برای عکاسی خلاقانه هر عکاس در طول زمان، ترفندها و عادات خاص خود را برای کمک به تحریک خلاقیت در خود گسترش میدهد تا هر روز خلاقیت از نو ظاهر شود. به جای آن که به صورت انفعالی منتظر بماند تا از هوا به زمین برسد. اما رویکردی جهانی وجود دارد که میتواند به نفع هر فرد خلاق باشد – یادگیری و یافتن الهام در کار هنرمندان دیگر. همانطور که الیوت ارویت میگوید: “برای من، عکاسی هنر مشاهده است. این میتواند در مورد پیدا کردن چیزی جالب در مکانی معمولی باشد… متوجه شدهام که بهتر است بدون برنامه بر روی چیزهایی که میبینید و با هر روشی که آنها را میبینید، عکاسی کنید”.
خوان میرو بر این باور است که: “شما میتوانید برای یک هفته به تصویری نگاه کنید و دیگر هرگز به آن فکر نکنید. همچنین میتوانید برای یک ثانیه به تصویری نگاه کنید و در تمام طول عمر خود به آن فکر کنید”. در عکاسان مدرن معاصر با آراد مگ همراه باشید.

الکسی تیتارنکو
الکسی تیتارنکو، متولد ۱۹۶۲ در لنینگراد، اتحاد جماهیر شوروی سابق که در حال حاضر سن پترزبورگ نامیده میشود به دنیا آمده است. او عکاسی معاصر است که تحت تاثیر آثار آوانگاردهای روسی چون الکساندر رودچنکو و کازیمیز مالوچ و نیز جنبش هنری دادا قرار گرفته است. در سن ۱۵ سالگی جوانترین عضو باشگاه عکاسان مستقل و در دانشکده فرهنگ سینمایی و هنر عکاسی لنینگراد با افتخار فارغالتحصیل شد.
اثار فوقالعاده او که به عنوان شهر سایهها شناخته میشوند، اکتشاف نقاط شهری در طول و پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ است. این تصاویر پیرامون زمان بندی سیستم حمل و نقل عمومی – سیستم قطار شکل گرفتهاند. در شهر سایهها، تیتارنکو به لطف مفاهیم، سبک و تکنیک منحصربفرد خود، شرایط انسانی را در عموم مردم به روشی استعاری ثبت میکند. بسیاری از تصاویر او با نوردهی های طولانی و عکاسی با لرزش عمدی ایجاد شدهاند، که هر دوی آنها را امروز در عکاسی اجتماعی خود استفاده میکند.
یکی از مهمترین چیزهایی که باید در مورد کار خوب تیتارنکو اشاره کرد این است که او همه چیز را از مفهوم اولیه گرفته تا چاپ، بهتر میکند و همین سبب میشود کار نهایی به بهترین شکل انجام شود. برای من، تیتارنکو الگوی زندهای است که محدودیتها را با روشهای بسیار شگفتانگیز به شکوفایی تبدیل میکند. این مساله را در نظر بگیرید – در حالی که در حال کار بر روی شهر سایهها در اتحاد جماهیر شوروی بود، دسترسی محدودی به منابع عکاسی مانند فیلم و کاغذ داشت، با این وجود موفق به ایجاد چنین بدنه عظیمی از کار با تبدیل آن محدودیتها به مزایای عکاسی شده است. میتوانید کارهای بینظیر او را در وبسایت رسمی او تماشا کنید.

شِما مادوز
شِما مادوز که در مادرید به عنوان خوزه ماریا رودریگز متولد شده است، عکاس مدرن معروفی است که به خاطر تصاویر سیاه و سفید اش مشهور است. اما او در ابتدا خود را به عنوان تنظیم کننده آهنگ و سپس یک عکاس در نظر میگیرد. مادوز در بتن کار خود، اشعاری بصری را ایجاد میکند، که آنها را از تخیل خود با اشیا معمولی استخراج میکند و استادانه آن را در ترکیببندیهای ذهنی قرار میدهد.
سادگی بیش از اندازه تصاویر او، ترفند زیبای زیبایی شناسی مادوز است، زیرا هضم و قدردانی از هنر او فوقالعاده آسان است. تماشای آفرینش او سبب میشود تا احساس گناه کنیم زیرا قادر به دیدن اثر بدیهی که او به طور طبیعی به تصویر کشیده است نیستیم. مادور از طریق ترکیب عناصر و اشکال، تصاویری را خلق میکند که علاوه بر قدرت بصری بسیار، از شخصیتی استثنایی و نیرویی ادبی نیز برخوردارند. تصاویر او فراتر از سورئالیسم و انتزاع است و برای من استعارههای کاملا بصری هستند. او حقیقتا عاشق امکاناتی است که اشیا میتوانند عرضه کنند و همچنین ترکیباتشان – که اغلب آنها بعدا با دوربین قطع متوسط عکس گرفته میشوند – و همین مدرک محکمی برای فوقالعاده بودن کار اوست.
چیز دیگری که از کار او باقی میماند در مورد روش اوست که فراتر از استفاده مناسب از فیلم و چشم مشتاق او است که همین امر به چاپ دقیق و پر شور کارهای او کمک میکند. بهترین راه برای درک کار او این است که آن را بیشتر تماشا کنید تا اینکه به سادگی آن را ببینید. او، بدون تردید، هنرمند مورد علاقه من است، زیرا او میتواند فراتر از حدی عادی و معمولی را ببیند. او شاعری دیداری است که تماشای کار او قطعا شما را شگفتزده میکند – فقط به خاطر خودتان نگاه کنید!

تری راتکلیف
تری راتکلیف، در دالاس، تگزاس در خانوادهای نجیب زاده به دنیا آمده بود، او عکاسی شهری و منظرهای است که از طیف وسیعی از عکسها و تصاویر اشباع شده خود را با توسعه HDR انجام میدهد. اهمیت سبک راتکلیف این است که او اکتشافات خود را از طریق دوربین خود ثبت و احساس کاملا ملموسی از ماجراجویی را القا میکند. او تصاویر HDR را ایجاد میکند، با اینکه همکان از این سبک دارا نیستند، تصاویر او نمونههای درخشانی از ثباتی ارزشمند و دقیق هستند.
برای من شخصا، تنها یک قانون برای ایجاد تصاویر HDR زیبا وجود دارد. مناظر دوست دارند از آنها عکس گرفته شود، اما از نظر کارهایی که میتوان بعدا در ویرایش انجام داد، نیاز به احترام دارند. راتکلیف این احترام را برای طبیعت و زیباییشناسی احساس میکند، و همچنان موفق به ایجاد مناظر نفس گیر طبیعی و شهری میشود.

یوری بیلگورسکی
ایسلند بدون شک، یکی از مطلوبترین و جذابترین مقاصد برای عکاسان منظره است. این جام مقدس ماجراجویی و مقصد نهایی برای توریستها است. شاید دلیل اصلی این باشد که چرا یوری بیلگورسکی، عکاس مولداوی تبار، در سال ۲۰۰۶ با امید مطالعه گردشگری و مهمان نوازی به ریکیاویک نقل مکان کرده است. بعد از مقیم شدن در شهر، او آنچه که در حال حاضر بزرگترین آژانس در ایسلند است را تاسیس کرد – آژانس مسافرتی کارگاههای عکاسی.
علاقه او به عکاسی و توریسم، سرمایهگذاری فوقالعاده خوبی برای عکاسان ایسلندی و منظره در سراسر جهان بوده است. کار او ایسلند را به یکی از محبوبترین مقصدهای عکاسی در سراسر جهان تبدیل کرده است. کارآفرینی برجسته، بیلگورسکی اشتیاق خود را به کسب و کاری پایدار با چشم اندازهای ذهنی و فکری و شگفتانگیز خود در سراسر جهان در کتابها، تقویمها، کمپینهای تبلیغاتی، آگهیها و روزنامهها، منتشر کرده است و نه صرفا با استفاده از قلمرو رسانههای اجتماعی. مردم به دلیل کیفیت خوب تصاویر او و تخصص او به عنوان معلم به کارگاه او اعتماد میکنند.
تصاویر او شاهکارهای عکاسی طبیعت هستند و به دلیل توانایی شگفتانگیز او برای تسخیر مناظر حیات وحش که برای بسیاری از مردم غیر قابل دسترس هستند، کارهای او به عنوان تمدن دنیای مدرن امروزی شناخته میشوند.

سهیل کارمانی
سهیل کارمانی عکاسی پارهوقت در لندن است که در حال حاضر در دانشگاه نیویورک در ابوظبی به عنوان استادی تماموقت در حال تدریس واحدهای عکاسی است. تصاویر او، هم جسورانه و هم به طور باور نکردنی انسانی هستند، پس از اصلاح مهارتهای اجتماعی، سهیل برای نزدیک شدن به غریبهها در خیابانها، به سرعت به اعتماد آنها و کسب اجازه برای عکاسی از آنها، احترام عمیقی را نشان میدهد.
او در حال حاضر برای تحقیق بر روی زادگاه اجدادی خود در ساهیوال در پنجاب پاکستان است. اگرچه او تنها چند بار از شهر خود دیدن کرده است، اما عکسهای او بیشترین بازدید را دارند و پرترههای خیره کنندهای که از طریق حساب فلیکر و وب سایت شخصی اش به اشتراک میگذارد، شگفتانگیز هستند. این تصاویر موضوعهای مشترک زیبایی شناسی و انسانیت مردم عادی و مهربانی را به اشتراک میگذارند.
تصاویر او از نظر نورپردازی، ترکیببندی و ژست دهی دارای ثبات هستند. همه آنها را می توان به عنوان “پرترههای محیطی خیابانی” طبقه بندی کرد، با ترکیب بندی دقیق، چشم سوژهها را به عنوان سوژه اصلی در بسیاری از موارد حفظ میکند. دامنه او دارای نمای عکاسی خیابانی صریح و خوب است، و در حال حاضر بر روی برخی از تبدیلات تک رنگ کارهای اولیه خود کار میکند. کار او میتواند به راحتی با عکاس بزرگ مستند، استیو مک کری مقایسه شود (او حتی فرصت عکس گرفتن از استیو مک کری را با همان ثباتی که استیو در تمام کارهایش دارد را به دست آورده است).

مارک آداموس
عکاس بینظیر حیات وحش – این روشی است که به وسیله آن مارک آداموس تصویر خودش را توصیف میکند و باور کنید، او واقعا این کار را میکند!
عکاس منظره جوانی که در حال حاضر در غرب آمریکای شمالی زندگی میکند، عشق به طبیعت در وجود او به عنوان یک عکاس منظره عمیقا فوران میکند و به سبب آن به طور مداوم به دنبال وحشیترین و بکرترین طبیعت قابل تصور در خالصترین حالت موجود است. شور و اشتیاق او به طبیعت، مخاطبان زیادی را در سراسر جهان جذب کرده است و سبک او به طور حتم بی بدیل است زیرا لحظات بکر واقعی را به تصویر میکشد. تصاویر او به طور گسترده در سراسر جهان در طیف وسیعی از رسانهها از تقویمها، کتابها و تبلیغات به چندین موضوع مربوط به جغرافیای ملی منتشر شدهاند. او به دنبال بیان احساسات خود توسط مکانهایی است که مشاهده میکند و در حین تلاش برای تجسم همدلی از دیدگاه بیننده نسبت به تجربه خود درباره حیات وحش را مورد بررسی قرار میدهد.
ارتباط با طبیعت با ریشههای انسانی
آداموس مفهوم واقعی عکاسی و شکیبایی است. عکاسان صبر و شکیبایی بیشتری را به دنبال دستیابی به بهترین عکاسی منظره صرف میکنند تا مناظر بیشتری را به مخاطبان خود نشان دهند. در عکاسی منظره، فقط منظره منتظر شما نیست که آن را با دوربین خود ثبت کنید، به جای آن، مناظر از شما میخواهند که دنیای مدرن را فراموش کنید و با ریشههای انسانی به زندگی با طبیعت به روش غیر منتظره ارتباط برقرار کنید و آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. در طی این سالها، آداموس کار خود را با پیشرفت در زمینه فیلم حرفهای و فرمتهای دیجیتالی توسعه داده است.
او در حال حاضر صرفا در دنیای دیجیتال عکاسی میکند و مقالهی کاملی را درباره اهمیت Post-Processing ارائه کرده است، که بیشتر شبیه کارهای انسل آدامز در دهههای قبل از آن بوده است. برای آداموس و آدامز، آنچه در دوربین اتفاق میافتد فقط بومی برای خلق شاهکار زیبایی است که بعدا در روند کار ویرایش یک عکاس اتفاق میافتد. البته، کیفیت بهتر بوم، تلاش کمتر در مراحل توسعه RAW در روند کار ویرایش وجود دارد.

