به شغل خود علاقه ندارید؟ راه حلتان اینجاست

شما همه روزه زمان زیادی را در محل کار می‌گذرانید. یک هفته‌ی کاری ۴۰ ساعته (به علاوه رفت و آمد) بیشتر وقت شما در هر روز را از آن خود می‌کند. این زمان زیادی برای صرف روی انجام کاری است که آن را دوست ندارید. زمانی که از شغل خود متنفر هستید، این یک انگیزه قوی برای ترک آن شغل را برایتان فراهم می‌کند. اما همه‌ی افراد این ویژگی را ندارند که بتوانند چنین تغییر مهمی را ایجاد کنند.

شما ممکن است در شرایطی باشید که شغلی که دارید تنها کاری است که با مجموعه مهارت‌های شما همخوانی لازم را دارد. ممکن است که شما به درآمد مرتبط با شغل خود نیاز داشته باشید و قادر به پذیرفتن ریسک تغییر شغل نباشید. یا ممکن است به مزایایی که با شغل شما همراه هستند، مانند بیمه های درمانی یا یک برنامه‌ی کاری انعطاف پذیر، که دریافت آن‌ها ممکن است در شرکتی دیگر دشوار باشد احتیاج داشته باشید.

 در چنین شرایطی چه کاری می توانید انجام دهید؟در این جا به سه روش برای مقابله با این موضوع می پردازیم. با آرادمگ همراه باشید.

گفتگو داشته باشید 

گفتگو در مورد مشکلی که در شغل خود دارید

دقیقاً به همان میزانی که دلایل بسیاری وجود دارد که ممکن است در وضعیت فعلی شغلی خود گیر افتاده باشید، توضیحات زیادی برای این که چرا این‌گونه احساس می‌کنید وجود دارد. ممکن است که رئیس بدی داشته باشید که به خاطر کاری که انجام می‌دهید به شما اعتبار نمی‌دهد یا هرگز از عملکرد شما راضی نیست. ممکن است شما به رسالت و هدف شرکت اعتقادی نداشته باشید و یا ممکن است شما به سادگی در موقعیتی قرار بگیرید که بیش تر وظایفی که بر عهده دارید وظایفی هستند که واقعاً انجام آن‌ها را دوست ندارید.

اولین چیزی که باید در مورد آن فکر کنید این است که آیا کسی در سازمان شما وجود دارد که بتوانید در مورد این شغل با او صحبت کنید یا نه. این شخص می‌تواند سرپرست شما باشد (اگر رابطه خوبی دارید)، اما اگر شما و رئیستان اغلب با یکدیگر چشم در چشم نمی‌شوید، می‌تواند شخص دیگری در بخش مدیریت یا شخصی از بخش HR باشد. لازم نیست مکالمه را به صورت منفی شکل بدهید، یعنی به عبارتی لازم نیست با این جمله که شما از کار خود متنفر هستید مکالمه را شروع نمایید. در عوض، ممکن است که بخواهید در مورد کارهایی که ممکن است از انجام آن‌ها لذت بیش‌تری ببرید، صحبت کنید.

دلایل مختلفی برای یافتن راهی برای صحبت با شخصی در مورد نقش ایده آل شما وجود دارد. از همه مهم‌تر، هیچ کس بدون دانستن خواسته‌های شما و آن چه که نیاز دارید نمی‌تواند به شما در حل مشکلتان کمک کند. با آگاهی دادن به مردم در مورد این که که چیزهای دیگری نیز وجود دارد که دوست دارید به عنوان بخشی از شغل خود داشته باشید، به دیگران این امکان را می‌دهید تا در صورت باز شدن فرصتی مناسب شما را در ذهن خود داشته باشند. علاوه بر این، افرادی که با آنها صحبت می‌کنید ممکن است مهارت‌های دیگری را که برای توسعه یا آموزش مورد نیاز برای رسیدن به اهداف خود لازم دارید، به شما پیشنهاد دهند. ممکن است دریابید که زمانی که احساس می‌کنید در مسیر رسیدن به موقعیت‌های بهتری هستید، نسبت به کاری که هم اکنون در حال انجام آن هستید نیز احساس بهتری خواهید داشت.

