علت ترس ناگهانی از پرواز قبل از سوار شدن به هواپیما چیست؟

در دنیای امروز سوارشدن به هواپیما و پرواز کردن تا مقصد امری عادی محسوب می‌شود اما گاهی به‌صورت ناگهانی از پرواز می‌ترسیم. در این بخش به بررسی علل ترس از پرواز می‌پردازیم اگر این اتفاق برای شما نیز رخ‌داده است با ما همراه باشید.

سال‌ها است که بدون مشکل پرواز کرده‌اید (بدون هیچ تمرین تنفسی، بدون مصرف قرص)، اما ناگهان نمی‌توانید بدون تصور کردن وقوع فاجعه سوار شوید. شما میدانید که اخیراً کسی در سانحه هوایی جان خود را از دست نداده است، شما این را نمی‌دانید، اما بر اساس دانشتان، بیش از حد در فجایع بویینگ متمرکز شده‌اید و شما ناگهان بدون تأثیر از هیچ جای دیگر، به فردی تبدیل شده‌اید که از پرواز می‌ترسد.

شما به دانش خود بیش از حد در آن فاجعه بوئینگ سکونت نکرده‌اید. و با این وجود به طور ناگهانی، از هیچ کجای دنیا، شما به نوع فردی تبدیل شده‌اید که از پرواز می‌ترسد.

یا شاید این اصلاً پرواز نباشد و ممکن است یک سانحه، صحنه طنزآمیز و یا خوشه از حفره‌های کوچک باشد. هرچه باشد، غیرقابل توضیح است: بدون هیچ دلیل واضح و آشکاری، چیزی که قبلاً به سختی برای دانستن آن تلاش می‌کردید، شما را به یک مارپیچ وحشت می‌فرستد. این هفته، ما به تعدادی از روانشناسان متکی شدیم تا این پدیده را ارزیابی کنند که چگونه و چرا ترس و وحشت را در زندگی آتی خود ایجاد می‌کنیم.

کاپیتان تام بون

درمانگر دارای موجز و کاپیتان هواپیمایی و نویسنده SOAR: درمان موفقیت آمیز برای ترس از پرواز.SOAR برنامه است که به افراد کمک می‌کند تا به ترس خود از پرواز غلبه کنند.

فوبیا پس از آنکه شخص درگیری آسیب زا با چیزی داشته باشد قابل درک است. هرچند فوبیا بدون هیچ دلیل واضحی شروع می‌شود و یک روند گیج کننده است، اما شروع غیرقابل پیش‌بینی و شگفت آور آن رایج است. حداقل نیمی از مشتری‌های من در ابتدا با کمی یا بدون مشکل پرواز کردند. سپس بدون هیچ دلیل مشخص، وقتی قصد سوار شدن به یک پرواز را داشتند، آن‌ها نتوانستند این کار را انجام دهند.

سن متوسط شروع این وضعیت بیست و هفت سال است. این نوع هراس زمانی بیشتر می‌شود که ما پخته می‌شویم و می‌فهمیم که چیزی می‌تواند به زندگی ما پایان دهد. فوبیا همچنین می‌تواند از زمانی شروع شود که تبدیل به والدین می‌شنوید و نگران این هستید که اگر اتفاقی برای شما رخ می‌داد چه اتفاقی برای کودک می‌افتد. افزایش آگاهی از آسیب پذیری یک مشکل را ایجاد می‌کند.

حال باید ما مراقب چه چیزی باشیم؟ لیست بی پایان است، بنابراین ما نمی‌توانیم مطمئن باشیم که از چه چیزی باید اجتناب کنیم.

اجتناب از همه‌چیز

تعداد کمی از ما، به اجتناب از همه‌چیز روی آورده‌ایم. در آنچه که agoraphobia نامیده می‌شود، فرد برای اطمینان از امنیت در جایی، شاید فقط یک اتاق، قایم می‌شود. اما بیشتر ما به کنترل روی می‌آوریم. برای جلوگیری از گرفتن چیزی از ما، سعی می‌کنیم همه چیز را کنترل کنیم. اما از آنجا که ما نمی‌توانیم همه چیز را کنترل کنیم، به یک نسخه پشتیبان نیاز داریم. برنامه B، فرار است. از آنجا که توانایی ما در کنترل چیزها مطلق نیست، ما نیاز به توانایی فرار داریم تا دقیقاً چنین باشد: مطلق.

هنگامی که ما به دلیل چیزهایی که زندگی به آن وابسته است، اقدام به فرار می‌کنیم، در مواردی که فرار به طور آنی در دسترس نیست،، دچار اضطراب می‌شویم. این می‌تواند شامل آسانسورها، پل‌ها، تونل‌ها، متروها، مکان‌های مرتفع، صندلی میانی در یک تئاتر، صندلی دندان‌پزشک، دستگاه MRI و البته در هواپیما باشد.

بیشتر ما روشی سالم‌تر برای کنترل احساسات داریم: یک برنامه ذهنی که سیستم آرامش ما را فعال می‌کند و سیستم عصبی پاراسمپاتیک نامیده می‌شود. هنگامی که اتفاقی تکان دهنده رخ می‌دهد، هر چند که احساس اضطراب می‌کنیم، قبل از اینکه احساسات به صورت خودکار تنظیم شود، کنجکاوی درباره آنچه اتفاق می افتد فقط برای کسری از ثانیه ادامه می‌یابد.

تنظیم خودکار احساسات

این تنظیم خودکار به منظور تفکر سطح بالا (که آن را “عملکرد اجرایی” می‌نامند) لازم است تا به‌طور دقیق مشخص کند که در صورت رخ دادن اتفاق، چه کاری انجام می‌شود. شخصی که تنظیم خودکار احساسات را برای خود بهبود نداده باشد، تا زمانی که هورمون‌های استرس که باعث از بین رفتن احساس می‌شوند، حضور داشته باشند، به صورت آماده باش قرار می‌گیرد.

از آنجا که عملکرد اجرایی نمی‌تواند در هنگام هشدار عملیاتی باشد، از این رو نمی‌تواند تشخیص دهد که چه اتفاقی می‌افتد یا در مورد آن اتفاق چه کاری باید انجام داد. این فروپاشی عملکرد اجرایی افراد را به بدترین کابوس می‌اندازد. آن‌ها در جای خود یخ می‌زنند و قادر به عمل نیستند. این به معنای کنترل و فرار نیست. نتایج هراس.

هنگامی که ما به دلیل چیزهایی که زندگی به آن وابسته است، اقدام به فرار می‌کنیم، در مواردی که فرار به طور آنی در دسترس نیست،، دچار اضطراب می‌شویم. این می‌تواند شامل آسانسورها، پل‌ها، تونل‌ها، متروها، مکان‌های مرتفع، صندلی میانی در یک تئاتر، صندلی دندان‌پزشک، دستگاه MRI و البته در هواپیما باشد.

دبرا هوپ

استاد، روانشناسی، دانشگاه نبراسکا-لینکلن، که کار خود را بر روی ارزیابی و درمان اختلالات اضطرابی، علاوه بر موارد دیگر متمرکز می‌کند.

ایجاد ترس بدون هیچ منبعی معمولاً غیرمعمول است. غالباً، مردم همیشه دارای سطح پایین و قابل مدیریتی از ترس در مورد پرواز دارند که ناگهان بدتر می‌شود. وقتی واقعاً در مورد آن سؤال می‌کنید، می‌فهمید که واقعاً خارج از آن نیست. به‌طور کلی یکی از این دلایل استرس و تشویش این است که فرد ممکن است نگران کار، روابط، یا یک عضو خانواده بیمار باشد. یا می‌تواند یک استرس‌زا مثبت باشد، مثل حرکت یا ازدواج.

وقتی استرس بالاتری دارید و در شرایطی قرار می‌گیرید که خیلی اوقات دچار آن نمی‌شوید، ذهنی متفاوت خواهید داشت. شما ترس را اسکن می‌کنید، و خطر را اسکن می‌کنید. بعضی اوقات این اتفاقات نیز می‌افتد که زندگی افراد به گونه‌ای تغییر می‌کند که احساس می‌کنند چیزی برای از دست دادن دارند، به‌خصوص وقتی افراد والدین می‌شوند. آن‌ها فکر می‌کنند: اوه خدای من، اگر هواپیما سقوط کند چه اتفاقی برای فرزندانم خواهد افتاد؟

ترس از پرواز یا ارتفاعات یا رانندگی همگی ممکن است مانند اضطراب اجتماعی بعداً در زندگی پدیدار شوند،. من افراد زیادی را در معالجه دیدم که از نظر اجتماعی خوب بوده‌اند، و سپس وقتی همسرشان درگذشت، یا طلاق خود را پشت سر گذاشتند، اکنون ناگهان زمان بیشتری را تنها در جهان بگذرانند- شاید همیشه به مهمانی‌ها با همسرشان می‌رفتند و حالا آنها مجبورند به تنهایی بروند. بنابراین گاهی اوقات تغییر در شرایط زندگی می‌تواند این فرایند را ممکن کند.