لورا ویلسون
اگرچه امروزه لورا ویلسون پس از ۴۰ سال هنوز در این صنعت فعال است، با این حال او ممکن است شناخته شده ترین نباشد اما به یقین یکی از معروفترین عکاسان دوران مدرن است. او در آغاز به عنوان دستیار تحقیق ریچارد آودون در وست آمریکا شروع به کار کرد جایی که در آن از مردم عادی عکاسی میشد تا افراد مشهور. از آن زمان به بعد، او در ۲۵ سال گذشته، در امر مستند سازی از کابویهای امروزی در مراتع غرب تگزاس و مونتانا فعالیت کرده است.
عکاسی او از گاوچرانهای امروزی در چهار کتاب منتشر شده است که در آن او قدرت این مردان، سنن آنها و قوانین رفتاری آنها را آشکار میکند که همه آنها بخشهای حیاتی میراث کابویها هستند. این کتابها را می توانید در وب سایت او ببینید.
این کتابها اسنادی هستند که نشاندهنده کنجکاوی او در کشف ویژگی مردانی چون ریچارد آوِدان در کار مستند سازی روند خلاق او، روشهای کاری و یافتههای پشت صحنه است، که همه آنها را در حین کار به عنوان دستیار او برای شش سال کشف کرد. یکی از عکسهای مورد علاقه من از ویلسون، عکسی از پشت صحنه فیلم وس اندرسن با نام دارجلینگ محدود است، که شخصیتی کاریزماتیک را از اوون ویلسون نشان میدهد.

جان فری
مستند سازی اجتماعی و عکاس خیابانی، جان فری افسانهای زنده است. در حال حاضر در لسآنجلس مقیم است، مقالات عکاسی او از ولگردهای راهآهن در کالیفرنیا و زندگی خیابانی در لندن و پاریس متفاوت است. او به عشق خود در عکاسی، Nikon F3 باور دارد.
فری روحی بسیار غنی دارد و اغلب دانش حکیمانه خود را در کانال یوتیوب به اشتراک میگذارد. او به شدت سیستمهای دانشگاهی را مورد نقد قرار میدهد که شهریههای بالایی را مطالبه میکنند و به جای تشویق مردم برای تمرین شور و شوق خود، آنها را دلسرد میکنند. این واقعیت تاسفبار از مدارس عکاسی الهامبخش فری بود تا کارگاههای عکاسی رویایی خود را حول چیزی که او معتقد است مهمترین جنبههای عکاسی است بنا کند؛ شور و تمرین عکاسی. چیزی که او بیش از همه از آن انتقاد میکند این است که کسانی که به طور سریع دانش آموزان را دلسرد میکنند به ندرت کار خود را به نمایش میگذارند. فرض میکنم که این ایده پیچیده دلیل این است که چرا او تصاویر خود را آزادانه با جهانیان به اشتراک میگذارد.
عکاسی روایتگر
داستانهای فری بهترین مدرک هستند تا بتوان از اهمیت عکاسی با شور و اشتیاق او پیروی کرد. او بر این باور است که بدون توجه به مهارت، ما به عنوان عکاس باید همان چیزها را بارها و بارها بررسی کنیم تا حرفه خود را بهبود بخشیم. او به ما یاد میدهد که همیشه دانشجو هستیم و هرگز استاد نخواهیم شد. او با به اشتراک گذاری دیدگاه خود از طریق کارگاههای آموزشی، به ما یاد میدهد که از مولفه زمان در عکاسی خیابانی آگاه باشیم، که طبق نظر فری این زمان بر نظم حاکم است و دشوارترین کار در عکاسی است.
او عکسهای مفهومی و جذابی از موقعیتهای روزمره زندگی خلق کرده است که البته میتواند در هر جایی در دنیا پیدا شود چون ماهیت واقعی عکاسی خیابانی گرفتن معنا در شرایط عادی روزمره زندگی انسان است. فری به ما در مورد زنده ماندن در دنیای واقعی و عکاسی از غریبهها در محدوده نزدیک آموزش میدهد – او به ما در مورد احترام و مهارتهای اجتماعی مورد نیاز همه عکاسان خیابانی میآموزد. کار فری، هنری را در عکاسی خیابانی به وجود میآورد که به طور مداوم در حال محو شدن است و بسیاری از عکاسان به دنبال ثبت آن هستند.

ویلیام وگمن
با مطالعه و بررسی کارهای ویلیام وگمن از تماشای شخصیت و خلق و خوی طنزپرداز او شگفتزده میشوید، به سرعت به این نتیجه خواهید رسید که جهان دارای امکانات بی حد و حصری حتی در اشکال منحصربفرد آن است. بگذارید توضیح دهم. وگمن به خاطر مجموعه اخیر تصاویری که شامل سگهای او میشوند، مشهور است. وگمن با استفاده از سگهای خود به عنوان سوژههای اصلی، هنرمندی معاصر و فوقالعاده است که با سوژههای محدود کار میکند و هنوز موفق به تولید تنوع عظیمی در کار خود میشود.
در آغاز قصد داشت به عنوان یک نقاش به حرفه هنری خود ادامه دهد اما وگمن عکاسی را انتخاب کرد، تا دهه ۱۹۷۰، آثار او در چندین گالری از جمله گالری کنراد فیشر در دوسلدورف به نمایش گذاشته شد، که نزدیک مدرسه عکاسی مشهور دوسلدورف است. از آن زمان به بعد، آثار او در گالریهای متعدد و موزهها از جمله موزه هنرهای معاصر MoMA و مرکز جورج پمپیدو نمایش داده شده است.

رابرت مپل تورپ
رابرت مپل تورپ عکاسی آمریکایی بود که به خاطر نوع نگاه خود با موضوعات بحث برانگیز و عکاسی سیاه و سفید به شدتی خاص مشهور است. کار او شامل انتخاب گسترده افراد از جمله خود و افراد مشهور و عکاسی به شکل برهنه و تصویر بیجان گلها میشود. بحث برانگیزترین عکس او در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ صحنه زیرزمینی BDSM شهر نیویورک است. شما میتوانید این کار را در وب سایت بنیاد رابرت مپل تورپ ببینید.
علاوه بر پرترههای بحث برانگیز، او از گلهای بیجان چون لالههای وحشی، سوسن، ارکیده، نیلوفر و گلهای آلکاتراز عکاسی میکرد – در اواخر دهه ۱۹۷۰ تا چند ماه قبل از مرگش در ۱۹۸۹ به عکاسی از گلها ادامه میداد.
سالی که به ویروس اچ آی وی مبتلا شده بود، عکسهای بسیار متفاوتی از گلهای در حال مرگ را ثبت کرد که با تصویر معمول گلهای بدون لکه در تضاد بودند. این تصویر به عنوان استعارهای ظریف، سلامت رو به تباهی او را بیان میکند و به نماد جاودانگی در کار بعدی بدل میشود. این عکس در حال حاضر بخشی از مجموعه موزه سلیمان رابرت گوگنهایم نیویورک است.
در اینجا به برخی از جملههای او که گویی با شعر همراه شدهاند اشاره میکنیم که ایدههای پنهان در پس کارهای فوقالعاده و جسورانه او را آشکار میسازد:
- ” من عاشق زیبایی هستم. میخواهم همه چیز کامل باشد، و البته، اینطور نیست. و اینجا جهانی بسیار سخت و دشوار است که شما هرگز نمیتوانید راضی باشید”.
- “زیبایی و شیطان یکسان هستند”.
- ” وقتی کار میکنم، در هنر خود، گویی دستان خدا را میگیرم.”

