خوشنویسی ایرانی، هنری ملکوتی است که همیشه در نزد ایرانیان ارجوقرب فراوانی داشته است. ایرانیان از خوشنویسی برای ثبت کلام خدا استفاده میکردند به همین دلیل برای این هنر احترام زیاد قائل بودند.
خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگها نمود دارد و نمود بارز آن در فرهنگ و هنر چین و ژاپن است. خوشنویسی در ممالک آسیای شرقی بیشتر جنبه تصویری دارد و به آن بهعنوان یک اثر هنری نگاه میشود.
اما خوشنویسی از کجا در ایران پدیدار شد و چه مسیری را طی کرده است؟ با آرادمگ همراه باشید.
پیدایش خط
پیش از اسلام خطوط گوناگونی ازجمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران رواج داشته است اما با پیدایی دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکلگیری خط عربی و شیوه نگارش آن چندان بهپیش از اسلام برنمیگردد و تقریباً همزمان با گسترش اسلام و در سالهای آغازین فتوحات اسلامی شکل گرفت.
هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عربها وام گرفتهاند، بااینحال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمدهای داشتهاند. ایجاد نقطه و اعراب در خط عربی را به فردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در سده اول هجری نسبت داده میشود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عربزبانان ازجمله ایرانیان انجام شد.
خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشته است. در اصل آن را هنر تجسم کلام وحی میدانستهاند. آنان خط زیبا را نهفقط در به خط درآوردن قرآن بلکه در اغلب هنرها به کار میبردند. خوشنویسی یا خطاطی در کلیه کشورهای اسلامی همیشه بهعنوان والاترین هنر موردتوجه بوده است. مردمان این سرزمینها بهویژه ایرانیان در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی بهمانند محوری در میان سایر هنرهای بصری ایفای نقش کرده است. خوشنویسی از قرون اولیه اسلامی تاکنون در کلیه کشورهای اسلامی و مناطق تحت نفوذ مسلمانان با حساسیت و قدرت تمام در اوج جریانات هنری بوده است.
قدیمیترین نسخه قرآن به خط کوفی است و منسوب به حضرت علی (ع) است. پس از قرن پنجم هجری، خط کوفی تقریباً جای خود را به خط نسخ داد که حروف آن برخلاف حروف زاویهدار خطّ کوفی منحنی و قوسدار است.
در اوایل قرن چهارم هجری قمری، خوشنویس مشهور ابن مقله شیرازی خطوطی را به وجود آورد که پایه و اساس خوشنویسی و تمام خطهای بعد آن شد، اقلام سته. اقلام سته عبارتاند از محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقیع.
محقق
خط محقق از شیوههای مهم خوشنویسی اسلامی و ازجمله خطوط ششگانه است. برخی از خطاطان خط محقق را پدر خطوط (عربی) گفتهاند. محقق از خطوط اصیل اسلامی است. خط محقق نزدیکترین خط به کوفی ساده است. در این خط اشکال حروف یکدست، یکنواخت و درشتاندام است که با فواصل منظم و بدون تداخل حروف است.
ریحان
خط ریحان نام سبکی از خوشنویسی به خط عربی-فارسی است. خط ریحان مشتق از خط محقق و خطی است ظریف و کوچک اندام و تمام ویژگیهای خط محقق را دارد ولی ظریفتر است و به همین جهت آن را به گل و برگ و ریحان تشبیه کردهاند. این خط برای سهولت در نگارش ابداعشده است و خواستهاند سبک و روش محقق را در خلاصهنویسی بکار برده باشند.
ثلث
خط ثلث یکی از مهمترین شیوههای خوشنویسی اسلامی و یکی از خطوط ششگانه است. خط ثلث با ساختاری ایستا و موقر، بیشتر در تزئین کتابها و کتیبهها بهکاررفته است. تکامل تدریجی ثلث بهعنوان خطی تزئینی توسط ابن مقله، ابنبواب و یاقوت مستعصمی شکل گرفت. ابنبواب زیبایی و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد. خط ثلث در ایران برای نوشتن عنوان سورههای قرآن کریم، پشت جلد نویسی، سرلوحهها و بخصوص در کتیبهها و کاشیکاریها بهکاررفته است و هنوز نیز رایج است.
