کودک درون به طور ناخودآگاه به سمت سرخوشی و سرزندگی تمایل دارد و تلاش او بر این است تا با وجود ما همراه شده و احساسات واقعی را به ما نشان دهد. این کودک همراه با ما رشد کرده و نسبت به خواستهها و نیازهای درونی ما عکسالعمل نشان میدهد. با آرادمگ همراه باشید.
کودک درون همواره سعی میکند توجه و آگاهی ما را به خود جلب کند اما برخی مواقع انسانها مقوله کودک درون را به دست فراموشی میسپارند. این فراموشی و عدم توجه به مرور سبب می شود تا افراد از خود واقعیشان دور شده و نقابی متفاوت با آنچه در واقعیت هستند به چهره بزنند.
به عنوان مثال در مواقعی که فرد احساس میکند نیاز به انجام کار یا فعالیتی بچهگانه و شاد دارد اما خود را از این کار منع میکند درواقع جنگی بزرگ با کودک درون خود آغاز کرده است. انسانها همواره نگران قضاوت و نگاه اطرافیانشان هستند و این موضوع دلیل بزرگی برای پنهان کردن خود واقعیشان از دیگران است.
کودک درون بخش مهمی از وجود هر انسانی است که با رشد کردن و بالغ شدن نادیده گرفته می شود و به نوعی تبدیل به بخش طردشده در درونمان میگردد. کودک درون در علم روانشناسی از اهمیت ویژهای برخوردار است و روانشناسان تأکید بسیاری بر زنده نگاه داشتن کودک درون دارند.
در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بحث کودک درون به شکلی جدی مطرح و محبوب شد، روانشناسان و متخصصان اعتقاد دارند کودک درون کانون اصلی وجودی ماست. شفای کودک درون یکی از مهمترین مباحث در روانشناسی است و در ادامه میخواهیم به بررسی نکاتی بپردازیم که به شفای کودک درون و سرزنده نگه داشتن آن کمک میکند.
مهمترین نکته در این راه شناختن و روبرو شدن با کودک درون است. افرادی که نسبت به کودک درون خود آگاهی ندارند و احساسات و نیازهای آن را نادیده گرفتهاند زمانی که بالغ می شوند با مشکلات و مسائل عدیدهای روبرو میشوند.
افرادی که به کودک درون خود توجه نکردهاند هیچگاه نتوانستهاند احساساتی مانند ترس، خشم، اضطراب، غم، شادی و… را به خوبی بروز دهند. اکثر این افراد از کنار این احساسات گذشته و آنها را در درون خود پنهان نگه میدارند.
درواقع برای اینکه به خوبی دریابیم کودک درونمان در چه وضعیتی است با نگاه کردن به خود میتوانیم به این نکته پی ببریم. هرگاه بتوانیم احساسات درونی خود را متناسب با شرایط خاص به راحتی نشان دهیم، کودک درون سالم و زندهای خواهیم داشت.
یکی از ابزارهای مراقبت از کودک درون نقاشی است. هنر و نقاشی همواره راه مناسبی برای نشان دادن خلاقیت و احساسات عاطفی است. درواقع تخیلی که در نقاشی کشیدن در کودکان وجود دارد از نیمکره راست مغز کمک میگیرد. بدون توجه به نگاه و نظرات دیگران، احساسات درونی خود را با نقاشی بر روی کاغذ بیاورید، درواقع نقاشی زبانِ کودک درونمان است که میخواهد به این طریق با ما سخن بگوید.
یکی دیگر از راهکارهای ارتباط با کودک درون نوشتن است. در مباحث روانشناسیِ مربوط به کودک درون این راهکار پیشنهاد میشود که با دست راست سؤالات خود را مطرح کنید و با دست چپ به آن پاسخ دهید. البته این نکته فراموش نشود اگر کسی چپ دست است باید جواب سؤال را با دست مخالف یعنی دست راست پاسخ دهید.
به طور کلی استفاده از دستی که با آن تسلط ندارید برای پاسخ دادن به نوعی نمایانگر کودک درون شماست که با شما سخن میگوید. درواقع دست مسلط بخش بالغ وجود ماست که به آن «والد درون» گفته می شود، در مقابل دست غیرمسلط صدای کودک وجود است که میکوشد احساسات خود را به نمایش بگذارد.
توجه به کودک درون باعث میشود در طول روز به فعالیتها و اعمالی بپردازید که مدتها تصمیم به انجام آنها داشتهاید اما آنها را نادیده میگرفتید. گاهی اوقات کودک درون شما دوست دارد مانند یک کودک به پارک رفته و بازی کند، گاهی میخواهد لباسهایی رنگی بر تن کند و نگران نگاه اطرافیان خود نباشد. توجه به مسائلی کوچک نظیر این خواسته ها کمک بزرگی به زنده نگه داشتن این کودک بازیگوش میکند.
کودک درونی که توجه کافی از والد بالغ خود دریافت نمیکند به مرور زمان غمگین و بدخلق می شود و اگر این بی توجهی و نادیده گرفتن ادامه پیدا کند شخص تبدیل به فردی افسرده و خشمگین می شود.
زمانی که شخص دچار مشکل یا گرفتار بیماری میشود درواقع میتوان این موضوع را هشداری از طرف کودک درون به حساب آورد. به عنوان مثال شما درگیر مسئلهای عاطفی هستید و سعی میکنید این مشکل را فراموش کرده و به آن نپردازید، بعد از گذشت مدت زمانی شما افسرده و اندوهگین میشوید، این احساسات درواقع هشداری از طرف کودک درون شماست که نیاز به کمک دارد.
یکی از راههای دیدار با کودک درون استفاده از ابزار نقاشی است. برای این کار باید مکانی آرام و به دور از هیاهو را انتخاب کرده و ذهن خود را آزاد و رها کنید. در این زمان ذهن نباید به هیچ چیز غیر از رویارویی با کودک درون فکر کند. حال با چشمانی بسته خود و کودک درونتان را تخیل کنید و بعد با دست غیرمسلط خود شروع به نقاشی کنید. شما تصویر کودک وجود خود را بر روی کاغذ میآورید، درواقع این کودک درون است که تمایل دارد خود را نشان داده و با شما صحبت کند.
حال شما با کودک درون خود ملاقات کردهاید و او آماده است تا با شما گفتگو کند. در گفتگوی با کودک درون شما میتوانید سرمنشأ ناهنجاریها و مشکلات خود را پیدا کرده و با آنها روبرو شوید.
یکی از مهمترین وظایف کودک درون آگاه کردن شما از محیط و انسانهاست، به این معنی که کودک درون آسیبها و خطرها را حس میکند و هشدار میدهد. اگر ما بتوانیم به ندای کودک درون گوش فرا داده و آگاه باشیم به آرامش خاطر و احساس امنیت می رسیم.
احساسات و عواطف دارای انرژی منحصر به فردی هستند که اگر به آنها بها داده نشود، پنهان می شوند؛ اما این پنهان شدن به اینجا ختم نمی شود، بلکه به مرور زمان این احساسات به صورت مشکلاتی عاطفی و روحی نمایان میشوند.
در موقعیتهای مختلف زندگی گفتگو کردن با کودک درون کمک زیادی به آزاد شدن ذهن و بیان احساسات میکند. به عنوان مثال اگر در شرایط کاری نامساعدی قرار دارید، میتوانید با نقاشی کشیدن یا نوشتن به بهبود حال روحی خود کمک کنید.
توجه به این نکته خالی از لطف نیست، زمانی که شما بیمار هستید و دردی در جسم خود دارید درواقع کودک درون در حال سخن گفتن با شماست. این کودک نیازمند توجه و محبت است و زمان آن فرا رسیده تا با توجه به احساسات و نیازها به مراقبت از خود بپردازید.
یکی از مهمترین موقعیتها در توجه به کودک درون زمانی است که کودک خشمگین است. افرادی که احساس خشم و عصبانیت خود را هیچگاه بروز نمیدهند درواقع کودک درون خشمگین خود را سرکوب کرده و به حال خود باقی میگذارند. این خشم سرکوب شده و پنهان باعث بروز عواقب و آسیبهای جدی در فرد می شود.
ابراز خشم راههای سادهای دارد. شخص با نوشتن احساسات میتواند خشم خود را آزاد کند. راههای دیگری مانند نقاشی کردن یا استفاده از خمیر بازی برای ابراز خشم وجود دارد که می توان توسط این روشها کودک درون را آزاد کرده و از آن مراقبت کرد.
برای به آرامش رساندن کودک خشمگین بهتر است کمی خودخواه باشیم. خودخواهی نه به این معنا که به دیگران آسیب وارد کنیم بلکه با انجام کارهایی که به ما آرامش میدهد فقط به خودمان فکر کنیم. اینگونه میتوانیم کودک خشمگین درونمان را نیز کنترل کرده و آرام نماییم.