رالف گیبسون
رالف گیبسون، عکاسی آمریکایی است که به خاطر عکسهای خبرساز خود معروف است، او استعداد ساخت روایتی با زیرکی پیوسته و اسرار آمیز و شهوتانگیز را دارد. کار او گاهی اوقات در مورد جزئیات کامل و اساسی است که گاهی در کارهای او دیده و یا نادیده گرفته میشوند، که همین جزئیات در عکاسی او اندازه یک کتاب حرف دارند.
تصاویر گیبسون اغلب ترکیبی عجیب و ظریف دارند که دارای یک همگرایی سورئال است. فریم های او مثالهایی درخشان از تفکر گشتالتی هستند، و همین امر سبب میشود تا عناصر کلیدی را درون کادر به وجود آورد.
کار او اغلب به عنوان ترکیبی از ماهیت عکاسی خیابانی و امکان زندگی بیجان توصیف میشود. شما میتوانید خود را در رودخانهای بیپایان از تصاویر او غرق کنید و وب سایت رسمی او را از دست ندهید. خواهش میکنم، اگر کارهای او را نمیشناسید، بدانید نصف عمرتان برفناست!

هیروشی سوگیموتو
هیروشی سوگیموتو، او عکاس فاین آرت است که در حال حاضر زندگی خود را بین توکیو و نیویورک تقسیم کرده است. کارهای او شامل چند سری است، که هر کدام دارای موضوعات متمایز و ویژگیهای مشابه هستند.
او در سن ۱۲ سالگی صاحب نخستین دوربین عکاسی خود شد. در سال ۱۹۷۴، در دانشگاه ریکیئو به تحصیل سیاست و جامعه شناسی پرداخت، اما سپس به عنوان یک هنرمند به تحصیل خود ادامه داد و لیسانس خود را در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه مرکز هنر طراحی پاسادانا، کالیفرنیا، به دست آورد. پس از آن او در نیویورک مستقر شد و در زمینه فروشندگی وسایل عتیقه ژاپنی در سوهو شروع به کار کرد.
در طول این مدت، او بر روی مجموعه Dioramas کار کرد که از آنچه در موزه آمریکایی تاریخ طبیعی نیویورک دیده بود الهام گرفته شده است. دو سال بعد، او مجموعه تئاتر را آغاز کرد، که مطالعهای منحصر به فرد و زیبا از صحنه نمایش و معماری چنین مکانهایی بود که با پردههای نقاشی شده در طرحهای واقعی به عنوان رویایی ماندگار و با نمایش اصالت رنگ سفید و خالص تزئین میشوند.
او با بسیاری از سوژهها با برخی از معروفترین آثار خود که توسط بسیاری از مینیمالیستها به رسمیت شناخته شده است، کار کرده است. همه آنها یک دوگانگی متقارن بین دریا و آسمان را با افقی دقیق و کاملا تسخیر شده نشان میدهند. برخی از کارهای او با سرعت شاترهای طبیعی ۱ / ۳۰ ثانیه یا ۱ / ۶۰ ثانیه گرفته شدهاند و بافت موجی دریا را حفظ میکنند در حالی که دیگران نوردهی های طولانی دارند که سطح صیقل یافته ای از دریا و آسمان را نشان میدهند.

