نوشتن بیزینس پلن یا طرح کسب و کار برای هر نوع تجارت و استارتآپی ضروری است. در قسمت اول راهنمای بیزینس پلن خواندید که این نوع پلن چیست، چه اجزایی دارد و چرا نوشتنش برای هر کسب و کاری ضروری است. اگر آن قسمت را خوانده باشید، برای نوشتن بیزینس پلن آماده هستید. با آرادمگ همراه باشید.
در این قسمت به شما یاد میدهیم چطور یک بیزینس پلن کامل و بینقص بنویسید. فرقی نمیکند بخواهید یک استارت آپ راه بیاندازید یا مدتها قبل کسب و کارتان را راه انداخته باشید. در هر صورت به بیزینس پلن نیاز دارید و ما به شما یاد میدهیم چطور آن را بنویسید.
اگر هنوز نمیدانید باید چه نوع بیزینس پلنی بنویسید، ابتدا باید یکی از انواع زیر را انتخاب کنید:
- بیزینس پلن یک صفحهای
- بیزینس پلن مختصر
- بیزینس پلن رسمی
این تصمیم، نقشه راه شما برای نوشتن بیزینس پلن را روشن میکنید. پس ابتدا به قسمت اول بروید و تصمیمتان را بگیرید. مهمترین عامل در تصمیمگیری هم باید کاربرد بیزینس پلن باشد. از خودتان بپرسید این طرح درون شرکت خواهد ماند یا در اختیار افراد دیگری (مثل سرمایهگذار) قرار خواهد گرفت. سندهای دیگری برای روشن کردن برنامههای مالی، تصمیمهای استراتژیک، رویههای کاری دارید یا قرار است همه اینها را در بیزینس پلن بگنجانید. انتظاراتتان از این سند هم تاثیر زیادی روی نحوه نگارش بیزینس پلن خواهد داشت.
در ضمن اگر شریک یا همکاری در بخش مدیریت کسب و کارتان دارید، به هیچ وجه بیزینس پلن را تنهایی ننویسید. میتوانید از الگوهای آماده هم استفاده کنید اما اطلاعات داخل پلن باید کاملا اختصاصی باشد.
قوانین کلی نوشتن بیزینس پلن
قبل از اینکه به شما بگوییم هر بخش از بیزینس پلن را باید چطور بنویسید، باید به قوانین کلی اشاره کنیم. اینها مواردی هستند که باید در تمام مراحل نوشتن بیزینس پلن در نظر داشته باشید. این نکات میتوانند تاثیرگذاری و موفقیت طرح کسب و کار را کاهش بدهند. پس در تمام مراحل و بخشها را آنها را در نظر بگیرید.
مختصر و مفید بنویسید
بیزینس پلن باید تا حد ممکن کوتاه و مختصر نوشته بشود. اولا به این خاطر که آن را برای خوانده شدن مینویسید و هیچکس به جز خودتان برای خواندن بیزینس پلن صد یا پنجاه صفحهای وقت نمیگذارد.
در قسمت اول گفتیم که بیزینس پلن یک سند زنده است و باید هر ماه بازبینی بشود. این دلیل دوم کوتاه نوشتن بیزینس پلن است. اگر طرح کسب و کار خیلی طولانی باشد، باید هر ماه چندین ساعت وقت صرف بازبینی آن کنید. شاید روزی از اینکار خسته بشوید و بیزینس پلن برای همیشه داخل کشوی میز کارتان خاک بخورد و به یک سند تاریخ گذشته تبدیل بشود.
مخاطبتان را بشناسید
زبان و سبک نگارشی که برای بیزینس پلن انتخاب میکنید، باید متناسب با مخاطب انتخاب بشود. اگر محصولات و خدمات تخصصی ارائه میکنید، آنها را طوری معرفی نکنید که سرمایهگذار نتواند به درک درستی از کسب و کارتان برسد. زبان ساده و بدون آلایش همیشه بهترین انتخاب است.
اگر طرح کسب و کار را به عنوان یک سند داخلی مینویسید، حتی میتوانید از زبان عامیانه هم استفاده کنید. اما اگر قرار است آن را به فردی بیرون از کسب و کارتان ارائه کنید، باید از زبان معیار استفاده کنید.
از نوشتن طرح کسب و کار نترسید
شاید نوشتن یک طرح کسب و کار برای اولین خیلی سخت به نظر بیاید. اما فراموش نکنید خیلیها مثل شما بود. تعداد کمی از کارآفرینان و مدیران، در ابتدای مسیر کارشناس بودهاند.
شما کسب و کار یا ایده استارت آپ خودتان را به خوبی میشناسید. پس بهترین متخصص برای نوشتن برنامههای خودتان در قالب بیزینس پلن هستید. در ضمن لزومی ندارد از همان ابتدای کار یک بیزینس پلن کامل بنویسید که شامل تمام جزییات زیر باشد. میتوانید با بیزینس پلن یک صفحهای شروع کنید، بعد از چند روز نسخه مختصر را بنویسید و در نهایت با اضافه کردن تمام جزییات مدنظرتان نسخه رسمی را کامل کنید. این رویه کارتان را سادهتر خواهد کرد.
منطقی و بیطرفانه بنویسید
وقتی بیزینس پلن را مینویسید، از بالا به کسب و کارتان نگاه کنید. اغراق نکنید و فقط به معرفی ایدهها و برنامهها بپردازید. چیزی که به نظر شما ایدهای خارقالعاده میآید، شاید برای یک سرمایه غیرمنطقی و محکوم به شکست باشد.
متقاعدکننده باشید
بله؛ نباید از ایده خودتان تعریف کنید اما باید متقاعدکنندهترین طرح ممکن را بنویسید. اینکه فقط بگویید برنامه الف را برای رسیدن به هدف ب و برنامه ب را برای رسیدن به هدف الف دارید، کافی نیست. همین داده ساده را طوری روی کاغذ بیاورید که خواننده را برای موفقیت آنها مجاب کند. اشاره به شواهد و قرائنی که برای موفقیت شما وجود دارد (دستاوردهای قبلی، فقدان ایده مشابه در بازار هدف و …) میتواند برنامه را متقاعدکنندهتر کند.
راهنمای نوشتن بیزینس پلن
حالا آمادهاید تا طرح کسب و کارتان را بنویسید. همه نکاتی که در این دو قسمت یاد گرفتید را در نظر بگیرید و وقت کافی برای اینکار صرف کنید. بعد از نوشتن طرح کسب و کار، چندبار آن را بازبینی کنید و مطمئن شوید کسری نداشته باشد.
خلاصه اجرایی
خلاصه اجرایی بیزینس پلن باید شرکتتان را معرفی کند، کاری که میکنید را توضیح بدهد و چیزی که از خواننده میخواهید را روشن کند. این بخش که ابتدای بیزینس پلن قرار میگیرد، حکم مقدمه را دارد و بهتر است بعد از سایر قسمتها نوشته بشود چون وقتی همه چیز را نوشته باشید، خلاصه بهتری تهیه خواهید کرد. رویکرد دیگر هم اینست که ابتدا خلاصه اجرایی را بنویسید و سپس از آن به عنوان راهنمای نگارش بخشهای دیگر استفاده کنید.
خلاصه اجرایی را طوری بنویسید که بتواند به عنوان یک سند مستقل هم عمل کند. این خلاصه اولین چیزی است که خواننده درباره کسب و کارتان مطالعه میکند پس باید کاملا واضح باشد و تصویر درستی از شما ارائه بدهد. طول خلاصه اجرایی نباید بیشتر از دو صفحه باشد. پس در این قسمت به جزییات نپردازید.
خلاصه اجرایی از چند بخش اصلی تشکیل میشود. فرقی نمیکند از چه ساختاری برای نوشتن خلاصه اجرایی استفاده میکنید، در هر صورت به موارد زیر اشاره کنید.
تعریف یک جملهای کسب و کار
کسب و کارتان را در قالب یک جمله تعریف کنید و آن را ابتدای خلاصه اجرایی بنویسید. این جمله در ذهن خواننده به برچسب کسب و کارتان تبدیل میشود و به همین خاطر باید گویای دقیق و کامل اهداف و برنامههایتان باشد.
مشکل
در یک یا چند جمله به مشکلی اشاره کنید که با خدمات و محصولاتتان آن را حل میکنید. هر کسب و کار باید مشکلی را حل کند یا یکی از نیازهای بازار را برطرف کند.
