روز به روز بر گستره ی تکنولوژی هوش مصنوعی افزوده میشود و در کنار خود سوالات بسیاری را در مورد چگونگی این انسان جدید به وجود میآورد. هوش مصنوعی به یقین برای انسان امروزی بزرگترین قدرت خواهد بود. و شاید به همین دلیل است که در میان سیاست مداران و قانون گذاران بیشترین محبوبیت را دارد، چنانچه اتحادیه اروپا بیشترین سرمایه گذاری را روی پروژه هوش مصنوعی انجام داده است و همه امکانات و استعدادهای خود را صرف این پروژه میکند. هوش مصنوعی یکی از تکنولوژیهای امیدوار کننده زمانه ماست. اما نگرانی های فراوانی را میان فلاسفه، جامعه شناسان، هنرمندان و … به وجود آورده است. در اینجا به سراغ چهار نفر رفته ایم که با هوش مصنوعی در ارتباط هستند و ذهنیات خود را درباره وجود هوش مصنوعی با ما در میان میگذراند. در ادامه با آراد مگ همراه باشید.
ای وی هار
مدیر عامل و بنیانگذار FUSEPROJECT
در حالی که هوش مصنوعی خیلی از کارهایی که امروزه ما انجام میدهیم را انجام میدهد، اما تفکر فعلی نسبت به هوش مصنوعی هنوز بسیار محدود است. برای رسیدن به پتانسیل موجود در هوش مصنوعی (AI)، باید فراتر از چیزی فکر کنیم که برای جستجو، رسانههای اجتماعی، امنیت و خرید انجام میدهد – فراتر از ساختن چیزهایی صرفا “هوشمندانه”.
در عوض، باید تصور کنیم هوش مصنوعی چگونه میتواند هم باهوش باشد و هم دلسوز، ترکیبی که میتواند مهمترین مشکلات انسانی را حل کند. طراحی خوب میتواند راه را با القای رویکردی متمرکز بر کاربر و نیازهای واقعی که AI میتواند به آن بپردازد باز کند.
باید در زمینههای جدید درباره (AI) فکر کنیم – کودک تازه متولد شده به همراه والدینی شاغل، بیماری سرطان که نیازمند توجه بیست و چهار ساعته است و کودک مبتلا به مشکلات یادگیری و رفتاری. هوش مصنوعی در این ترکیب و با طراحی که همدلانه نیز است و از چند اصل پیروی میکند، وعده های خوبی برای ما خواهد داشت.
نخست
طراحی خوب باید بدون ایجاد مزاحمت، کمک کننده باشد. هوش مصنوعی باید توجه ما را آزاد کند نه این که آن را محدود کند و یا از بین ببرد و باید ارتباط انسانی و تواناییهای انسان را افزایش دهد، نه اینکه جایگزین انسان شود. طراحی عالی میتواند برای AI رابط هایی را ایجاد کند تا با احتیاط و یکپارچه با زندگی انسان ها هماهنگ شوند و مشکلات را بدون ایجاد حواس پرتی حل کنند.
دوم
طراحی خوب میتواند مزایای هوش مصنوعی را برای همه به ارمغان بیاورد. در حال حاضر هوش مصنوعی به سمت جوامع و افراد ثروتمند سوق داده میشود اما با طراحی خوب میتوان بدون توجه به سن، شرایط و یا سطح اقتصادی به همه خدمت کرد. باید به سمت “هوش مصنوعی برای همه” پیش برویم و نیازهای انسانی را دنبال کنیم. طراحان و محققان باید در مراحل اولیه طراحی برای شناسایی نیازها اقدام کنند، توسعه ای (AI) که با دلسوزی به خواستههای انسانی پاسخ میدهد و در کنار طراحی خوب و مقرون به صرفه بودن، محصولات و خدمات فعال – موثر، برای انسان ارائه خواهد داد.
سوم
هوش مصنوعی هرگز نباید وابستگی عاطفی ایجاد کند. ما این خطر را در رسانههای اجتماعی مشاهده میکنیم، جایی که AI میتواند کاربران انسانی را از طریق سراب های احساسی و دروغی به تله بیندازد . طراحی هوشمندانه AI میتواند تجربیاتی را ایجاد کند که به طور مداوم صرفا نیازهای کاربر را برآورده کند. ترکیب و طراحی خوب میتواند در نهایت محصولاتی ایجاد کند که به مردم کمک کند سالمتر، طولانیتر و شادتر زندگی کنند.
