صبح روز سیزدهم دسامبر ۲۰۱۸، بیابان موهاوی در کالیفرنیا. جت وایت نایت تو (WhiteKnightTwo) متعلق به کمپانی ویرجین گلکتیک آماده تیکآف بود. این جت دوبدنه که همه چیزش شبیه جتهای عادی بود، با تشویقهای ریچارد برنسون صاحب کمپانی بدرقه شد. این تشویقها به خاطر فرق مهم وایت نایت تو با سایر جتها بود. بین دو بال جت یک هواپیمای فضایی به نام اسپیس شیپ دو (SpaceShipTwo) قرار داشت. هواپیمایی که قرار بود اولین سفر تجاری به فضا را رقم بزند و میزبان اولین توریستهای فضایی باشد.
وایت نایت تو از زمین بلند شد و به ارتفاع ۵۰هزار فیت رسید. ارتفاعی که قرار بود اسپیسشیپ دو در آن رها بشود تا کار دو خلبان فضایی آغاز بشود و هواپیما را به فضا برسانند.
شمارش یک … دو … سه از رادیو شنیده شد.
اسپیسشیپ دو مثل سنگی سفید در آسمان رها شد.
مهندس کنترل فریاد آتش آتش سر داد.
بعد از این دستور، شعلههای آتش از موتور هواپیمای فضایی بیرون زد. هواپیما بالا و بالاتر میرفت و رد دودش بر فراز کوهستانها میماند. خیلی زود این دود محو شد و قوس زمین از پنجره هواپیما دیده شد. کمی بعد صدای خوشامدگویی به فضا شنیده شد. و اینگونه بود که ویرجین گلکتیک اولین فضانوردانی که به هیچ دولتی وابسته نبودند را به فضا فرستاد. این فضانوردان شهروندانی بودند که توسط یک کمپانی خصوصی به یک سفر تجاری به فضا فرستاده میشدند.

وقتی به تاریخچه اکتشاف فضایی نگاه میکنیم، بهرهبرداری از فضا همیشه به عهده دولتها بوده است. از ماموریتهای آپولو و برنامه شاتل ۳۰ ساله ایالات متحده گرفته تا ماموریتهای روسی که یوری گاگارین را به نخستین فضانورد تبدیل کرد، همواره سازمانهای دولتی مثل ناسا مسئولیت سفر به فضا را به عهده داشتهاند. اما امروزه کمپانیهایی که توسط میلیاردرها اداره میشوند هم وارد این بازی شدهاند. میلیاردرهایی که سرمایهشان را از صنایع دیگر به دست آوردهاند و از آن برای تحقق رویای سفر تجاری به فضا استفاده میکنند.
در بین تمام این بازیگرهای جدید، ویرجین گلکتیک بیشتر از همه روی جنبه توریستی سفرهای فضایی کار میکند. این کمپانی میخواهد تجربه تماشای زمین از فضا (به عنوان یک سیاره) را برای انسانها به ارمغان بیاورد. سایر کمپانیها هم به دنبال اقامت دائمی روی ماه یا مریخ هستند و حتی این را سرنوشت بشر و راه نجات نسلهای آینده میدانند. ذات مکتشف و ماجراجوی گونه ما هم این نقشههای بلندپروازانه را تسهیل خواهد کرد.
البته فقط مساله نجات بشر و تجربههای جدید مطرح نیست. پولی که حداقل به صورت تئوری ممکن است از سفر تجاری به فضا به دست بیاید هم مطرح است. دولت ایالات متحده از سال ۲۰۱۱ دیگر توانایی ارسال فضانورد به فضا را ندارد و برای اینکار به روسیه متکی است. یعنی از زمانی که برنامه شاتل فضایی برای همیشه بسته شد. اما کمپانیهای خصوصی در امریکا قصد دارند این وضعیت را تغییر بدهند: بوئینگ و اسپیس ایکس قراردادهایی برای فرستادن انسان به فضا دارند. و اگر موفق بشوند، از این راه یک پول حسابی به جیب خواهند زد.
قبل از اینکه برنامهها ناسا برای فرستادن انسان به فضا محدود بشود هم نوابغ دنیای کسب و کار به مزایای برخورداری از راکت شخصی پی برده بودند. میتوانستند منابع مورد نیاز برنامههای فضایی دولتی با بودجه محدود را به ایستگاه بینالمللی بفرستند. میتوانستند ماهواره پرتاب کنند. میتوانستند توریستها را به گردشهای کوتاه دور مدار زمین ببرند. میتوانستند در اعماق فضا زیرساخت صنعتی احداث کنند. میتوانستند انسان را در ماه و مریخ ساکن کنند. در نهایت هم انسان را به گونه مسافر در فضازمان تبدیل میکردند که میتوانست برای مدت طولانی از زمین خارج بشود. همه اینها خیلی هیجانانگیز است. سالهاست داستانهای علمی تخیلی – که به خوبی از پس پیشبینی آینده برمیآیند – فضا را به عنوان مرز نهایی معرفی کنند. مرزی که نه تنها باید از آن عبور کنیم (و خواهیم کرد) بلکه باید همانجا زندگی کنیم.
کمپانیهای فضایی خصوصی به طور مستمر گامهای کوچکی به سوی حضور طولانی مدت با مقیاس بزرگ در فضا برمیدارند. امسال هم رکورد موفقیتها و دستاوردهای سفر تجاری به فضا شکسته شده است. هر روز خبر جدیدی از این حوزه میشنویم اما هنوز نتوانستیم به فضا سفر کنیم. سفر تجاری به فضا همیشه قرار است سال بعد اتفاق بیفتد. بخشی از این تاخیر به خاطر ناشناس بودن این مدل کسب و کار است. اکثر کمپانیهای خصوصی که روی سفر به فضا کار میکنند، درآمدشان را از فعالیتهایی کسب میکنند که ارتباط چندانی به انسان ندارند. فعالیتهایی مثل ساخت ماهواره و تدارک مربوط به اکتشافات بدون سرنشین بیشترین سهم درآمدی این کمپانیها را تشکیل میدهند.
تاریخ سفر تجاری به فضا
امروزه سرمایهگذاران جتهای شخصی برای سفر به فضا، اسم کسب و کارشان را New Space (فضای جدید) گذاشتهاند. اما متفکران گذشته خیلی قبلتر از آنها، alt.space را مطرح کرده بودند. ماجرا از سال ۱۹۸۲ شروع شد. وقتی کمپانی Space Services اولین راکت تولید شده با هزینه شخصی را پرتاب کرد. نام این راکت Conestoga I بود که به معنای نوعی واگن حمل و نقل قدیمی است. این پرواز جنبه نمایشی داشت و فقط حاوی یک محموله آب ۴۰ پوندی بود! اما دو سال بعد، ایالات متحده قانون راهاندازی تجارت فضایی را تصویب کرد و به این ترتیب مسیر برای فعالیتهای تجاری آینده باز شد.
باز شدن پای مسافران شخصی به سفرهای فضایی تا سال ۲۰۰۱ طول کشید. اولین مسافری که با پول خودش به فضا میرفت، سرمایهگذاری به نام دنیس تیتو بود و برای خرید صندلی در موشک سایوز روسی ۲۰ میلیون دلار هزینه کرد. ۲۰ میلیون دلار در مقابل سفر هشت روزه به ایستگاه فضایی بینالمللی. کمپانی Space Adventures که ترتیب این سفر را داده بود، قصد داشت شش دوستدار فضای آماتور دیگر را هم از طریق آژانس فضایی روسیه به آن طرف مرزهای زمین بفرستد.
همان سال مردی به اسم الون ماسک که با فروش پیپال پولدار شده بود و هنوز به اندازه امروز مشهور نبود، برنامهای برای سفر تجاری به فضا با نام Mars Oasis را معرفی کرد. الون ماسک میخواست با پولهای هنگفتش حمایت عمومی برای سکونت انسان در سیاره سرخ را به دست بیاورد و به این ترتیب کنگره امریکا را برای تصویب یک ماموریت جدید روی مریخ را تشویق کند. ابتدا سازمانی با نام بنیاد Life to Mars تاسیس کرد و اولین برنامهاش هم این بود: ساخت یک مریخنشین به ارزش ۲۰ میلیون دلار و حامل گلخانهای که با خاک مریخ کار میکرد. ماسک قصد داشت این برنامه را تا سال ۲۰۰۵ اجرا کند.
اما برنامه احداث گلخانه در مریخ هیچگاه اجرایی نشد چون هزینههای راهاندازی چنین گلخانهای بسیار بالا بود. آن زمان فقط یک موشک امریکایی حدود ۶۵ میلیون دلار (حدود ۱۰۰ میلیون در سال ۲۰۱۹) و موشک بینقارهای بالستیک روسی ۱۰ میلیون دلار برای ماسک آب میخورد. یک سال بعد، الون ماسک بنیادش را فراموش کرد و برای برطرف کردن سدی به نام موشکهای دولتی گران قیمت، شرکت سهامی اسپیس ایکس را تاسیس کرد. یک کمپانی ساخت موشک که هدف نهاییاش، سکونت انسان در مریخ بود.
تا آن زمان الون ماسک در مسیر تحقق رویای سفر تجاری به فضا تقریبا تنها بود. اما این تنهایی زیاد دوام نداشت. مایک ملویل، خلبان و فضانورد سابق در سال ۲۰۰۴ با اسپیسشیپ یک به فضا سفر کرد. بعد از این پرواز آزمایشی و دو سفر متعاقب آن، اسپیسشیپ یک جایزه ۱۰ میلیون دلاری X-Prize را برد. این سفرهای فضایی، دو رویای فضایی جدید را کنار هم آورد: فضاپیمایی که توسط بخش خصوصی ساخته شده بود و خلبان فضایی شخصی! موفقیت این سفرهای فضایی کافی بود تا دو کمپانی ویرجین گلکتیک و اسکیلد کامپوزیتس فناوری پروازی خودشان را به اسپیسشیپ دو ارتقا بدهند. این فضاپیمای مسافربری در سال ۲۰۰۹ توسط ویرجین رونمایی شد و قرار بود با هزینه یک خانه معمولی، توریستها را به فضا بفرستد. این فضاپیما میتواند شش توریست و دو خلبان را به جایی فراتر از مرزهای فضای ببرد تا بتوانند برای چند دقیقه بیوزنی و نمایی فوقالعاده را تجربه کنند.
برنامههای ویرجین گلکتیک برای سفر تجاری به فضا همیشه روی سفرهای کوتاه مدت و زیرمداری متمرکز بود. آنها به دنبال یک خانه جدید برای اهالی زمین نبودند. اما الون ماسک همچنان درگیر همان ماموریت سفر همیشگی به مریخ بود. اسپیس ایکس در سال ۲۰۰۸ توانست اولین موشکش را در مدار قرار بدهد و کمی بعد ناسا با این کمپانی برای ارسال منابع مورد نیاز ماموریتهای فضایی به ایستگاه بینالمللی یک قرارداد بلندمدت امضا کرد. قراردادی که تا همین امروز ادامه دارد. قراردادی که ارزش آن در بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ به ۳.۵ میلیارد دلار میرسد.
اما این استارتآپ فضایی در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ قدمهای بزرگتری برداشت و یک پرتاب موشک سنگین به نام Grasshopper را پرتاب کرد. این موشک نتوانست خیلی بالا برود اما موفق شد به سکوی پرتاب برگردد؛ جایی که میتوانست دوباره از آن پرتاب بشود. این قابلیت بازیافت موشک همان چیزی است که مسیر ساخت موشک معروف اسپیس ایکس یعنی فالکون ۹ را هموار کرد. این موشکها میتوانند بالا بروند و دوباره به زمین برگردند و برای همیشه ایده یکبار مصرف بودن موشکها را به دست فراموشی سپردند.