راهکار
به خدمات و محصولاتی که ارائه میکنید، اشاره کنید و توضیح بدهید چطور قرار است مشکل یا نیاز بازار را برطرف کند. اولویتهایتان را هم مشخص کنید تا در همین قسمت، تصویر کلی برنامههایتان روشن بشود.
بازار هدف
بازار هدف یا مشتریان ایدهآل را معرفی کنید و حتما به تعدادشان اشاره کنید.
رقبا
در این بخش بگویید در حال حاضر بازار چطور مشکل مورد نظرتان را حل میکند و جایگزینی برای راهکار شما دارد یا نه. هر کسب و کار رقبایی دارد و پرداختن به آنها در نوشتن بیزینس پلن بسیار حیاتی است.
معرفی تیم کسب و کار
تیم اصلی کسب و کار را به طور مختصر معرفی کنید و توضیح بدهید چرا بهترین افراد برای حل مشکل هدف هستید. ترکیب تیم برای سرمایهگذاران خیلی مهم است (حتی بیشتر از ایده) و به همین خاطر یک معرفی خوب و جامع به تحقق اهداف بیزینس پلن کمک زیادی میکند.
خلاصه مالی
در این بخش به جنبههای اصلی برنامه مالی اشاره کنید. بهتر است اینکار را در قالب یک چارت انجام بدهید تا بتوانید همزمان به فروش، هزینهها و سودآوری برنامهریزی شده اشاره کنید. در ضمن اگر مدل کسب و کار خاص یا ویژهای دارید، حتما دربارهاش توضیح بدهید.
الزامات بودجهای
اگر قصدتان از نوشتن بیزینس پلن، جذب سرمایه است باید در خلاصه اجرایی به بودجه مورد نیازتان اشاره کنید. در این قسمت نباید به شرایط سرمایهگذاری اشاره کنید و فقط نیازهای بودجهای کسب و کارتان را معرفی کنید.
موفقیتها و نقاط عطف
آخرین بخش خلاصه اجرایی، چکیدهای از مسیر طی شده و پیش روی کسب و کار است. در این بخش به موفقیتهایی که تابحال کسب کردید، اشاره کنید و سپس نقاط عطفی که برای پیشرفت کسب و کار در نظر دارید را ذکر کنید. اگر موفق به جذب علاقه مشتریان شدهاید، حتما در این بخش به آن اشاره کنید.
فرصتها
بیزینس پلن چهار بخش اصلی دارد و این بخش اولین آنهاست. در بخش فرصتها به مهمترین جنبههای کسب و کارتان خواهید پرداخت. مشکلی که کسب و کارتان حلش میکند، راهکاری که برای حل مشکل دارید، برنامههای فروش و جایگاهتان میان رقبا برخی از این جنبههای مهم هستند.
در این بخش باید نشان بدهید چه چیزی باعث برتری شما نسبت به رقبا میشود و در آینده چه برنامههایی برای پیشرفت دارید. کسی که این قسمت را میخواند از خلاصه اجرایی عبور کرده و سوالاتی درباره ماهیت و برنامههای کسب و کارتان دارد. پس این بخش را طوری بنویسید که پاسخ سوالاتش را دریافت کند.
مشکل و راهکار
در ادامه به مشکلی اشاره کنید که قصد دارید آن را برای مشتریان برطرف کنید. به خوبی این مشکل را تبیین کنید تا نشان بدهید کسب و کارتان در بازار جا دارد. ارتباط رو در رو با مشتریان کمک زیادی به نوشتن بیزینس پلن و به ویژه این بخش دارد.
بعد از اینکه مشکل هدف را به درستی و با جزییات کافی شرح دادید، باید راهکارهایتان را معرفی کنید. راهکارهای شما همان خدمات و محصولاتی هستند که به مشتریان ارائه میکنید. به ماهیت راهکارها، نحوه ارائه آنها به مشتریان، زمانبندی ارائه محصول و نحوه حل مشکل اشاره کنید. میتوانید در این بخش از داستانهای مشتریان استفاده کنید تا کاربردهای راهکارهایتان در دنیای واقعی را بهتر نشان بدهید.
بازار هدف
بعد از اینکه مشکل و راهکار را تبیین کردید، باید تمرکز خواننده را روی بازار هدف منعطف کنید. اینکه چقدر به جزییات بازار هدف اشاره کنید به ماهیت کسب و کار و نوع بیزینس پلن بستگی دارد. در هر صورت باید مشتریانتان را معرفی کنید و حتما تعداد تقریبیشان را هم مشخص کنید.
آنالیز بازار یکی دیگر از مواردی است که به تاثیرگذاری این بخش کمک میکند. اگر تحقیق کافی روی بازار انجام داده باشید، میتوانید یک آنالیز کوتاه و مختصر از بخشهای مختلف بازار هدف را به بخش فرصتهای بیزینس پلن اضافه کنید. بعد از اشاره به بخشهای مختلف بازار هم میتوانید از میتوانید از روش قدیمی TAM، SAM و SOM برای بررسی هرمی بازار استفاده کنید.
TAM به کل بازار در دسترس اشاره دارد (همه کسانی که میتوانید محصول را به آنها بفروشید).
SAM به بخشی مورد نظرتان از بازار اشاره دارد (بخشی از TAM که هدف اصلی فروش شماست).
SOM هم به سهم شما از بازار هدف اشاره دارد (بخش کوچکی از SAM که موفق میشوید محصولاتتان را به آنها بفروشید).
بعد از اشاره به این بخشهای بازار هدف، باید به مشتری ایدهآل هر کدام از آنها اشاره کنید. جمعیت شناسی مشتریان، عادات و چرخههای خریدشان و تمایل آنها به محصولات جدید از مواردی است که باید به آنها اشاره کنید. یکی از راههای معرفی مشتری ایدهآل استفاده از مفهوم شخصیت مشتری یا کاربر استفاده کنید. شخصیت مشتری (buyer persona) نمادی ساختگی از مشتریان شما در بازار است که جنسیت، سطح درآمد، علایق و سایر ویژگیهای مشتری ایدهآل را توضیح میدهد.
در نهایت هم به مشتریان کلیدی اشاره کنید. البته کسب و کارهای کوچک و استارتآپها میتوانند این بخش را حذف کنند چون دایره مشتریان چندان گستردهای ندارند. کسب و کارهای B2B هم باید حتما به مشتریان کلیدی اشاره کنند.
رقابت
بلافاصله بعد از معرفی بازار هدف، باید فضای رقابتی بازار را شرح بدهید. اینکه برای حل مشکل هدف چه رقبایی دارید و آن رقبا چه راهکارهایی ارائه میکنند. مهمترین چیزی که باید در این بخش به آن اشاره کنید، وجه تمایز و برتری راهکار شما نسبت به راهکارهای رقباست. بدیهی است که به هیچ وجه نباید در بیزینس پلن بنویسید که رقیب ندارید چون چنین چیزی غیرممکن است. هیچ کسب و کاری بدون رقیب نیست.
رقبای فعلیتان را معرفی کنید و حتما به نقاط قوت آنها اشاره کنید. سپس به رقبای بالقوه بپردازید و بگویید هر کدامشان احتمالا در کدام مرحله از اجرای برنامهها و رشد کسب و کار ظهور خواهند کرد. همچنین به فرصتها و ریسکهایی که در مقابل این رقبا دارید، اشاره کنید و بگویید چطور فرصتها را به کار میبرید و ریسکها را مدیریت میکنید.
آینده محصولات و خدمات
شما هم مثل هر کارآفرین دیگری برای آینده کسب و کارتان برنامههایی دارید و باید در بیزینس پلن به آنها اشاره کنید. البته نباید در اینکار زیادهروی کنید چون برنامههایی که برای رسیدن به این آینده طراحی کردید از مقصد نهایی مهمتر است. هدف اصلی نوشتن بیزینس پلن مشخص شدن نحوه ورود محصولات به بازار است نه آیندهای که پیش رو دارند. پس در یک یا دو پاراگراف به تصویری که برای آینده کسب و کارتان در نظر دارید و فواید سرمایهگذاری بلندمدت روی کسب و کارتان اشاره کنید.
اجرا
حالا مخاطب بیزینس پلن کسب و کار شما و فضای بازاری که باید در آن رقابت کنید را میشناسد. پس وقتش است به او بگویید کسب و کارتان چطور کار میکند. برنامههای بازاریابی و فروش، تولید، نحوه ارزیابی موفقیت و نقاط عطف مسیر پیشرفت کسب و کار از مواردی است که باید در این بخش به آنها اشاره کنید. در ضمن این بخش از نوشتن بیزینس پلن نیازمند شناخت کافی از مراحل بازاریابی و فروش و روندهای داخلی است. پس اگر لازم بود حتما از مدیر فروش و مدیر داخلی یا اجرایی تیم کمک بگیرید.
برنامههای بازاریابی و فروش
این بخش باید برنامههای شما برای رسیدن به بخشهای بازار هدف را شرح بدهد. اینکه چطور میخواهید محصولات و خدماتتان را به این بازارهای هدف بفروشید، برنامههای قیمتگذاریتان چیست و به چه فعالیتها و شراکتهایی برای موفقیت نیاز دارید هم سایر موارد این بخش است. تعریف هر کدام از این موارد مستلزم اینست که بازارهای هدف را با جزییات بالا تعریف کرده باشید.
شرح موقعیت: قبل از هر چیز باید موقعیت کسب و کارتان را تبیین کنید. اینکه کمپانی شما چطور قرار است مقابل مشتریان ظاهر بشوید. محصولات ارزان میفروشید یا محصولات لوکس و گرانقیمت؟ چیزی بیشتر و برتر از رقبایتان برای ارائه دارید؟ برای پاسخ دادن به این سوالات و معرفی موقعیت کسب و کارتان باید شناخت درستی از نیازهای اولیه مشتریان و فعالیتهای رقبایتان داشته باشید.
در این بخش به مخاطب بگویید کجای فضای رقابتی بازار هستید و مزیتی که شما را متمایز میکند، چیست و چقدر برای مشتریان مهم است.
قیمتگذاری: بعد از تبیین استراتژی فعلی باید به سیاستها و برنامه قیمتگذاری اشاره کنید. برنامه قیمتگذاری تا حدودی به استراتژیهای فروش بستگی دارد. قیمت محصولات و خدمات را طوری انتخاب کنید که هزینههایتان را پوشش بدهد و متناسب با نرخ بازار باشد. برای مشخص کردن قیمت هم میتوانید از رویکرد مبتنی بر هزینهها، رویکرد مبتنی بر بازار و رویکرد مبتنی بر ارزش محصول استفاده کنید.
تبلیغ و بازاریابی: در این بخش باید مشخص کنید چطور میخواهید با بازار هدف ارتباط برقرار کنید. حتما هزینههای بازاریابی و نرخ بازگشت آنها را هم در نظر بگیرید. اگر محصولی میفروشید حتما به ویژگیهای بستهبندی اشاره کنید. روشهای بازاریابی و ارتباط با مشتری را هم شرح بدهید و بگویید از چه ابزارهایی برای بازاریابی استفاده خواهید کرد. اگر میخواهید برای اجرای برنامههای بازاریابی و فروش از خدمات شرکت خاصی استفاده کنید، حتما باید نام شرکت و علت انتخابش را توضیح بدهید.
عملکردها
در این بخش باید به شرح زیر و بم تولید و فناوریهایی که در تولید محصول و خدمات به کار خواهید برد، اشاره کنید. در ادامه به برخی از مواردی که باید در این بخش ذکر بشوند، اشاره میکنیم. اما ذکر این موارد به ماهیت کسب و کار بستگی دارد و میتوانید آنها را از نوشتن بیزینس پلن حذف کنید.
منابع و مراحل تولید: اگر خودتان محصول را تولید میکنید باید به مراحل اصلی تولید و مواد اولیه اشاره کنید. حتما به منابع مورد نیاز برای تولید، رویههای روزانه، موارد قانونی مثل مجوزها، گواهینامهها و ثبت اختراعات و … اشاره کنید. اگر محصول تولیدکننده دیگری را ارائه میکنید باید تولیدکننده و محصولش را معرفی کنید و بگویید محصول از چه مجرایی به شما میرسد. اگر کسب و کارتان در حوزه فناوری است باید به ویژگی کلیدی که شما را از رقبا مجزا میکند هم اشاره کنید.
هنگام نوشتن بیزینس پلن حواستان به طول کل متن باشد و در قسمتهای مختلف بیش از حد وارد جزییات نشوید.