زمانی که کودک درون در آغوش حمایت و توجه شما قرار دارد درواقع والد شما در آرامش به انجام وظایف خود که مراقبت از کودک درون است، مشغول میباشد. در مقابل والد درون که حمایتگر و مهربان است والد دیگری به نام والد نکوهشگر وجود دارد که به طور مداوم مشغول ایرادگرفتن و غرزدن است.
در درون همه ما والدی نکوهشگر وجود دارد که سعی در تضعیف روحیه و اعتماد به نفس ما دارد اما این والد تا زمانی قدرت را در دست دارد که ما خود این اجازه را به او بدهیم. اگر ما به خود و تواناییهایمان ایمان داشته باشیم والد نکوهشگر نمیتواند بر ما غلبه کرده و ما را ضعیف کند.
والد نکوهشگر با توجه به شرایط خانوادگی و اجتماعی شخص شکلهای متفاوتی به خود میگیرد، به این معنا که به صورت نامها و اشخاص مختلفی مانند پدر، مادر، پدربزرگ، عمو و… خود را نمایان میکند. والد نکوهشگر در اصل در دوران کودکی هر شخص در وجودش شکل میگیرد و این شکلگیری به شرایط و موقعیتهای مختلفی بستگی دارد.
به عنوان مثال افرادی که در کودکی ما را مورد سرزنش و تحقیر قرار دادهاند یا مدام از رفتار و ظاهر ما ایراد گرفتهاند، همگی در شکلگیری والد نکوهشگر نقش داشتهاند. جملهها و تعابیر منفی و سرزنشی از کودکی در والد نکوهشگر نهادینه میشود و با رشد فرد و بالغ شدن این والد خود را به نمایش میگذارد.
والد حمایتگر والد دیگری است که بسیار قدرتمند است و به شیوههایی منطقی و مناسب از کودک درون ما محافظت میکند. والد حمایتگر با آگاهی از نیازهای کودک درون به مراقبت از آن می پردازد. ما با حمایت از خود و دورماندن از موقعیت ها و افرادی که باعث آسیب و سوء استفاده از ما می شوند به والد حمایتگر کمک میکنیم تا از کودک وجودمان محافظت نماید.
این نکته نیز قابل توجه است که حمایت باید به اندازه و منطقی باشد. گاهی اوقات حمایت بیش از اندازه باعث به وجود آمدن احساساتی مخرب در شخص می شود. حمایت و توجه زیاد سبب میشود تا کودک درون ما همواره با ترس و احساساتی ناشناخته روبرو شود.
در نظر بسیاری از مردم توجه به کودک درون و گفتگو با آن کاری بیهوده و مضحک است اما روانشناسان با مطالعه و تحقیق بر روی این مقوله به دستاوردهای مفید بسیاری رسیدهاند. کودک درون میتواند به تنهایی مشاوری خوب برای درمان بسیاری از مشکلات روحی و روانی ما باشد.
برای شفای کودک درون میتوانیم به گذشته و احساسات مدفون شده برگردیم و با گفتگو با کودک درون درباره این مسائل به درمان و شفای آن نزدیک شویم. زمانی که با احساسات تلخ و پنهان شده خود ارتباط برقرار کردیم و آنها را پذیرفتیم حال زمان سوگواری برای این تجربیات و احساسات اندوهگین رسیده است.
درواقع با بروز احساسات و غرایز طبیعی به کودک درون خود کمک میکنیم تا دوباره سالم و شاد شود، همچنین خود را آماده میکنیم تا با انرژیهای منفی و احساسات مخرب خداحافظی کنیم.
والد هدایتگر معنوی آخرین مبحث از کودک درون است. والد هدایتگر معنوی در حالات خاص معنوی و نیایش با ما همراه می شود. درواقع این هدایتگر معنوی شخص را در راه روشنِ ایمان و انگیزه همراهی کرده و به نیروی طبیعت و خداوند نزدیک تر میکند.
اگر کودک وجودمان سرزنده نباشد خلأیی عظیم در وجودمان احساس خواهیم کرد، زمان زیادی طول خواهد کشید تا متوجه شویم این بی توجهی چه آسیبهایی برای ما به ارمغان آورده است. با گفتگو با کودک درون و شفای آن به شناختی حقیقی از خود، احساسات و خواستههایمان خواهیم رسید.
پاسخ دهید