قابل اعتماد بودن یعنی با مسئولیت پذیری رفتار کردن و به درستی مدیریت کردن. این پدیده یعنی قابل اعتماد بودن مدیران در تمام سطوح یک اداره یا سازمان، ضروری و مورد نیاز است. مدیران موثر و مفید می توانند در تمام سطوح اداره و سازمانشان، اهمیت قابل اعتماد بودن را درک کنند و بر طبق آن عمل کنند.
«در تمام این سال هایی که به مدیریت و رهبری فکر می کردم و راجع به آن می نوشتم، بالاخره به این نتیجه رسیدم که قابل اعتماد بودن یک مدیر یا مدیران، اصلی ترین چالش یک اداره و سازمان برای رو به رو شدن و شکست دادن است.» این، سخنان وینس مالینارو در کتاب قرارداد رهبری، چاپ سال ۲۰۱۶ است.
همه ی ما می دانیم که موفقیت، بدون در نظر گرفتن هر عامل دیگری، به نتایج مثبت بستگی دارد. همه ی ما می توانیم روند محشری را طی کنیم، یک ساختار بی نقص از طرح ها و برنامه ها را بریزیم و آن ها را دنبال کنیم؛ همچنین یک گروه کاملا هماهنگ داشته باشیم. اما اگر در پایان این روند نتوانیم به اهداف جاه طلبانه خود برسیم، هیچ کدام از عوامل بالا فایده ای ندارند.
در بسیاری از موارد مشکل ما مستقیماً از عدم مورد اعتماد بودن مدیران نشأت می گیرد. با توجه به تحقیقات انجام شده، ۸۵ درصد از متخصصان نتوانستند نتایج مورد انتظار شرکتشان را برآورده کنند. ۹۳ درصد از شرکت ها و ادارت نتوانستند مدیر یا مدیرانشان را با قابل اعتماد بودن همگام کنند و ۸۴ درصد از همین شرکت ها، بدرفتاری و عدم قابل اعتماد بودن مدیرانشان را عامل شکست یا نرسیدن به اهدافشان دانسته اند. بنابراین از نتایج این تحقیقات می توان این گونه استنباط کرد که قابل اعتماد بودن مدیران به صورت قابل توجهی در موفقیت کسب و کارها نقش دارد.
«در دنیای امروز بحران هایی برای سازمان ها در قبال مورد اعتماد بودن مدیران پیش آمده است. بحرانی که برای همه یکسان است و شدیداً در جهان فراگیر می باشد. زمانی که این بحران به صورت تمام و کمال اتفاق بیفتد، قابل اعتماد بودن مدیران به یکی از کمیاب ترین صفات در میان تمام افراد بالادستِ یک سازمان تبدیل خواهد شد و می تواند مسیر هر شرکت و موسسه ای را به سمت بیراهه منحرف کند.» این سخنان، متعلق به «راجر کانرز» سردبیر اصلی پژوهشی است که در سطر قبل راجع به آن حرف زدیم.
قابل اعتماد بودن به یک درک شخصی از نقش و مسئولیت هایمان نیاز دارد. درکی از عملکرد شخصِ شخیص مان در روند رسیدن به اهداف، که شامل استانداردهایمان برای اندازه گیری میزان موفقیت و یا بزرگترین موانع مان بر سر انجام وظیفه ی مسئولیت پذیری می شود؛ و نهایتا به یک درک عمیق و واضح تر برای فهم راه درست عمل کردن و رسیدن به موفقیت نیاز داریم.
۱- مدیران قابل اعتماد، مسئولیت تصمیم هایشان را می پذیرند
نتایج مثبت به تصمیم های درست و به جا بستگی دارد و تصمیم های درست هم به یک انسان مورد اعتماد نیاز دارد. حال زمانی که چنین تصمیمی باید به صورت ضرب العجل گرفته شود، چه کسی می تواند بر روی آن تاثیر بگذارد و چه کسی باید راجع به گرفتن این تصمیم به همه هشدار بدهد. اگر چنین عواملی در ابتدا تامین نشده باشند، مسلما مشکلات بسیار زیادی به بار می نشیند.