برخی معتقدند که ثلث خطی است که از خط کوفی استخراجشده و برخی معتقدند پیشینه خط ثلث به خط جلیل که خود الهام گرفتهشده از خطهای نبطی و مسند بود، برمیگردد و سابقه آن را به خطهای ثلثین، خط طومار و خط نصف است.
درباره اولین وضعکننده خط ثلث اتفاقنظر وجود ندارد. ابن ندیم، قطبه محرر کاتب معروف اواخر عصر اموی را واضع خط ثلث دانسته است. قلقشندی بر این باور است که واضع ثلث، ابراهیم شجری، خطاط مشهور دوره مأمون عباسی بود که آن را از ثلث گرفته است.
بعدها، نویسندههای رسالههای مختلف، ابن مقله بیضاوی شیرازی و ابن بواب یا یاقوت مستعصمی را واضع خط ثلث میدانند. این ابهام امروزه هم در میان محققان بحل نشده است، ولی بیشتر بر این باور هستند که ابن مقله، بهعنوان نخستین کسی که خطوط ششگانه اسلامی را قاعدهمند کرد و در تکامل اولیه این خطوط و بهویژه ثلث، تأثیر بسزایی داشته است و پس از او ابن بواب و یاقوت مستعصمی بیشترین سهم را در منزه کردن و تکامل این خط به خود اختصاص دادهاند.
یاقوت، بهویژه تأثیر بسیاری در تکامل این خط داشته است. بهویژه پس از او بود که خط ثلث بهعنوان خطی تزئینی و مناسب کتیبهنگاری تبدیل شد و در این زمینه از خط کوفی پیشی گرفت. یاقوت مستعصمی را بهعنوان بزرگترین خوشنویس خط ثلث میدانند.
ثلث نویسان و کتیبهنگاران بزرگ صفوی و عثمانی، این خط راه خوشنویسان بغداد و بهویژه یاقوت را دنبال کردند. دورهٔ شکوفایی خط ثلث در ایران، پس از عصر صفوی، بنا به دلایلی مثل رونق خط نستعلیق و هرجومرجهای طولانی سیاسی و اجتماعی، سیر نزولی یافت آن چنانکه تا پایان عصر قاجار، فقط یک ثلث نویس برجسته (محمدباقر شریف شیرازی) فرصت هنرنمایی پیدا کرد.
اما در عصر عثمانی اهمیت خط ثلث سیر صعودی داشت و آن دیار بهتدریج به کانون ثلث تبدیل شد. ظهور جمع زیادی از ثلث برجسته در عثمانی، طی قرون نهم تا چهاردهم و کثرت آثار بهجامانده از آنان که با ابداع شیوههای متنوع هنری در نگارش ثلث همراه بود، گویای چنین موقعیت خوبی است.
نسخ
خط نسخ، خطی است ابداعشده در اوایل قرن سوم هجری قمری بهدقت ابن مقله شیرازی که در ابتدا خطی همپایه خط کوفی بود. نسخ یعنی نسخهبرداریشده یا کپی شده. خط نسخ درواقع اولین خطی بود که برای تکمیل کردن نواقص و اشکالات خط کوفی و اضافه کردن اعراب و حرکات و آواها اختراع شد تا برای الفبای فارسی مناسب شود. این خط از دو خط قبطی و سریانی گرفتهشده است. هرچند بعضی معتقدند که خط نسخ پیش از ابنمقله هم وجود داشته است.
در اواخر سده یکم هجری، خط جدیدی به دستور عبدالملک بن مروان ساخته شد تا نواقص خط کوفی برطرف شود. ولی چیزی که واضح است این است که ابنمقله این خط را به شکلی کامل کرده تا مطابق با الفبای فارسی باشد.
