نقد فیلم «آندرانیک»

 

 

«بهار ١٣٢٨، ارومیه، یک کشیش سالخورده در منزلش میزبان یک سروان اداره نظمیه است که سال‌ها پیش درجه‌های خود را به دلیل فرار یک شاعر انقلابی به نام آندرانیک از دست داده است. سروان در پی آندرانیک است که شنیده می‌شود به تازگی از مرزهای شمالی وارد کشور شده‌است.»

این خلاصه داستان فیلم «آندرانیک» جدید ترین فیلم «حسین مهکام» است. مهکام که بیشتر در کسوت نویسنده فعال بوده تا کارگردان، متولد ۱۳۵۹ است. او دانش آموخته فلسفه و تئاتر بوده و فعالیت اصلی اش را در هنر با نوشتن آغاز کرده است. از نمایشنامه های منتشر و اجرا شده ی او می توان به «بانوی پرلاشز»، «آندرانیک»، «پاپانوئل و دست های یخ زده من»، «سکوت»، «حریم»، «کابوس ها و خون ها»، «بی در زمان»، «سلول صفر» و «قلاده سگ شکاری ات را صبح زود ببند» اشاره کرد. او همچنینی کارگردانی نمایشنامه های «بی در زمان»، «سکوت» و «حریم» را هم به عهده داشته است. مهکام در داستان نویسی نیز تجربه داشته و نویسنده مجموعه داستان های «مشوش ذهن»، «چشمان زندگی»، «بر شعاع یک همبرگر» و «عبور از بودن» نیز می باشد.

مهکام فیلمنامه های زیادی نیز نوشته و با کارگردانان مهمی همکاری داشته است. او سه فیلمنامه «آدم»، «هیچ» و «بیست» را با همکاری مشترک «عبدالرضا کاهانی» نوشته است. فیلمنامه «نقش لیلی» اش را «خسرو معصومی» برای شبکه یک و فیلمنامه «دست ها می بینند» را نیز «ابراهیم شیبانی» برای شبکه یک ساخته اند. فیلمنامه «برف» را با «مهدی رحمانی» نوشته و «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» را هم مشترکا با «وحید جلیلوند» و «علی زرنگار» به نگارش در آورده که «وحید جلیلوند» آن را جلوی دوربین برده است. «گهواره ای برای مادر» را نیز مهکام نوشته و «پناه بر خدا رضایی» آن را ساخته است. «پدر آن دیگری» نیز نام یکی از فیلمنامه های حسین مهکام است که به صورت مشترک با «یدالله صمدی» نوشته و صمدی کارگردانی آن را نیز بر عهده داشته است.

از فیلمنامه های کوتاه مهکام نیز می توان به «آرزو» به کارگردانی «علی هاشمی» و «۳۵ متری سطح آب» به کارگردانی «هومن سیدی» اشاره کرد. او همچنین فیلم مستندی درباره تاثیر خشنونت بر کودکان را هم کارگردانی کرده است.

حسین مهکام که فیلم اولش را به نام «آزادی مشروط» در سال ۱۳۹۲ ساخته، این روزها دومین فیلمش «آندرانیک» را در مقام کارگردان را بر پرده ی سینماهای گروه هنرو تجربه دارد. او در این فیلم از بازی چهار بازیگر اصلی «رضا بهبودی»، «سعید چنگیزیان»، «الهام کردا» و «آندرانیک خچومیان» استفاده کرده است.

«آندرانیک» در مورد فردی غائب است، کسی که روال عادی زندگی چهار نفر را بر هم زده است. آندرانیک نویسنده و شاعری است که باعث شده سروان درجه هایش را از دست بدهد. حال سروان از تهران به ارومیه یا به قول خودش «رضائیه» آمده و سرنخ آندرانیک را تا خانه ی کشیش گرفته است.

سروان و کشیش بیست سال پیش هم رکاب یکدیگر در جنگ های «میرزای جنگل» حضور داشته و هم رده بوده اند. کشیش تک تیز انداز بوده و سروان سربازی معمولی. حال سرنوشت دوباره آن دو را در دو کسوت متفاوت مقابل هم قرار داده است؛ دو سربازی که یکی از آنها کشیش شده و دیگری سروان.

کشیش دختری جوان دارد که از روی نوشته های آندرانیک به او علاقه مند شده است؛ علاقه ای که بر کسی پوشیده نیست. «سونیا» که ساز نیز نواخته و درس می دهد، با شاگردهایش نیز سَر و سِری سیاسی داشته و فعالیت های مختصری در این زمینه دارد. نفر چهارم مستخدم خانه ی کشیش و کلیسا است که در زندگی کشیش و دخترش حضور دارد.

فیلم آندرانیک

می خواهد و این سه منکر حضور و یا دیدن آندرانیک می شوند. در صورتی که آندارنیک دقیقا در همان لحظه در خانه ی کشیش و در اتاق او حضور دارد. روز بعد سروان که مطمئن است آندرانیک آنجاست، به خانه کشیش می آید، اما مستخدم آندرانیک را فراری داده است. در نهایت کشیش معامله ای با سروان کرده و بازی بُرد بُرد تمام می شود.

فیلم آندرانیک چهار شخصیت اصلی دارد و به جز دو مامور نظمیه هیچ صدای از هیچ کس دیگری به گوش نمی رسد. فیلم از خانه ی کشیش بیرون نمی رود، فقط در اتاق نشیمن و حیاط رفت و آمد می کند، وارد اتاق سونیا، کشیش و حتی آشپزخانه نمی شود و پایش را در حیاط به بیرون نمی گذارد. فیلم هیجان زیادی ندارد، زد و خورد جدی ای صورت نمی گیرد، اشک و آه و ناله و زاری نداشته، جلوه ی ویژه ای نیز ندارد و همه ی اینها محدویت های است که می تواند فیلم را به رخوت بکشاند، اما این اتفاق در آندرانیک رخ نمی دهد. دلیل اصلی گیرا بودن آندرانیک، متن قوی فیلمنامه است. متنی که به نوعی به نمایشنامه نیز طعنه می زند.

حسین مهکام سالها پیش نمایشنامه آندرانیک را نوشته و «حمید پورآذری» آن را به صحنه برده است. مهکام که جایزه ی سوم نمایشنامه نویسی جشنواره تاتر فجر سال ۸۱  و جایزه ۱۰ نمایشنامه برتر ۳۰ سال بعد انقلاب در اداره نمایش صدای رادیو برای نمایش آندرانیک کسب کرده است ، این نمایشنامه را در قالب فیلم به تصویر نیز کشیده اما یادش نرفته که اِلمان های تصویری را نیز در کارش قرار دهد.

فیلم آندرانیک
فیلم آندرانیک

صحنه پردازی آندرانیک خوب است، خانه ی کشیش و قرینه بودن همه چیز در این خانه از جمله ویژگی های است که توانسته دهه بیست ایران و معماری مخصوص آن دوران را به تصویر بکشد. مهکام به شکلی هوشمندانه از خانه خارج نشده چراکه ساختن فضای دهه ی بیست در خیابان ها و کوچه های دهه ی نود کار ساده ای نیست و با اندک خطایی ذهنیت مخاطب از خانه ی دهه بیست کشیش بر هم می ریزد.

فیملبرداری آندرانیک نیز از نقاط قوت آن است. قاب در بیشتر و شاید تمام صحنه های فیلم ثابت است و این مهارت یک کارگردان تئاتر را نشان می دهد که میزانس را در حرکات بازیگرانش طراحی کرده است نه در جا به جایی دوربین. در بسیاری از صحنه ها قاب ثابت است اما این بازیگران هستند که با حرکات خود، یکنواختی فضا را کم می کنند. فضای محدودی که در اختیار فیملبرادری قرار دارد، امکان حرکات زیاد را به دوربین نمی دهد. پس دوربین بیرون می ایستد و بازیگران با میزانس های تئاتری و دقیق شان مسئولیت حرکت را از دوربین سلب می کنند و خود بر عهده می گیرند. در سوی دیگر قاب های ثابت مهکام با فضای فیلم نیز همسان است و طمانینه ای که در فیلم هست در قاب های مهکام نیز حضور دارد.

بازی بازیگران نیز بسیار خوب و پخته و کمی هم تئاتری است. بازیگران مهکام همه از چهره هایی هستند که در تئاتر جایگاه مهمی داشته و فعالیت عمده شان در تئاتر است. حال آنها به سمت تصویر حرکت کرده اما بیان تئاتر وارگی خود را حفظ کرده اند و این موضوع نه تنها ضربه ای به فیلم نزده، بلکه طمانینه بازیگران در بیان دیالوگ ها، رفتار و حرکت های دقیق شان جلوی قاب دوربین، خود نشان از پختگی آنها و درک شخصیتی می دهد که در حال بازی آن هستند. سعید چنگیزیان بی شک یکی از بهترین نقش هایش را بازی می کند و بازی اش ترکیبی از بازی تصویر و صحنه است. الهام کردا و رضا بهبودی نیز همان وقارشان روی صحنه را در جلوی دوربین نیز حفظ کرده اند و آندرانیک خچومیان که خود بازیگر نمایش این کار در پانزده سال پیش بوده، در فیلم نیز همان نقش سالهای پیش اش را ایفا می کند.

شخصیت پردازی فیلم آندرانیک و پایانی که مهکام برای شخصیت هایش در نظر گرفته است، نیز از نقاط قوت فیلم است. مهکام از اعتقاد مسلمانان مبنی بر به دار آویخته شدن یهودا به جای عیسی نیز در کارش استفاده کرده و اعتقادش را در دهان کشیش قرار داده است. کشیشی که عهد کرده هیچ وقت دروغ نگوید. کشیش می داند که با دروغ گفتن، لباس و اعتبارش را از دست می دهد اما این کار در راستای صلاح مملکت و خدمتی که آندرانیک با قلمش می تواند به آن بکند انجام می دهد. این شاید به نوع فدارکاری کشیش و علمای دین را نشان بدهد و از طرفی در تایید جمله سروان باشد بر تاجر بودن اهالی دین و اینکه متناسب با شرایط و نفعِ خود، قوانین شان را زیر پا می نهند. دو پهلو بودن منظور فیملساز، خود نقطه ای برای تفکر مخاطب است که کدام را بپذیرد، ذات دین چیست و دینداران چقدر می توانند از آن به نفع خود استفاده کنند.

مهکام که جوایز زیادی از جمله «جایزه کتاب فصل پاییز سال ۸۶ برای مجموعه داستان عبور از بودن»، «کاندیدای سیمرغ بلورین فیلمنامه نویسی جشنواره فیلم فجر سال ۸۷ برای فیلم بیست» و «جایزه شهید غنی پور برای مجموعه داستان عبور از بودن ۱۳۸۷ » را در کارنامه دارد، با آندرانیک نشان می دهد که متنِ قوی می تواند هم در تئاتر و هم در سینما برای خود جایگاهی داشته باشد. شاید هزینه ی زیاد ساخت فیلم باعث محدویت هایی در تعدد لوکشین، بازیگر و امکانات فیلمسازی شود اما اگر متن قوی باشد می تواند در همین محدودیت ها نیز جواب داده و نظر مخاطب را جلب کند. موضوع مهمی که اکثر فیلمها و نمایش های ما در این بخش از آن ضربه خورده و می خورند.

 

 

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران