نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی

نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی
نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی

چارلز رابرت داروین، زیست شناس و زمین شناس انگلیسی تبار قرن ۱۹ام میلادی است. وی در سال ۱۸۰۹ میلادی در شروپ شر دیده به جهان گشود. نظریه ی وی در خصوص جد مشترک میان تمام مخلوقات و انتخاب طبیعی شهرت جهانی یافت. داروین نویسنده ی کتاب “خاستگاه گونه ها به وسیله انتخاب طبیعی”، نظریه ی تئوری تکامل ارگانیک را بنیاد نهاد.

چارلز داروین تمام نوع جانداران هم گونه روی کره ی زمین را در یک خط ارتباط مشترک با یکدیگر و زاییده از یک سلول مادر و سرآغاز حیات می دانست. وی با مطرح ساختن انتخاب طبیعی، گونه های متفاوت به وجود آمده را بر حسب نیاز طبیعت، توجیه می کند.

وی معتقد است که قوی ترین ها و آن هایی که با سیاست طبیعت سازگاری دارند، به بقا ادامه می دهند.

کودکی و نوجوانی داروین

زندگی داروین در کودکی و نوجوانی در بین خانواده ای مرفه و متمول سپری شد. چارلز در ۸ سالگی مادر خود سوزانا را از دست داد.

رابرت داروین یعنی پدر چارلز پزشکی معتبر و حاذق بود و اراسموس داروین نیز به عنوان پدربزرگ چارلز، گیاه شناس بزرگی محسوب می شد.

دوران تحصیل چارلز داروین

چارلز در ۱۶ سالگی در دانشگاه ادینبرو شروع به تحصیل نمود. برادر بزرگترش اراسموس نیز وی را در این دانشگاه همراهی می کرد. در ۱۸ سالگی او ادینبرو را ترک کرده و تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج ادامه داد.

تحصیلات وی در کمبریج در قالب دانشجوی روحانیت یا Christ’s College بود. در واقع پدر چارلز که از تمایل چارلز به تحصیلات در رشته پزشکی ناامید شده بود، او را به سمت دنیای مسیحیت سوق داده و می خواست داروین کشیش گردد. اما خود چارلز به این حوزه نیز علاقه ای نداشت؛ او با میلی سیری ناپذیر به تاریخ طبیعت گرایش داشت.

نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی
نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی

سفر با کشتی بیگل

داروین موفق شد در سال ۱۸۳۱ به همراه استاد خود پروفسور جان استیونس هنسلو با کشتی اچ ام اس بیگل به سفری در قالب طبیعت شناسی رهسپار شود. این سفر که ۵ سال به طول انجامید، سرآغاز دنیایی بود که چارلز در طلب آن می کوشید.

آن ها درست در روز ۲۷ام ماه دسامبر سال ۱۸۳۱ سفر دریایی خود را آغاز کردند. چارلز موفق شد در این سفر طبیعت شناسی با گیاهان، جانوران و البته فسیل هایی ناشناخته، سر و کار داشته و آن ها را مورد بررسی قرار دهد. او نمونه هایی را نیز از مناطق مختلف جغرافیایی همراه آورد.

جزایری که در اقیانوس آرام پشت سر گذاشته و جزایر گالاپاکوس بیش از دیگر مناطق، مورد توجه داروین قرار گرفتند و گونه های گیاهی موجود در این جزایر مجذوبش ساختند.

کشتی بیگل در سال ۱۸۳۶ به انگلستان بازگشت و داروین حالا کسی نبود که در سال ۱۸۳۱ به این سفر قدم گذاشته بود. داده ها و یافته هایی که او در این سفر به دست آورد، از وی شخصیتی دیگر ساخته و برای همیشه دنیایش را به دنیای گیاه شناسی، جانورشناسی و به طور کلی طبیعت شناسی گره زد.

جانورشناسی سفر بیگل

داروین پس از ورود دوباره به انگلستان، کتابی به نام “جانورشناسی سفر بیگل” منتشر ساخت و در آن یافته های خود را مکتوب ساخت. داستان مشهور کاپیتان فیتزروی (کاپیتان کشتی بیگل) نیز در همین کتاب قرار گرفته است.

نظریه تکامل داروین و انقلابی که سفر بیگل برپا کرد

همین سفر بود که موجب گردید تا داروین نظریه خود در خصوص تکامل موجودات و گونه های جاندار خلق کند. انتقال ویژگی ها از نسلی به نسل دیگر و منتسب دانستن نسل انسان به میمون ها، جنجال بزرگی برپا کرد.

مندل نیز به طور موازی روی ویژگی های وراثتی و الگویی که در وراثت انسان و دیگر جانوران وجود دارد، کار می کرد و داروین گوشه چشمی به فعالیت های وی داشت.

نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی
نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی

نظریه تکامل داروین در زیست شناسی و سلسله مراتب تغییرات به سمت تکامل و رسیدن به قالب اصلح، توانست رفته رفته در جوامع علمی و محافل وابسته به آن نقش بندد. اگر چه در ابتدا خط سیر تعریفی داروین، مخالفان زیادی داشت، اما داروین موفق شد در زمینه علم زیست شناسی، تفکرات را تغییر داده و رویکرد کلی را به صورت بنیادین دگرگون سازد.

تفکر پیش از داروین و حتی چیزی که در حال حاضر بسیاری بر آن معتقد هستند، بر این اساس استوار شده بود که کلیه ی گونه های جاندار اعم از انسان یا غیر انسان، به شکلی که هستند از ابتدا خلق شده و در تمام طول تاریخ طبیعت فرم و گونه ی خود را حفظ کرده اند. در حالی که نظریه ی تکامل داروین این نگاه به طبیعت را تغییر داده و اصلاح ساختار و الگوی آن را به سمت تکامل و ارتقا توضیح می داد.

نظریه ی داروین در سال ۱۸۵۸ به صورت رسمی در کنفرانس لنین توسط خود وی مطرح گردید.

پس از مدتی داروین از مذهب روی برگردانده و این موضوع و البته ماهیت نظریه ی وی، سبب شد تا مسیحیان دوران از وی فاصله گرفته و اظهارات وی را برخلاف اعتقادات مذهبی و ایمان خود بدانند.

داروین بشر را به گونه ای توصیف ساخت که موجودی مجزا از دیگر گونه های خلقت نبوده، بلکه در طی زمان به سمت تکامل حرکت کرده و به شکل کنونی خود رسیده است. در واقع داروین وجود یک خالق در مبدأ را شاید به صورت مستقیم نفی نمی کرد، اما نظریه ی وی به نوعی در تضاد با این واقعیت قرار می گرفت.

به همین دلیل هم هست که پس از سال ها، همچنان نظریه ی وی تنها در شکل یک موضوع مطالعه و بخشی از تاریخ در نظر گرفته شده و نمی توان آن را به عنوان نظریه ای قابل اتکا نگریست.

در همین خط سیر، داروین نسل بشر را با تهدید انقراض موازی دانست. یعنی او پیش بینی می کرد که در مسیر تکامل به جایی می رسیم که نسل انسان منقرض شده و یا به شکل گونه ای دیگر به حیات خود ادامه می دهد.

این دیدگاه داروین نیز با مخالفت های زیادی در محافل مذهبی و علمی روبرو شد.

نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی
نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی

انتخاب طبیعی داروین

داروین در فرمول انتخاب طبیعی خود چه می گوید؟ به زبان ساده این نظریه می گوید که فرزندان هر گونه جاندار به تعداد زیاد متولد شده و تنها تعدادی از جمع بزرگ آن ها، قادر به ادامه حیات هستند. کدام ها زنده مانده و حیات را ادامه می دهند؟ آن هایی که با خصوصیات توارثی و صفاتی سازگار با زیستگاه متولد شده اند.

آیا یک خرگوش از ابتدا خرگوش بوده است؟ این چیزی ست که داروین به شدت نفی می کند. چارلز معتقد بود که جانداری مانند خرگوش در طول حیات خود از شکلی دیگر و گونه ی آغاز کننده، تغییر پیدا کرده و در مسیر تکامل به شکل امروزی خود رسیده است. در واقع طبیعت این گونه را وادار ساخته تا صفات خود را به این صورت تغییر دهد.

انتخاب طبیعی به گونه های مشترک از یک موجود در محیط های زیستی متفاوت اجازه ی بقا داره یا آن گونه را از بین می برد. به طور مثال دو خرس قطبی و خرس قهوه ای را در قطب شمال در نظر بگیرید. خرس قطبی قادر به ادامه ی حیات خواهد بود، اما خرس قهوه ای نمی تواند با توجه به شرایط محیطی حیات خود را در آن جا ادامه دهد. این انتخاب طبیعی ست که گونه ی خرس قطبی را در قطب شمال حفظ کرده و این گونه را به عنوان نژاد برتر حفظ می کند.

او تبیین می کند که مرزهای جغرافیایی، بر تولید مثل و حمل صفات وراثتی به صورت مستقیم تاثیرگذار هستند. به همین ترتیب قرار دادن نظریه تکامل و انتخاب طبیعی در کنار هم به این می رسد که بر اثر تغییرات محیط زیست، گونه های جاندار نیز تغییر کرده و به تکامل می رسند.

مثال نهنگ داروین

یکی از جالب ترین و مشهورترین مثال هایی که داروین در اشتراک نظریه تکامل و انتخاب طبیعی آورده است، سیر تکامل نهنگ می باشد. او نهنگ را از نسل خرس های آمیکای شمالی می دانست که در سیر تکامل به موجودات آبی تبدیل شده اند.

نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی
نظریه تکامل داروین و انتخاب طبیعی

داروین مقداری به خطا رفته بود و این را دانشمندان سال های بعد کشف کردند. جد نهنگ ها نه خرس های سیاه، بلکه جاندارانی شبیه به کفتار به نام سینونیکس بودند. سینونیکس ها به ایندوهایس، آمبولوستوس، رودوستوس، باسیلوسور دورودون و در آخر نهنگ به شکل امروزی تبدیل شده و در واقع تکامل یافتند. این سیر تکاملی به گفته ی دانشمندان چیزی نزدیک به ۶۰ میلیون سال طول کشید.

توضیح تکامل این گونه با تمرکز بر حفره ای که روی سر نهنگ ها قرار داشته و به عنوان مسیر تنفسی عمل می کند؛ به شرح زیر است:

نیاز این جاندار اولیه به حضور در آب، آن را به سمتی سوق داد که در یک تغییر ژنتیکی، سوراخ های بینی اش به پشت سر برود. به این شکل جانور می توانست در حالی که در آب شنا می کند، با کمی بالا آمدن تنفس طبیعی خود را داشته باشد. سپس رفته رفته تمام بینی جا به جا شده و روی سر قرار گرفت. پاهای جانور از شکل اولیه خود فاصله گرفته و به شکل باله درآمدند و در طی این ۶۰ میلیون سال، کفتار اولیه به نهنگ امروزی تبدیل گشت.

وی سه اصل را در انتخاب طبیعی خود محرز می دانست: قابل انتقال بودن صفات از والدین به فرزندان، تولد بیش از عدد بقا، تفاوت در حمل صفات وراثتی میان فرزندان.

اگر چه داروین چیزی از علم ژنتیک و حمل صفات به وسیله ی DNA نمی دانست، اما مفهوم آن را در سه اصل انتخاب طبیعی خود دریافته بود.

داروین در ۱۹ام آپریل سال ۱۸۸۲ درگذشت و آرامگاه وی را در کلیسای وست مینستر لندن قرار دادند.

سمیرا نقیبی
کارشناسی ریاضی محض خواجه نصیر/ چندین سال سابقه کاری در سرپرستی فروش محصولات شبکه داشتم و از سال 93 به بعد سفر هیجان انگیز به دنیای بی انتهای تولید محتوا و سئو برای من آغاز شد. به تکنولوژی، گردشگری، بهداشت و سلامت و هر چیز زمینی و آدمیزادی علاقه مند هستم...