این دیدگاه بر پایه آرمان شهر نیست اما دور از دسترس هم نخواهد بود. سازندگان باید بدانند در حالی که میتوانند کارهای مهم و ارزشمندی را برای گسترهای از محصولات تجاری و مصرف کنندگان انجام دهند، ماهیت هوش مصنوعی باید برای افرادی باشد که بیشترین نیازها و کمترین دسترسی را دارند. هوش مصنوعی به معنای محصولات و تجربیاتی است که به خوبی طراحی شدهاند تا نیازهای واقعی را رفع کنند و قدرت بهبود و سهولت زندگی انسانی را افزایش دهد.
لایلا ابراهیم
رئیس ارشد عملیاتی DeepMind
هوش مصنوعی امید جدیدی را برای پرداختن به چالشهایی که امروزه رام نشدنی به نظر میرسند، از فقر گرفته تا تغییر آب و هوایی تا بیماری ارائه میدهد. به عنوان یک ابزار، هوش مصنوعی میتواند به ما کمک کند آیندهای بسازیم که دارای سلامت بهتر، کشف علمی نامحدود، رفاه مشترک و تحقق پتانسیل های انسانی باشد. همزمان، یک آگاهی رو به رشد وجود دارد که نوآوری میتواند عواقب ناخواسته و نگرانی های منطقی داشته باشد که برای پیشبینی و پرداختن به آنها فعلا ابزار و دانش کافی را نداریم.
با این حال برای کسانی که به هوش مصنوعی خوش بینند، این توجه فزاینده به ریسکها نباید سبب دلسردی و یا عصبانیت شود. بلکه این یک کاتالیزور مهم برای تفکر در مورد نوع دنیایی است که میخواهیم در آن زندگی کنیم – سوالی که باید تکسین ها و جامعه شناسان وسیعتر به ما پاسخ دهند.
در طول تاریخ، تعداد کمی از تحولات اجتماعی، با بررسی های موشکافانه و گمانهزنیهای بسیار در مورد راههایی که ممکن هستند غلط از آب درآیند وجود داشته است. میتوان گفت وجود احساس خطر درباره هوش مصنوعی لازم و کمک کننده است. علیرغم پیشرفتهای چشمگیر، سیستمهای هوش مصنوعی هنوز نسبتا نو ظهور هستند. هدف ما نه تنها درک پتانسیل آنها بلکه انجام این کار به صورت کاملا ایمنی است.
علاوه بر گفتگوهای مهم عمومی و سیاسی، کارهای فنی زیادی نیز باید انجام شود. هم اکنون، برخی از درخشانترین ذهنهای فنآوری جهان، استعداد خود را برای توسعه (AI) در راستای بالاترین ارزشهای اخلاقی جامعه به کار گرفته اند.
پیشرفت های هوش مصنوعی
به عنوان مثال، برای افراد و موسساتی که از سیستمهای هوش مصنوعی در زندگی روزمره استفاده میکنند، قابلیت تفسیر – اینکه سیستم هوش مصنوعی میتواند توضیح دهد که چگونه تصمیم میگیرد – بسیار مهم است.
همکاری جدید تحقیقاتی بین DeepMind و بیمارستان چشم Moorfields در لندن، سبب شد سیستم هوش مصنوعی نه تنها ارجاع صحیح را برای بیش از ۵۰ بیمار چشمی با دقت ۹۴ درصد توصیه کند، بلکه نقشه ای تصویری برای دکترها ارائه کرد تا نشان دهد نتایج ارجاع ها چگونه به دست آمدهاند.
امروزه در مراقبتهای بهداشتی، الگوریتمها میتوانند تقریبا همه به جز متخصص پوست را در تشخیص سرطان پوست شکست دهند. مطالعه اخیر نشان داد که متخصصان امراض پوستی میتوانند ۸۶.۶ درصد از سرطانها را شناسایی کنند در حالی که یک ماشین با استفاده از هوش مصنوعی ۹۵ درصد تشخیص میدهد.
در دانمارک زمانی که مردم با ۱۱۲ تماس میگیرند- شماره اورژانس اروپا – یک هوش مصنوعی به همراه کامپیوتر، صدا و صداهای پسزمینه را تجزیه و تحلیل میکند تا بررسی کند که آیا تماسگیرنده حمله قلبی داشته است یا خیر.
در همین حال، محققان در برکلی به مطالعه این موضوع میپردازند که چگونه انسانها میتوانند رفتار ربات را درک و به نوبه خود راههایی برای تعامل با رباتها به منظور رفع نیازهای خود ایجاد کنند. تیمی در OpenAI رویکردهای تازه ای برای ارتباط میان انسان و رایانه به وجود آورده است. دیگر محققان در DeepMind بر روی “نظریه ذهن” کار کردهاند – توانایی مدل کردن آنچه که اعمال و رفتارهای سیستم را هدایت میکند، از جمله باورها و هدف ها.
