شاه لیر الگویی است برای پدران و مادران، الگویی از خود را به باد دادن و به دست دیوانگی سپردن و حال این نمایش دوباره بر روی صحنه آمده است. اسفند ماه سال ۹۵ نیز شاه لیر در قالبی کاملا متفاوت، با کارگردانی «محمد عاقبتی» و بازی «حسن معجوبی» روی صحنه «تماشاخانه ایرانشهر» رفته و چنگی به دل مخاطب نزده بود. این بار اما نام «دکتر مسعود دلخواه» در پشت این اثر قرار گرفته و یادآور خاطره خوب «مفیستو» شده است، خاطره ای که مخاطب را به سوی سالن تئاتر می کشاند.
دکتر مسعود دلخواه، متولد سال ۱۳۳۶ در تهران، بازیگر، کارگردان تئاتر، مدرس و منتقد تئاتر است. او تحصیلات خود را در زمینه تئاتر در ایران آغاز نمود و در آمریکا (دانشگاه کانزاس آمریکا – فوقلیسانس و دکتری) به پایان رساند. وی در نمایش های «جولیوس سزار»، «بیگانه»، «مفیستو»، «روالعادی» و «بوی خواب» و سریال «نجوا» به نقش آفرینی پرداخته و همچنین در نمایش های «ارخش»، «خانمچه و مهتابی»، «دژاوو»، «ویتسک»، «بیگانه» و «مفیستو» به عنوان کارگردان حضور داشته است.
این هنرمند تاکنون موفق به کسب افتخاراتی چون «مدرس برتر بازیگری در آمریکا در سالهای ۱۹۸۹ و ۲۰۱۱»، «کارگردان برتر عرصه تئاتر کشور از سوی انجمن منتقدان خانه تئاتر در سال ۸۶»، «جایزه بهترین کارگردانی پانزدهمین جشن کانون ملی منتقدان تئاتر برای نمایش بیگانه»، «بهترین بازیگر مرد جشنواره در بخش آثار بینالملل برای نمایش روال عادی»، «جایزه بازیگر برتر سال انجمن تئاتر ایران در سال ۱۳۸۹»، «جایزه را در مقام بهترین کارگردان سال برای نمایش «بیگانه» از کانون ملی منتقدان تئاتر ایران» و «جایزه بهترین دراماتورژی از سی و ششم جشنواره تئاتر فجر برای نمایش مفسیتو» شده است.
حال مسعود دلخواه نمایش شاه لیر را به طراحی، کارگردانی و تهیه کنندگی خودش، آهنگسازی «نادر مشایخی» و بازی «مهدی سلطانی»، «الهام پاوه نژاد»، «بهاره رهنما»، «خسرو شهراز»، «رحیم نوروزی»، «محمد صادق ملک»، «ناصر عاشوری»، «محمدرضا علی اکبری»، «حمیدرضا هدایتی»، «محمد صدیقی مهر»، «محبوبه تفضلی»، «یلدا قشقایی»، «سجاد بابایی»، «محمد صادقی»، «امیرحسین سرداریان»، «حسین ابراهیمی»، «سعید عظیمی»، «سپاس رضایی»، «افشین حسنلو»، «فربد غفاری»، «محمد پیرالیاس»، «رضا ایزدخواه»، «منصور تمیزی فر»، «حمیدرضا جهانگیری»، «سعید مصطفایی»، «میلاد پاک سرشت»، «حامد عباس پور»، «حامد آرامی»، «مجید قنبری»، «سارا خسروی» و «الهام قندهاری» بر روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر برده است. نمایشی بیگ پروداکشن که حدود ۱۰۰ نفر عوامل در آن حضور دارند که شامل بیش از ۳۰ بازیگر، ۴۰ خواننده، تکخوان و نوازنده می شود.