فَن هو
عکاس و فیلمساز بزرگ چینی، جهان هنوز در سوگ از دست دادن هو پس از مرگش در سال ۲۰۱۶ است. به راحتی در میان بزرگترین عکاسان، عکاس نامدار چینی از سال ۱۹۵۶، بیش از ۲۸۰ جایزه از نمایشگاههای بینالمللی و رقابتهای جهانی را از زمان آغاز به کار عکاسی خود جمعآوری کرده است.
او یک دوربین TLR Rolleiflex را از پدرش در ۱۳ سالگی گرفته بود و فورا مجذوب آن شد و شور و شوق خود را برای عکاسی در سنین کم آغاز کرد. تا دهه ۱۹۵۰، او به هنگکنگ نقل مکان کرد و شروع به مستند سازی از زندگی خیابانی این شهر کرد و خود را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین عکاسان آسیا و نیز یکی از عکاسان برتر جهان به همه شناساند.
او از دهها دانشگاه در تایوان و هنگکنگ به عنوان استاد مهمان دیدار کرد و به دانش آموزان هنر فیلم سازی و عکاسی آموزش داد. چه هدیهای بهتر از این برای دانش آموزان که از چنین عکاس پر شور و با استعداد و فیلمسازی درس یاد بگیرند! او پنج کتاب تالیف کرد و در مورد تاریخچه و فلسفه خود در عکاسی و فیلم سازی در این پنج کتاب صحبت کرده است.
سه فیلم او به شکل رسمی در فستیوالهای فیلم بینالمللی کن، برلین و سانفرانسیسکو به نمایش درآمدند و پنج فیلم از فیلمهای او به مجموعه دایمی آرشیو ملی فیلم تایوان و هنگکنگ تعلق دارد. پیشینه فرهنگی او و سبک کاریش به طرز باورنکردنی منحصر به فرد، مهیج و شاعرانه است.

آندریاس گورسکی
عکاسی آلمانی که در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷، در دانشگاه معروف مدرسه هنر دوسلدورف تحصیل کرده است. در پایان دهه ۱۹۸۰، او تصاویر خود را به آنچه در حال حاضر به عنوان اندازههای دیواری در نظر گرفته میشوند، گسترش داد که بخشی از شهرت فعلی او هم به همین دلیل است. از سال ۱۹۹۲، او امکانات بیپایان تصاویر دیجیتال را مورد بررسی قرار داده است و از آن زمان به بعد در عرصه دیجیتال کار میکند.
در سالهای اخیر، گورسکی با فروش نه تنها یک اثر بلکه دو مورد از گرانترین عکسها در تاریخ به شهرت رسید. نسخه چاپی عکس Rhein II, در ۸ نوامبر ۲۰۱۱ به قیمت ۴.۳۳۸.۵۰۰ دلار آمریکا در کریستی نیویورک فروخته شد. در سال ۲۰۱۳ هیات تجارت شیکاگو (۱۹۹۹ – ۱۹۹۹) عکس Board of Trade III را به ارزش ۲ / ۲ میلیون پوند فروختند. به همین دلیل، در حال حاضر بحثهای زیادی در مورد ارزش هنر وجود دارد.
دیدگاه ساده و قابل دسترس در کار او، نقطه قوت بسیار بالایی است که بینندگان را قادر میسازد تا دیدگاه دیگری از شرایط روزمره مانند عکس ۹۹ Cent II را ببینند. او مجذوب فضاهای بزرگ و ناشناس مانند لابیهای اداری، زمینهای بورس اوراق بهادار و فضای داخلی خرده فروشان بزرگ میشود. به همین دلیل، تصاویر او نیازمند تفکر و بازدید دوباره از مفهوم پشت پرده جهانی شدن هستند. تصویر مهم دیگری که شیفتگی او را به فضاهای ساخته شده از سوی انسان و جهانی شدن را نشان میدهد ، پاریس، مونپارناس، ۱۹۹۳ است.
پاسخ دهید