رامبرانت هارمنزون فان راین، نقاش هلندی در سال ۱۶۰۶ در شهر لیدن به دنیا آمد. رامبرانت را میتوان نماینده برتر نقاشی هلند دانست، شیوه خاص او در پرداخت سایهروشن به روشی شخصی در نقاشی تبدیل شد و هزاران نفر در طول تاریخ از تکنیک پرداخت سایهروشن رامبرانت الهام گرفتند.
رامبرانت از خانوادهای مذهبی بود و کار هنریاش را با تصویرسازی کتابهای مقدس آغاز کرد. رامبرانت جوان راه کامیابی را بهسرعت پیمود و در ۲۲ سالگی به تبحر قابل قبولی رسید. وی پس از ازدواجش ازنظر مالی با مشکل مواجه شد و آثارش به فروش نرفت و مجبور شد بسیاری از آثارش را برای تأمین مخارج بفروشد. او در سال ۱۶۵۶ ورشکسته شد و در سال ۱۶۶۹ درگذشت.
سران صنف پارچه فروش
رامبرانت تا زمانی که در آمستردام سکونت داشت از کار نقاشانی نظیر روبنس و کاراوادجو پیروی میکرد. شاید بهنوعی کاراوادجو را بتوان راه گشای رامبرانت دانست، او اولین شخصی است که با شیوه تنبریسم یا تاریک نگاری آثاری خلق کرد و سپس رامبرانت مسیر او را گسترش داد.
نقاشان شیوه تاریک نگاری با کنتراست شدید نور کار میکنند، درواقع آثارشان را از دل تاریکی خلق میکنند و با دریافت نورها، فرمها را از تاریکی جدا میسازند. تشخیص اولین تابلوی رامبرانت کار سخت و دشواری است ولی بر اساس اسناد تاریخی شاید بتوان تابلو «سنگسار کردن استیون قدیس» را اولین تابلو او دانست. در این تابلو بخش سمت چپ تصویر در تاریکی قرار دارد و سمت راست در روشنایی، نقاش به فرآیند تاریک نگاری پایبند بوده، درواقع این تابلو بر اساس اولین شهادت در تاریخ مسیحیت خلقشده است.
سنگسار کردن استیون قدیس
در این تصویر استیون قدیس بر روی زانوهایش نشسته است و سنگهایی که افراد بر سر او میزنند اندازه بزرگی دارد. درواقع نقاش در این تصویر به سراغ اوج یک داستان غمانگیز رفته است و نمیتوان این اثر را در نحوه بیان اثر موفقی دانست. در این اثر هنوز نشانههای اصیل آثار رامبرانت را نمیبینیم. هنوز هنرمند جرئت تاریک کردن تمام فضا را ندارد و در سمت راست نور شدیدی به تصویر تابیده است، حالات چهره افراد هم بهخوبی تصویر نشده است و سمت نگاهها به انتقال حس کمکی نکرده است.
رامبرانت در طول عمر خود تابلوهایی در ژانرهای متفاوتی خلق کرد، شاید دلیل این تنوع در ژانر را بتوان نیازهای مادی او در نظر گرفت. نقاش باید میدید که جامعه چه خوراکی را بیشتر دوست دارد تا از همان سمت آن را تغذیه کند. رامبرانت نقاش خوششانسی بوده چون بسیاری از شاهکارهای او درواقع سفارشهایی بوده که افراد به او میدادند. بهعنوانمثال تابلو «درس آناتومی دکتر نیکلاتولب»، کاری سفارشی بود که بعدها به یکی از شاهکارهای رامبرانت تبدیل شد.
درس آناتومی دکتر نیکلاتولب
رامبرانت فردی مذهبی بود و علاوه بر نقاشی باسمهها و گراوررهای زیادی از او بهجامانده که بسیاری از آنها برای کتاب مقدس طراحیشده است. اوج سفارشهای مذهبی رامبرانت را میتوان به زمان همکاریاش با «یان لیه ونس» نسبت داد. لیه ونس کم سن و سال از دوستان نزدیک رامبرانت بود و عقاید مشترک این دو آنها را به هم وصل کرده بود. رامبرانت در این دوران شاهکارهایی نظیر «سنگسار کردن استیون مقدس»، «پالامدس و آگاممنون» و «داوود جالوت» را خلق کرد. هرچند این آثار در جوانی رامبرانت خلق شدن ولی اثر آخر درخور توجه بود.