دکتر دلخواه، بعد از مفیستو سراغ یکی از مهم ترین درام های شکسپیر رفته است، نمایش شاه لیر روایتگر زندگی شاه لیر، یکی از بزرگترین و ارزنده ترین نمایشنامه های تراژیک ویلیام شکسپیر است. شاه لیر شخصیت اصلی این نمایشنامه، سه دختر دارد که پس از تصمیمی نابخردانه سرزمینش را تنها بین دو دخترش تقسیم می کند. این تصمیم لیر بر اساس باور کردن تملق و چاپلوسی دو دختر بزرگتر و عدم پذیرش صداقت و شجاعت دختر کوچکتر گرفته شده است، که در نتیجه به تبعید دختر کوچکتر، جنگ میان دو دختر دیگر و دیوانه شدن خود او می انجامد.
نمایش شاه لیر پر است از موسیقی، ساز و آواز و این تنها عنصری که می تواند مخاطب را چهار ساعت در سالن نگه دارد. آری! چهار ساعت. در روزگاری که دوره نمایش های چند ساعته گذشته است، دلخواه نمایشی چهار ساعته را به صحنه برده، نمایشی که با یک ربع تنفس وسطش به زمانی بیشتر از چهار ساعت می رسد و همین یعنی رسیکی بزرگ که مسعود دلخواه به واسطه اعتباری که در تئاتر ایران دارد به آن دست زده و مخاطب نیز به اعتبار نام کارگردان و با توسل به سابقه درخشان او، از این ریسک استقبال کرده است.
انتخاب شاه لیر برای دیدن انتخابی اشتباه نیست، شاید در جاهایی حوصله سربر شود، اما نمایشی است که می تواند بیننده را روی صندلی بنشاند و به تماشا مجبورش کند. اما آیا شاه لیر به اندازه نام کارگردان قابل تایید و به اندازه بزرگی گروه اجرا کامل است؟
پاسخ این سوال خیر است. شاه لیر ضعف های زیادی دارد که باز هم مهم ترینش به مهم ترین ریسک کارگردان یعنی زمان اجرا باز می گردد. شاه لیر تمام چهار ساعت نمی تواند مخاطب را نگه دارد، مخاطب در جایی خسته می شود و دلش می خواهد زودتر نمایش تمام شود. یکی از مهم ترین دلایل این موضوع به ضعف امکانات سالن اصلی تئاتر شهر بر می گردد. صندلی های سالن برای نمایش چهار ساعته ساخته نشده اند و کاش دلخواه قبل از تصمیم به اجرای شاه لیر به این مهم توجه می کرد که تماشاگرش در چه شراطی قرار است نمایش را ببینند. اما فارغ از مسائل مرتبط با سالن، شاه لیر جاذبه های یک نمایش چهار ساعته را نیز ندارد که مهم ترینش به طراحی دکور و لباس باز می گردد. دکور شاه لیر دکوری متناسب با تجملات دیگر نمایش نیست. در نمایش بیش از سی بازیگر وجود دارد که دو سوم آنها بازیگران فرعی و بدون دیالوگ هستند و می شد از آنها در راستای تعویض سریع صحنه ها استفاده کرد. صحنه نمایش یکنواخت، بدون تغییر و خسته کننده است و نمی تواند بیابان و کومه فقیران را تداعی کند. صحنه فقط شبه قصری ساده با پلکانی یک رنگ، معمولی و پرده هایی بدون کارکرد است و تا پایان نیز همین می ماند. هیچ آکسسواری در راستای بیابان کردنش کم نمی شود و هیچ وسیله ای برای قصر کردنش اضافه نمی گردد، به جز نور که آن هم تاثیر چندانی ندارد. شاه لیر قابلیت تعویض صحنه های بسیاری را دارد مخصوصا در بازه آنتراکت بین دو نیمه نمایش، اما این اتفاق نمی افتد. تماشاگر وقتی پرده های قصر شاه لیر را در پشت سر او می بیند نمی تواند بیابانی را تصور کند که لیر در آن دیوانه شده و به نفرین آسمان و زمین پرداخته است. حتی پرده های آویخته شده از سقف که هنگام ورود شاه لیر پایین می آید هم دیگر بالا نمی رود تا صحنه را از فضای قصر خارج کرده و به مکانی دیگر تبدیل سازد. تنها راهکاری که یکنواختی صحنه را کم می کند، ارتفاع متفاوتی است که پله های نمایش به وجود آورده و باعث میزانسن های مختلف شده است.
در سوی دیگر طراحی لباس نیز به شکلی درست انجام نشده است، لباس گلاستر بیننده را یاد امروز می اندازد، انگار کارگردان خسرو شهراز را در خیابان دیده و از او خواسته که همین الان روی صحنه بیاید و برایش گلاستر شود. نمایش لباسی متناسب با دوره نمایشنامه برای بسیاری از بازیگرانش در نظر نگرفته است. دختر کوچک لیرشاه نیز، با دامنی کوتاه و شلواری گشاد روی صحنه ظاهر می شود که اگر در طراحی کتش هم کمی کاهلی صورت می گرفت و ابروهای پیوندی برایش گذاشته می شد، بیشتر نمایش را به سوی دخترکان قجری می برد تا نمایشی از شکسپیر.
در میان بازی های معمولی نمایش باید به بازی متفاوت مهدی سلطانی اشاره کرد. او خودِ شاه لیر بود و توانست این را به مخاطب هم منتقل کند. او شاهی بود که رنجیده و مورد ظلم دخترانش قرار گرفته بود. سلطانی به خوبی از پس این مهم برآمده و شاه لیر کاملا به قامتش نشسته بود. پس از او می توان به بازی ناصر عاشوری در نقش دلقک اشاره کرد و حتی الهام پاوه نژاد در نقش ریگان که به خوبی از پس نقش هایشان برآمدند.
اما نکته ی مهم در اجرای لیرشاه گروه موسیقی است. سرپرستی گروه موسیقی را استاد «نادر مشایخی» بر عهده داشته است و تنها موردی که باعث می شود نمایش به مدت چهار ساعت قابل تحمل شود بی شک موسیقی کار است. موسیقی در شاه لیر آن قدر نقش دارد که می توان نمایش را به نوعی موزیکال دانست. در ابتدای شروع نمایش بیننده با موسیقی زنده ی کنار صحنه، به سمت و سوی کار جذب می شود. موسیقی ای که نمایش را جلو می برد، افکت ها را به موقع و آنی خلق می کند و به درستی با نمایش همراه می گردد. علاوه بر گروه موسیقی روی صحنه گروه نوازندگان دوره گرد که به درستی در طراحی لباس شان فکر شده نیز توانستند تاثیرگذار باشند و در لحظاتی مفهوم مورد نظر کارگردان را منتقل کنند.
یکی دیگر از نکات مهم در نمایش شاه لیر، متن نمایشنامه است. متنی که دلخواه بسیار به آن پایبند بوده و بیش از نود درصد خود متن را به نمایش کشیده که این پایبندی قابل ستودن است.
شاه لیر این روزها روی صحنه است و مخاطبان بسیاری را هم به سالن کشانده است. گروه عظیم شاه لیر، متشکل از حرفه ای ها، نیمه حرفه ای و آماتورها است. دکتر دلخواه که در اجرای مفیستو هم از دانشجویان استفاده کرده و به آنها اجازه ی عرض اندام داده بود، در شاه لیر نیز همین روش را پیش گرفته است. او در فراخوان های متعدد بسیاری از اجراگران و همخوانانش را از دانشجویان انتخاب کرده و به آنها اجازه داده است در اولین تجربه های خود در کنار بزرگان قرار بگیرند و مهم تر از همه صحنه اصلی تئاتر شهر را تجربه کنند؛ صحنه ای که آرزوی هر هنرمند تئاتری است. دلخواه که خود مدرس دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس است، درِ کلاسش را همیشه به روی دانشجویان و هنرجویانش باز گذاشته و به آنها امکان دیده شدن داده است و همین موضوع است که او را به شخصیتی محبوب میان اهالی دانشگاه و هنر تبدیل کرده است.
پاسخ دهید