وقتی استرس بالاتری دارید و در شرایطی قرار می‌گیرید که خیلی اوقات دچار آن نمی‌شوید، ذهنی متفاوت خواهید داشت. شما ترس را اسکن می‌کنید، و خطر را اسکن می‌کنید.

ست جی جیلیان

استادیار بالینی، روانشناسی، دانشگاه پنسیلوانیا، و نویسنده کتاب CBT Deck
من افراد زیادی را درمان کردم و متوجه شدم که ترس آنها از جمله ترس از پرواز بعداً در زندگی ایجاد شده است. برای والدین جدید به ندرت اتفاق می‌افتد (به ویژه مادران)، که ناگهان وزن کامل پیامدهای یک فاجعه میان پرواز را حس می‌کنند. اگر آنها به تنهایی سفر کنند، از ترک فرزند خود بدون پدر و مادر وحشت دارند. اگر با فرزندشان باشند، از امنیت او می‌ترسند. ترس با ارتباط ما با دیگران ارتباط نزدیکی دارد. هنگامی‌که این ارتباطات مورد تهدید قرار می‌گیرند، اغلب واکنش‌های ترس شدید را تجربه می‌کنیم.

تغییرات هورمونی بعد از زندگی نیز می‌تواند ترس‌های جدیدی را در انواع مختلف، از جمله اختلال وسواس و اجبار ایجاد کند. به طور خاص استروژن با خاموش شدن واکنش‌های ترس مرتبط است. با کاهش سطح استروژن، پاسخ ترس می‌تواند افزایش یابد. من با افرادی که دچار کلاستروفوبیا، آکروفوبیا (ترس از ارتفاعات) و اشکال مختلف OCD در سنین میان‌سالی شده‌اند، برخورد کرده‌ام که هیچ محرک ظاهری برای آنها به جز افزایش سن وجود ندارد.

سرانجام، ترس‌ها می‌توانند بعداً در زندگی برخی از افراد با آگاهی بیشتر از مرگ‌ومیر خود زیادتر شوند. آنچه که در جوانی به نظر می‌رسد مانند پتانسیل نامتناهی است، کم کم به تدریج کاملاً محدود به نظر می‌رسد، زیرا حدود آنچه را که در این زندگی می‌خواهند تجربه و انجام دهند را تشخیص می‌دهند. این احساس تهدید وجودی می‌تواند ترس‌های خاصی را برانگیزد، و این می‌تواند راهی برای محافظت شخص از منبع واقعی فوت (مرگ‌ومیر خود) باشد.

این احساس تهدید وجودی می‌تواند ترس‌های خاصی را برانگیزد، و این می‌تواند راهی برای محافظت شخص از منبع واقعی فوت (مرگ‌ومیر خود) باشد.

گراهام C.L. دیوی

استاد برجسته، روانشناسی، دانشگاه ساسکس
ترس از پرواز آن ترس آشکاری نیست که ممکن است انتظار داشته باشید. این بیماری فقط به ندرت با ترس از ارتفاعات همراه است، اما پیوندهای مهمی با مشکل اضطراب دارد که به اختلال هراس معروف است. اختلال وحشت هنگامی رخ می‌دهد که افراد به طور منظم و غیرقابل کنترل حملات هراس را تجربه می‌کنند، و اغلب ترس از حمله است که منجر به ترس از پرواز می‌شود.

دلیل این امر این است که وقتی شخصی حملات وحشت را تجربه می‌کند دوست دارد بتواند بلافاصله به “مکان امن” (مانند خانه خود) فرار کند تا در اثر وقوع حمله وحشتناک در ملاء عام خجالت نکشند و یا بتوانند خود را نجات دهند. از عواقب جسمی این نوع حمله که به حمله پانیک مشهور است این است که بسیاری از افراد که دچار حمله پانیک می‌شوند فکر می‌کنند که دچار حمله قلبی خواهند شد، اما این عواقب در واقع به سختی اتفاق می‌افتد).