توزیع محصول: اگر کسب و کار تولیدی دارید، برنامه توزیع محصولات در بازار هدف به اندازه سایر برنامهها مهم است. کانالهای توزیع موجود در بازار هدف را برشمارید و بگویید خودتان و رقبا از کدام کانالها استفاده میکنید. به دلایل انتخاب روشهای توزیع خودتان هم اشاره کنید. توزیع مستقیم، خرده فروشی و استخدام نمایندگان فروش از کانالهای اصلی توزیع محصول و خدمات در هر بازاری است.
نقاط عطف و معیارهای موفقیت
این بخش از بیزینس پلن خیلی کوتاه است اما به خوبی نشان میدهد برای کسب و کارتان برنامه دارید. در این بخش باید گامهای بعدی رشد کسب و کارتان را توضیح بدهید تا سرمایهگذار بداند با شما در چه مسیری قدم میگذارد.
نقاط عطف: این بخش را با اشاره به نقاط عطف یا اهداف اصلی شروع کنید. اینها اهدافی هستند که برای موفقیت باید به تک تک آنها دست بیابید.
موفقیتها: نقاط عطف آینده شما را نشان میدهند و برای اینکه توانایی خودتان در رسیدن به آنها را ثابت کنید، باید به موفقیتهای گذشته اشاره کنید. شکستن رکورد فروش، همکاری با شرکتهای مهم و دستیابی کامل به اهداف تعیین شده میتوانند از موفقیتهای کسب و کارتان باشند و باید به آنها اشاره کنید.
معیارها: در این قسمت به معیارها و ابزارهایی اشاره کنید که برای تحلیل عملکرد کسب و کار تعریف کردهاید. خیلی مهم است که معیارها دقیق و روشن باشند. پس بهتر است از ارقامی مثل فروش کل، سرانه سود و … استفاده کنید.
نکات مهم و ریسکها
در نهایت هم باید به ریسکهایی که پیش رویتان قرار دارند و نکات مهم برای دستیابی به موفقیت اشاره کنید. به تمام موارد کلیدی که میتوانند شکست یا موفقیت شما را رد پی داشته باشند، اشاره کنید.
خلاصه معرفی کسب و کار و تیم مدیریت
در این بخش بیزینس پلن باید ساختار شرکت و اعضای تیم اصلی را معرفی کنید. سرمایهگذارها معمولا دوست دارند بدانند چه کسی پشت ایده و اجرای کسب و کار شماست و به همین خاطر معرفی تیم اصلی و نقش هر کدام در ساختار شرکت بسیار مهم است.
تیم اصلی
این بخش جایی است که باید ثابت کنید تیم شما ارزش سرمایهگذاری دارد و بهترین افراد برای اجرای ایدههای بیزینس پلن هستید. در این بخش به رزومه و تجربیات مرتبط هر کدام از اعضا اشاره کنید و دستاوردهای مهم آنها در زمینه کارآفرینی را ذکر کنید. وقتی اعضای تیم را معرفی میکنید، دنبال دادن لقب و سمت شغلی به تک تک آنها نباشید. همین که مهارتها و وظایف هر کدام از اعضا را شرح بدهید، کافیست.
اگر کسب و کارتان نوپا است، نباید نگران شکافهای مدیریتی باشید. با رشد کسب و کار میتوانید این شکافها را پر کنید و به افراد مسئولیتهای جدید بدهید. فراموش نکنید چارت سازمانی شرکت را هم به بیزینس پلن اضافه کنید. این مورد ضروری نیست و در بخش ضمایم قرار میگیرد اما به مخاطب کمک میکند با صرف کمترین زمان، تیم اصلی کسب و کارتان را بشناسد.
معرفی کسب و کار
معرفی کسب و کار (به ویژه اگر در مراحل اولیه تاسیس باشد) کار دشواری است. سعی کنید در ابتدای این بخش به ماهیت کسب و کارتان و اهداف کوتاهمدت و بلندمدت آن اشاره کنید. پس سعی کنید این قسمت را مثل یک مقدمه کوتاه نگه دارید.
اگر قصد دارید بیزینس پلن را به افرادی خارج از شرکت بدهید باید به اهداف و ماموریتهای کلی، مالکیتهای معنوی، ساختارهای قانونی و مالکیت حقوق شرکت، آدرس دفتر کار و تاریخچه کوتاه آن اشاره کنید.
برنامه مالی
آخرین مرحله نوشتن بیزینس پلن به برنامههای مالی کسب و کارتان اختصاص دارد. برای نوشتن یک برنامه مالی دقیق و بینقص لزوما نباید تجربه مدیریت مالی داشته باشید و شناخت کافی از منابع موجود و برنامههای فروش برای اینکار کافیست. سعی کنید در این بخش بیزینس پلن به تمام موارد زیر اشاره کنید تا مخاطب درک درستی از ساز و کارهای مالی شما پیدا کند.
پیشبینی فروش
پیشبینی فروش نشان میدهد در طول سالهای آینده چقدر فروش خواهید داشت. اگر چند محصول دارید به سهم فروش هر کدام از آنها هم اشاره کنید. در کنار سهم هر فروش باید بهای کالاها و خدمات فروخته شده (منابعی که صرف تولید و توزیع کردید) هم اشاره کنید.
برنامه پرسنل
در این قسمت باید به منابعی اشاره کنید که صرف حقوق و آموزش پرسنل خواهد شد. هرچه تیم بزرگتری داشته باشید، این بخش بیزینس پلن بلندتر میشود. حقوق ماهانه پرسنل هر بخش را بنویسید و با سایر هزینههای مربوط به پرسنل از جمله بیمه، مالیات، آموزش و … به صورت جداگانه اشاره کنید.
صورت سود و زیان
این صورت حساب جایی است که همه ارقام کنار هم میآیند و مشخص میشوند کسب و کارتان سود میدهد یا ضرر. صورت سود و زیان باید شامل فروش، بهای کالای فروخته شده، هزینههای تولید و اداره کسب و کار، سوپد ناخالص، کل هزینههای تولید و اداره کسب و کار، سود قبل از بهره و مالیات، میزان سود و مالیات، کل هزینهها و سود خالص باشد.
صورت جریان نقدینگی
در این بخش از برنامه مالی باید مشخص کنید در هر برهه زمانی چه مقدار نقدینگی در کسب و کارتان جریان خواهد داشت. در کنار این میزان نقدینگی باید به هزینههای جاری که از نقدینگی کم میشود و درآمدهایی که به نقدینگی اضافه میشود هم اشاره کنید.
ترازنامه
آخرین صورت مالی که در نوشتن بیزینس پلن کاربرد دارد، ترازنامه است. این صورت در واقع سلامت مالی کسب و کار را نشان میدهد. این صورت مالی شامل داراییها و بدهیهای کسب و کار و سهم صاحب کسب و کار است. با کم کردن بدهیها از داراییهای کسب و کار میتوانید ارزش خالص آن را مشخص کنید.
نحوه استفاده از منابع مالی
اگر بیزینس پلن را برای جذب منابع مالی مینویسید باید در انتهای برنامه مالی به نحوه بهکارگیری این منابع اشاره کنید. نیازی نیست به جزییات اشاره کنید و فقط به سرمایهگذار بگویید منابع مالی دقیقا کجا میرود و با چه رویکردی هزینه میشود.
استراترژی خروج
در آخرین بخش برنامه مالی هم باید به شرایط فروش کسب و کار اشاره کنید. به قیمت فروش در هر مرحله از رشد کسب و کار و شرایط فروش اشاره کنید تا سرمایهگذار مطمئن باشد در هر شرایط به سود سرمایهاش میرسد.
ضمایم
این بخش از بیزینس پلن چندان ضروری نیست اما به تکمیل اطلاعات کمک میکند. ضمایم بیزینس پلن باید شامل مواردی باشد که اطلاعات بیشتری در اختیار سرمایهگذار قرار بدهد؛ از جمله:
- رزومه اعضای اصلی تیم
- توضیحات بیشتر درباره محصولات و خدمات
- توافقها و قراردادهای قانونی
- عکسهایی از تاسیسات تولید و محصولات
- مدارک مالی تکمیلی
- اطلاعات تکمیلی درباره آنالیز و تحقیقات بازار
بعد از گردآوری ضمایم، نوشتن بیزینس پلن تمام میشود. حالا باید یکبار طرح کسب و کار را با سایر اعضای گروه بررسی کنید و مشکلاتش را برطرف کنید. از آن مهمتر اینکه بررسی و بهروزرسانی ماهانه را فراموش نکنید.
پاسخ دهید