پرونده نمایش «عجیب السلطنه»

 

«بهنود محمدی پور» از سنین پایین هنر را با سینما شروع کرده و تجربه ی دستیار کارگردان، برنامه ریز و مدیر تولید را در کارنامه دارد. او بعدتر به ساختن فیلم پرداخت و پنج فیلم کوتاه و دو فیلم بلند را تولید کرده است. در این میان، دو فیلم «صبح فردا» و «تقدیر» برای او جوایز زیادی را در جشنواره های خارجی به ارمغان آورده اند. این هنرمند در ساخت تمامی فیلم هایش از داستان های واقعی استفاده کرده و پس از فیلم سازی به تجربه اندوزی در تئاتر روی آورده است. وی تا به حال نمایش های «سه شب با مادوکس»، «خرس» و «خواستگاری» را به اجرای عموم رسانده و این روزها اولین تجربه اش در قالبِ نمایش ایرانی را با نمایش «عجیب السلطنه» بر روی صحنه تماشاخانه سنگلج در حال اجرا دارد.

نمایش «عجیب السلطنه» را بهانه کرده و با کارگردان آن «بهنود محمدی پور» به گفتگو نشسته ایم. با ما همراه باشید.

بهنود محمدی پور (کارگردان)

– چه شد که نمایشنامه ی «عجیب السلطنه» از مرحوم «علی بهروزنسب» را برای اجرا انتخاب کردید؟

مرحوم «علی بهروز نسب» جزء نویسنده های قدیمی ما هستند که آثارشان کمتر روی صحنه رفته است. ایشان چندین سریال و کار بلند نیز نوشته و حتی یکی از کارهایشان به نام «مش خیر الله صندوقچه اسرار» با تاخیر زیادی پخش شد. ایشان بسیار روی متن هایشان حساس بودند و به هر کسی اجازه ی کار کردن این متن ها را نمی دادند. چند سال پیش از فوت آقای بهروزنسب، من نمایشنامه «عجیب السلطنه» را نمایشنامه خوانی کرده و از این بزرگوار برای دیدن آن دعوت نمودم تا کار را دیده و به من نمره بدهند. زمانی که اجرا تمام شد ایشان گفتند که برای اجرای عموم این اثر تلاش کنم و او خود، هوای مرا خواهد داشت. خوشحالم از این که به قولم عمل کرده و کار را به اجرای عموم رساندم و ناراحتم از اینکه عمر آقای بهروزنسب به این اجرا نرسید.

– آیا نمایشنامه «عجیب السلطنه» اجرای دیگری نیز داشته است؟

تا به حال خیر.

– پس شما اولین اجرا از این نمایشنامه را به روی صحنه آورده اید؟

بله. فکر می کنم یک بار آقای «داریوش مودبیان» این نمایشنامه را دست گرفتند اما موفق به اجرای آن نشدند. چندی دیگر از دوستان نیز در این راستا اقدام کردند ولی این اتفاق نیافتاد. از سال ۸۸ که این متن چاپ شده تا امروز، ما اولین گروهی هستیم که موفق شدیم نمایشنامه «عجیب السلطنه» را بر صحنه ی نمایش اجرا کنیم.

– نمایشنامه «عجیب السلطنه» چه ویژگی هایی داشت که تصمیم به اجرای آن گرفتید؟

فضای نمایشنامه، سنگین بوده و از کلمات سنگین نیز استفاده می کند. مهم ترین نکته در این نمایشنامه آهنگین بودن زبان است. این نمایشنامه به طور اتفاقی و توسط دوستی به من هدیه شد و من آن را در هفته ی اول سه بار خواندم. ضرباهنگی که در متن وجود دارد اتفاق بسیار جذابی در نمایشنامه است. این کار بحر طویل است و قطعاتی که ما نیز در نمایش استفاده کردیم بسیار در دل داستان آن نشسته است. به عبارتی آنچه همه خوبان دارند، این نمایشنامه یکجا دارد. هر آنچه که در اجرای این نمایش بر روی صحنه دیده می شود نیز آن چیزی است که در طول خواندن متن بر من تداعی شده بود.

– در اجرای نمایش «عجیب السلطنه» چقدر به متن اصلی پایبند بودید؟

در نمایش بخش های را حذف کرده اما به آن چیزی اضافه نکردیم. تنها صورت مسئله را در برخی مواقع تغییر داده ایم؛ مثلا جای افراد را عوض کرده ایم. متن اصلی، متن مردانه ای بود که دوازده بازیگر مرد داشت. سعی کردیم با جایگزین کردن بازیگران زن به جای مرد، وزن داستان را نیز حفظ کنیم. نکته ی دیگر در مورد زمان نمایشنامه است که اگر قرار بود کامل اجرا شود چیزی حدود سه ساعت طول می کشید، پس به ناچار برای رساندن زمان نمایش به حد معمول، برخی بخش های متن را حذف کردیم.

