نقد نمایش «بنگاه تئاترال»

نمایش در ایران برعکس قدمت تارخی کشورمان، سابقه ای طولانی ندارد. اسناد به جا مانده از نمایش های کهن یا آیین های سنتی در ایران بسیار کم است که در این میان می توان به مراسم های «سوگ سیاوش»، «مغ کشی»، «میر نوروزی» و «کوسه برنشین» اشاره کرد. پس از ورود اسلام به ایران، تا مدت ها خبری از نمایش نبود؛ اما با روی کار آمدن حکومت صفویه امکان خلاقیت های نمایشی در ایران به وجود آمد از جمله: نقالی، نمایش های عروسکی سنتی مانند «پهلوان کچل»، نمایش شادی آورد مانند «تخت حوضی»، تقلید های زنانه و بقال بازی.

نمایش های شادی آور،گونه ای از نمایش های سنتی ایرانی است که در مقایسه با سایر گونه های نمایشی، از تنوع بیشتری برخوردار است. از جمله این نمایش ها می توان به «نوروز خوانی»، «کوسه برنشین»، «سیاه بازی» و «تخت حوضی» اشاره کرد که در شادی ها و جشن ها اجرا می شدند. یکی از مهم ترین ویژگی این نمایش ها برقراری ارتباط با مخاطب عام است. این نمایش ها بازتاب زندگی اجتماعی روزگار خود هستند و در مواقع زیادی نیز به انتقاد از رویداد های سیاسی و اجتماعی در قالب طنز می پردازند.

زمانی جایگاه این نمایش ها در لاله زار بود و صف های طولانی برای تهیه بلیط آنها شکل می گرفت، اما با از بین رفتن تماشاخانه های لاله زار و عوض شدن فرهنگ این خیابان، این گونه های نمایشی به حاشیه رانده شد. در ایران امروز نیز تعداد نمایش های ایرانی که سالیانه به صحنه می رود بسیار انگشت شمار است؛ اما در همین روزها «نسیم تاجی» نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته «علی نصیریان» را با احترام و ادای دین به بزرگان نمایش ایرانی و با بازی «هادی شیرمحمدی»، «محمد پاکدل ‌جوان»، «مجتبی قربانی»، «مهرداد باقری»، «رضا نعمتیان»، «دُرسا جهانگیری»، «لیلا ارجمند پیوند» و «حامد سوری» بر صحنه «تماشاخانه سنلگچ» برده است.

«بنگاه تئاترال» نمایشی تخت حوضی با رویکرد سیاه بازی است. سیاه بازی که شباهت زیادی به «کمدیا دلارته» در ایتالیا دارد و عنصر اصلی اش بر بداهه استوار است. حرکات موزون و ساز و آواز نیز بخشی از این گونه ی نمایشی است. در این نمایش ها تیپ «سیاه» از اهمیت به سزایی برخوردار است. سیاه به نوعی نماینده مردم بوده و از وضعیت جامعه انتقاد می کند. در نمایش های سیاه بازی، دکور بسیار ساده است و بیشتر بار نمایش بر دوش بازیگران، حرکات و کلام آنهاست. اما نمایشِ نسیم تاجی، نمایشی سیاه بازی نیست. «بنگاه تئاترال» نمایشنامه ­ای است که بیش از چهل سال از نوشتنش گذشته و چندین بار توسط کارگردانان مختلف به اجرا در آمده است. حال تاجی با نگاهی نو، این نمایشنامه قدیمی را بر روی صحنه آورده است.

نمایش تاجی ادای احترامی است به تمام کسانی که در راستای نمایش ایرانی قدم برداشته و از خود یادگاری به جا گذاشته ­اند. این ادای احترام از بدو ورود به سالن و شنیدن صدای زنده ‌یاد استاد «مرتضی احمدی» شروع می شود. بروشور نمایش پر از یاد و اسامی بزرگان نمایش ایرانی است و لیستی چند ده‌ نفره از یادها در آن خودنمایی می­ کند. پرده نمایش کنار می­ رود و بازیگران خود را به یاد کسانی که در گذشته، این نقش را ایفا کرده ­اند، معرفی می­ کنند و نمایش آغاز می ­شود.

در خلاصه‌ داستان نمایش آمده: «بنگاه تئاترال داستان عده ‌ای مطرب است که از ترس وروره ‌جادو در اندرونی پنهان شده ‌اند. آنها برای گذاران زندگی دست به کار می ‌شوند». کارگردان به خوبی توانسته متن را به‌ روز کند و دغدغه ­های امروز جامعه را تا حد ممکن در آن قرار بدهد.

از ویژگی ­های تخت ‌حوضی این نمایش می ­توان به خالی ‌بودن صحنه از دکور اشاره کرد. همان­ طور که در گذشته روی حوض­ های بزرگ خانه را می­ پوشاندند و نمایش را روی آن اجرا می ­کردند، تاجی نیز نمایش را در فضایی نسبتاً خالی اجرا کرده. او از ویژگی­ های سیاه ­بازی با خلق تیپ سیاه بهره برده؛ تیپی که البته به شخصیت نزدیک و از محوری ‌بودن آن در صحنه کاسته می ­شود، چون سیاه، خود جزو گروه مطربان است و در غالب داستانِ این گروه، امکان خود نمایی دارد. تاجی که خودش هم سابقه بازی در تیپ سیاه را داشته و به سختی­ های خلق این تیپ آگاه است، توانسته به یاری هادی شیرمحمدی، سیاهی میانه ­رو را خلق کند.

بداهه‌ پردازی سیاهِ نمایش بنگاه تئاترال در حد انتظار از این تیپ نیست. پیداست که تاجی سیاه را کنترل کرده تا از بازی بیرون نزند و وزن صحنه را به آن سمت سنگین نکند؛ اما با همه محافظه ‌کاری ­هایی که در خلق این تیپ/ شخصیت انجام شده، شیرمحمدی هر زمان که نمایش اجازه می ­دهد، متلک ‌های بداهه ­اش را، که قطعاً باید انتقادی باشد، می ­پراند، ولی به وضوح مشخص است که دست تاجی و شیرمحمدی در استفاده از زبانِ تند و تیز و منتقدانه سیاه بسته بوده و اگر آزادی عمل بیشتری در اختیار گروه بود، شاید سیاهِ نمایش از ویژگی اصلی ­اش یعنی نقادی بهره بیشتری می ­برد.

از دیگر تیپ­ های ایرانی موجود در نمایش می­ توان به زن ‌پوش اشاره کرد که از قضا زن ‌پوشِ نمایش «بنگاه تئاترال» یکی از بهترین ارائه ‌دهندگان این تیپ به حساب می ­آید. او لوندیِ زنانه، پوششِ دوگانه، صدا سازی و در مواقع لزوم، قدرت فیزیکیِ مردانه­ اش را به میزان مناسب و در راستای نمایش به خدمت گرفته است.

حضور نوازنده تنبک و کمانچه بر روی صحنه و مقابل چشم تماشاگران نیز اتفاق درستی در راستای تحلیل تاجی از گروه مطربان نمایشنامه بنگاه تئاترال است؛ مطربانی که دو نفرشان به کسوت خود مشغول بوده و بازیگران را یاری می ­کنند.

«بنگاه تئاترال»، که برای ایرانی ­تر بودن نیاز به اجرا در صحنه ­ای چند سویه یا بلک ‌باکس دارد، در صحنه یک ‌سویه سنگلج هم به خوبی از پس خلق یک نمایش ایرانی برآمده است. تاجی در «بنگاه تئاترال» از ویژگی ­های نمایش ایرانی نظیر ساز، آواز و رقص به میزان کافی استفاده و همچنین از بیان شوخی ­های کلامی و گاهاً رکیک پرهیز کرده و نمایشی شریف و سلامت را به صحنه برده است. او همه توش و توانش را به کار گرفته تا نتیجه نهایی، ادای دین درستی به این ‌گونه نمایش‌ ها و بزرگان آن باشد و باید گفت در این راه موفق عمل کرده است.

سمانه استاد
کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش از دانشگاه هنر تهران