیوتری یاد بگیرند، اما من حدس می‌زنم که آن‌ها هنوز مشتاقند تا با کمک معلم و دوستان و بحث در کلاس درس را یاد بگیرند. شاید امروزه تشخیص‌های پزشکی با کامپیوترها انجام شوند، اما هنوز هم مشتاقیم که پزشکان برایمان توضیح دهند.

هراری قول می‌دهد که “انسان خدا گونه” یک پیشگویی نیست. امیدوارم اینطور باشد. اگر هر بخشی از کتاب “انسان خدا گونه – تاریخ مختصر آینده” حقیقت داشته باشد، تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است: #مقاومت.

انسان خدا گونه – تاریخ مختصر آینده

برش هایی از کتاب “انسان خدا گونه – تاریخ مختصر آینده”:

صفحه ۲۶

در اصل، تروریسم نمایش است. تروریست‌ها نمایشِ وحشت‌آورِ خشونت به‌ راه می‌اندازند که تخیل ما را به خود معطوف می‌کند و باعث می‌شود احساس کنیم داریم به آشوب و هرج و مرج قرون وسطی باز می‌گردیم. در نتیجه دولت‌ها اغلب خود را مجبور می‌بینند در مقابل صحنه‌آراییِ تروریسم با تظاهر به امنیت واکنش نشان دهند و نمایش‌های عظیم قدرت به راه اندازند، مثلا با آزار و اذیت همه مردم یا حمله به کشورهای خارجی. در غلب موارد، این واکنش‌ شدید به تروریسم برای امنیت ما تهدیدِ به‌ مراتب بزرگ‌تری است تا خودِ تروریست‌ها.

صفحه ۴۴

جستجوی کور کورانه پول و شهرت و لذت فقط آدمی را به فلاکت می‌اندازد.

صفحه ۱۰۵

چرا جوان‌ها در رانندگی بی‌احتیاط هستند و درگیر بحث‌ و جدل‌های خشونت‌آمیز می‌شوند و سایت‌های اینترنتیِ محرمانه را هک می‌کنند؟ چون از فرمان‌های ژنتیکیِ کهنی پیروی می‌کنند که شاید امروز بیهوده باشند و حتی نتایج منفی به‌بار آورند ولی ۷۰۰۰۰ سال قبل از منظر تکامل، معقول و مناسب بودند. شکارگر جوانی که زندگی‌اش را در تعقیب ماموت به خطر می‌انداخت بر همه رقبایش پیشی می‌گرفت و می‌توانست دست در دست دختر زیبای محل بگذارد؛ و اکنون ما گرفتار ژن‌های جاهل‌مآب هستیم.

صفحه ۱۷۰

انسان در طی آن ۲۰۰۰۰ سال، از شکار ماموت با نیزه‌های سنگی به کاوش در منظومه شمسی با فضاپیما رسید اما نه به مددِ شکل گرفتن دستانی ماهرتر یا مغزی بزرگ‌تر (ظاهراً مغز ما امروزه به‌واقع کوچک‌تر شده است). برعکس، عامل اصلیِ چیرگی ما بر جهان توانایی‌مان در پیوند دادنِ بسیاری از انسان‌ها با یکدیگر بود.

صفحه ۳۳۳

آن‌گاه که هوش مصنوعی اغلبِ وظایف شناختی را بهتر از انسان‌ها انجام دهد تکلیف بازار کار چه می‌شود؟ شکل گرفتن طبقه بزرگ جدیدی شامل آدم‌هایی به‌لحاظ اقتصادی بی‌مصرف چه پیامدهای سیاسی خواهد داشت؟ زمانی که نانوفناوری و داروهای باززاینده و حیات‌بخش انسان‌های هشتاد ساله را به پنجاه سالگی برگردانند چه بر سر روابط بشری و خانواده‌ها و صندوق‌های بازنشستگی می‌آید؟ آن‌گاه که فناوری زیستی به ما امکان دهد بچه طراحی‌شده داشته باشیم، و شکافی بی‌سابقه بین فقیر و غنی پدید آوریم، جامعه بشری راه به کجا خواهد برد؟

