قاتلین سریالی از درد و رنج کشیدن انسانها لذت بسیاری میبرند و به کنترل کردن و تسلط داشتن بر طعمههای خود علاقه دارند. طبق تحقیقات انجام شده بسیاری از قاتلین سریالی گوشه گیر و منزوی هستند و توانایی برقراری ارتباط با جنس مخالف و شروع رابطهای عاطفی را ندارند؛ آنها از قتلهای سریالی به عنوان رابطههای عاشقانه یکروزه یا چند روزه استفاده میکنند.با آرادمگ همراه باشید.
برخی از آنها نیز به دنبال انتقام هستند؛ برخی از قاتلین سریالی در کودکی و نوجوانی زندگی سختی داشتهاند و مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند و به همین دلیل آنها برای انتقام جویی دست به چنین اقدامات هولناکی می زنند.

تعداد کمی از قاتلین سریالی که در کودکی زندگی نرمالی داشتهاند به دلیل ضربهای که به قسمتی از مغزشان وارد شده یا به دلیل عدم کارکرد مناسب «کورتکس در لوب پیشانی مغز» دچار تغییرات شخصیتی میشوند که در آینده آنها را به قاتلین سریالی تبدیل میکند.
به عنوان مثال قاتل سریالی «فیل گارینو» در خانوادهای سالم و نرمال به دنیا آمد و بزرگ شد؛ گارینو در سن ۱۴ سالگی به دلیل سقوط از موتور از هوش رفت و پزشکان مجبور شدند بر روی مغز او عمل انجام دهند. بعد از گذشت مدت زمانی از این اتفاق خواستههای عجیب و غیراخلاقی در ذهن گارینو ایجاد شد و او شروع به تجاوز به دختران جوان کرد. یکی از این دختران جوان بیش از ۱۰ سال توسط گارینو زندانی شد و از او باردار شد.

قسمت هایی در مغز انسان با نام «لیمبیک» وجود دارند که وظیفه اعمال جنسی انسان را بر عهده دارند که به لوب پیشانی مرتبط هستند؛ بنا به هر دلیلی اگر آسیبی به این قسمت از مغز وارد شود ممکن است باعث بروز اعمال و رفتارهای جنسی خشن و نابهنجار شود.
در این مقاله به معرفی و شرح مختصری از اعمال هولناک چند تن از این قاتلین سریالی میپردازیم.
کنتس باتوری «Erzebet Bathory»
کنتس باتوری در سال ۱۵۶۰ در یک خانواده اشرافی متولد شد؛ باتوری که اهل کشور مجارستان بود درواقع یکی از مشهورترین قاتلان زن در جهان است. باتوری در دوران کودکی با افرادی که در قصر برای آنها کار میکردند رفتارهایی نابهنجار و برخوردی خشمگین داشت.
در کشور مجارستان از کنتس باتوری با عنوان شاهزاده خونین یاد می کنند و همچنین او یکی از سرشناسترین قاتلان زنجیرهای در دنیا محسوب می شود.

کنتس باتوری عقیده عجیبی درباره خون داشت؛ او بر این باور بود که خون انسان تأثیر بسیاری بر سلامت و شفافیت پوست دارد و از پیری زودرس جلوگیری میکند، به همین جهت او انسانهای بسیاری را که اکثر آنها دخترانی جوان بودند به قتل می رساند و با خون آنها بدن خود را شستشو می داد. براساس نقل قولهای تاریخی کنتس باتوری قبل از کشتن مقتولین، آنها را شکنجه میداد و به آنها آزارهای روحی و جسمی می رساند.
در جریان این قتلها کنتس باتوری همدستانی نیز داشت؛ دو تن از همدستان او همسرش «کنت نادادی» و عمویش بودند که در انجام قتلها به او کمک میکردند. نقل قولهایی نیز وجود دارد که کنتس گوشت تن برخی از مقتولهای خود را میخورد.
کنتس باتوری در سال ۱۶۱۱ میلادی بازداشت و محاکمه شد و به همراه همدستانش به بیش از ۷۰ قتل اعتراف کردند؛ اما کنتس هیچگاه اعدام نشد و زندانی باقی ماند؛ در سال ۱۶۱۴ کنتس باتوری در اتاق خود در زندان از دنیا رفت.
تد باندی «Ted Bundy»
یکی از مشهورترین و خوفناکترین قاتلین سریالی در جهان تد باندی است؛ تد باندی آمریکایی در سال ۱۹۴۶ متولد شد، تد تا آخر عمرش از اینکه پدرش چه کسی است آگاه نشد و دوران کودکی خود را به همراه مادر، پدربزرگ و مادربزرگ خود گذراند.

