نقد نمایش «تبرئه»

 

نمایش تبرئه

انسان از همان ابتدای خلقت، مورد ظلم هم نوعش قرار گرفته و خود نیز در زمینه هایی ظلم رانده است. پس از شکل گیری تمدن ها، انسان ها پی بردند که باید نیرویی کنترل کننده وجود داشته باشد که جواب بدی ها را بدهد و برای آسیب ها، جریمه و تنبیه در نظر بگیرد و بدین شکل «قانون» به وجود آمد. قانون هر آن چیزی است که تنظیم کننده رفتار انسان باشد. این قانون می‌تواند قوانین فیزیکی باشد که بر انسان تأثیر دارد یا قوانین اخلاقی یا قانونی باشد که دولت یا قدرت فراتر یک کشور آن را به شیوه خاص و در جایگاه خاصی وضع نموده ‌است. قانون همیشه حکم ناجی را داشته و عدالت را برقرار کرده؛ اما همین قانونِ عادل، لبه ی دیگری هم دارد که به واسطه ی آن توانسته انسان ها را به خاک سیاه بکشاند و تنها دارایی شان یعنی عمر را از آنها بگیرد.

«جسیکا بلنک» و «اریک جنسون» دو نویسنده ی آمریکایی هستند به سراسر آمریکا سفر کرده و نمونه هایی از این قانونِ ظالم را جمع آوری کرده اند. آنها بر اساس این واقعیت ها، نمایشنامه ای به نام «تبرئه» نوشته اند که حال «منیژه محامدی» آن را بر صحنه تئاتر آورده است.

«منیژه محامدی» از دهه پنجاه فعالیت کاریش را آغاز کرده است و در کنار نوشتن و کارگردانی به تدریس هم می‌پردازد. او دارای دکترای تئاتر درمانی از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا سانفرانسیسکو و تخصیص در تئاتر درمانی آمریکا در سال ۱۳۹۰، کارشناسی ارشد هنرهای نمایشی از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، سانفرانسیسکو، آمریکا، در سال ۱۳۵۶  و کارشناسی هنرهای نمایشی  از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، سانفرانسیسکو، آمریکا، در سال ۱۳۵۳ است. «چشم اندازی از پل»، «سووشون»، «روز ولنتاین»، «فالگوش»، «دادگاه نونبرگ» و «دایره بسته» از جمله اجراهای موفق محامدی محسوب می ‌شوند.

«تبرئه»، نمایشی مستند است که به روایتِ زندگی شش شخصیت می ­پردازد، شش نفری که پس از سال­ ها تحمل زندان، بی­ گناهی شان ثابت شده و آزاد گشته ­اند. نویسنده­ های نمایش متنی مستند شامل شش مصاحبه نوشته ­اند و محامدی که یازده سال پیش، تبرئه را در مجموعه تئاتر شهر و سالن چارسو به اجرا برده بود، دوباره آن را با ویژگی­ های یک نمایش مستند و با بازی «مهوش افشار پناه»، «محمد اسکندری»، «ارژنگ امیرفضلی»، «مجید جعفری»، «فرناز رهنما»، «نوید جهانزاده»، «شیرین اسماعیلی»، «آیلار نوشهری»، «علی نجفی»، «حامد شفیع ‌خواه»، «شهاب ‌الدین علیشاهی»، «رضا دشتکی» و «پیام میرمصطفی» بر صحنه تماشاخانه ایرانشهر برده است.

مهم ­ترین ویژگی این نمایش، متن قوی و تاثیرگذار آن است و چون در ابتدای آن بیان می ­شود که متن بر اساس واقعیت نگاشته شده است، تاثیرگذاری ­اش بیشتر می­ گردد و حس همذات ­پنداریِ مخاطب را با شخصیت ­های نمایش برمی ­انگیزد؛ شخصیت ­هایی که هر کدام قربانی قانون شده ­اند. قانون همان ­قدر که بازدارنده از جرم است و به بشریت خدمت می ­کند، لبه تیز دیگری هم دارد که می ­تواند عمر، تنها سرمایه آدمی را از او گرفته و آزادی را برایش چون رویا دست نیافتنی کند. تبرئه نشان می ­دهد که قانون با وجود همه خدمت­ هایش، حفره ­هایی دارد که می ­تواند انسان را در خود فرو کشد.