همانطور که اشاره کردیم رامبرانت سختکوش گراوور های زیادی برای کتابهای مذهبی طراحی کرد، شاید بتوان گفت که او شانهبهشانه آلبرشت دورر حرکت کرد و تعداد گراوور های زیادی در طول عمرش خلق کرد.
یکی از موفقترین و مشهورترین گراوور های رامبرانت گراوور «سه صلیب» است که مسیح به صلیب کشیده شده را در مرکز تصویر نمایش میدهد.
سه صلیب
رامبرانت در طول فعالیت هنریاش سلف پرترههای زیادی کشیده است ولی یکی از مشهورترین سلف پرترهها مربوط به دوران میانسالی او است که چهرهاش را با تمام عیب و ایرادها نمایش داده است. نگاه گیرای نقاش در نگاه اول مخاطب را جذب میکند و بیننده نقاش را از میان تاریکیها پیدا میکند. شاید این تابلو بهخوبی رامبرانت واقعی را نشان میدهد. بیننده با نگاه کردن به این تابلو حس قدرت نقاش را دریافت میکند.
اوج دوران هنری رامبرانت را میتوان ۶ سال آخر زندگیاش دانست، در این شش سال او به شیوهای خاص خودش رسید و با دیدن تمام تابلوهای این سالها میتوان حس قوی نقاش را دریافت کرد.
یکی از آثار مشهور و موفق رامبرانت، «ارسطو در کنار مجسمه نیمتنه هومر» است. همه میدانیم که ارسطو پس از هومر به شهرت رسید و میان این دو فیلسوف فاصله ۵۰۰ ساله وجود دارد، در تابلو رامبرانت ارسطو باحالتی متفکرانه به مجسمه نگاه میکند و نقاشی بهشدت به اصول و قوانین تاریک نگاری پایبند است.
ارسطو در کنار مجسمه نیم تنه هومر
اثر «بازگشت پسر نافرمان» یکی از موفقترین آثار رامبرانت است که در سالهای آخر عمرش خلقشده است. در این تابلو سمت راست در تاریکی غرقشده است و سمت چپ که پدر و پسر نافرمان به نمایش درآمدهاند با هوشمندی روشنشده است. ترکیببندی این اثر بهشدت هوشمندانه است و رامبرانت حاصل چندین سال تجربهاش را در این تابلو خلاصه کرده است.
تابلو گشت شبانه رامبرانت را میتوان یکی از مشهورترین و پرحاشیه ترین آثار او دانست. این اثر در دوران اوج رامبرانت خلقشده است. رامبرانت معمولاً برای خلق آثارش مبلغ بالایی میگرفت و در این تصویر از هر فرد مبلغ بالایی دریافت کرد. پس از خلق این تابلو افرادی که پول داده بودند تا در تصویر حضورداشته باشند به رامبرانت اعتراض کردند چون چهره بسیاری از آنها بهوضوح دیده نمیشد و رامبرانت از شیوه تاریک نگاری برای نقاشی این تابلو استفاده کرده بود!
گشت شبانه
نام اصلی این تابلو، «همراهی کاپیتان فرانس بنینگ کاک با سروان ویلم ون رایتنبرگ» بوده که به اشتباه سالها به نام گشت شبانه مشهور شده است.
رامبرانت نابغه در سالهای آخر عمرش از طرف جامعه درک نشد و همین مسئله منجر به انزوا و مشکلات مالی شد. بسیاری از شاهکارهای رامبرانت در سالهای آخر عمرش خلق شدند و تا امروز ماندگار ماندهاند.
طوفان در دریای جلیل
آثار رامبرانت در بسیاری از موزهها در سراسر دنیا نگهداری میشود که ازجمله آنها میتوانیم به موزه آمستردام و موزه ایزابل استوارت اشارهکنیم. در سال ۱۹۹۰ اثر «طوفان در دریای جلیل» از موزه ایزابل به سرقت رفت.
پاسخ دهید