تد باندی نام خانوادگی خود را از همسر مادرش «جانی باندی» گرفته بود؛ مادر تد در جوانی با جانی باندی ازدواج میکند و او تد را به فرزند خواندگی می پذیرد و از آن زمان به بعد او تد باندی نام میگیرد.
تد باندی در هر بار دستگیری و محاکمه قتلهای انجام شده را انکار میکرد و تا مدت زمانی طولانی هیچکس نتوانسته بود جرم او را ثابت کند؛ سرانجام بعد از بازجوییهای بیشماری که انجام شده بود تد باندی به قتل بیش از ۳۰ زن اعتراف کرد و تاریخ تجاوز و قتلهای صورت گرفته را بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ اعلام کرد.
برخی از روانشناسان بر این باور هستند که افکار پلید و مزاحم در ذهن تد در سالهای نوجوانی او شکل گرفتند؛ در سنین نوجوانی تد متوجه این موضوع شد که حاصل یک رابطه نامشروع است. تد باندی برخلاف جنایاتی که انجام داده است در دوران دانشگاه دانشجویی باهوش بود و توانست در رشته حقوق فارغ التحصیل شود.

در سال ۱۹۷۲ که تد به تازگی فارغ التحصیل شده بود رابطه خود با دختری به نام «استفانی بروکس» آغاز کرد و رابطه آنها بسیار خوب و مسالمت آمیز میگذشت تا اینکه رفتارهای تد تغییر کرد و بعد از گذشت مدت زمانی او ناپدید شد و هرگز سراغ معشوقه خود را نگرفت.
تد باندی بعد از به قتل رساندن دختران جوان به جسد آنها تعرض میکرد و این رفتار نابهنجار را تا زمانی که جسد متعفن شود، ادامه میداد؛ همچنین تد برخی اوقات سر قربانیان را از تن جدا میکرد و مدتی آن را در خانه خود نگه می داشت.

از میان قربانیان تد شخصی به نام «کارول دارونچ» جان سالم به در برد و توانست او را شناسایی کرده و در دادگاه بر علیه او شهادت دهد. تد باندی در مدتی که در زندان به سر می برد؛ دو بار توانست از زندان فرار کند؛ باندی در سال ۱۹۷۷ در ماههای ژانویه و دسامبر توانست از زندان خارج شود اما سرانجام او در ژانویه سال ۱۹۸۹ به وسیله صندلی الکتریکی اعدام شد.
آندره چیکاتیلو «Andrei Chikatilo»
آندره چیکاتیلو در روسیه به قصاب روستوف شهرت دارد؛ آندره در سال ۱۹۳۶ در اکراین متولد شد، همزمان با تولد آندره روسیه تحت حاکمیت استالین بود و جامعه آن دوران تحت فشار و سختیهای بسیاری بود. آندره نیز زندگی سخت و دردناکی را در دوران کودکی تجربه کرد؛ پدر او در زمان جنگ به مدتی طولانی اسیر بود و مادرش نیز مورد تجاوز چند سرباز آلمانی قرار گرفته بود.

متخصصان حوزه روانشناسی گذشته سخت و تاریک دوران کودکی آندره را در اتفاقاتی که در آینده برای او رخ داد، مؤثر میدانند. آندره در جوانی تلاش کرد تا وارد دانشگاه شود اما این اتفاق برای او میسر نشد؛ بعد از این اتفاق ازدواج خواهر آندره نیز تأثیر عاطفی بسیاری بر روی او گذاشت و برای اینکه با این جدایی کنار بیاید تصمیم به ازدواج گرفت.
بعد از ازدواج آندره دوباره تصمیم به تحصیل گرفت و این بار توانست وارد دانشگاه شود؛ آندره از ازدواجش صاحب دو فرزند شد و به فعالیتهای خود در دانشگاه و جامعه ادامه داد. آندره بعد از تکمیل تحصیلاتش توانست در یک مدرسه به عنوان معلم مشغول به کار شود اما به علت برخی رفتارهای غیراخلاقی که با دانشآموزانش داشت از مدرسه اخراج شد.

آندره چیکاتیلو در سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ مرتکب بیش از ۵۰ قتل، تجاوز و قطع عضو شد که بیشتر مقتولین او زنان و کودکان بودند؛ آندره سرانجام در سال ۱۹۹۴ در سن ۵۷ سالگی به وسیله شلیک گلوله اعدام شد.
جفری دامر «Jeffrey Dahmer»
جفری دامر قاتل زنجیرهای اهل آمریکا در سال ۱۹۶۰ متولد شد. جفری در خانواده متزلزلی بزرگ شد؛ پدر و مادر جفری مشکلات بسیاری با یکدیگر داشتند و سرانجام زمانی که او هیجده سال داشت از یکدیگر جدا شدند.

جفری دامر قاتل ۱۷ مرد جوان بود که کوچکترین آنها چهارده سال سن داشت و جوانی ۳۱ ساله بزرگترین شخص به قتل رسیده توسط جفری دامر بود. تمام مقتولین بعد از کشته شدن توسط جفری مورد تجاوز قرار میگرفتند؛ جفری بدن مقتولین را به قطعات کوچک تقسیم میکرد و بعضی از این قطعات را درون فریزر نگهداری میکرد.
اولین قتل صورت گرفته توسط جفری به سال ۱۹۷۸ برمیگردد و تا سال ۱۹۹۱ این قتلهای زنجیرهای ادامه داشت و در همان سال نیز پلیس توانست او را دستگیر کند؛ جفری بعد از بازداشت و اقامت در زندان توسط یکی از زندانیان در سال ۱۹۹۴ به قتل رسید.
جان وین گیسی «John Wayne Gacy»
در سال ۱۹۴۲ جان وین گیسی در شیکاگو به دنیا آمد؛ گیسی در دوران کودکی فرزند آرام خانواده بود و هیچوقت مشکلی برای خانوادهاش ایجاد نمیکرد. بر اساس نقل قولها پدر گیسی الکلی بود و رفتار مناسبی با فرزندانش نداشت اما با این حال گیسی به پدر خود علاقه بسیاری داشت.

گیسی به دلیل ضربهای که در کودکی به سرش وارد شده بود دچار مشکلاتی ذهنی شد و نتوانست دوران تحصیل خود را به اتمام برساند؛ اما این مشکل زندگی او را محدود نکرد، گیسی وارد عرصه کار و تجارت شد و از آنجا که در تجارت و بیزینس استعدادی ذاتی داشت توانست در این راه پیشرفت کند.
در سال ۱۹۶۸ گیسی به دلیل وادار کردن یکی از همکاران زن خود به کاری غیراخلاقی بازداشت شد؛ بعد از گذراندن دوران محکومیت و آزادی از زندان مجددا گیسی مرتکب عملی غیراخلاقی شد؛ گیسی متهم به تجاوز به یک پسر بچه شد اما به دلیل حضور نیافتن آن کودک در دادگاه از گیسی رفع اتهام شد.

گیسی در دوران زندگی خود اعمال و رفتارهایی نابهنجار و نامناسب داشت؛ همسر دوم او از رفتارهای شنیع و علاقه گیسی به تماشای عکس ها و مجلات مستهجن شکایت داشت. گیسی در دوران محکومیت خود بارها تلاش کرد تا به دادگاه ثابت کند بیماری روانی است تا بتواند از اعدام نجات پیدا کند اما در آخر نیز موفق به این کار نشد.
جان وین گیسی اولین قتل خود را در سال ۱۹۷۲ انجام داد و این جریان تا سال ۱۹۷۸ ادامه داشت؛ گیسی با وعدههای واهی ۳۳ پسر کودک و نوجوان را به قتل رساند و مورد تعرض قرار داد؛ جان گیسی در سال ۱۹۹۴ به وسیله تزریق مادهای سمی اعدام شد.
لوئیس آلفردو گاواریتو «Luis Alfredo Gavarito»
لوئیس گاواریتو یکی دیگر از مخوفترین قاتلین زنجیرهای در جهان است که ۱۳۸ قتل توسط او به ثبت رسیده است. گاواریتو در سال ۱۹۵۷ در کلمبیا متولد شد؛ لوئیس در کودکی زندگی سختی داشت و از آنجا که خانواده او فقیر بودند مجبور به کار بیرون از خانه بود. بر اساس تحقیقات انجام شده گاواریتو در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته بود و برخی از روانشناسان علت تمایل او به قتل و تجاوز را این پیشامد دردناک در کودکی او دانستهاند.

افرادی که توسط گاواریتو به قتل رسیدهاند پسربچههایی در سنین ۶ تا ۱۶ سال بودهاند؛ لوئیس کودکان را فریب داده و به مکانی خلوت میکشاند و بعد از تجاوز آنها را به قتل میرساند؛ برخی از این مقتولین توسط لوئیس مورد ضرب و شتم، جراحت و قطع عضو قرار میگرفتند.
گاواریتو زمانی که در حال شکار طعمهای جدید برای خود بود توسط پلیس دستگیر شد؛ در ابتدا او اتهامات خود را انکار میکرد اما بازجوییهای سنگین سبب شد تا سرانجام او به قتلها و تجاوزهایی که انجام داده اعتراف کند.
لوئیس گاواریتو متهم به ۱۷۲ قتل شد اما از این تعداد همانطور که گفته شد قتل ۱۳۸ نفر تأیید شد؛ بر اساس تحقیقات و گزارشهای به عمل آمده ممکن است تعداد قتلهای صورت گرفته توسط گاواریتو به بیش از ۳۰۰ کودک پسر برسد. یکی از دلایل اصلی در به ثبت رسیدن این تعداد قتل مشکلاتی بزرگ در دستگاه قضایی کلمبیا اعلام شده است.
دلفینا و ماریا گونزالس «Delfina and Maria Gonzales»
خواهران مخوف مکزیکی «دلفینا و ماریا» در فقر به دنیا آمده و در فقر نیز بزرگ شدند؛ برای فرار از فقر این دو خواهر به پایتخت مکزیک نقل مکان کردند تا راهی برای درآمد بیشتر پیدا کنند. راهی که خواهران گونزالس برای کسب درآمد انتخاب کردند فریب دادن دختران روستایی برای فاحشه گری بود؛ بعد از گذشت مدت زمانی آنها صاحب یک فاحشه خانه شدند و از این طریق کسب درآمد میکردند.

داستان قتلهای صورت گرفته توسط خواهران گونزالس به این صورت بود که آنها فاحشه ها را مجبور میکردند تا سقط جنین انجام دهند و اگر دختری تمایلی به این کار نشان نمیداد او را به قتل میرساندند. قتلها به مرور زمان شکل گستردهتری به خود گرفتند؛ دختران به دلیلهای متعددی مانند بیماری توسط خواهران گونزالس به قتل میرسیدند.
علاوه بر قتل دختران فاحشه خانه؛ این دو خواهر هر مشتری پولداری که به فاحشه خانه آنها میآمد به قتل رسانده و پولهایش را به غارت می بردند.
در سال ۱۹۶۴ پلیس از شرایط بد و خوفناک فاحشه خانه خواهران گونزالس باخبر شد و بیش از ۹۰ جسد دفن شده را در مزرعه آنها پیدا کرد. خواهران گونزالس راهی زندان شدند؛ در سال ۱۹۸۴ یکی از خواهران به مرگ طبیعی در زندان از دنیا رفت و خواهر دیگر نیز بعد از مدتی از زندان آزاد شد و دیگر هیچکس از وضعیت زندگی او خبری نیافت.
پدرو لوپز «Pedro Lopez»
پدرو لوپز از مشهورترین قاتلین زنجیرهای در کلمبیا است که طی بازداشت و محکومیت، او به ۳۰۰ فقره قتل اعتراف کرد اما نیروهای پلیس تنها ۵۱ جسد از میان مقتولین لوپز پیدا کردند.

لوپز در دوران کودکی زندگی مناسبی نداشت؛ مادر لوپز فاحشه بود و او در سنین پایین برای مادرش در خیابانها مشتری پیدا میکرد. لوپز در سن هشت سالگی از خانه بیرون رانده شد؛ مادر لوپز او را در حال آزار جنسی که به خواهرش میرساند، دید و او را از خانه بیرون کرد.
لوپز بعد از کمک یک خانواده آمریکایی به مدرسه رفت و در مدرسه توسط یکی از معلمان خود مورد تعرض قرار گرفت و از مدرسه فرار کرد.
لوپز به شانزده سال زندان محکوم شد اما متأسفانه بعد از ۱۴ سال از زندان آزاد شد و تاکنون خبری از زندگی و جنایاتی که ممکن است انجام داده باشد، وجود ندارد.
هارولد شیپمن «Harold Shipman»
هارولد شیپمن انگلیسی در سال ۱۹۴۶ در انگلیس متولد شد؛ حرفه هارولد پزشک عمومی بود و بسیاری از مقتولین او از بیمارانی بود که برای مداوا به او مراجعه میکردند.

زندگی هارولد در سن هفده سالگی بعد از مرگ مادرش تغییر کرد و او تبدیل به جوانی افسرده و غمگین شد؛ هارولد برای تسکین روح خود بعد از مرگ مادر استفاده از مورفین را تجربه کرد. بعد از مشغول شدن هارولد در یکی از بیمارستانهای انگلیس رئیس بیمارستان به مرگ چند تن از بیماران سالمند بیمارستان مشکوک شد و پلیس را در جریان گذاشت.
بعد از تحقیقات انجام شده نیروهای پلیس به هارولد مشکوک شده و سرانجام به واسطه مرگ زنی به نام «کاتلین گراندی» سرنخها به هارولد شیپمن رسید؛ هارولد با تزریق مورفین به کاتلین او را به قتل رسانده و با ساختن وصیت نامهای جعلی سعی در غارت اموال او داشت.

در سال ۲۰۰۰ هارولد به قتل پانزده نفر محکوم شد اما بعد از تحقیقات بسیاری که توسط نیروهای پلیس و افسر پرونده صورت گرفت، مشخص شد که هارولد ۲۵۰ نفر را به قتل رسانده است. شیپمن در سن ۵۸ سالگی در زندان خودکشی کرد و از دنیا رفت.
پاسخ دهید