اینها فقط نمونههایی از پیشرفت هستند. کارهای بیشتری باید انجام شود، از جمله همکاریهای عمیقتر میان دانشمندان، کردار شناسان، جامعه شناسان و دیگران. خوش بینی هرگز نباید به راحتی و آرامش برسد. اما این واقعیت که این حجم از انرژی و بودجه برای این نوع تحقیقات بنیادی سرمایهگذاری میشود، نشانه مثبتی است. بعد از همه اینها، این چالشها بسیار پیچیده و مهم هستند، و باید به اندازه بسیاری از دستاوردهای قابل توجه دیگر در حوزه هوش مصنوعی به آن ارزش و اعتبار بخشید.
آگاهی از خطرات هوش مصنوعی نیز میتواند فراخوانی برای پیشرفت این تکنولوژی باشد. دقیقا به این خاطر است که فن آوری موضوع بسیاری از ترس ها و امیدها بوده است که هوش مصنوعی شانسی بی سابقه برای رسیدن به منافعی مشترک برای همه است.
نیلز گیلمن
نایب رئیس برنامه های موسسه Berggruen
مهندسین به ما میگویند که بر فراز یک انقلاب ایستادهایم. تکنیکهای ویرایش جدید ژنتیکی، به خصوص ترکیب آن با فنآوریهای هوش مصنوعی، نوید ظرفیتهای جدید بیسابقهای را برای دستکاری طبیعت زیستی از جمله طبیعت انسان میدهند. این پتانسیل به سختی میتواند بزرگتر از این باشد: همه ی بیمارها مغلوب شده، پزشکی کاملا شخصی شده، و مهارتهای ذهنی و فیزیکی را به شدت گسترش داده است.
با این حال، در موسسه Berggruen، معتقدیم که مفاهیم دقیق مهندسی این فنآوریهای جدید برای درک اهمیت این تغییرات بالقوه، کافی نیستند.
بنابراین، تاثیر بالقوه این فنآوریها، این تعریف را به چالش میکشد که چه چیزی انسان است. در این سبک، توسعه و گسترش این تکنولوژیها شامل تجربه ای عملی در فلسفی است که امروزه از سوی مهندسان و دانشمندان انجام میشود. اما ما به مکالمه ای وسیعتر نیاز داریم.
فلسفه غرب، تمایز مطلق بین زندگان و مردگان، طبیعت و اختراع و بین موجودات ذهنی و غیر ذهنی قائل میشود. تصور میکردیم که ما – ما انسانها – تنها متفکرین این جهان هستیم، ما علتیم و هر آنچه خارج از ما معلول هستند. معتقد بودیم که طبیعت انسان، هر چه که باشد، اساسا پایدار است.
اما اکنون مهندسین (AI) ماشینهایی را طراحی میکنند که میگویند فکر میکنند، حس، احساس، اندیشه، و منعکس کردن این ها و حتی درکی از خود دارند. دانشمندان بر این باورند که باکتریها، گیاهان، حیوانات و حتی انسانها میتوانند به طور کامل بازسازی و اصلاح شوند. این به این معنی است که تمایز سنتی بین انسان و ماشین، بین انسان و طبیعت – تمایزی که فلسفه غرب، دین و حتی نهادهای سیاسی را در بر میگرفت – دیگر نمیتواند دوام بیاورد. در مجموع، هوش مصنوعی و وعده اصلاح ژنتیکی برای بازتعریف چیزی است که انسان به حساب میآید و منظور از این انسان، انسانی فیلسوف، شاعر و سیاسی است.