مشکل پرواز

مشکلی که در هواپیما وجود دارد این است که هواپیما در ارتفاع ۳۲۰۰۰ پا در هوا قرار دارد و برای کسی که از حمله وحشت دارد هیچ راه فراری وجود ندارد و این ترس از فضاهای محصور است و نه ترس از ارتفاع که باعث اضطراب می‌شود.

دوره‌های استرس در زندگی فرد غالباً منجر به حملات هراس و در بعضی موارد اختلال طولانی مدت در فرد می‌شود، بنابراین بسیار محتمل است که در حالت پرواز در حالی که استرس را تجربه می‌کنید ممکن است یکی از محرک‌هایی باشد که از طریق ترس از احساسات جسمی که با آن همراه است فوبیای پرواز را ایجاد می‌کند. شما برای دچار شدن فوبیای پرواز، نیاز به وقوع حمله وحشت در هواپیما ندارید، اما فقط فکر داشتن یک نفر ممکن است کافی باشد تا شما را مجبور به اجتناب از پرواز در آینده کند.

دوره‌های استرس در زندگی فرد غالباً منجر به حملات هراس و در بعضی موارد اختلال طولانی مدت در فرد می‌شود، بنابراین بسیار محتمل است که در حالت پرواز در حالی که استرس را تجربه می‌کنید ممکن است یکی از محرک‌هایی باشد که از طریق ترس از احساسات جسمی که با آن همراه است فوبیای پرواز را ایجاد می‌کند.

میشل شیوتا

دانشیار و رئیس ناحیه، روانشناسی اجتماعی، دانشگاه ایالتی آریزونا

ایجاد یک فوبیای غیرمترقبه بعداً در زندگی غیرممکن نیست، اما بسیار غیرمعمول خواهد بود. مکانیسم‌هایی که به‌وسیله آن ترس شدید پس از کودکی به وجود می‌آید، معمولاً رویدادی را شامل می‌شود که با خطر یا آسیب جدی همراه باشد. شواهد نشان می‌دهد که آمیگدال که یک ساختار مغزی است و مردم اغلب با ترس به آن فکر می‌کنند، در واقع وظیفه دارد حافظه ما را برای موقعیت‌ها یا محرک‌هایی که پیش از تروما انجام می‌دهند، تشدید کند.

هنگامی‌که آن موقعیت‌ها / محرک‌ها بعداً با هم مواجه می‌شوند، به نظر می‌رسد آمیگدال از فعال کردن مجدد حافظه تجربه قبلی و برانگیختن احساسات مناسب پشتیبانی می‌کند. این روند اساساً PTSD است.

ایجاد ترسی که هرگز ندیده‌اید

با این حال، مسیری دیگر وجود دارد که با استفاده از آن ممکن است شخص به طور ناگهانی ترسی را که قبلاً هرگز ندیده باشد، ایجاد کند و این شامل تغییر در توجه است. بیایید بگوییم شما فردی هستید که تمام عمر خود را در هواپیما پرواز کرده است، هرگز به دنبال پنجره نبودید و به این فکر نمی‌کردید که هواپیما از زمین چقدر فاصله دارد. اما بنا به دلایلی، روزی این موضوع برای شما بسیار برجسته‌تر شد – شاید شما سقوط اخیر را تجربه کرده باشید، یا فیلمی را مشاهده کنید که سقوط هواپیما داشته باشد، یا سرگیجه ناشی از بیولوژیکی را تجربه کرده‌اید.

تعدادی احتمال وجود دارد. هرچه باعث تغییر توجه شما شده است، ممکن است در آن شرایط نسبت به گذشته شرایط ترس بیشتری را تجربه کنید، زیرا اکنون شما در ارتفاع هواپیمایی حضور می‌یابید و بیشتر در مورد خطر احتمالی از قبل فکر می‌کنید. هنگامی‌که این روند از تمرکز توجه ناشی از تهدید شروع شود، می‌تواند زیاد شود، زیرا این کار مانند تمرین دوباره مجموعه‌ای از روابط بین یک موقعیت است. در این حالت تصاویر ذهنی برانگیخته می‌شود و واکنش‌های عاطفی رخ می‌دهد.