داستان نمایش تبرئه در آمریکا اتفاق افتاده است ولی ­می ­شود آن را به همه کشورها جامعیت داد. تبرئه شاید در آمریکا اتفاق افتاده باشد، اما صبوری و پیگیری نویسنده ­های این اثر است که ظلم قانون در حق این شهروندان را کشف کرده است. قانون هر کشوری بی ­شک حفره ­هایی دارد که باید اجازه کشف شدنش به اهالی هنر و پژوهشگران داده شود تا بتوان آنها را شناخت و در راستای پُر کردنشان کوشید.

منیژه محامدی در اجرای نمایشِ تبرئه، ساختار مستندگونه متن را حفظ و از میزانس ­های چشم­ گیرِ نمایشی جلوگیری کرده است. او در کنار بیان منولوگ محور روایتِ این شش شخصیت، به نمایشِ موازی این روایت ­ها نیز می ­پردازد. دکور نمایش به علت اجرا شدن دو نمایش در هر روز، در تماشاخانه ایرانشهر به صورتی جمع و جور و متحرک و در دو سطح تعبیه شده است؛ بر سطح بالا اِعمال ­گران قانون مانند افسران پلیس، قاضی، شاهدین و خانواده قربانیان قرار دارند و در سطح پایین نیز دنیای قربانیان جریان دارد. هر قربانی داستان دستگیری و زندانی شدنش را لا به لای داستان ­های دیگر قربانیان تعریف کرده و همزمان با آن، داستانِ این روایت در سطح بالای دکور و توسط بازیگران آن سطح بازی می ­شود؛ ایده­ ای که نمایش را از تخت و مستندِ صرف بودن نجات داده است.

میزانس ­های نمایش نیز از ساختار مستند خارج نشده و نورپردازی نیز در همین راستا شکل می ­گیرد. بازی ­های نمایش با حضور دو استاد ارجمند «مهوش افشارپناه»، «محمد اسکندری» بسیار پخته و در راستای ساختار مستند است.

تبرئه درباره از دست رفتن ارزش های انسانی صحبت می کند. ارزشی که قانون آن را از آدم هایش سلب کرده است. تبرئه شدگان از روزهای زندان و هتک حرمتی که مدام به آنها شده حرف می زنند. هر چند در روزهای آزادی نیز شرایط بهتری ندارند و هیچ کس نمی تواند به فردی که یک عمر در زندان زندگی کرده و برچسب مجرم را بر پیشانی دارد، کار و مسکن بدهد. برچسبی که دروغ بوده و فردی که بی گناهی اش ثابت شده است، اما در جامعه هنوز در زمره ی طرد شدگان محسوب می شود و کسی باورش ندارد. تبرئه در انتها اما بر خلاف بسیاری از نمایش های این روزها که پر از ناامیدی اند، از امید حرف می زند. تبرئه شدگان تمام تلاش شان را می کنند که خودشان را در دنیای جدید پیدا کرده و گذشته ی تلخ را فراموش کنند. بعضی از آنها عشقی واقعی شان را یافته و ازدواج کرده اند، بعضی به خودشناسی رسیده و باورهایشان تغییر کرده است و همه ی آنها در راستای بهبودی و زندگی بهتر گام برداشته اند.

نمایش تبرئه نمایشی شسته، رُفته و کامل است. نمایشی که همه اجزایش به اندازه پرداخت شده و هیچ کدام از دیگری پررنگ ­تر نیست. بازی ­های یک دست بازیگران در کنار طراحی دکور، نور و همراه شدن با متنی مستند، از تبرئه نمایشی یکدست ساخته است. منیژه محامدی که متن نمایشنامه را هم ترجمه کرده، دست روی یکی از ظلم ­های بزرگ تاریخ بشر گذاشته است، ظلمی که از قانون به وجود می­آید. آدم ­های این نمایش از نژادها، سن ­ها و جنسیت ­های مختلف بوده اما در یک چیز مشترک ­اند؛ همه آنها در برابر قانون بی­دفاع بوده و هیچ پارتیِ قدرتمندی نداشته ­اند که بتواند آنها را از چنگال این قانونِ ظالم نجات دهد و بهای این بی­دفاع بودن را با عمرِ رفته پرداخته ­اند. تبرئه نمایشی است که مخاطب را به فکر می اندازد و روی دیگرِ قانون را نشانش می دهد و به او می فهماند که قانون در مواقعی می تواند بزرگترین ظلم بشر در حق هم نوعش است.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران