عوامل اصلی موفقیت که یک کارآفرین را تبدیل به یک کارآفرین موفق میکند چیست؟ برای دانستن بیشتر با ما همراه باشید. این یک موضوع مربوط به تحقیق و تحلیل بسیاری از متخصصان و مؤسسات است.
این امکان وجود دارد که ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که یک شخص تمام خصوصیاتی را داشته باشد که وی را به عنوان یک کارآفرین موفق تبدیل کند؛ اما ترکیب مهمترین عوامل میتواند به شما در ساخت و مدیریت یک تجارت موفق کمک کند.
۱۵ عامل اصلی موفقیت کارآفرینی
مهمترین و اصلیترین عوامل موفقیت که میتواند یک کارآفرین را تبدیل به یک کارآفرین موفق کند، عبارتند از:
- تمایل به اقدام. این اولین و مهمترین عامل برای کارآفرینان است. اگر شما فردی هستید که از اقدام واقعی نمیترسید، سایر عوامل موفقیت اصلی کارآفرینی لازم نیست. اقدامات چیزی است که میتواند شما را به سمت موفقیت سوق دهد. بدون اقدام، شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که صاحب کسب و کار موفقی شوید. ببخشید، این یک واقعیت است!
- دانش کارآفرینی. کارآفرینان اشخاصی هستند که باید برای کسب و کارهایی که شروع کردهاند، دانش برتر داشته باشند. دانش شما انرژی بالقوه کسب و کار شما را افزایش میدهد و در بخش بزرگی به موفقیت شرکت شما کمک خواهد کرد.
- خلاقیت کارآفرینی. اگر میخواهید به اندازه کافی منحصر به فرد و با قدرت بهبود مستمر در شغل خود به پیش بروید باید یک شخصیت خلاق داشته باشید. خلاقیت انرژی بالقوه کسب و کار شما را افزایش میدهد که امکانات زیادی را برای شرکت شما به ارمغان میآورد.
- مهارتهای کارآفرینی. هر کارآفرین و هر کسب و کار به مهارتهای کارآفرینی متفاوتی احتیاج دارند که در برخی موارد میتواند برای موفقیت شرکتهای خود بسیار مهم باشد. اگر دانش داشته باشید، اما مهارتهایی ندارید که فقط با اجرای آنچه آموختهاید میتواند پوشش داده شود، نمیتوانید انتظار داشته باشید که نزدیک به موفقیت باشید. همانطور که میبینید، در صورت اقدام، اجرای آنچه شما آموختهاید، مهارتهایی خواهید داشت.
- هوش کارآفرینی. شما باید هوشمند باشید که بتوانید تمام شرایط ممکن را مدیریت کرده و سختترین مشکلاتی را که ثابتترین کار در زندگی تجاری شما خواهد بود، حل کنید. علاوه بر این، هوش شما منحصر به فرد بودن شرکت شما را به همراه خواهد داشت زیرا این چیزی است که نمیتوان از دیگران کپی کرد و کاملاً ایده شخصی و هوش کاری و مدیریتی شماست که شرکت و برند شما را شکل میدهد.
- صبر داشتن. شما باید صبور و آماده باشید تا حتی بتوانید نبرد اول را ادامه دهید. این مهم است زیرا جنگ هنوز تمام نشده و این تازه آغاز سفر شما به عنوان کارآفرین است. باید درک کنید که سفر کارآفرینی شما سفری آسوده از نقطهای به نقطه دیگر نیست.
- تداوم. ماندگاری به سادگی امتناع از دادن چیزی یا توانایی حفظ اقدامات خود در برابر احساسات شخصی است که شما برای این اقدامات آماده نیستید. احساسات و انگیزه نتیجهبخش نخواهد بود. عمل چیزی است که نتایجی را که میخواهید به آن برسید ارائه میدهد؛ بنابراین، احساسات خود را که شما را به عقب رانده است، از مسیر خود بردارید و با تمام قدرت در سفر خود ادامه دهید.
- توانایی کار تیمی. هیچ کس به تنهایی نمیتواند به چیزی برسد، بنابراین این مسئله برای شما به عنوان یک کارآفرین نیز صادق است. شما یک “سوپرمن” نیستید. شما به عنوان یک کارآفرین، باید برای موفقیت خود و کسب و کار خود یک تیم باشید.