صفحه ۳۵۳

اگر واقعا من خودم صاحب افکار و تصمیم‌هایم هستم، آیا می‌توانم تصمیم بگیرم ظرف یک دقیقه آینده اصلا به هیچ چیز فکر نکنم؟

صفحه ۴۲۰

ممکن است چهار سالِ متوالی از نخست‌وزیر و سیاست‌هایش شاکی باشم و به هرکس که می‌رسم بگویم او «همه ما را نابود خواهد کرد». اما، چند ماه مانده به انتخابات، دولت مالیات را کاهش می‌دهد و دست‌ودل‌بازانه پول خرج می‌کند. حزب حاکم بهترین آگهی‌نویسان را برای به‌راه انداختن کارزار انتخاباتیِ تمام‌عیار به‌خدمت می‌گیرد، همراه با مجموعه‌ای متعادل از وعده‌ها و تهدیدهایی که مستقیما کانون ترس و نگرانی مغز من را هدف می‌گیرند. صبح روز انتخابات، سرماخورده از خواب بیدار می‌شوم و همین مساله بر پردازش‌های ذهنی‌ام اثر می‌گذارد و باعث می‌شود امنیت و ثَبات را به همه ملاحظات دیگر ترجیح دهم. و همین دیگر! دوباره با رای خود همان کسی را برای چهار سال بر سر کار می‌فرستم که «همه ما را نابود خواهد کرد».

فقط کافی بود کار را به گوگل بسپارم تا به جایم رای دهد و من را از چنین سرنوشتی برهاند. می‌دانید که، گوگل تازه همین دیروز متولد نشده است. نه تنها کاهش مالیات و وعده‌های انتخاباتیِ اخیر از چشمش دور نمی‌ماند بلکه تمام اتفاقات چهار سال گذشته را هم به‌یاد دارد. او می‌داند هر بار که روزنامه‌های صبح را می‌خواندم فشار خونم چه‌قدر بود و به اخبار بعدازظهر که گوش می‌دادم هورمون دوپامینِ مغزم چه مقدار پایین می‌آمد. گوگل می‌داند چه‌طور توخالی بودنِ شعارهای کسانی را که متخصص ماست‌مالی کردنِ رویدادهای سیاسی به نفع حزب و گروه خود هستند نشان دهد. این را هم می‌داند که بیماری تا حدی گرایش به جناح راست و محافظه‌کار را در رای‌دهندگان موجب می‌شود، این را جبران می‌کند.

صفحه ۴۸۱

اگر به هند بروید و فیلی ببینید، حین نگاه کردن به فیل از خود نمی‌پرسید «چه حسی دارم؟» – می‌گردید تلفن هوشمندتان را پیدا کنید تا از فیل عکس بگیرید و در صفحه فیسبوک‌تان بگذارید و بعد هر دو دقیقه یک‌‌بار صفحه‌تان را وارسی کنید تا ببینید چند «لایک» گرفته است. نوشتن روزنامه خاطرات شخصی – که در میان نسل‌های پیشینِ بشری بسیار رایج بود – در نظر بسیاری از نوجوان‌های امروزی کاملا عبث و بیهوده است. چرا باید چیزی بنویسیم که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند بخواند؟ شعار جدید این است: «اگر چیزی را تجربه کردی، ثبت و ضبطش کن. اگر چیزی را ثبت و ضبط کردی، وارد اینترنتش کن. اگر چیزی را وارد اینترنت کردی، به اشتراک بگذارش.»

صفحه ۴۹۴

در زمان‌های دور، قدرت داشتن به معنی دسترسی به اطلاعات بود. اکنون قدرت یعنی آگاهی بر اینکه از چه چیزی باید چشم پوشید.

شهین غمگسار
مترجم هستم. با واژه‌ها سروکار دارم. و گاهی می نویسم.