– چرا این گونه ی نمایشی را برای اجرا انتخاب کردید؟

سالهای کودکی من در تئاترهای لاله زار گذشت، به این دلیل که پدرم با گروه های تئاتری لاله زار کار می کردند. من تئاترهایی مانند تئاتر نصر و بازیگرهایی مانند سعدی افشار، محمد ورشوچی و نعمت گرجی را بسیار دوست می داشتم و این فضا همیشه برایم هیجان انگیز بود. تا سال ۱۳۸۱ نیز که در تئاتر نصر، نمایش اجرا می شد به دیدن آنها می رفتم تا زمانی که این سالن کاملا تعطیل شد. فضای این نمایش ها بسیار طرب انگیز بود و حس خوبی را منتقل می کرد تا حدی که مخاطب با هر مشکلی اگر به دیدن این نوع تئاتر می نشست از آن لذت می برد. در این نوع اجراها چون موسیقی نقش مهمی دارد بسیار می تواند حال مخاطب را از بد به خوب تغییر دهد. متاسفانه چند سالی است که این متون خیلی کم نوشته و اجرا می شود و می توان گفت از سال ۹۰ تا امروز تنها دو متن در این فضا نوشته شده است. اجرای نمایش در این سبک به نوعی ادای دین به تئاتری است که همیشه دوستش می داشتم.

– آیا نمایش «عجیب السلطنه» اولین اجرای شما در گونه تئاتر ایرانی است؟

بله. این نمایش اولین تجربه ی من در این فضا است که هم بسیار آن را دوست داشته و هم نسبت به آن ترس داشتم. این فضا بسیار ملموس می باشد اما حدود دو دهه است که به فراموشی سپرده شده و اجراهای کمی در این فضا به روی صحنه می رود. شاید متولدین دهه هشتاد اصلا شناختی نسبت به تئاتر روحوضی نداشته باشند. در میان اطرافیان من نیز بسیاری این گونه ی نمایشی را نمی شناسند. با دیدن این شرایط مصمم تر شدم تا نمایشی در این سبک به اجرا برسانم شاید به واسطه ی آن حداقل اطرافیانم به شناختی از این نمایش دست پیدا کنند.

– در اولین تجربه ی اجرای نمایش ایرانی، با چه چالش هایی بیشتر رو به رو بودید؟

به نظر من به دلیل اینکه این سبک تا حدودی مطرود شده، خلاقیت در آن بسیار محدودتر است و اگر گروه اجرایی کمی پا را فراتر از برخی قوانین نانوشته ی این اجرا بگذارد، همکاران بر آن خرده گرفته و آن را نمایش روحوضی نمی دانند. اسیر شدن در این چارچوب ها کمی مرا اذیت می کرد. ما رویکرد جدیدی برای این اجرا داشتیم اما با گارد بسته ی دوستان و اطرافیان رو به رو شدیم و این موضوع کمی برای گروه ما چالش برانگیز بود.

– در یکی از مصاحبه هایتان در مورد نمایش «عجیب السلطنه» گفته اید که این نمایش تلفیقی از فضای مدرن و سنتی است. کمی بیشتر در این باره توضیح دهید.

اجرای ما فراتر از چیزی بود که روی صحنه می بینید. ما قصد داشتیم فضا را شکسته و وارد فضای تازه تری شویم. حتی تمرینات اولیه در این راستا و بسیار متفاوت بود. آنچه فعلا روی صحنه دیده می شود پنجاه درصد چیزی است که تمرین کردیم. چند موضوع در راستای تحقق کامل ما از نمایشِ مد نظر وجود داشت؛ اولین آنها سالن بود که این اجرای جدید را برنتابید و با توجه به این موضوع ما مجبور شدیم در عرض یک هفته شیوه ی اجرایی مدنظرمان را تغییر دهیم. در این راستا نوع نگرش مان را تا حدی تغییر داده و به شیوه های قدیمی نزدیک کردیم. در فضای نوری اما سعی کردیم متفاوت از اجراهای تخت عمل کنیم و با نور بازی کردیم. شخصیت ها نیز تغییراتی کرده و سعی کردیم در تیپ آنها نیز نوآوری داشته باشیم.

– نمایش «عجیب السلطنه» در ظاهر داستانی طنز را روایت می کند اما در زیرلایه به مصداق های بسیاری در جامعه اشاره می نماید؛ مصداق هایی که شاید خیلی پررنگ نباشند اما به شکل دیگری در جامعه وجود دارند.

یکی از فلسفه های اساسی متون ایرانی به خصوص روحوضی، بازتاب و بازخورد اتفاقات جامعه است. در این نمایش ها، شخصیت ها عمدتا از هر دو قشر رعیت و ارباب انتخاب می شوند. این اختلاف سطح در نوع بیان و ارائه کار از دیرباز وجود داشته و در نمایش ما نیز هست. نمایش «عجیب السلطنه» به نظر من کمدی نیست، بلکه هجو است؛ هجو از اتفاقاتی که در هر جامعه ای حتی خارج از ایران رخ می دهد. در هر جامعه ای طبقه ی رعیت و ارباب وجود دارد که ممکن است اسامی اش فرق داشته و خیلی ملموس نباشد. این طبقات حتی در حیوانات و حشرات نیز وجود دارد که می توان به زنبورهای سرباز به عنوان نمونه اشاره کرد. همیشه عده ای زیر فشار هستند و باید تکمین کنند و عده ای دیگر به فراخور موقعیتِ خود حکم رانی می کنند.

– پروسه ی تمرینات نمایش چند ماه طول کشید و معیارهایتان در انتخاب بازیگران نمایش «عجیب السلطنه» چه بود؟

طول تمرینات نمایش به دلیل جلو افتادن اجرا کم شد. من با همه ی بازیگرانی که در این نمایش هستند قبلا کار کرده ام. نکته ی جالب این است که از میان این بازیگران، تنها دو نفر تجربه ی بازی در تئاتر ایرانی را داشتند و بازیگران دیگر حتی متون روز ایرانی را بازی نکرده و تنها متون ترجمه شده را روی صحنه بازی کرده بودند. دلیل انتخاب این بازیگران نیز رویکرد ابتدایی ما و آن میزان از نوآوری بود که مد نظر داشتم. این موضوع به خصوص در مورد شاه و خواجه بسیار صدق می کرد و این دو بازیگر کاملا در بدن و نوع گویش، فرمت دیگری داشتند که بنا به اقتضای شرایط تغییر کرد. انتخاب اولیه بازیگران بر اساس آن دیدگاه بود و خوشبختانه آنها در این دیدگاه نیز موفق ظاهر شدند.

– برای آینده ی این اجرا چه برنامه ای دارید و آیا پرونده نمایش «عجیب السلطنه» با اتمام اجراهایش در تماشاخانه سنگلج، بسته خواهد شد؟

واقعیت این است که این نوع اجراها در تماشاخانه های خصوصی بازخورد خوبی نخواهد داشت. تئاتری به نام تئاتر آزاد این روزها بسیار رواج دارد که یکی از سبک های تئاتر روحوضی را به شکلی بسیار عامه پسند ارائه می دهد و مردم زیادی نیز برای دیدن آنها روانه سالن ها می شوند. در نمایش «عجیب السلطنه» ما به این فضا نزدیک نشده و بخش کلاسیک داستان را ارجحیت بخشیدیم. به همین دلیل نمی دانم که آیا این نمایش می تواند در سالن خصوصی بازخورد خوبی داشته باشد یا نه. در حال حاضر، تصوری از آینده ی این اجرا نداشته و فعلا اجراهای این نمایش محدود به زمان اجرا در تماشاخانه سنگلج است تا ببینیم در آینده چه پیش خواهد آمد.

– پس از نمایش «عجیب السلطنه» چه کار دیگری را در دست تولید دارید؟

من ابتدا نسبت به نمایش ایرانی استرس داشتم، بعد از این اجرا گاردم نسبت به نمایش های ایرانی بازتر شده و اگر به متن خوب دیگری از این قبیل بربخورم که تا به حال اجرا نرفته است، حتما به آن فکر خواهم کرد. در سال ۹۹ نیز اجرایی در سالن حافظ خواهیم داشت به نام «بن بست» که متن آن را خودم نوشته ام. «بن بست» کاری کاملا متفاوت با «عجیب السلطنه» است و فضایی سورئالیستی دارد.

– و حرف پایانی:

امیدوارم به متون نمایشی ایرانی بهای بیشتری داده شده و این نمایش ها با کیفیت بهتری ارائه شوند. برخی از دوستان نمایشنامه هایی را اجرا می برند که مربوط به دهه چهل است، اما در اجرای همین نمایشنامه ها نیز باید شیوه ی تازه تری را به کار برد. فکر می کنم خیلی از دوستان جوان به نمایش های ایرانی علاقه داشته باشند و چه بهتر که جوانان به سمت اجرای این نمایش ها سوق پیدا کنند. خوشبختانه تماشاخانه ای همچون سنگلج با مدیریت خانم «پریسا مقتدی» نیز وجود دارد که از این آثار حمایت کند. رویکرد حمایتی تماشاخانه سنگلچ با انرژی بیشتر دوستان و متن های بهتر قطعا اتفاقات بهتری را نیز رقم خواهد زد.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران