نوع‌دوستی

نوع‌دوستی را می‌توان به این صورت تعریف کرد: رفتاری که هدف آن کمک به دیگران است حتی وقتی که هیچ‌گونه نفعی عاید فرد نشود یا انتظار نفعی را نداشته باشیم. بیشترِ تحقیقات به این موضوع پرداخته‌اند که چرا مردم دست به رفتار نوع‌دوستانه می‌زنند. یکی از دیدگاه‌ها بر این باور است که رفتار نوع‌دوستانه عاری از نفع نیست؛ به این معنا که شخصی که رفتار نوع‌دوستانه دارد از تائید اجتماعی برخوردار می‌شود و نسبت به خود احساس خوبی پیدا می‌کند. این رویکرد به نام نظریه‌ی تبادل اجتماعی، می‌گوید که کمک کننده و کمک شونده هر دو عملا تبادل منافع انجام می‌دهند و در نتیجه نوع‌دوستی به واقع چندان بی‌چشم‌داشت هم نیست. در ادامه با آراد مگ همراه باشید.

نوع‌دوستی رفتاری برای کسب منافع

اما دیدگاه‌های دیگری هم وجود دارد. برخی از محققان بیان کرده‌اند که بسیاری از مردم دارای هم‌حسی هستند، به این معنا که وقتی می‌بینند فرد دیگری پریشان است در نتیجه پریشان می‌شوند و وقتی رنج‌های دیگران پایان پیدا می‌کند احساس راحتی و خوشایندی خواهند داشت. به عنوان مثال، پدر و مادران با محبت وقتی فرزندشان در رنج باشد خودشان نیز رنج می‌کشند. بنابراین در حالی که برخی کمک‌ها ممکن است به این خاطر صورت گیرد که پاداشی از قبیل احساس خوشایند را به همراه دارد، برخی دیگر از کمک‌ها صرفا به خاطر نفع رساندن به کمک شونده صورت می‌گیرد.

نوع‌دوستی - رفتار

آزمایش‌هایی در رابطه با آزمودن این دیدگاه به این نتیجه رسیده‌اند که هم‌حسی اغلب در صورتی به رفتارهای کمکی می‌انجامد که کمک کننده باور داشته باشد که شخص دیگر واقعا آن کمک را دریافت خواهد کرد و توجه و اعتنایی ندارند که آن شخص بفهمد چه کسی کمک کرده است یا نه. و بالاخره، برخی دیگر از محققان بر این عقیده‌اند که این هنجارهای اجتماعی است که رفتار نوع‌دوستانه را به وجود می‌آورد. برای مثال هنجار “مقابله به مثل” ایجاب می‌کند که باید به کسانی که به ما کمک کرده‌اند، کمک کنیم. در عین حال این موضوع را می‌فهمیم که به خاطر شرایطی از قبیل فقر یا معلولیت، برخی‌ها نمی‌توانند به این هنجارها پایبند باشند. هنجار “مسئولیت اجتماعی” ایجاب می‌کند که به کسانی که نیازمند کمک هستند، کمک کنیم، صرف نظر از اینکه بعدها بتوانند این کمک ما را جبران کنند یا نه.

روانشناسان به اوضاع و احوالی توجه دارند که در آن بیشترین احتمال ابراز رفتار نوع‌دوستانه وجود دارد. آزمایش‌های زیادی بر موقعیت‌های غیر اضطراری همچون کمک به موسسات خیریه یا اهداء خون متمرکز بوده‌اند، در هر حال این تحقیقات نشان می‌دهند که غالبا هر چه احساس گناه بیشتر باشد رفتار کمک رسانی هم در پی آن افزایش پیدا می‌کند و این رفتار راهی برای تسکین احساس گناه فراهم می‌کند. علاوه بر این در حالت خوش‌خلقی یا با مشاهده سرمشقِ کمک رسانی نیز احتمال کمک کردن فرد افزایش پیدا می‌کند.

به جز این‌ها، افراد عمیقا مذهبی بیش از افرادی با اعتقادات سطحی بخشش‌های خیرخواهانه عمده دارند و داوطلبان اولیه کمک رسانی‌ها هستند. از چشم‌انداز زیست شناختی، شواهدی حاکی بر این وجود دارد که رفتارهای موافق اجتماع بنیانی ژنتیکی دارند. جامعه‌شناسان بر این باورند که رفتارهایی مانند کمک کردن ریشه در میراث ژنتیکی گونه‌ی آدمی دارند. کردارشناسان خاطر نشان کرده‌اند که حیوانات اغلب به بهای خطر بزرگ برای خودشان، به اعضای گونه‌ی خود کمک می‌کنند.

باور بر این است که در این قبیل موارد، ساختار ژنتیکی حیوان رفتارهایی را به وجود می‌آورد که در حمایت از گروه اجتماعی دیگری است و از این طریق حیوان به بقای گونه‌ی خود کمک می‌کند. نمی‌دانیم این جریان دقیقا چگونه اتفاق می‌افتد، اما این احتمال وجود دارد که واکنش‌های هیجانی فطری در آن دخیل باشند. برای مثال نوزادان به شنیدن صدای گریه نوزادی دیگر به گریه می‌افتند و شیرخواران با مشاهده‌ی رفتارهایی که دیگران را تهدید می‌کند، از خود پریشانی نشان می‌دهند.

اما دیگر محققان ایجاد هم‌حسی در نوع‌دوستی را مستلزم محیط مراقبتی نیرومند و رشد شناختی معینی می‌دانند. اینان بر نقش عوامل فرهنگی در ایجاد رفتار نوع‌دوستانه نیز تاکید دارند. برای مثال نخستین مسیحیان نه به خاطر حفظ خود بلکه به خاطر اعتقادات دینی خود، خود را به سوی شهادت سوق می‌دادند. علاوه بر این بسیاری از مردم که در جنگ‌ها جان خود را به خطر انداخته‌اند به خاطر کسب افتخار چنین می‌کنند نه به منظور حفظ خزانه‌ی ژن‌های خود. از سوی دیگر، چشم‌انداز زیست شناختی به این خاطر سودمند است که خاطرنشان می‌کند که رفتار موافق اجتماع می‌تواند ارزش انطباقی داشته باشد. دلسوزی برای رفاه و سلامت دیگران، بقاء و رفاه گروه اجتماعی را به صورت یک کل در نظر می‌گیرد.

شهین غمگسار
مترجم هستم. با واژه‌ها سروکار دارم. و گاهی می نویسم.