- ریسک پذیری، اما خطر محاسبه شده. این در واقع یکی از مهمترین سؤالات است: آیا کارآفرینان ریسک کافی دارند؟ بله هر یک از راه اندازی مشاغل به اندازه خود خطرناک است. با این حال، مهمتر این است که چگونه یک کارآفرین موفق ریسک میکند؟ کلمه محاسبه شده خطر مناسبترین کلمه برای این ویژگی است. اگر میخواهید موفق شوید، باید از اصول مدیریت ریسک استفاده کنید.
- اعتماد به نفس به عنوان یک عامل مهم موفقیت است. اعتماد به نفس یک عامل مهم برای موفقیت یک کارآفرینان محسوب میشود. من فکر میکنم اگر کسی به خود اعتماد به نفس نداشته باشد، کارآفرین خواهد شد و این در درجه اول مربوط به شروع و مدیریت شغل خود است.
- داشتن تجربه کافی. گاهی اوقات تجربه در گروهی قرار میگیرد که به عنوان یک عامل مورد نیاز نیست، اما چیزی است که باعث افزایش انرژی بالقوه تجارت شما میشود. به عنوان یک کارآفرین، شما باید تمام تجربیات قبلی خود را در کاری که انجام میدهید بکار بگیرید.
- استعداد. استعداد چیزی است که در یک کارآفرین ذاتی است؛ اما گاهی اوقات استعداد چیزی است که میتوان با دانش و مهارت به راحتی جایگزین آن شد.
- صداقت. صداقت در هر مورد حیاتی است؛ اما گاهی صداقت، واقعی بودن، میتواند مهمترین دشمن کارآفرین در برخی شرایط پیچیده باشد.
- ارتباطات. ارتباط بیشتر به معنای امکانات بیشتر برای ایجاد یک تجارت موفق است.
- شانس. شانس یک عامل روانی است. بعضیها میتوانند بگویند که افراد خوش شانس نیستند؛ و در حقیقت “افراد خوش شانس” هستند که به طور اتفاقی مکان مناسب را در زمان مناسب با ایده درست پیدا کردند. با این حال، این درصد کمی است و نمیتواند به عنوان یک عامل جدی برای موفقیت در نظر گرفته شود.
عوامل اصلی موفقیت در این لیست با توجه به اهمیت آنها برای موفقیت شما به عنوان یک کارآفرین طبقه بندی شدهاند؛ بنابراین، مهمترین عامل مهم موفقیت در اینجا توانایی شما برای اقدام است.
اهمیت آموزش و پیشرفت کارمندان
آموزش و توسعه کارکنان در مورد این است که دانش، مهارتها، تکنیکها و تواناییهای خاصی را با هدف بالا بردن سطح عملکرد خود در کارمندان در نقشهای فعلی به آنها بدهید و فرصتهای جدید یادگیری را نیز برای رشد در مرحله بعدی آنها تسهیل میکنند.
کارمند مهمترین دارایی برای یک سازمان است که به رشد سازمان کمک میکند. آموزش باعث افزایش دانش دانشمندان میشود، او را با مهارتهای جدید، تکنیکهای جدید آشنا میکند. اگر یک کارمند بداند که چگونه میتواند در توسعه سازمان مشارکت کند، تفاوت زیادی در توسعه رشد شرکتها یا رسیدن به هدف خواهد داشت. این امر از طریق برنامه آموزش و توسعه امکان پذیر است.
به عنوان مثال، وقتی یک کارمند به سازمان ملحق میشود، برای اطمینان از عملکرد رضایت بخش وظایفی که به او اختصاص داده شده است، آموزش مرتبط با کار به او داده میشود. یک کارمند آموزش دیده میتواند کمک بیشتری به سازمان کند.
توسعه کارمندان با تعیین مدت برای بلند مدت انجام میشود، زیرا به همراه مفهوم تنظیم کارمند برای مشاغل فعلی و آینده نیز ایجاد میشود. آموزش و توسعه کارمندان، آنها را با فرصتهای جدید یادگیری تسهیل میکند. اینها به افزایش صلاحیتهایشان، کار تحت فشار، برای مقابله با کارهای چالشبرانگیزتر و پیچیدهتر کمک میکند.
کلیدهای آموزش و توسعه کارمند:
- مهارتها: کارمند با مهارتهایی که میخواهد با آنها مهارت داشته باشد، برای مثال نحوه بازگشت به مشتری، نحوه کار روی انواع مختلف ماشینآلات با حداقل منابع و غیره آموزش دیده است.
- سوادآموزی: سوادآموزی نه تنها به آموزش مربوط میشود بلکه در اینجا مهارت در زبان شرکتهاست و یک کارمند باید کاملاً از فرهنگ سازمانی آگاه باشد تا با مشتریان و کاربران بینالمللی برخورد کند.
- نظری: این آموزش با هدف آموزش مفاهیم نظری به همراه دانش عملی به کارمند ارائه میشود. همچنین قدرت قضاوت و استدلال آنها را بهبود میبخشد.
- نگرش: این آموزش باعث ایجاد نگرش در کارکنان میشود. نگرش بیانگر احساسات، چشم انداز، واکنش و اعتقادات کارمند نسبت به دیگران است. این تأثیر زیادی در روحیه، انگیزه، وفاداری، تعهد و رضایت کارمند دارد.
- دانش: بهسازی مهارت شامل پیشرفت است که در آن استرس بیشتری برای بهبود دانش به جای مهارت ارائه میشود. در اینجا دانش به معنای درک مفهوم تجارت، روابط انسانی، مدیریت و غیره است.
- اخلاق: اخلاق نکته مهمی است که موجب تنظیم رفتار یک کارمند، در زمان انجام هرگونه فعالیت میشود. برنامه آموزش و توسعه باید دانش مربوط به رفتار اخلاقی را فراهم کند.
آموزش و توسعه کارمندان هم سازمان و هم کارمندان را به شرح زیر تسهیل میکند:
- استفاده از منابع: آموزش به استفاده بهینه از منابع، یعنی انسانها، ماشین، مواد و پول کمک میکند.
- کاهش ضایعات: آموزش با توجه به منابع و زمان، تلفات کمتری را تضمین میکند. میزان ضایعات کاهش مییابد، زمان یادگیری نیز کاهش مییابد و کارهای بیشتری در زمان بسیار کمتر انجام میشود.
- سودآوری: این باعث بهبود عملکرد کارمند میشود که منجر به افزایش سودآوری میشود.
- تکنیکهای جدید: کارمندان روشهای جدیدی را برای انجام کار میآموزند. این تکنیکها سازمانی را برای بقا، رقابت و رشد خود در بازار امکان پذیر میسازند.
- بهرهبرداری: به کاهش زمان بیکار کارکنان و غیبت کمک میکند.
- نگرش مثبت: باعث افزایش نگرش مثبت در کارکنان نسبت به کار در سازمان میشود، مانند این که اعتماد به نفس را افزایش میدهد و به آنها امکان میدهد وظایف چالش برانگیز را نیز انجام دهند.
- رشد شغلی: این آموزش مهارتهایی را به کارمند منتقل میکند که رزومه خود را با ذکر این موارد برای رشد شغلی تقویت میکند.
- تقویت اعتماد به نفس: آموزش منجر به بهبود عملکرد میشود که باعث افزایش اعتماد به نفس فرد شده و وی را به سمت بداهه نوازی در هر قدم که کمک زیادی به دستیابی به هدف شرکت میکند تشویق میکند.
- افزایش توانایی: یک کارمند آموزش دیده به اندازه کافی توانمند است. او با هر وضعیت و مشکلی به روشی بهتر برخورد میکند.
- کاهش خطا یا اتفاقات: آموزش باعث میشود تا کارمند با تجربه تر شود و این باعث میشود احتمال خطا یا اتفاقات ناگوار کاهش یابد.
- ارتقاء اخلاق: آموزش به کارمند این امکان را میدهد که رضایت شغلی کسب کند و باعث افزایش اخلاقی کارکنان میشود
- سرعت اجرا: سرعت اجرای کارمند پس از انجام آموزش افزایش مییابد
- کیفیتهای رهبری را بسازید: آموزش باعث ایجاد ویژگیهای رهبری در کارمند میشود که در تصمیمگیری، ابتکار عمل، برنامهریزی و اختصاص کار و موارد دیگر کمک میکند.