در جایی دیگر به دنبال معنی و ارزش ها بگردید

گاهی اوقات، هیچ کسی نیست که بتوانید با او صحبت کنید،  یا این که گفتگو منجر به هیچ چشم انداز خوبی نمی‌شود. شاید مجبور شوید به این حقیقت که ممکن است قادر نباشید مشارکت مهمی در کار خود داشته باشید تسلیم شوید.

در چنین شرایطی، ارتباط با سازمان‌های دیگری که می‌توانند معنی و ارزش بیش‌تری برای شما به ارمغان بیاورند را در نظر بگیرید. اگر فرزندانی دارید، کارهای داوطلبانه در مدرسه آن‌ها را در نظر بگیرید یا در بخشی از فعالیت‌های فوق برنامه آن‌ها مشغول شوید. به طور کلی،می‌توانید به دنبال گروه‌های مدنی، مذهبی یا آموزشی زیادی باشید که به کمک نیاز دارند. بسیاری از این گروه‌ها ممکن است برای کمک به شخصی با مهارت‌های خاص شما نیاز داشته باشند.

اهدای وقتتان می‌تواند شما را با افرادی همفکر متصل کند و شما را با عواملی مرتبط کند که از شما بزرگ‌تر هستند. تعاملات اجتماعی و احساس ارتباط با یک انگیزه و هدف هر دو چیزهایی هستند که باید  ارتباط خود را با آن‌ها حفظ کنید و همچنین باعث می‌شوند احساس کنید برخی از تلاش‌های شما به چیزی مهم‌تر و بزرگ تر افزوده می‌شود.

علاوه بر این، افرادی که از طریق انجام کارهای داوطلبانه با آنها ملاقات می‌کنید ممکن است دارای ارتباطاتی باشند که به دنبال استخدام شخصی مانند شما هستند. پس بهتر است بدانید که صرف وقتتان در کارهای داوطلبانه هم می‌تواند منجر به یافتن فرصت‌های شغلی جدید شود.

بررسی مجدد محدودیت ها

همچنین ارزش این را دارد که برای اینکه بفهمید آیا واقعاً در کار خود گیر افتاده‌اید یا صرفاً از ایجاد تغییر می‌ترسید، نگاهی جدی‌تر به تعهدات، مسئولیت‌ها و امور مالی خود داشته باشید. مطمئناً مواقعی وجود دارد که به درآمدتان نیاز دارید و گزینه‌های مناسب دیگری نیز وجود ندارند.

همچنین مواقعی وجود دارد که خانواده‌ها می‌توانند در مورد تغییرات احتمالی در شغل بحث کنند و به این نتیجه برسند که حداقل برای مدتی محدود می‌توانند کارهای کم تری انجام دهند. در کتاب Bring Your Brain to Work، چندین داستان از افرادی که در شغل خود تغییر ایجاد می‌کنند، وجود دارد. یکی از آنها تصمیم گرفت که می‌تواند یک زندگی با استانداردهایی پایین‌تر داشته باشد، اگر که این موضوع بتواند برای او به معنای داشتن رضایت در کارش باشد. رسیدن به این تصمیم برای اطمینان از این که از دست رفتن مقداری از درآمدش قابل قبول خواهد بود یا نه شامل بحث و گفتگوی بسیار با همسرش می‌شد. با گذشت زمان، او دریافت که بسیار خوشحال‌تر است و حتی راه‌هایی برای افزایش درآمد خود از طریق سایر کارهایی که از اولین شغل و حرفه خود در آن‌ها تخصص یافته بود، پیدا کرد.

نکته اصلی این است که وقتی شما واقعاً فرضیاتی را که باعث شده‌اند دچار احساس گرفتاری شوید در نظر می‌گیرید، متوجه می‌شوید که گزینه‌های بیشتری نسبت به آن چه فکر می‌کنید پیش روی شما وجود دارند. به جای رسیدگی به این تصمیم که نیازی نیست به دنبال انتصاب مسیر شغلی دیگری باشید، به طور خاص به این فکر کنید که چه کاری باید انجام دهید تا یک تغییر ایجاد کند و پیامدهای این اقدامات چه خواهد بود. این برنامه ریزی بخصوص می‌تواند شما را به دیدن راه‌هایی برای موفقیت راهنمایی کند که در ابتدا واضح نبودند.

فرانک محبتی
دانشجوی لیسانس نرم افزار.علاقه ی خیلی زیادی به تکنولوژی و صنعت فیلم و سریال همینطور فرهنگ و هنر ودارم:)