نسخ از اواخر سده دوم هجری شناخته شد؛ ولی تا اواخر سده سوم هجری چندان رایج نبود. این خط به تمام سرزمینهای شرقی که تحت حکومت اسلام بودهاند، گسترش پیدا کرد. امتیاز مهم خط نسخ در رعایت نسبت بود، که یکی از قواعد مهم خوشنویسی است که باعث زیبایی بیشتر خط است. از سده پنجم هجری تاکنون در کتابت قرآن معمولاً از خط نسخ استفادهشده است.
یکی از نسخ نویسان مشهور ایرانی احمد نیریزی معروف به سلطانی است. از شاهکارهای استاد احمد نیریزی یک قرآن نفیس به خط نسخ است که استاد در حاشیه آن اختلاف قرائت قراء سبعه را کتابت کرده است.
خط نسخ خطی است کامل معتدل، منظم، روشن و واضح و ازنظر شکل حروف شباهت به ثلث و محقق ریحان دارد. شکل حروف بهطورمعمول دارای خوانایی بالا و نیم سطح و نیم دور است.
رقاع
خط رقاع ازجمله خطوط ششگانه در خوشنویسی اسلامی است که بیشتر برای مکاتبات خصوصی بر روی کاغذهایی در ابعاد کوچک یا نگارش کتابها و جزوات عرفی و غیرمذهبی به غیر قرآن یا ادعیه رواج داشت.
همانطور که میدانیم اختراع اقلام سته را به ابن مقله نسبت دادهاند اما در کتاب الفهرست اثر ابن ندیم اختراع این خط به ذوالریاستین فضل بن سهل نسبت دادهشده است.
این خط از خطوط موردعلاقه خوشنویسان عثمانی بود و توسط خوشنویس مشهور شیخ حمدالله الاماسی اصلاحات لازم در آن انجامشده است. این خط بهتدریج توسط دیگر خوشنویسان سادهتر شد و بهصورت خط رقعه درآمد که امروزه از رایجترین و متداولترین خطوطی است که در سرتاسر دنیای عرب به کار میرود.
این خط از ترکیب و تغییر دو خط نسخ و ثلث ایجادشده و شباهت بسیار زیادی به خط توقیع دارد که بیشتر برای امضاء کردن آثار به کار میرفت. تفاوت خط توقیع با رقاع بیشتر در درشتی و ضخامت بیشتر حروف نسبت به رقاع هستند و قوسها نیز کم انحناتر هستند.
خط رقاع براثر نیاز به تندنویسی و مختصر نوشتن، در مکاتبان به کار میرفته و بیشتر بر روی کاغذهایی در ابعاد کوچک نوشته میشده یا در نگارش کتابهای عرفی و غیرمذهبی به کار میرفته است.
ازنظر تشابه و مقایسه، جایگاه رقاع در مقابل خطوطی مانند نسخ و ثلث در خطوط ششگانه، شبیه به خط شکستهنستعلیق در مقابل خط نستعلیق در خوشنویسی ایرانی است.
توقیع
خط توقیع شیوهای از خوشنویسی اسلامی است که در زمان خلافت مأمون خلیفه عباسی ابداع و در قرن پنجم هجری کامل شد. این خط بیشتر در امضا به کار میرفته است و به همین دلیل به آن نام توقیع (به معنی امضا) دادند. مورداستفاده این خط، بیشتر در نوشتههای مهم حکومتی و دینی بوده است. این خط ازنظر خصوصیات ظاهری با خطوط ثلث و رقاع شباهت دارد.
در خط توقیع، حروف درشتتر و دارای ضخامت بیشتر نسبت به رقاع هستند و قوسها نیز کم انحناتر هستند.
نستعلیق
خط نستعلیق، یکی از شیوههای نگارش خط در خوشنویسی فارسی است. این خط در ایران شکل گرفت و بیشتر هم در ایران و برخی کشورهای عربی رواج دارد و خوشنویسان ایرانی بیشتر با این خط هنرنمایی میکنند. خط نستعلیق معرف روح و فرهنگ ایرانی است و از آن در نوشتن متنهای ادبی و غیرمذهبی فارسی، اردو، پشتو و بهندرت عربی استفاده میشود.