- بهبود کیفیت کار: این به بهبود کیفیت کار کمک میکند که باعث کاهش خطا و دقت در کار حاصل میشود. با گذشت زمان کارمند ماهر میشوید.
فعالیتی که مربوط میشود، برای بهبود عملکرد فعلی یا آینده خود یک کارمند، با پالایش استعداد خود در طی فرآیند یادگیری (تدریس)، با تغییر تاکتیک، بهبود قابلیتها و تقویت پایه دانش، همگی تحت این کار هستند.
روند آموزش و توسعه. به همین دلیل آموزش و پیشرفت کارکنان بیشترین نتیجه را در موفقیت و نوآوری نشان میدهند.
چرا مهارتهای رهبری در زندگی مهم است
برای مقابله با چالشهای روزمره زندگی، به مهارتهای رهبری نیاز داریم تا در شرایط دشوار فرصتها را پیدا کنیم رهبری فرصتهای جدیدی را برای دیگران مانند مشاغل و فرصتهای درآمد فراهم میکند. برای رسیدن به اهداف زندگی روزانه حتی به لیستهای انجام شده باید کارهایی را اضافه کنیم که به مهارتهای رهبری ما نزدیک باشد. رهبران منطق خاص خود را دارندو اشخاص و اهداف خاصی را دنبال نمیکنند.
رهبران خودخواه نبوده و برای همه افراد بسیار انعطاف پذیر هستند. رهبران دارای نظم و انضباط بسیار خوبی هستند و میخواهند و دیگران را ترغیب کنند که در همان مسیر پیش روند. چنین مهارتها و ویژگیهایی در زندگی روزمره ما واقعاً مهم است. دلیل این است که آینده و موفقیت ما به نحوه سرمایه گذاری پول و زمان در زندگی روزمره بستگی دارد و برای سرمایه گذاری هوشمندانه در زمان و پول، به مهارتهای رهبری نیاز داریم.
همه مهارتهای رهبری را دارند، اما همه آنها از این مهارتها استفاده نمیکنند. رهبری اعتقادی است که میگوید، من میتوانم آن را انجام دهم و باید آن را انجام دهم. رهبری مسیرهای ناامن را تضمین میکند. رهبری نتیجه عادتهاست و عادتهای خوب مهارتهای بسیاری را ایجاد میکند. احساس مسئولیت در کارها و اخلاق باعث میشود که ما موفقتر شویم و دیگران را ترغیب کنیم که از آنها پیروی کنند.
اهمیت رهبری در تجارت
مهارتهای رهبری، سازمانها را به بلندای جدید میبرد. رهبران یک چشم انداز ایجاد میکنند و همه چیز را متفاوت میبینند. آنها یک نگرش مثبت دارند. آنها فکر میکنند چه چیزی ممکن است؛ آنها فکر نمیکنند ممکن نیست. آنها راههایی را پیدا میکنند که کل سازمان را در مسیر درست امکان پذیر میکند.
رهبران محصولات جدیدی را ایجاد و به بازار عرضه میکنند که به دیگران برای کاهش هزینههای انجام تجارت کمک میکند. آنها در مورد پول و زمانی که مردم برای مشاغل خود و وبسایتها هزینه کرده، تهیه و مراقبت میکنند. رهبری در مشاغل که به اولویتبندی رهبری و وظایف بر اساس اهمیت آنها برای یک سازمان کمک میکند. آنها اقدام بعدی را انجام میدهند که به تیم و سازمان خود کمک میکند تا برنامهها و ایدههای خود را برای تسریع در فروش انجام دهند.
مهارتهای رهبری برای صاحبان مشاغل کوچک بسیار مهم است و یکی مهارتهای یادگیری است که به صاحبان مشاغل کوچک و کارآفرینان کمک میکند تا از دیگران بیاموزند. رهبری الگوی جدیدی از تفکر را ایجاد میکند که در آن نه تنها از اشتباهات خود درس میگیرند بلکه از سایر صاحبان مشاغل، شرکتها و اشتباهات آنها نیز یاد میگیرند. به این دلیل است که آنها مهارت یادگیری خوبی دارند و مدام در حال یادگیری و پیشرفت مهارتهای خود هستند. آموزش آنچه که باید آنها در مورد بسیاری از اشتباهات و دلایل عدم موفقیت شرکتهای دیگر یاد بگیرند.
اگر به یک رهبر بگویید، ما نمیتوانیم با شما کار کنیم، یک رهبر واقعی توانایی دستیابی به همان هدف را به تنهایی و بدون تیم و پشتیبانی دارد. این به دلیل مهارتهای رهبری است.
اهمیت رهبری در مدیریت
برای حفظ انگیزه کارکنان برای ارائه خدمات و کالاهای عالی به مشتریان، رهبری اهمیت دارد. هنگامی که سازمانها در موقعیتهای دشوار قرار میگیرند، رهبران برای ریسک کردن و ایجاد فرصت برای اعضای تیم، مسیر را دنبال میکنند.
اهمیت رهبری در محیط کار
محیط کار امروز پر از سیاست و استرس است. در چنین سازمانی، رهبری نقش بسیار مهمی را ایفا میکند، که در آن آنها وحدت و فرهنگ رشد را در محیط کار ایجاد میکنند. آنها کارکنان و تیم را به سمت تولید کیفیت بالا در کار تراز میکنند.
رهبری برای ایجاد یک محیط کار عالی که به همکاران کمک میکند تا با افراد سالخورده ارتباط برقرار کنند، از اهمیت بالایی برخوردار هستند. این به مشاغل کمک میکند تا به سرعت رشد کنند. مواضع رهبری ترس و اعتماد به نفس در تواناییهای خود را تشویق میکند. این شجاعت و اعتماد به نفس در محیط کار، دیگران را به ساختن استعداد و کشف حداکثر تواناییهای خود القا میکند. رهبران استعداد میسازند و تواناییهای پنهان یک عضو تیم را کشف میکنند. رهبری آزادی و انعطاف پذیری را فراهم میکند و اینها مواردی بوده که در محیط کار مهم هستند.
اهمیت آموزش رهبری برای دانشآموزان در مدارس
مهارتهای رهبری برای رسیدن به رویاها و اهدافشان بسیار مفید است. رهبری به ما میآموزد، چه چیزی را در موقعیتها و زمانهای خاص و غیره مهم است یاد بگیریم و چه چیزهایی را باید دنبال کنیم.
به عنوان مثال، اگر یک معلم از کل کلاس سؤال بپرسید، اما فقط یک دانشآموز پاسخ میدهد و او نمیداند درست یا غلط است، اما او پاسخ میدهد، یعنی رهبری؛ و فکر میکنم، همه ما باید از شخصیت منحصر به فرد و خلاقیت خود حمایت کنیم. خوب نیست که از خلاقیت و منحصر به فرد بودن هر دانشآموز انتقاد کنید. این رهبری است. رهبری توانایی برنده شدن در بازی را برای دانشجویان فراهم میکند؛ و این طرز فکر آنها را قادر میسازد که بازی کنند تا برنده شوند و هرگز کنار نروند. حتی بعضی از دانشآموزان قویتر میشوند و بعد از انتقادی که به آنها میشود بهتر عمل میکنند، اما این سیاست برای همه قابل اجرا نیست.
چرا رهبران در جامعه مهم هستند؟
رهبران همه را راهنمایی میکنند و میآموزند چگونه به اهداف خود برسند. رهبران کمککننده هستند و به همه افراد جامعه کمک میکنند. آنها همیشه در فعالیتهای توسعه اجتماعی حضور دارند. آنها خودخواه نیستند و به احساسات دیگران گوش میدهند و به آنها اهمیت میدهند. آنها دیگران را به موفقیت ترغیب میکنند و اکثر آنها به عنوان مثال رهبری میکنند.
چرا رهبری برای شما مهم است
رهبری برای شما مهم است زیرا شما نمیتوانید برای موفقیت خود به دیگران وابسته باشید. اگر میخواهید موفق شوید، باید رهبر شوید. فرمان رهبری الهام بخش، سخت کار میکند، دارای نظم و انضباط، خلاقیت و ایدههای خلاقانهای برای اجرای است. همه ما مهارتهای رهبری را در درون خود داریم، اما نمیتوانیم آن را ببینیم و احساس میکنیم و یا حتی لمس کنیم. در بدن انسان روح یک رهبر است. روح مغز را به آن یا این امر فرمان میدهد. گوش دادن و رعایت ایدهها و افکار خود بسیار مهم است؛ و ما باید اعتقاد داشته باشیم و مهارتهای خود را پرورش دهیم.
نمونهای از رهبری در زندگی روزمره
وقتی لیست کارهای خود را هر روز تکمیل میکنید، نمونهای از رهبری است.
وقتی همه میگویند که این امکان پذیر نیست، ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم، مشکلات زیادی وجود دارد، پس از آن یک نفر یا تیم ایده میگیرند، راه حل میآیند و آن به معنی رهبری است. او روش یا راههایی برای گرفتن این فرصت را نشان میدهد، آنها برنامهریزی میکنند و سپس برنامهها و مراحل اجرایی را ایجاد میکنند.
رهبری مانند فراهم کردن صندلی شما برای بزرگان یا مسافران زن در اتوبوس است.
رهبری زمانی است که شما مسئولیت موفقیت و شکست و زندگی خود را بر عهده بگیرید.
این همان چیزی است که من تاکنون در مورد رهبری آموختم.
چرا کارآفرینی در دنیای مدرن مهم است؟
کارآفرینی کلید اصلی توسعه ملی و راه حل بسیاری از مشکلات است. روند کارآفرینی مانند کاشت یک درخت جدید است. کارآفرین مانند درخت است. یک درخت هوای فیلتر شده برای انسان، میوه برای بچهها، چمن برای حیوانات، خانه برای پرندگان و چوب برای کشاورز را فراهم میکند.
کارآفرینی راه حل جدیدی برای مشکلات قدیمی بشر به ارمغان میآورد، کارآفرینی شغلهایی را برای افراد ماهر فراهم میکند، کارآفرینی افزایش تقاضا در بازار را به همراه میآورد، رقابت را برای تولید محصولات و خدمات با کیفیت برتر رقم میزند، این یک منبع درآمد برای دولت و تأثیرگذاری بر جامعه با مهارتهای رهبری است. کارآفرینی نتیجه اعتماد به نفس، مهارتها و تمایل به ثروتمند شدن، خلاقیت، تخیل و نوآوری است.
کارآفرین کیست؟
به گفته من، کارآفرین فردی است که آزادی، انعطاف پذیری و ثروت را در زندگی خود دوست دارد. کارآفرین راه حل جدید میسازد، کارآفرین به دنبال فرصتهای جدید است، آنها با آیینها و سنتهای قدیمی میجنگند. یک کارآفرین واقعی نه تنها به پول فکر میکند بلکه به فکر توسعه طبیعت، پرندگان، حیوانات، مردم، آب تمیز، گیاهان و درختان بیشتر و منابع طبیعی است.
اولین کار روی تواناییهای خودشان است، آنها به اعتقادات خود باور دارند، آنها یاد میگیرند، آنها سخت کار میکنند و سپس چیزی را ایجاد میکنند و میسازند که آزادی را برای انجام کارهایی که در کودکی در خواب دیدند فراهم میکند.
دلایل انعطاف پذیری در انتخاب ساعات کاری و ثروت خود و غیره از دلایل کارآفرینی است تا بتوانند نیازها و خواستههای زندگی روزمره خود را کاملاً پر کنند.
و هنگامی که آنها زندگی خود را کنترل کردند و سپس موفقیت آنها شروع به تأثیرگذاری بر دیگران کرد که همان ریشه را دنبال کنند؛ و من فکر میکنم یک کارآفرین میتواند بهتر آموزش دهد که چگونه کارآفرین شوید. یک معلم میتواند مهارتهای شما را به شما یاد دهد. ثروتمند میتواند به شما بیاموزد چگونه ثروتمند شوید.