از زمان شکست برنامه Mars Oasis، کاهش هزینههای پرتاب موشک و سفر تجاری به فضا به هدف اصلی الون ماسک تبدیل شد. قیمت روز موشکهای قابل استفاده مجدد فالکون ۹ اسپیس ایکس بین ۵۰ تا ۶۰ میلیون دلار است. مبلغی که به نظر زیاد میآید اما در مقابل رقبای ۱۰۰ میلیون دلاری این موشک، خیلی مقرون به صرفهتر است. رسیدن به فضا با حداقل هزینه تنها مانع پیش روی تحقق رویاهای الون ماسک نیست. اما وقتی اسپیس ایکس توانسته یکی از موانع اصلی را برطرف کند، شاید روزی بتواند انسانها و منابع مورد نیازشان برای زندگی روی مریخ را هم به سیاره سرخ بفرستد. کاری که ایده الون ماسک برای «چندسیارهای کردن زندگی» را محقق خواهد کرد.
اینها فقط برخی از دستاورهای اسپیس ایکس در مسیر چندسیارهای کردن زندگی بوده اما این جاده همیشه اینقدر هموار نبوده است. این کمپانی فقط برای عملی کردن ایده موشک قابل استفاده مجدد چیزهایی مثل سقوط موشک در اقیانوس، برخوردش با کشتیهای باربری، غوطهور شدنش در آسمان، انفجار در حین پرواز و انفجار روی سکوی پرتاب را از سر گذرانده است.
بهتر است بگوییم جاده منتهی به فضای جدید، هیچگاه هموار نبوده و اسپیس ایکس هم تنها کمپانیای نبوده که سقوط موشکهایش را تجربه کرده است. مثلا ویرجین گلکتیک در سال ۲۰۱۴ یک تراژدی تمام عیار تجربه کرد. وقتی جت حاوی اسپسشیپ دو سقوط کرد و کمکخلبان جانش را از دست داد.
پرواز اسپیسشیپ دو طبق برنامه پیش نرفت. در طراحی این فضاپیما از مکانیزم پرآرایی استفاده شده بود که بعد از فعال شدن، سرعت را برای فرود ایمن کم میکرد. اما کمکخلبان به اشتباه آن را زودتر از موعد فعال کرد و همین باعث کشیده شدن فضاپیما روی موشک در حال سوخت شد. نیروهای آیرودینامیکی اسپیسشیپ دو را از جت جدا کردند و همین مرگ کمکخلبان را رقم زد. خلبان موفق شد با چتر نجات روی زمین فرود بیاید اما به شدت زخمی شد.
بعد از این حادثه برخی از مشتریان این کمپانی، بلیت خودشان برای سفر تجاری به فضا را لغو کردند اما بسیاری دیگر هنوز مشتاق سفر به فضا بودند.
در همین اثنا یک کمپانی مهم دیگر به نام بلو اوریجین هم مشغول ساخت فضاپیمای مخصوص ماموریتهای سرنشین دار خودش بود. این کمپانی که در سال ۲۰۰۰ توسط موسس آمازون یعنی جف بزوس راهاندازی شده بود (حتی قبل از الون ماسک)، برای چند سال بیسر و صدا کار کرد. اما ناگهان در سال ۲۰۱۵ موشکی به نام New Shepard که قرار بود قابلیت استفاده مجدد هم داشته باشد را برای اولین بار تست کرد. این موشک میتواند سرنشینان و محمولههای باری را به پرواز زیرمداری ۱۱ دقیقهای ببرد. این موشک در اولین پرتاب توانست محموله را سالم به مقصد برساند اما نتوانست فرود بیاید. اما نوامبر همان سال وظیفهاش را انجام داد: به زمین برگشت و به رقیب اصلی اسپیس ایکس در زمینه موشکهای قابل استفاده مجدد تبدیل شد.
بلو اوریجین هم مثل ویرجین گلکتیک میخواهد از موشکهایش برای فرستادن توریستهای فضایی به پروازهای زیرمداری استفاده کند. اما این تنها هدفش نیست و به دنبال ساخت موشکهای بزرگتر برای کمک به اسکان بشر در ماه است. جف بزوس معتقد است باید صنایع سنگین را از زمین به جایی منتقل کرد که منابع قابل استخراج بیشتری داشته باشد. او میگوید اولین فرود روی ماه میتواند سال ۲۰۲۳ محقق بشود و بستری برای اقامت بلندمدت و پیادهسازی صنایع سبک در کره ماه فراهم کند.
اسپیس ایکس هم برای سال ۲۰۲۳ برنامههای مهمی دارد. این کمپانی قرار است یک تاجر ژاپنی به نام یوساکا مازاوا به همراه گروهی از هنرمندان را بخ سفر دور ماه ببرد. همچنین ناسا برای فرستادن فضانواردانش به ایستگاه بینالمللی و برگرداندنشان با اسپیس ایکس و بوئینگ قرارداد بسته است. این قرارداد که آزمایشهایش شروع شده، چیزی حدود ۶.۸ میلیارد دلار ارزش خواهد داشت.
بین همه این کمپانیهای محبوب و پرسر و صدا فقط ویرجین گلکتیک بوده که موفق شده واقعا یک توریست را با فضاپیمای خصوصی به فضا بفرست. باید صبر کنیم و ببینیم فرستادن توریست بعدی چقدر طول میکشد و توسط چه کسی انجام خواهد شد.
آینده سفر تجاری به فضا
آنطور که این کمپانیها آینده را میبینند، کسانی خواهند بود که سفرهای فضایی را عادیسازی خواهند کرد. فرقی هم نمیکند این سفرها بخواهد شما را به خط کارمان ببرید یا مقصد اجرام آسمانی دیگر باشد. هواپیماهای فضایی مسافران و آزمایشات علمی را به فراتر از مرزهای زیرمداری خواهند برد و آنها را سالم و سریع به زمین برمیگردانند. موشکها پرتاب خواهند شد، باز خواهند گشت و دوباره پرتاب خواهند شد، ماهوارهها را به فضا میفرستند و محمولههای فیزیکی و بیولوژیکی را به پایگاههای صنعتی روی ماه یا مریخ خواهند رساند تا مطمئن شوید آخرالزمان هم نسل گونههای زمین را منقرض نخواهد کرد. انسان دوباره سرنوشتنش را خودش رقم خواهد زد و نشان خواهد داد مثل همیشه تاریخ یک پیشروی شجاع است. گذشته از همه اینها، این ایده که مجبور نیستیم برای همیشه یک گوشه کهکشان بمانیم خیلی هیجانبخش است.
در نهایت همه این فعالیتها نه اقداماتی بشردوستانه بلکه بخشی از یک کسب و کار بزرگ است. به همین خاطر باید از خودمان بپرسیم فرازمینی و چندسیارهای کردن زندگی واقعا از لحاظ مالی قابل قبول و قابل اجراست؟ و از آن مهمتر، آیا مطلوب و خوشایند خواهد بود؟
برای پاسخ به این سوالها، از توریسم زیرمداری سطح پایین شروع میکنیم. منظورمان آن نوع از سفر تجاری به فضا است که بلو اوریجین و ویرجین گلکتیک دنبالش هستند. برخی از اقتصاددانان این ایده را کاملا امکان پذیر میدانند. یکی از قطعیات همیشگی زندگی انسانها این است که گروهی از جمیعت زیاد پول خیلی خیلی زیادی دارد و دوست دارد این پول را صرف چیزهای جالبی بکند که برای سایر طبقات دستنیافتنی هستند. اگر این پروازهای فضایی به یک جریان روتین تبدیل بشوند، قیمتشان پایین میآید و توریسم فضایی میتواند همان مسیر صنعت حمل و نقل هوایی را طی کند. چیزی که یک زمان خیلی لوکس و مخصوص اقشار خاص بود اما اکنون برای همگان در دسترس است.
پاسخ دهید