آلبرکامو، فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی

camus-aradmag-007

خانواده‌ی کامو از قشر فقیر جامعه‌ی آن دوران بودند و برای گذران زندگی کامو نیز بعد از اتمام مدرسه مشغول به کار شد. به خاطر وضعیت نامطلوب زندگی کامو نمی‌توانست هزینه تدریس خود در دبیرستان را بپردازد اما شانس با او یار بود و یکی از معلمانش او را تشویق می‌کند تا در آزمونی که برای کمک‌هزینه تحصیلی برگزار می‌شود، شرکت کند. با آرادمگ همراه باشید.

کامو با هزینه دولت توانست وارد دبیرستان شود. او در کنار تحصیل به ورزش نیز علاقه بسیاری داشت و در مسابقات فوتبال موفقیت‌های زیادی به دست آورد؛ اما در سن ۱۷ سالگی به علت مبتلا شدن به بیماری سل دیگر نتوانست فوتبال بازی کند.

camus-aradmag-001

کامو در زندگی از وجود پدر بهره‌ی چندانی نبرد. زمانی که او یک سال سن داشت و همزمان با شروع جنگ جهانی اول پدرش به خدمت خوانده شد و در سال ۱۹۱۴ در میدان جنگ درگذشت. بعد از مرگ پدرش آلبر به همراه مادر و برادر بزرگش به خانه مادربزرگش نقل‌مکان کردند. مادر کامو برای تأمین هزینه‌های زندگی در خانه‌های مردم کار می‌کرد.

در جوانی در سال ۱۹۳۴ کامو با دختری به نام «سیمون هیه» ازدواج کرد که متأسفانه این دختر به مورفین اعتیاد داشت و بعد از گذشت مدت‌زمانی این ازدواج به جدایی ختم شد. اعتیاد سیمون و خیانت‌های هردوی آن‌ها باعث شد زندگی آن‌ها دوامی نداشته باشد.

بعد از سیمون در سال ۱۹۴۰ کامو با «فرانسین فور» آشنا شد. باوجوداینکه رابطه بین فرانسین و کامو خوب و عاشقانه بود کامو راضی به ثبت ازدواجشان نشد و حتی زمانی که آن‌ها صاحب فرزند شدند نیز کامو تن به ازدواج نداد.

مهم‌ترین شخص در زندگی عاشقانه‌ی کامو «ماریا کاسارس» هنرپیشه اسپانیایی بود که آلبر تا آخر عمرش عاشق او باقی ماند و همچنین چندین نمایش‌نامه را با بازی ماریا بر روی صحنه برد.

camus-aradmag-002

کامو در طول زندگی هنری خود با «ژان پل سارتر» آشنا شد و به همراه دوستان سارتر معمولا درکافه ای در بلوار سن ژرمن پاریس دورهم جمع می‌شدند. برای مدت کوتاهی سارتر و کامو فعالیت کوچکی باهم داشتند، آن‌ها یک مجله‌ی پاریسی منتشر می‌کردند که مطالب ادبی، سیاسی و اگزیستانسیالیستی در آن بیان می‌شد. این دوستی عمر چندانی نداشت و با انتقادهای کامو به حزب کمونیست آن‌ها از هم فاصله گرفتند و بینشان جدایی افتاد.

ازآنجایی‌که کامو به تحصیل در رشته‌های فلسفه و جامعه‌شناسی علاقه بسیاری داشت در سال ۱۹۳۳ وارد دانشگاه الجزایر شد و در سال ۱۹۳۶ نیز مدرک خود را با دفاع از پایان‌نامه‌اش با موضوع بررسی تأثیر افلاطون و نوافلاطونیان بر اندیشه و نوشته‌های سنت آگوستین، گرفت.