چرا کارآفرینی در دنیای مدرن مهم است؟
- اهمیت کارآفرینی در کشورهای در حال توسعه: ما برای فارغالتحصیلان تازه کار و دارندگان مدرک کار بیشتری نیاز داریم. کارآفرینان برای شروع شغل جدید، به افراد ماهر احتیاج دارند. آنها افراد ماهر را انتخاب میکنند. در غیر این صورت، اگر کارآفرینی وجود نداشته باشد، مشاغل وجود ندارد؛ و هیچ شغلی برای افراد به همین دلیل کارآفرینی مهم نیست.
ما به دلیل نرخ تورم بالاتر به محصولات و خدمات باکیفیت و با قیمت پایینتر نیاز داریم. وقتی کارآفرینان جدید میآیند، ایدههای جدیدی را به بازار میآورند. آنها راه حلهای جدیدی برای مشکلات قدیمی ایجاد میکنند، به همین دلیل کارآفرینی از اهمیت برخوردار است.
آنها رقابت کاملی را در بازار ایجاد میکنند. با توجه به رقابت کامل در بازار، مصرف کننده محصولات و خدمات با کیفیت بالا را باقیمتهای پایینتر دریافت میکنید؛ و به دلیل پایین آمدن قیمتها، خانوادههای سطح متوسط میتوانند با صرفهجویی در پول، پول بیشتری را پس انداز کنند؛ بانکها قادر به ارائه تسهیلات وام میشوند. وقتی مردم وام میگیرند، دوباره آن پول را در بازار کالاها و خدمات سرمایه گذاری میکنند. سپس ارائه دهندگان خدمات و کالاها سود میبرند، محصولات جدید را توسعه میدهند، ایده جدیدی را به بازار عرضه میکنند و افراد جدیدی را استخدام میکنند.
- اهمیت کارآفرینی در جامعه: وقتی موفق شوند، الهام بخش توسعه اجتماعی هستند. آنها بخشی از درآمد خود را صرف توسعه آموزش کودکان فقیر میکنند. آنها در رشد منابع طبیعی سرمایه گذاری میکنند. آنها از جوانان الهام میگیرند که وظیفه خود در قبال ملت را بر عهده بگیرند. آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در برنامههای دولت در توسعه آموزشی و ملی شرکت میکنند. به همین دلیل کارآفرینی مهم است؛ اما همه به طبیعت و توسعه ملی اهمیتی نمیدهند.
- اهمیت کارآفرینی در توسعه اقتصادی: کارآفرینی منبع درآمد دولت است. کارآفرینان کوچک و بزرگ همه GST را به دولت پرداخت میکنند. اگر مالیاتی وجود ندارد، پس از آن هیچ دولتی وجود ندارد. دولت برای عدالت در جامعه آمده است اما این وظیفه دولتها است که آنها این مالیاتها را صرف توسعه کارآفرینی و مردم میکنند، نه به تجملات خود. اگر آنها این کار را به روش صحیح انجام دهند، در صورت فراهم آوردن امکاناتی از قبیل جادههای خوب، حملونقل، آب، زمین، کار و برق برای کارآفرینان و به خصوص آموزش کارآفرینی، مالیات بیشتری دریافت میکنند. آنها پول بیشتری را در بودجه دولت دریافت میکنند.
کارآفرینی باعث افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات میشود. هنگامی که آنها شروع میکنند، برای ایجاد یک تجارت نیاز به زیرساختها دارند؛ مانند زمانی که یک استارتاپ شغلی را شروع میکند، به یک رایانه، سیستم اینترنت، یک وبسایت برای تجارت، خدمات سئو، خدمات بازاریابی نیاز دارند، آنها برای شرکت خود به وسایل نیاز دارند، یک حساب جاری باز میکنند، آنها در سهام و اوراق قرضه سرمایه گذاری میکنند، انواع مختلفی را خریداری میکنند. خدمات دولتی و غیردولتی؛ و در عوض دولت و دیگران، از سمت کارآفرینان سود کسب میکنند. به همین دلیل کارآفرینی برای توسعه کشور مهم است.
- اهمیت کارآفرینی برای فرد: کارآفرینی برای یک فرد ثروتمند در زندگی مهم است. کارآفرینی برای آزادی مالی و ثروت بسیار مهم است. امروز میتوانید افرادی را مشاهده کنید که برای شرکتها مشغول به کار هستند و کار خود را انجام میدهند. این عالی است، اما فکر نمیکنم همه آزادی انتخاب ساعات کاری و خانوادگی خود را داشته باشند. آنها روزمرگی دارند. آنها درآمد ثابت دارند و بخش اعظم درآمد آنها در بدهیها سرمایه گذاری میشود. چنین افرادی بسیار با استعداد هستند اما برای پرداخت اقساط یا بهره، مالکان اتاقها میتوانند اجاره نامه بپردازند، دولتها برای پرداخت مالیات تلاش زیادی میکنند. آنها در حال هزینه کردن و استفاده از مهارتهای خود برای دیگران و کار برای پول هستند. اگر آنها تجارت خود را شروع کنند، در این صورت میتوانند در زمان کمتری به موفقیت بیشتری دست پیدا کنند، حتی اگر یک تجارت آنلاین نیمه وقت انجام دهند یا اداره کنند، میتوانند درآمد خود را افزایش دهند.
اما کارآفرینی چالشی است که در آن همه ما باید با مهارتها و تواناییهای خود با هزاران مشاغل و مشکلات شخصی مقابله کنیم؛ و پاداش بسیار جذاب است که در آن پول بیشتری کسب میکنید، زمان بیشتری را برای خانواده میگیرید، میتوانید هر کاری را که میخواهید در زندگی انجام دهید.
- اهمیت آموزش کارآفرینی: فکر میکنم با آموزش بازاریابی، آموزش مالی، آموزش کارآفرینی برای فارغالتحصیلان و دانشآموزان ارشد دوره متوسطه بسیار مهم است. اگر در مورد بازاریابی بیاموزند، در آینده میتوانند مهارت و دانش خود را به بازار عرضه کنند و مشاغل خوبی کسب کنند. اگر در دانشگاه در مورد امور مالی و پول بدانند، میتوانند عاقلانه خرج کرده و هزینه بیشتری را پس انداز کنند. پس انداز آنها میتواند در آینده به آنها کمک کند تا بتوانند یک تجارت را شروع کنند و اجازه کسب درآمد بیشتر را میدهند؛ و اگر آنها کارآفرینی را آموزش ببینند، یاد میگیرند که چگونه مسئولیتپذیری را قبول کنند، چرا مسئولیت موفقیت و خوشبختی خود در زندگی و توسعه ملی را به عهده بگیرند؛ و همچنین آنها یاد میگیرند که چگونه به دیگران در استعداد، مهارت و محصولات خود کمک کنند.
اما قضیه متفاوت است؛ مردم میخواهند به جای کارآفرین سیاستمدار شوند؛ و این بدان دلیل است که در همهجا، همه ما در مورد سیاست صحبت میکنیم، وقت نداریم در مورد کارآفرینی و توسعه ملی صحبت کنیم؛ اما بگذارید فقط به دانشآموزان خوب فکر کنید و چه کسی رویاها، امیدها و آمادگی برای کشف نوآوری در کشور را دارند.
اما چرا اکثر افراد یا فارغالتحصیلان تازه کار، دارندگان مدرک به دنبال شغل هستند و نه برای کارآفرینی؟
فکر میکنم دلیلش این است که آنها به دنبال ثبات مالی هستند. آنها نمیخواهند ریسک کنند. آنها آموزش دادند تا رهبران یا کارآفرینان خوبی نباشند. آنها در مورد نحوه اشتغال تحصیل میکنند؛ اما دلایل واقعی بیشتر مؤسسات و دانشکدهها دانش نظری ارائه میدهند. این تئوریها مبتنی بر شرایط اقتصادی قدیمی است. دلیل دیگر این است که استادان MBA ما مشاغلی را اداره نمیکنند و هیچ سرنخی در مورد مدیریت فعلی مدیریت منابع انسانی و تجارت و نحوه رشد کسب و کار ندارند. پس چگونه میتوانند به دیگران یاد بدهند که مدیر بزرگی شوند؟
دانشآموزان امروز کمی متفاوت هستند، مهارتهای انتقادی ندارند، خلاقیت آنها از کتابها و سخنرانیهای تخیلی حاصل نمیشود، اما این از گوگل، فیسبوک و واتس اپ ناشی میشود و فکر نمیکنم که این روش آموزش کارآفرینی باشد.
پاسخ دهید