مدیران موثر و مفید، مرتباً تصمیمات گذشته ی خودشان را دوره می کنند؛ خصوصاً تصمیماتی که مربوط به استخدام یا ترفیع دادن به کارمندان است. مکانیزم دوره کردنِ منظم می تواند یک الگوی کاملاً واضح از پیشرفت یا شکست را به ما نشان دهد و امکان دفع هر خطر بزرگی را قبل از رخ دادن برای ما ایجاد نماید. به همین منظور است که قابل اعتماد بودن مدیران می تواند روی موفقیت یا شکست کسب و کارها بسیار تاثیرگذار باشد.
۲- مدیران قابل اعتماد و مفید مسئولیت حرف هایشان را بر عهده می گیرند
مدیران موثر و مفید کسانی هستند که تصمیمات و اعمالشان را به صورت کاملاً واضح به گوش تمام کارکنان خود می رسانند. به همین منوال، آن ها از اهمیت گوش دادن به والادست ها و دون پایه ها و هم سطح ها آگاهند و تمام این ها را انجام می دهند. آن ها اطلاعات و ورودی ها و نتایج مورد انتظار خود را به صورت واضح برای همه ی افراد توضیح می دهند. اگر سوءتفاهمی ایجاد بشود، آن ها بر روی نتایج اشتباهی که پیش آمده تمرکز نمی کنند یا گروه خود را به خاطر چنین نتیجه ای سرزنش نمی کنند، بلکه خودشان را به خاطر اشتباه و یا کوتاهی در امر واضح سازی مقصر می دانند. مدیران مورد اعتماد کسانی هستند که مسئولیت نتایج منفی را هم گردن می گیرند.
۳- مدیران قابل اعتماد همیشه به جای (من)، به (ما) فکر می کنند
۸۲ درصد از کسانی که در تحقیقات انجام شده مرتبط با موضوع مورد اعتماد بودن مدیران حضور داشتند، گزارش کردند که در مورد اعتماد کردن به دیگران نیز شکست خورده اند. همه ی آن ها در این تفکر و ایده متفق القول هستند که بدون وجود حسی ناشی از اعتماد و کار تیمی، هیچ هدفی به دست نمی آید و تنها کاری که در تمام مدت انجام می دهید، در جا زدن خواهد بود.
۴- مدیران قابل اعتماد جلسات موثری هم برگزار می کنند
مدیران قابل اعتماد و موثر کسانی هستند که به منابع اهمیت می دهند. آغاز و پایان کار آن ها به شدت وقت شناسانه است؛ چرا که برای وقت و تلاش دیگران به مقدار زیادی ارزش قائل هستند. آن ها می دانند که برگزاری جلسه باید روندی با هدف بهبود عملکرد، ارتباط و معاشرت صادقانه، افزایش صمیمیت و مطمئناً نتایج بهتر باشد.
۵- مدیران قابل اعتماد، مشکلات را به نظرات سازنده تغییر می دهند
قابل اعتماد بودن مدیران، به طور اشتباه به شکل یک نوع نگاه با محوریت نتایج مثبت برداشت شده است. ۸۰ درصد از کسانی که درون پژوهش یاد شده حضور داشتند، معتقد بودند که نظر دادن تنها زمانی اتفاق می افتد که همه چیز اشتباه پیش رفته باشد؛ اما نظرات سازنده در تمامی سطوح اداری و سازمانی مورد نیاز تمامی مدیران است. بنابراین قابل اعتماد بودن مدیران یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت در هر اداره و سازمان است که باید به آن توجه ویژه داشت.
نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا شما هم راهکاری را برای موفقیت هرچه بیشتر در پست های مدیریتی مد نظر دارید؟ نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
پاسخ دهید