یکی دیگر از علایق کامو نوشتن نمایش‌نامه بود. در این زمینه او اولین نمایش‌نامه‌ی خود را با نام «شورش در آستوریا» به روی صحنه برد. این نمایش بازگوی شورش کارگران ناراضی در جنگ داخلی اسپانیا بود.

camus-aradmag-003

کامو ازآنجاکه همیشه سیاست را دنبال می‌کرد دوست داشت تا در یک روزنامه مشغول به کار شود. در سال ۱۹۳۸ او در یک روزنامه به نام «Alger Republicain» مشغول به کار شد. او در این روزنامه به‌عنوان گزارشگر به بررسی همه‌چیز ازجمله ادبیات معاصر اروپا تا محاکمات سیاسی محلی می‌پرداخت. در همین دوران کامو دو کتاب خود به نام‌های «Betwixt and Between» و «Nuptials» را منتشر کرد.

دهه‌ی ۱۹۴۰ شروع صعود تدریجی کامو به عنوان روشنفکری ادبی در سطح جهانی بود. در این دهه او کار خود را به عنوان نویسنده و نمایش‌نامه نویسی معتبر آغاز کرد.

در سال ۱۹۵۶ کامو رمان کوتاهی به نام «پائیز» نوشت که برخی از منتقدین این رمان را از ضعیف‌ترین آثار او می‌دانند. شاید علت این ناکامی شرایط نابسامان سیاسی حاکم بر الجزایر و بیماری سل او بود که اوضاع روحی او را تضعیف کرده بود.

کامو در شرایط حاکم بر جامعه‌اش همیشه امید داشت تا روزی برسد که جمعیت مسلمانان بومی و اقلیت فرانسوی بتوانند در کنار هم در صلح و آرامش در یک جامعه‌ی جدید استعمار شده زندگی کنند.

در سال ۱۹۵۷ کامو به خاطر انتشار مقاله‌ای با نام «اندیشه‌هایی درباره گیوتین» موفق به دریافت جایزه‌ی نوبل شد. موضوع این مقاله مربوط به مخالفت‌های او نسبت به اعدام توسط گیوتین بود. کامو در هنگام دریافت جایزه‌اش علاوه بر ابراز خوشحالی‌اش از دریافت این افتخار بزرگ، غم و اندوه خود را نسبت به بسیاری از نویسندگان بزرگ که محکوم به سکوت هستند ابراز کرد.

camus-aradmag-004

ژان پل سارتر در جایی به این نکته اشاره‌کرده بود که کامو درواقع یک رمان‌نویس معمولی نیست بلکه او نویسنده‌ی داستان‌های فلسفی و روان‌شناسانه است که بینش‌های فلسفی و روانی را با هم ترکیب می‌کند.

اما برخلاف نظرات سارتر و بسیاری از نویسندگان دیگر، کامو خود را متفکر عمیق یا فیلسوفی مهم نمی‌دانست و از نظر او کامو تنها یک نویسنده‌ی ساده بود که دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی داشت. از دیدگاه کامو می‌توانیم او را نویسنده‌ای فلسفی بدانیم که دیدگاه متمایز و مخصوص به خود را نسبت به جهان و اجتماع و مردم دارد و دیدگاه‌های خود را با خلق شخصیت‌های داستان‌هایش به نمایش می‌گذارد.

بیشترین شهرت کامو مدیون سه کتاب او «غریبه»، «طاعون» و «سقوط» است. همچنین دو کتاب فلسفی او «افسانه سیزیف» و «Rebel» از دستاوردهای مهم زندگی هنری او هستند. برخی از نمایش‌نامه‌های او «سوءتفاهم»، «کالیگولا»، «دولت محاصره» و «آدم کش عادل» نیز از محبوبیت بسیاری برخوردارند.

نویسندگان بسیاری بر روی زندگی هنری کامو تأثیر گذاشتند. «سنت آگوستین» و «کیرکگارد» از کسانی بودند که درواقع تأثیر مذهبی و مسیحی بر روی کامو داشتند. شوپنهاور، نیچه، دکارت، اسپینوزا، داستایوفسکی وکافکا نیز از دیگر نویسندگانی بودند که همیشه الهام‌بخش کامو بوده‌اند.

camus-aradmag-005

از نظر کامو پوچی به این معناست که ما موجوداتی حقیر هستیم که در میان آشفتگی‌ها و نابسامانی‌های اجتماع و زندگی شخصی خودمان به دنبال روزنه‌ای از امید می‌گردیم. به اعتقاد او پوچی جزء جدانشدنی از وضعیت وزندگی انسان است و در برابر جهانی که چیزی به ما ارائه نمی‌دهد ما به دنبال تعالی و تکامل هستیم. از نظر او ما در جهانی زندگی می‌کنیم که نسبت به ناله‌ها و اعتراضات ما بی‌تفاوت است.

از نظر کامو سه راه‌حل فلسفی برای مسئله‌ی پوچی وجود دارد که دوتای اول را رد می‌کند و درواقع راه‌حل سوم راهی است که او برای زندگی برگزیده بود.

راه‌حل اول خودکشی جسمی است که اگر به این نتیجه می‌رسیم که زندگی معنا و هدفی ندارد این کار را انجام دهیم که کامو این راه‌حل را رد می‌کند و این اقدام را راهی ناشیانه می‌داند.

راه‌حل دوم را کامو خودکشی فلسفی می‌نامد. این راه‌حل قدم گذاشتن در مسیر عرفان و مذهب است که کامو این راه را نیز رد می‌کند و اعتقاد دارد با قدم گذاشتن در این راه از معنای اصلی غافل می‌شویم و درواقع خود را گول می‌زنیم.

اما راه‌حل سوم که کامو به آن معتقد است تنها راه‌حل درست و حقیقی برای مسئله‌ی پوچی است. کامو اذعان می‌دارد که پذیرش پوچی و ادامه دادن زندگی با علم بر این پذیرش بهترین راه‌حل است. او اعتقاد دارد پذیرش کامل و شجاعانه‌ی پوچی می‌تواند به شما اجازه دهد تا به زندگی عادی خود ادامه دهید.

camus-aradmag-006

مثال بارز از این راه حل، افسانه سیزیف است که با تمام شکست‌هایی که سیزیف در بالا بردن سنگ می‌خورد باز از تلاش دست برنمی‌دارد. بااینکه می‌توان ناامیدی را در بطن داستان درک کرد اما کامو می‌خواهد به این نکته اشاره کند که باوجود حضور پوچی در زندگی، زندگی ادامه دارد و انسان‌ها دست از تلاش برنمی‌دارند.

یکی از دغدغه‌های مهم در زندگی کامو شرایط اقتصادی و اجتماعی زمانه بود که تظاهرات و اعتراضات مردمی را امری مهم دراین‌باره می‌دانست. از نظر کامو شورش امری مهم در شرایط نامطلوب زندگی اجتماعی است. شورش به این معنا که مردم فقط به زندگی خود اهمیت نمی‌دهند و برای رسیدن به آرامشی همگانی با هم متحد شده و شورش می‌کنند و بیشتر از خودشان به انسان‌های دیگر اهمیت می‌دهند.

کامو فعالیت‌های بسیاری نیز در مورد الجزایر داشت. او ۳۵ مقاله تحت عنوان «الجزایر پاره‌پاره» در روزنامه اکسپرس به رشته تحریر درآورد. کامو تا زمان مرگ خود مخالف استقلال الجزایر و بیرون راندن الجزایری‌های فرانسوی تبار بود و همزمان به سخنرانی درباره فقدان حقوق مسلمانان می‌پرداخت.

کامو در ژانویه ۱۹۶۰ در سن ۴۷ سالگی براثر یک تصادف جان خود را از دست داد. در این دوران کامو مشغول کار بر روی کتاب جدیدش بانام «آدم اول» بود که مرگ این مجال را به او نداد.