خط نستعلیق نشانهای بارز از طبع و سلیقه زیباییشناختی ایرانیان است و بیشک زیباترین و ظریفترین خط در میان خطوط اسلامی است تا جایی که آن را «عروس خطوط اسلامی» لقب دادهاند.
احمد تبریزی را واضع این خط معرفی کردهاند اما به نظر میرسد که خط نستعلیق قبل از او هم وجود داشته و میرعلی تبریزی در سده هشتم هجری برای اولین بار خط نستعلیق را تحت قاعده و قوانین خوشنویسی درآورده است و به حدی رسانده که بهصورت خطیمستقل و قابلرقابت با خطوط ششگانه دربیایید.
در سده دهم هجری میرعماد مشهورترین خوشنویس ایرانی این شیوه از خوشنویسی را کامل کرد و نسخههایی را به رشته تحریر درآورد. درروند تاریخی خط نستعلیق به دربار گورکانیان هند و کاتبان امپراتوری عثمانی هم راه پیدا کرد که بهویژه در هندوستان آثار قابلتوجهی از این خط شکل گرفت.
پس از دورهای از کم بودن ارزش این خط، خط نستعلیق در اوایل دوران قاجار جان تازهای یافت و در اواخر این دوران تحت تأثیر صنعت نوظهور چاپ سنگی تحولی جدید را تجربه کرد. هماکنون خط نستعلیق توسط استادان قابلی همچون استاد میرعماد ظاهری و علیاصغر رضایی بامهارت و هنرمندی تمام نوشته میشود.
ششترین کاربرد نستعلیق در نگارش کتب عادی، ادبی و متنهای غیرمذهبی است. از ابتدای پیدایش تا امروز بهندرت متنهای عربی نظیر قرآن، احادیث یا ادعیه با این خط نوشتهشده و اغلب دیوان شعرا و کتابهای ادبی با این خط نگارش یافته است. روح نرم و سیال نستعلیق با ادبیات فارسی تأثیر متقابلی برهم دارند. تنها سه نسخه شناختهشده قدیمی در سراسر جهان از قرآن به خط نستعلیق وجود دارد، هرچند ممکن است برخی از ادعیه و مناجات را به نستعلیق پیدا کرد.
شکستهنستعلیق
در اواسط قرن هشتم هجری خوشنویسی ایرانی یکی از بهترین دورههایش را آغاز کرد سه قلم از خطوط ایرانی-اسلامی یعنی «تعلیق»، «نستعلیق» و «شکستهنستعلیق» ظهور کردند. خطوطی که اگرچه الفبای آن برگرفته از الفبای عربی است، اما آثار آن را باید از ابداعات خاص ایرانیان دانست.
قرن هشتم و نهم هجری در هرات از بهترین دورههای رشد خوشنویسی است و این هنر بزرگ در تمام مؤسسات علمی موردتوجه بوده، شاهان و شاهزادگان به آن نگاه ویژهای داشتهاند تا آنجایی که خوشنویسان و خط شناسان زیادی در دربار جلب شدند. اگرچه در خاطرات بسیاری از هنرمندان آمده حتی جایزههای بسیار بزرگ و باارزش را برای هنرمندان اختصاص دادند. در چنین بستری خط شکستهنستعلیق پا به عرصه وجود گذاشت.
مرتضیقلی خان شاملو حاکم هرات و بعضی محمد شفیع هروی معروف به «شفیعا» را مبدع این خط میدانند. مرحوم عبدالمحمد خان ایرانی مؤلف کتاب «پیدایش خط و خطاطان» عقیده دارد که شکستهنستعلیق در زمان صفویه به وجود آمد.
همچنین به این نکته اشاره میکند که میرزا شفیعا هراتی (همان محمد شفیع هروی) از خوشنویسان این خط که منشی مرتضیقلی خان بوده آن را تکمیل کرده است. در نیمه دوم سده دوازدهم «درویش عبدالمجید طالقانی» شکستهنستعلیق را به اوج رساند.
شکستهنویسی از زمانی که در نیمه دوم قرن ۱۲ درویش عبدالمجید طالقانی این خط را به اوج رساند و آن را قانونمند نمود و تا به امروز همان مکتب و شیوه قابلیت خود را حفظ کرده است.
بعد از درویش عبدالمجید طالقانی از شکسته نویسان مهم دوره قاجار میتوان از میرزا حسن اصفهانی، محمدرضا اصفهانی، میرزا کوچک اصفهانی، محمدعلی شیرازی و نهایتاً سید علیاکبر گلستانه را نام برد که پل ارتباطی بود بین نسل گذشته با دوران معاصر. میرزا غلامرضا شکسته را بسیار نزدیک به درویش مینوشت و از سید گلستانه آثار درخور توجهی در خط شکستهنستعلیق باقیمانده است.
در سال ۱۳۱۹ پس از فوت سید گلستانه، رکود طولانی و عظیمی در پیشرفت این خط رخ داد و این رکود تا سال ۱۳۵۰ شمسی ادامه پیدا کرد و تا آن سال اغلب خوشنویسان با یک دیدگاه سلیقهای و غیراصولی به این خط میپرداختند. در سال ۱۳۵۰ دوباره حرکت عظیمی در این امر انجام گرفت و خوشنویسان با تهیه عکسها و فتوکپیهایی که در دسترس بود، این خط زیبا را به جریان انداختند. استادان یدالله کابلی خوانساری، محمدحسین عطارچیان، غلامرضا مشعشعی، حسین فیضآبادی و مجتبی ملکزاده در این میان نقش مهمی را ایفا کردند. یدالله کابلی خوانساری بیش از یک دهه از سال ۱۳۵۰، به آموزش خط شکستهنستعلیق در انجمن خوشنویسان ایران پرداخته است.
سیاهمشق
سیاهمشق یکی از رشتههای خوشنویسی ایرانی است که در آن خوشنویس با نوشتن برخی حروف، کلمات و جملات بهصورت تکراری یا متقاطع، ترکیببندی ویژه خود را خلق میکند. در سیاهمشق ایجاد یک فضای منحصربهفرد برای هنرمند بیشتر از انتقال مفهوم شعر یا جمله نگارش شده اهمیت دارد.
نگارش به این سبک در ابتدا به دلیل تمرین خوشنویسی، کمبود کاغذ و لزوم استفاده از تمام نقاط صفحه در تمرینات بوده است. نوشتهها و تمرینات استادان در یک برهه زمانی واجد مؤلفههای زیباییشناسی تشخیص داده شد و ازآنپس صفحات تمرینات ایشان مانند یک اثر چلیپا یا سطر یا ترکیب ارزش هنری پیدا کرد. اگرچه برگههای سیاهمشق از قرن شانزدهم میلادی هم موجود هستند، اینطور به نظر میرسد این شیوه خوشنویسی در نیمه دوم قرن نوزدهم و در زمان ناصرالدینشاه قاجار اختصاصاً یک سبک متداول و محبوب بوده است.
استادان و هنرمندان رشته خوشنویسی به تمرین زیاد تأکید ویژهای دارند به همین دلیل اندازه و نحوه تمرینهای هنرجویان و استادان هم موردتوجه قرار میگیرد. گفتهشده میرزا محمدرضا کلهر قسمتی از تکیه میرفندرسکی مدتها به نوشتن مشغول بوده است.
خطوط تفننی و فرعی زیادی از اقلام سته منشعب شده است که توضیح در رابطه با آنها در حوصله این بحث نیست.
هنر خوشنویسی همواره یکی از مهمترین هنرهای ایرانی بوده که ایران را به جهانیان نمایانده است.
پاسخ دهید