پرسشهای مطرحشده از سوی این آزمایشها، بسیار عمیق هستند. آیا ما از این فنآوریها برای بهتر کردن خود و یا تقسیم کردن یا حتی نابود کردن بشریت استفاده میکنیم؟ این تکنولوژیها باید به ما اجازه دهند که طولانیتر و سالمتر زندگی کنیم، اما آیا ما آنها را به روشهایی که به ما اجازه میدهند به طور هماهنگ با یکدیگر زندگی کنیم، گسترش خواهیم داد؟ آیا این تکنولوژیها از سوی فرشتگان درونیمان به کار گرفته میشوند یا گرایشهای انسانی را نسبت به حرص، طمع، حسادت و سلسله مراتب اجتماعی تشدید میکنند؟ چه کسی باید در مورد نحوه توسعه این تکنولوژیها صحبت کند؟ چه کسی حق تصمیمگیری در مورد نحوه توزیع و استقرار این فنآوریها را دارد؟ فقط چند نفر؟ فقط چند کشور؟
موسسه Berggruen برای پرداختن به این سوالات، در حال ساخت شبکههایی از فلاسفه+ تکنسین ها + هنرمندان + سیاست گذاران است تا درباره چگونگی هوش مصنوعی و ویرایش ژنها و تبدیل آنچه به معنای انسان، فکر کنند. این موسسه به دنبال توسعه ابزارهایی برای هدایت مهمترین پرسشها است: نه تنها در مورد اینکه چه نوع دنیایی میتوانیم بسازیم، بلکه چه نوع دنیایی باید بسازیم – – و همچنین از ساختن چه دنیایی اجتناب کنیم. اگر هوش مصنوعی و بیوتکنولوژی حتی نیمی از آنچه را که میبینیم در فروشگاه ها ارایه کنند، پس دیگر نمیتوانیم این پرسش ها که چه نوع بشری میخواهیم باشیم را به تعویق بیاندازیم، هم به عنوان افراد و هم به عنوان یک گروه و دسته و حتی بزرگ تر.
استفانی دینکینز
هنرمند و دانشیار هنر، دانشگاه استونی بروک؛ عضو موسسه تحقیقاتی جامعه و داده؛ عضو موسسه تحقیقاتی Soros
سفر من به دنیای هوش مصنوعی زمانی آغاز شد که من با بینا۴۸ دوست شدم – یک روبات زن اجتماعی و پیشرفته که مثل من سیاه پوست است. نتایج ویدئویی جلسات ما یک پروژه در حال پیشرفت به نام “گفتگوها با بینا۴۸” را تشکیل میدهد. تعاملات ما سوالات بسیاری را در مورد جهان الگوریتمی حال حاضر به وجود آورد.
از آنجا که در هوش مصنوعی هیچ چیز واحد نیست، صحبت کردن با وعده با او دشوار است؛ اما سوالات فراوانی وجود دارد. چه اتفاقی میافتد وقتی یک زیر مجموعه جدا از جامعه، سیستمهای حکومتی را که برای استفاده اکثریت کره زمین قرار میگیرند، رمز گذاری میکند؟ چه اتفاقی میافتد وقتی کسانی که قوانین را مینویسند – در این مورد، ما آن را کد مینامیم – ممکن است ندانند، مراقبت و یا به عمد نیازها، خواستهها و یا سنت افراد را مورد بررسی قرار میدهند؟ چه اتفاقی میافتد اگر تصمیمات رونویسی شده به طور نامتناسبی از طریق دادههای مغرضانه، بیعدالتی سیستماتیک، و متخلفان متعهد به حفظ ثروت “برای خیر مردم” گرفته شوند؟
به خود یادآوری میکنم که نویسندگان اعلامیه استقلال، گروه کوچکی از مردان سفیدپوست بودند که گفتند به نیابت از ملت عمل میکنند، اما حقوق و امتیازات مردمی مانند من را اعطا نکردند – عمدتا سیاه پوستان و زنان از این دست هستند. قوانین و مقررات به طور مشابه عمل میکنند تا از حقوق کسانی که آنها را مینویسند حمایت کنند. من نگرانم که توسعه هوش مصنوعی – که متکی به مزایای سفید پوستان، مردان و پول است – نمیتواند جهانی را با واسطه اعتماد و شفقت بسازد که اکثریت جهانی را به شیوهای عادلانه، فراگیر و پاسخگو میپذیرند. به طور خاص، افراد غیر سفید پوست نمیتوانند مصرف کننده سیستمهای الگوریتمی باشند.
هوش مصنوعی در حال حاضر به آرامی سیستمهای اعتماد، صنعت، دولت، عدالت، پزشکی و در واقع، شخصیت شکل میگیرد. در نهایت، باید در نظر بگیریم که آیا هوش مصنوعی بیعدالتی موجود را تداوم خواهد داد، یا آیا ما وارد دوره جدیدی از محاسبات کامپیوتری تقویت شده انسانها میشویم که در کنار شرکای (AI) خود – کار میکنند؟ البته پاسخ این سوال بستگی به تمایل ما برای بیرون راندن نقض قوانین مدنی و تعصبات حزبی دارد که ما را تقسیم بندی میکنند. هر چه باشد، هوش مصنوعی و تکنولوژیهای مربوط به آن – ضعفهای سازندگان خود را حمل میکنند.
پاسخ دهید